cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

هارمونی‌های ورکمایستر

Photography My Playlist Books #سرانجام

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
527
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
+130 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Baby, take off your coat Real slow And take off your shoes I'll take off your shoes Baby, take off your dress Yes, yes, yes...
إظهار الكل...
Blues Rock. Classic Rock @saranjam_ma
إظهار الكل...
Joe Cocker - You Can Leave Your Hat On.mp39.86 MB
1
Blues Rock. Classic Rock Vocal @saranjam_ma
إظهار الكل...
11 Joe Cocker - Night Calls.mp38.09 MB
1
إظهار الكل...
01 - Summer 78 (instrumental).mp38.94 MB
3
Photo unavailableShow in Telegram
ولی یه سواله که ضمیمه شعرمه اینه که آیا بینش کم، از بیم شکمه؟ 📸 Eltiam
إظهار الكل...
👎 3 2
برای تکرار روزهای تکراری @saranjam_ma
إظهار الكل...
Yas-Beem-320.mp328.48 MB
05:26
Video unavailableShow in Telegram
اجرای کم نظیر از قطعه‌ی Clair De Lune پیانیست: مناهم (مناخم) پرسلر Claude Debussy Clair Du Lune Piano: Menahem Pressler
إظهار الكل...
21.01 MB
Debussy Clair De Lune Cello. Adagio. Classic @saranjam_ma
إظهار الكل...
Julian Lloyd Webber - Suite bergamasque, L. 75 Debussy Su.mp313.95 MB
4
NeoClassical Piano. Violin @saranjam_ma
إظهار الكل...
Snorri Hallgrimsson - Rjóður.mp39.42 MB
Snorri Hallgrimsson - Hringekja.mp37.00 MB
Snorri Hallgrímsson - Sandlóa.mp38.27 MB
4
می‌شنوی، نه، بهتر گوش بده؛ من در امواج موسیقی خیال شناورم، گم‌ام، نابود و به هلاکت رسیده‌ام. آدم ها چه دردناک و زیبا و زود فراموش می‌شوند. هر ثانیه که در زیستگاه بی در و پیکر یا چشمه‌سار امید خود قدم برمی‌دارید میدانی بزرگ از فراموشی به وجود می‌آید. هر زمان در قُرق دروغ‌های بیشتر و در تخیل لجاجت لجن‌زاری بزرگ می‌گذرد که آینده‌ای از امید را لنگان‌لنگان به بیماری وجود مبتلا کند. فاصله گرفتن از خویش در آغوش طبیعت؛ غریبه‌ای از انسان به وجود خواهد آورد که رفته رفته به سوی نیستی قدم می‌گذارد؛ خود را فراموش می‌کند، به دیگران ضربه می‌زند، زمان را به قتل می‌رساند و در میان گیسوان سفید به مرگ تکیه می‌دهد. آدم‌ها شبیه به یکدیگر متصل به زمان، فراموشی را در قامت انسانی خمیده بر پیشانی خیابان‌ها، در پیکر جسمی بی‌جان تَکیده بر دست‌های مغرور، درون شیون مادری که به نسيان خواسته‌های مرگ‌زادِ فرزندش مویه می‌کند و در بحبوحه‌ی گذرِ بی یار ستاره‌های آسمان، پیدا می‌کنند. لایه‌های زخم را در لابه‌لای پوستین خود می‌جوئیم و بی محابا در میان مقصدی تکراری "ایستایی" را در آستانه‌ی کوچه‌ای که خانه ندارد آشکار می‌کنیم؛ همان دردهایی که سلسله‌ای از مولکول‌های جهان را به هیچ رسانده است، همان غمِ تهی و رمیده‌ی بیداری. "برای من که نگاهِ بینایی چشمان توست"
إظهار الكل...
2
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.