cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

|ساحلِ کوچکِ من|

اینجا، در «ساحلِ کوچکِ من» زندگی در جریانه🌱 نشستن کنار این ساحل با وجود شما، لذتش دوچندانه✌️🏻 #حدیث_ساحلی🤍 اینستاگرام: https://instagram.com/hadis_sahely نطقی، نظری، موعظه‌ای، جان؟! https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1028502-hwd1lZ2

إظهار المزيد
Advertising posts
196المشتركون
لا توجد بيانات24 hour
لا توجد بيانات7 يوم
لا توجد بيانات30 يوم

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

لالایی اَبر خاکستری … #بیکلام
إظهار الكل...
ما ایستادگی را از طبیعت می‌آموزیم. رودی که از رفتن باز بایستد بوی گند می‌گیرد، همچنین انسانی که از رفتن متوقف می‌شود؛ چه از نظر جسمانی و چه از نظر روانی، سرنوشتی مشابه خواهد داشت. 👤متیوس
إظهار الكل...
سه عادتی که تا پنج سال آینده برایتان سودمند خواهد بود🤞🏻
إظهار الكل...
اژدهای کوچک گفت: گُلَم… 🥀 پاندای بزرگ گفت: هر چیزی اومدن و رفتنی داره، کوچولو. همینه که خیلی ارزشمندشون می‌کنه. #جیمز_نوربری @hadis_sahely🤍
إظهار الكل...
♥️ عشق … #بیکلام @hadis_sahely
إظهار الكل...
آسوده رفتی و هنوز اما، من با دو چشمت ماجرا دارم :))
إظهار الكل...
📖 دیگرانی‌ها می‌ترسم از دل‌ناگرانی‌ها از خنده‌ات با دیگرانی‌ها می‌سوزم از این سرگرانی‌ها با این منِ عاشق مدارا کن! رفتن گناهم بود می‌دانم عشق اشتباهم بود می‌دانم هرچند سرد اما ولی تنها با تو نگاهم بود، می‌دانی! درگیرِ آهِ سینه‌ سوز اما خوابت شب و یادت به روز اما آسوده رفتی و هنوز اما من با دو چشمت ماجرا دارم سرگیجه دارم من ز سرسامت ثبت است در آغوشم اندامت آن شعرهایی را که با نامت آذین نمودم دوست‌تر داری سخت است از یادت فراموشی بی‌شعله‌گی هر لحظه خاموشی چشم از خیال من تو می‌پوشی این کارها از من نمی‌آید … آن روزهای ساکت و برفی یا روزهای گرم و کم‌حرفی یادِ تو می‌افتم به هر ظرفی هر پرتقالی را که می‌بینم شیرازی و چمران چه خواهد شد؟ معماریِ تهران چه خواهد شد؟ یا آن نمِ باران چه خواهد شد؟ پشتِ چراغِ قرمزِ گلها …! باور کن اکنون سخت آسانم از دیده‌ی همّیشه پنهانم… اَبری شدم نزدیکِ بارانم خود با دو دستِ خود ببارانم من این همه بد نیستم، هستم؟ فاسد به افسد نیستم، هستم؟ شایسته این حد نیستم، هستم؟ تا با دو دستِ خود بمیرانی… رب‌البلا، کو، بنده‌تر از من؟ درد و بلا کوبنده‌تر از این؟ آتش دگر سوزنده‌تر از این؟ از خنده‌ات با دیگرانی‌ها؟ رفتی و شعرم در قلم افتاد وقتی جدایی صد قدم افتاد این شعر نامت از قلم افتاد شرمنده‌ام، پوزش شقایق جان! 👤محسن میرهاشمی #شاعرانه♥️ @hadis_sahely
إظهار الكل...
کاش میشُد ساعتو بَرگردونه آدم! یا یه وقتایی تواَم بیوُفتی یادم :) #موزیک♥️
إظهار الكل...
📖 دیگرانی‌ها بانو، ندارم غیرِ تو پندار این شعرها تکرار در تکرار رفتم ولی در خاطرت بسپار تنها دو بیت از شعرِ باران را اِنکار کن روزی مرا صد بار دلتنگی‌ات عشق است یا اِنکار؟ رفتم ولی در خاطرت بسپار آن انتظارِ دورِ میدان را … تنها نخواهی ماند و بی‌غمخوار تنها شدی روزی اگر این‌بار فکرِ مرا در خاطرت بسپار! تنهاترین مَردِ زمستان را … می‌سوزم از این فکرِ ناهنجار در عشق‌بازی‌های لذت‌بار فکرِ مرا در خاطرت بسپار وان عشق‌بازی‌های پنهان را … 👤محسن میرهاشمی #شاعرانه♥️ @hadis_sahely
إظهار الكل...