شعری برای مشاعره
استکانی شعر دم کردم برایت تر کن از چای غزل هایم گلویی @L95400402
إظهار المزيد2 235
المشتركون
-324 ساعات
-307 أيام
-8330 أيام
توزيع وقت النشر
جاري تحميل البيانات...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.تحليل النشر
المشاركات | المشاهدات | الأسهم | ديناميات المشاهدات |
01 ندا آمد که، ابراهیم، بشتاب
رسیده فرصت تعبیر آن خواب
به شوق جذبه عشق خداوند
برآ، از آب و رنگ مهر فرزند
اگر این شعله در پا تا سرت هست
کنون، یک امتحان دیگرت هست
مهیا شو ......
🎙علی | 211 | 5 | Loading... |
02 محال است بارانے از
محبت
به ڪسے هدیه ڪنی
ودستهاے خودت خیس نشود...
🍃🌺🍃 | 209 | 5 | Loading... |
03 💔🖤 | 173 | 1 | Loading... |
04 ﺩﻟــــﻢ ﺑﺮﺍﯾــــﺖ ﺗنـــــﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ …
ﺗﻨـــــﮓ ﮐــــــﻪ ﻣﯿــــﮕﻮﯾﻢ …
نـــــــﻪ ﻣﺜــــــــﻞ.....
ﺗﻨــــــﮕﯽ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ …
ﺩﻟـﺘﻨـــﮕﯽﻣـــﻦ ….
ﺷﺒﯿــــــﻪ ﺣـــــــﺎﻝ....
ﻧﻬﻨـــــــــﮕﯽ ﺍﺳــــــــﺖ …...
ﮐــــــــﻪ ﺑﺠــــــــﺎﯼ ﺍﻗﯿﺎنــــﻮﺱ ..
ﺍﻭ ﺭﺍ...ﺩﺭ ﺗﻨـــﮓ ﻣﺎﻫــــﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺍﻧــﺪ ...
ﺩﻟــﻢ ﺑــــــﺮﺍﯾـــــــﺖ ﺗــﻨـــــــﮓ.....
ﺷـــــــﺪﻩ ﺍﺳــﺖ ﺍﯾــﻦ ﯾﻌﻨــــــﯽ....
ﺭﯾــــــــــﻪ ﻫﺎﯼﻣــــــــــــﻦ ....
دمﻭﺑـــﺎﺯﺩﻡ ﻧــــــــﻔﺴــــﻬﺎﯼ..
ﺗـــــــــــــــﻮ ﺭﺍ.......
ﮐـــﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧـد... | 449 | 11 | Loading... |
05 خود نمی دانم مسلمانم دگر یا کافرم
رفته از یادم همه آیین و دین و باورم
می نویسم ابتدای دفترم نامِ تو را
هرکه میخواهد بگوید: مستحقِ کیفرم!
بی قصاوت خیره ام در دادگاهِ چشمِ تو
چون نمی دانم که شاکی،متهم یا داورم
شاعری مسکینم اما با تمامِ جانِ خود
نازِ چشمان تو را با این گرانی می خرم
بی سوادی هرکجا پیداست در ابیاتِ من
من ولی... درسِ وفا را بی تقلب از برم
اتفاقی نیست بعد از دیدنت شاعر شدن!
زیر لب شاید دعایم کرده باشد مادرم
جز سرودن از نگاهت نیست در اندیشه ام
در زمین عاشق ترینم تا تو هستی یاورم
تا دلم پَر میکشد سوی تو راهی می شوم
همسفر با شعرِ خود، هرچند بی بال و پرم
#شیوا_صالحی | 173 | 2 | Loading... |
06 ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺩﻟﻢ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﻣﯿﺎﻥ ﻣﻮ ﺑﻪ ﻣﻮﯼ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﻣﺮﺍ ﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ!
ﺩﺭﻭﻥ ﺷﻌﺮﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﺗﻮ ﻗﺮﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺩﻟﻢ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺍﯼ
ﺩﺭﻭﻥ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﻗﺸﻨﮓ
ﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭﻭﻥ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﻡ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﻭﺭﻭﺯﻫﺎﺳﺖ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺗﻮ ﻧﺨﻔﺘﻪ ﺍﻡ
ﻣﯿﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﺷﺒﯽ ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺳﺮﯼ ﺑﺰﻥ
ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ | 393 | 7 | Loading... |
07 تنت، جمهوری مطلق
لبت، اصل دموکراسی!
دروغ مرد شاعر را
تو باید خوب بشناسی!
جنوب داغ من، با تو
شمال خوب تو، با من!
دو تا سگ بسته ای، وحشی
به چشمانت بگو، لطفا!
سیاسی میشوم این بار
به استبداد، بدبینم!
بدون طرح توجیهی
تو را اینطور میبینم!
تب دیکتاتوری داری
خود پینوشه در شیلی!
دلیل اتفاقات
شروع جنگ تحمیلی!
مخالف بودنم، حتمی ست
به نوعی بنده، چپ کوکم!
من از این بندر آرام
به تهران تو مشکوکم!
تو حزب الله لبنانی
و چشمان تو بیروت است!
تمام پاچه گیری ها
به سگ های تو مربوط است!
به ثبت رسمی محضر
تو قطعا، معتبر هستی!
فلسطین تو خواهم شد
اگر، اشغالگر هستی!
تو مثل فتح خرمشهر
تو شوق بوسه ای پنهان!
تویی خوشحالی بعد از
شکست حصر آبادان!
هوای داغ بندرکش
تو با من توی لنگرگاه!
شروع فتنه ای تازه
از آغوش تو؛ بسم الله ...
#ناصر_نديمى | 150 | 2 | Loading... |
08 سینه میجوشد ز درد بیزبان
ای نوای بینوا نی را بخوان
نی حدیث حسرت و حرمان ماست
نی دوای درد بیدرمان ماست
نی خبر دارد از آن باران که ریخت
آشیانِ لک لکی از هم گسیخت
نی خبر دارد از آن گم کرده جفت
آهوی کوهی که جز در خون نخفت
نی خبر دارد ز اشک پهلوان
دشنه در پهلوی سهراب جوان
نی خبر دارد از آن مردان مرد
خونشان گلگونه رخسار زرد
نی خبر دارد ز درد اشتیاق
سینه های شرحه شرحه از فراق
بشنو از نی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند
📚#هوشنگ_ابتهاج | 324 | 5 | Loading... |
09 به خدایی که مرا یادِ تو می اندازد...
لب گشایم بهسخن قافیه دل میبازد
باتو جاریست بهجان قلمم جوهرعشق
که به توصیف کسی جز تو نمی پردازد
نیست مقبولت اگر بر قلمم خُرده نگیر
که به این خطخطیِ ساده چرا مینازد؟
دست من نیست اگر توسن اندیشهی تو
گاه و بی گاه به دشت غزلم می تازد
منهمان ساقهی نورستهی تُردم که فقط...
خاک گلدان تو با ریشهی من می سازد
تا خدا قد بکشد قامت این ساقه اگر...
سایه بر روی کسی جز تو نمی اندازد
#شیوا_صالحی | 129 | 2 | Loading... |
10 بی تو از ناله ی من جان جهان می سوزد
اسمان با شرر شعله ی جان می سوزد
خانه خاکستر و باغ است جهنم بی تو
همه جا بعد تو با روح و روان می سوزد
پر پرواز مرا گر چه قفس غارت کرد
چشمها پشت سرت گریه کنان می سوزد!
ای که دریا شده ای فاصله ها را دریاب
از غم دوریتان آب روان می سوزد
دوریت تیغه ی تیزیست در این سینه تنگ
جگرم خون شده، دل در غم آن می سوزد
گر به ترمیم دل غم زده کاهل باشی
جان تلف میشود آینده ی مان می سوزد
#حامد_بیاتیان | 349 | 2 | Loading... |
11 Media files | 152 | 0 | Loading... |
12 اونجا ڪہ مهدے احمدوند میگه:
من این حال قشنگو از تو دارم، از تو دارم!
من از وقتے ڪہ دیدم تو رو بیقرارم، بیقرارم!
😍❤️😍
| 484 | 19 | Loading... |
13 اون آدمایی که
روز شکست
پشت ما نبودن
حق ندارن روز پیروزی
کنار ما باشن،..، | 702 | 7 | Loading... |
14 هیچ چیز اندازه قلب یک زن
شکستنی نیس،،
لطفا با احتیاط رفتار کنین،..، | 369 | 15 | Loading... |
15 آوازِ عاشقانهی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمیکند
تنها بهانهی دلِ ما در گلو شکست
سربسته ماند بغضِ گرهخورده در دلم
آن گریههای عقدهگشا در گلو شکست
ای داد! کس به داغِ دلِ باغ دل نداد
ای وای! هایهای عزا در گلو شکست
آن روز های خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطرهها در گلو شکست
«باد»مباد گشت و «مبادا» به باد رفت
«آی» زیاد رفت و «چرا» در گلو شکست
فرصت گذشت و حرفِ دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرینِ و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست.
✍قیصر_امینپور. | 577 | 12 | Loading... |
16 پسرم در اتاق کز کرده
دزدکی می کشد دو نخ سیگار
با خودش هم دچار درگیری ست
ماجراهای عشقی اش به کنار
توی خوابش به گریه می افتد
ارث برده فقط جنونم را
وحشی و تشنه، شب به شب، با بغض
می مکد مثل شیر، خونم را
بغلم می کند پر از نفرت
آه! این بچه از خودش خسته ست
گردنم را یواش می بوسد
زندگی اش به مرگ وابسته ست
پدرش در اتاق کز کرده
شعله ای روشن است با سیگار
بال هایش شکسته امّا باز
توی فکرش هزار راه فرار
یک شب آهسته در تنم خوابید
صبح، آتش گرفته بود پَرَش
بعد از آن گریه می کند در خواب
هاله ی نور نیست دُور سرش
بعد از آن قهر کرده با بالا
بعد از آن قهر کرده با پایین
مثل دود است رفته توی هوا
مثل آب است رفته زیر زمین
دوست دارم که سر به نیست ترین
آدم ِ این مکان-زمان باشم
من ولی هستم آه! هستم، پس
باز باید به فکرشان باشم
سفره را چیده ام/ میان سرم
آرزوهای باد آورده
پسرم در اتاق کز کرده
پدرش در اتاق کز کرده
فاطمه اختصاری | 510 | 6 | Loading... |
17 مینویسم خنده ات را شعر محشر میشود
واژه های ناب شعرم را معطر می کنی
دف بزن چنگی بگیرونغمه ای از دل بزن
در نگاهت دیده را لبریز گوهر می کنی
پاکشیدم دل بریدم ازهمه جز روی دوست
دفترقلب مرا ناخوانده از بر می کنی.
#فریبا_قربان_کریمی | 263 | 4 | Loading... |
18 بغضهای کهنه را سر میکشم من بیت بیت
چشم بی تاب ستاره با تو روشن گشته است
من که دارم می روم اما نگاهم سوی توست
رَدِّ پایت روی شِن های دلم جا ماندِه است.
#فریبا_قربان_کریمی | 264 | 5 | Loading... |
19 مرا بخاطر بیاور
مثلِ عطرِ دارچینِ چایی های #جمعه ای زیبا
مثلِ بارانِ بهار،
مثلِ موسیقیِ شکوفه ها
مثلِ نوشتنِ آخرین خطِ مشقهای دوران کودکی
مِثلِ آب بازی در رودخانه،
مثل........
چقدر چیزهای خوب سادهاند
و تنها شنیدنِ اسمشان کافیست
تا خوب شود حالِ دلت!
من دلاويزين شعرِ جهان را براىِ
چشمهايت سروده ام
کلید قلب مهربان
در پلک های توست
دستش رابگیر
از چارراه غفلت گذر کن
بیا بگذار و بگذریم
زین
خیل
خفتگان!
#فریبا_قربان_کریمی | 272 | 3 | Loading... |
20 شهنوازی کن نگارا، ساز میخواهم چکار؟
من که ایمان داشتم اعجاز میخواهم چکار؟
تا صدایت گوش هایم را نوازش میکند،
تار و سنتور و نی و آواز میخواهم چکار؟
تخت جمشید قشنگی هست در چشمان تو
تا تورا دارم دگر شیراز میخواهم چکار؟
تکیه گاه من تو باشی، من خودم یک ارتشم
قدرتم کافیست... نه... سرباز میخواهم چکار؟
باغ سرسبز و تو و آواز بلبل، بوی گل...
این زمین زیباست... پس پرواز میخواهم چکار؟
گرچه دیگر هیچ چیزی مثل دیروزش نیست
این غزل را فرصت آغاز میخواهم چکار؟
استاد شهریار | 501 | 14 | Loading... |
21 یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
هر کس که بدید چشم او گفت
کو محتسبے که مست گیرد
در بحر فتادهام چو ماهی
تا یار مرا به شست گیرد
در پاش فتادهام به زاری
آیا بود آن که دست گیرد
خرم دل آن که همچو حافظ
جامے ز مے الست گیرد
📚#حافظ | 329 | 5 | Loading... |
22 Media files | 301 | 0 | Loading... |
23 https://t.me/+GRr8YM4pQgw3YTQ0 | 411 | 4 | Loading... |
24 Media files | 380 | 7 | Loading... |
25 با اعتماد آدما بازی نکنین اونا تا آخر عمرشون درگیر دروغای شما میشن...🍂 | 602 | 6 | Loading... |
26 یہ بارون و خیابون و یہ لیلے با یہ مجنون...♥️•
◍⃟💙🦋 | 353 | 13 | Loading... |
27 گفته بودی تا ابد همراه میمانی، نماندی!
گرچه گفتی شب که باشم ماه میمانی، نماندی!
گفته بودم درد و درمانم شدی، پرسیده بودم
تا ابد در سینهام چون آه میمانی؟! نماندی!
لحظهای از دل حواسم پرت شد، بردی دلم را
خواب دیدم ای غم دلخواه میمانی، نماندی!
آرزویی جز تو در من نیست حتی بعد مرگم...
گفتمت ای حسرتِ جانکاه میمانی؟! نماندی!
کوله بارت روی دوشت بود، میدانستم این را
قول دادی لااقل کوتاه میمانی، نماندی!
من فریب از عشق خوردم، فکر کردم...
با یکی مانند من گمراه میمانی، نماندی!
دستهایم را رها کردی که در غم گم شدم من
گفته بودی تا ابد همراه میمانی، نماندی!
#لیلا | 520 | 12 | Loading... |
28 .
یک شب مسیر اشتباهش را عوض کرد
از کوچهام سمت نگاهش را عوض کرد
تا کودک احساسم آمد پا بگیرد...
از من بریدو ساده راهش را عوض کرد
جای سرش بر شانههای امن من بود
من ماندم و او تکیهگاهش را عوض کرد
از گوشهی چشمش که افتادم، دلم گفت:
این برکه هم تصویر ماهش را عوض کرد
راز گناه پاک قلبم را نفهمید
رفت از دلم اسم گناهش را عوض کرد
وقتی که آفت باغ رویای مرا خورد...
مثل مترسکها کلاهش را عوض کرد
#شیوا_صالحی✍
↷❖⸙❁•✫═══✿⸙❀ᭂ⸙ ══╗
═🎀═══════════
پی نوشت: آن که با تمام وجود دوستت داشت هیچ از او نماند و اکنون تمامش غم است... | 463 | 10 | Loading... |
29 با آنکه بی دلیل رها میکنی مرا
آنقدر عاشقم که نمی پرسمت چرا؟
در پیچ و تاب عشق،به معنای هجر نیست
رودی ز رود دیگر اگر می شود جدا
خون می خوریم در غم و حرفی نمی زنیم
ما عاشق توایم؛ همین است ماجرا...
خوش باد روحِ آنکه به ما با کنایه گفت
گاهی به قدر صبر بلا می دهد خدا
حق با تو بود هرچه بکوشد نمی رسد
شیرِ نفس بریده به آهوی تیزپا
ای عشق! ای حقیقتِ باورنکردنی
افسانه ای بساز خود از داستان ما...
#فاضل_نظری | 427 | 8 | Loading... |
30 «صبر سبز»
من در این لحظهٔ ناب
هیجان بر در و دیوار دلم میکوبد
روی برگ گل احساس دلم،
واژه ها می بارند.
من و تو یک هستیم
هر دو از وادی عشق
هر دو ازجنس غریب،
چون عطش می روئیم
صبرِ سبز گلشن.
راستی
چه شکوهی دارد
واژه هایی که
به ساز هیجان می رقصند
دانهٔ عشق
زتسلیم و رضا می کارند.
#فریبا_قربان_کریمی | 271 | 3 | Loading... |
31 خیس بارانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم
سردو لرزانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم
سقف دل محکم شده امن است جای یاد تو
سخت ویرانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم
سربه سر هر لحظه هرجا جای پای خاطرات
درد بر جانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم
هرقدم بن بست گویا راه من را بسته است
زنده میمانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم
بغض دارم در گلو حسرت به دل ماندم ببین
شعر میخوانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم
گرچه تن زخمی تر از ابر بهارانم کنون
مثلِ طوفانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم
خسته ام هر استخوانم لایِ زخمی کهنه است
سخت گریانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم..
| 449 | 11 | Loading... |
32 علی بر خاتم هستی نگین است
مدار اسمان ها و زمین است
نوشته دست حق بر قلب زهرا
فقط حیدر امیرالمومنین است
علی دست خدا در آستین است
علی اعجاز قرآن مبین است
به کوری تمام دشمنانش
فقط حیدر امیرالمومنین است
علی با ذات رحمانی عجین است
علی استاد جبریل امین است
خدا حک کرده بر عرش معلا
فقط حیدر امیرالمومنین است
علی بالاتر از بالا نشین است
علی اعجوبه ی مرد آفرین است
شده دکر لب کل دوعالم
فقط حیدر امیرالمومنین است
علی مصداق رب العالمین است
همین است و همین است و همین است
ابلفضل نعره زد وقت رزمش
فقط حیدر امیرالمومنین است
محمد حبیب زاده | 220 | 4 | Loading... |
33 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرتوخواهی که به پایت نرود خارکسی
همچومن دست مزن بر گل و گلزار کسی
تاشود نام تو در دهر به نیکی مشهور
بار بردار کسان باش نه سربار کسی
قیمت مرد به دانایی وعلم وهنر است
جزبه دانش نبود قیمت ومقدار کسی
اندرین مزرعه خودتخم نکوکاری کار
که به کارت نخورد سعی کس وکار کسی
عزت نفس همین بس که ندارد فرساد
چشم بردرهم کس دیده به دینار کسی
#محمود_فرساد_اردکانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ | 228 | 6 | Loading... |
34 گر خرد کامل شود انسان نمی بیند زیان
بدترین دشمن چه باشد آدمی را جز زبان
گرگها درنده اند تکلیفشان روشن ولی....
وای از آن گرگی که پنهان است در ذات شبان
قبل از آن که دل برنجانی کلامت را بسنج
تیر رفته برنمیگردد به آغوش کمان
هرچه بر خود می پسندی را بگو با دیگران
فرق دارد نازنینم نوش جان با نیش جان
احمد جم | 204 | 3 | Loading... |
35 شده تقدیر کسی باشی و قسمت نشود؟
سالها گیر کسی باشی و قسمت نشود؟
پشت یک قلب به ظاهر خوش و یک خنده ی تلخ
شده زنجیر کسی باشی و قسمت نشود؟
در میان تپش آینه پنهان شوی و
روح و تصویر کسی باشی و قسمت نشود؟
شده در اوج جوانی، با همین ظاهر شاد
تا گلو پیر کسی باشی و قسمت نشود؟
شده آزاد و رها باشی و تا عمق وجود
رام و تسخیر کسی باشی و قسمت نشود؟
می شود با همه ی ریشه و رگهای تنت
سالها گیر کسی باشی و قسمت نشود؟ | 226 | 9 | Loading... |
36 خود خطا كاريم و مردم را قضاوت ميكنيم
پاي دار هستيم و از مقتول شكايت ميكنيم
هر جفايي را كه گويي ما به دنيا ان كنيم
با چه حسي ديگران را هم هدايت ميكنيم
مال مردم ميخوريم و دم ز ايمان ميزنيم
چون به خلوت ميرويم ازخودبرائت ميكنيم
خود گنه كار يم و اهل صد ريا و اختلاس
روز روشن گرد هم دنيا رو لعنت ميكنيم
ابروي عالم و ادم به غفلت ميبريم
چون به مال خودرسيم ازان صيانت ميكنيم
ما كه خود بيمار و از درمان ان وامانده ايم
تا به هر كس ميرسيم او را طبابت ميكنيم
غافل از اينم كه ما دركار خود جا مانده ايم
پس چرا از غيره و ذالك حمايت ميكنيم
زندگي كوتاه و اين دنيا بود نا پايدار
بهر اين دنياي فاني هم جنايت ميكنبم
مانده ام در پاسخ اين گفته هاي بي جواب
از چه رو باچشم بسته خواب راحت ميكنيم | 288 | 10 | Loading... |
37 Media files | 262 | 0 | Loading... |
38 https://t.me/+GRr8YM4pQgw3YTQ0 | 357 | 0 | Loading... |
39 قدم قدم زدم به یادت 🤟 | 365 | 8 | Loading... |
40 دربزرگراه زندگی،"راهت"
"راحت" نخواهدبود!
هر"چاله ای"، "چاره ای" به تو خواهد آموخت .
برای جلوگیری از پسرفت،
"پس" باید رفت..!!!
👍👌 | 625 | 7 | Loading... |
ندا آمد که، ابراهیم، بشتاب
رسیده فرصت تعبیر آن خواب
به شوق جذبه عشق خداوند
برآ، از آب و رنگ مهر فرزند
اگر این شعله در پا تا سرت هست
کنون، یک امتحان دیگرت هست
مهیا شو ......
🎙علی
ندا آمد که ابراهیم بشتاب رسیده .mp34.02 MB
👍 1❤ 1
Photo unavailableShow in Telegram
محال است بارانے از
محبت
به ڪسے هدیه ڪنی
ودستهاے خودت خیس نشود...
🍃🌺🍃
ﺩﻟــــﻢ ﺑﺮﺍﯾــــﺖ ﺗنـــــﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ …
ﺗﻨـــــﮓ ﮐــــــﻪ ﻣﯿــــﮕﻮﯾﻢ …
نـــــــﻪ ﻣﺜــــــــﻞ.....
ﺗﻨــــــﮕﯽ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ …
ﺩﻟـﺘﻨـــﮕﯽﻣـــﻦ ….
ﺷﺒﯿــــــﻪ ﺣـــــــﺎﻝ....
ﻧﻬﻨـــــــــﮕﯽ ﺍﺳــــــــﺖ …...
ﮐــــــــﻪ ﺑﺠــــــــﺎﯼ ﺍﻗﯿﺎنــــﻮﺱ ..
ﺍﻭ ﺭﺍ...ﺩﺭ ﺗﻨـــﮓ ﻣﺎﻫــــﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺍﻧــﺪ ...
ﺩﻟــﻢ ﺑــــــﺮﺍﯾـــــــﺖ ﺗــﻨـــــــﮓ.....
ﺷـــــــﺪﻩ ﺍﺳــﺖ ﺍﯾــﻦ ﯾﻌﻨــــــﯽ....
ﺭﯾــــــــــﻪ ﻫﺎﯼﻣــــــــــــﻦ ....
دمﻭﺑـــﺎﺯﺩﻡ ﻧــــــــﻔﺴــــﻬﺎﯼ..
ﺗـــــــــــــــﻮ ﺭﺍ.......
ﮐـــﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧـد...
❤ 2
خود نمی دانم مسلمانم دگر یا کافرم
رفته از یادم همه آیین و دین و باورم
می نویسم ابتدای دفترم نامِ تو را
هرکه میخواهد بگوید: مستحقِ کیفرم!
بی قصاوت خیره ام در دادگاهِ چشمِ تو
چون نمی دانم که شاکی،متهم یا داورم
شاعری مسکینم اما با تمامِ جانِ خود
نازِ چشمان تو را با این گرانی می خرم
بی سوادی هرکجا پیداست در ابیاتِ من
من ولی... درسِ وفا را بی تقلب از برم
اتفاقی نیست بعد از دیدنت شاعر شدن!
زیر لب شاید دعایم کرده باشد مادرم
جز سرودن از نگاهت نیست در اندیشه ام
در زمین عاشق ترینم تا تو هستی یاورم
تا دلم پَر میکشد سوی تو راهی می شوم
همسفر با شعرِ خود، هرچند بی بال و پرم
#شیوا_صالحی
👍 1❤ 1👏 1
ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺩﻟﻢ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﻣﯿﺎﻥ ﻣﻮ ﺑﻪ ﻣﻮﯼ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﻣﺮﺍ ﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ!
ﺩﺭﻭﻥ ﺷﻌﺮﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﺗﻮ ﻗﺮﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺩﻟﻢ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺍﯼ
ﺩﺭﻭﻥ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﻗﺸﻨﮓ
ﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭﻭﻥ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﻡ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﻭﺭﻭﺯﻫﺎﺳﺖ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺗﻮ ﻧﺨﻔﺘﻪ ﺍﻡ
ﻣﯿﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﺷﺒﯽ ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺳﺮﯼ ﺑﺰﻥ
ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ
تنت، جمهوری مطلق
لبت، اصل دموکراسی!
دروغ مرد شاعر را
تو باید خوب بشناسی!
جنوب داغ من، با تو
شمال خوب تو، با من!
دو تا سگ بسته ای، وحشی
به چشمانت بگو، لطفا!
سیاسی میشوم این بار
به استبداد، بدبینم!
بدون طرح توجیهی
تو را اینطور میبینم!
تب دیکتاتوری داری
خود پینوشه در شیلی!
دلیل اتفاقات
شروع جنگ تحمیلی!
مخالف بودنم، حتمی ست
به نوعی بنده، چپ کوکم!
من از این بندر آرام
به تهران تو مشکوکم!
تو حزب الله لبنانی
و چشمان تو بیروت است!
تمام پاچه گیری ها
به سگ های تو مربوط است!
به ثبت رسمی محضر
تو قطعا، معتبر هستی!
فلسطین تو خواهم شد
اگر، اشغالگر هستی!
تو مثل فتح خرمشهر
تو شوق بوسه ای پنهان!
تویی خوشحالی بعد از
شکست حصر آبادان!
هوای داغ بندرکش
تو با من توی لنگرگاه!
شروع فتنه ای تازه
از آغوش تو؛ بسم الله ...
#ناصر_نديمى
سینه میجوشد ز درد بیزبان
ای نوای بینوا نی را بخوان
نی حدیث حسرت و حرمان ماست
نی دوای درد بیدرمان ماست
نی خبر دارد از آن باران که ریخت
آشیانِ لک لکی از هم گسیخت
نی خبر دارد از آن گم کرده جفت
آهوی کوهی که جز در خون نخفت
نی خبر دارد ز اشک پهلوان
دشنه در پهلوی سهراب جوان
نی خبر دارد از آن مردان مرد
خونشان گلگونه رخسار زرد
نی خبر دارد ز درد اشتیاق
سینه های شرحه شرحه از فراق
بشنو از نی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند
📚#هوشنگ_ابتهاج
👍 1❤ 1👏 1
به خدایی که مرا یادِ تو می اندازد...
لب گشایم بهسخن قافیه دل میبازد
باتو جاریست بهجان قلمم جوهرعشق
که به توصیف کسی جز تو نمی پردازد
نیست مقبولت اگر بر قلمم خُرده نگیر
که به این خطخطیِ ساده چرا مینازد؟
دست من نیست اگر توسن اندیشهی تو
گاه و بی گاه به دشت غزلم می تازد
منهمان ساقهی نورستهی تُردم که فقط...
خاک گلدان تو با ریشهی من می سازد
تا خدا قد بکشد قامت این ساقه اگر...
سایه بر روی کسی جز تو نمی اندازد
#شیوا_صالحی
بی تو از ناله ی من جان جهان می سوزد
اسمان با شرر شعله ی جان می سوزد
خانه خاکستر و باغ است جهنم بی تو
همه جا بعد تو با روح و روان می سوزد
پر پرواز مرا گر چه قفس غارت کرد
چشمها پشت سرت گریه کنان می سوزد!
ای که دریا شده ای فاصله ها را دریاب
از غم دوریتان آب روان می سوزد
دوریت تیغه ی تیزیست در این سینه تنگ
جگرم خون شده، دل در غم آن می سوزد
گر به ترمیم دل غم زده کاهل باشی
جان تلف میشود آینده ی مان می سوزد
#حامد_بیاتیان