[ Roman🤍🌬️ ]

#عشق‌غیرتی‌من🥺♥️ دختر #زیبای روبه روم کی بود؟ کی بود که اینجوری منو #دیوونه خودش کرده بود؟ حسی که من دارم همون چیزیه که #بچه‌ها بهش میگن #عشق؟ ____♥️🍷♥️_____ https://t.me/joinchat/Rfs5KsrlU7Yy7UVg نگاهی به لباس تو #تنم انداختم. بنظرم #زیادی باز بود اما چه کنیم دیگه #دله وقتی میگه این یعنی این. چرخی زدم و یک‌بار دیگه خودم و #برانداز کردم. امشب #قطعا ماه مجلس منم. مشغول #کنکاش خودم بود که #امیر وارد اتاق شد. نگاهی به #لباس تنم انداخت و اخماش و تو هم کشید. به سمتم اومد و کنار #گوشم لب زد: -آهو‌جان خودت درش میاری یا خودم به عاشقانه ترین و وحشیانه ترین شکل ممکن تو #تنت جرش بدم؟ پسره‌خدای‌غیرتی بازیه، بیا ببین سر یک لباس چه بلایی سر دختره میاره...🙉❌ _______________________ دختری #سرد و خشک که با #لبخند قهر بود... دختری که از #بچگی زمزمه #انتقام تو گوشش خوندن. اما همه چیز با ورود اون #پلیس شیطون و مهربون به زندگیش عوض شد... امیری که اسیر #چشم‌های آهو میشه https://t.me/joinchat/Rfs5KsrlU7Yy7UVg

تنها چنلی که با پارت‌های رمانش غوغا به پا کرده.😱😱😱🔞🔞🔞 طرفدارای جی اچ بپرن تو چنل و رمان معرکش رو بخونن.⛓❤️ بعد از ساعت‌ها حرف زدن با مدیر چنل راضی شد لینکش رو بردارم!🔗 این اخرین باریه که لینک این چنل رو میزارم.🖇 بپر توش تا دودقیقه دیگه لینک باطل میشه🏻‍♀🏃🏻‍♀

-دکتر #زنان چیکار می‌کردی مهدیس هان؟ هان آخرش رو تقریبا با داد گفت، همینکه خواستم دهن باز کنم و براش توضیح بدم که این‌بار با آرامش و ترسناک گفت: - می‌خواستی #سقط کنی آره؟ انقدر ازم #بدت میاد؟ لبم و تر کردم و گفتم: - آره برای #سقط رفت... هنوز جمله‌م تموم نشده بود که مچ دستم اسیر دستای قدرتمندش شد، لبش و روی لبای #قرمز و یخ زده‌م گذاشت و گفت: - وارث حاج امیر #مجد و می‌خواستی سقط کنی مهدیس؟ -سقط شده قرص خوردم تا چند ساعت دیگ... با این جمله‌م انگار بهش برق #دوهزار ولتی بهش وصل کردن که دانیال #خونسرد ابنجور داغ کرد و عصبی فریاد زد: - تو چیکار کردی #مهدیس؟ یک بار دیگه بگو چه #گوهی خوردی؟ - بچه رو #سقط کردم چون... دستم و کشید و نذاشت ادامه‌ی حرفم رو بزنم با حرص به سمت در کشوندم و گفت: - اگه اون #دکتر رو با دستای خودم ناکتش نکنم دانیال نیستم مهدیس... https://t.me/joinchat/HMELWJx9tt1iNTM0 بیچاره دکتره‼️ دانیال خان عصبی بشه تر و خشک رو با هم می‌سوزونه⚠️ پارت بالا #صحنه‌های بازی داشت و نتونستم ادامه‌ش رو بزارم بزنید رو لینک زیر بخونیدش🌀 #پارت_واقعی

🍷سرگرد مغرور مادمازل جاسوس🍷 #پارتی_از_رمان گریه ام #بند نمیومد من هر کاری میکردم تا نمیره خدا صدامو میشنوی من یه برادر دارم #نگیرش از ام #همینطوری که داشتم تو دلم #صلوات میفرستادم داداشم با دستبند به پاش یه دست بند به دستش و دوتا پلیس هم #بغلش بردنش پای #چوبه ای دار دیگه طاقت نیاوردمو رفتم سمت آقای پارسیان به پاش افتادم گریه کردم -تورو خدا ولش کنید هرکاری #بخوایید میکنم داداش محمد همینطوری که #داشتن طناب دارو دور گردنش مینداختن داد زد:دل آرام التماس اون کصافتو نکن آقای پارسیان رو زانو نشستو گفت: #هرکاری_بخوام⁉️ جون داداشم مهم بود #پس گفتم هرکاری بخوای... اما با چیزی که #شنیدم گوشم سوت کشید...❌🥺 https://t.me/joinchat/TqJcqdd0W27XKksW

پرستش دختری که پاک و سر به راه و آرسام پسری پر از روی و گذشته ی تاریکه و از جای بد قصه پرستش عاشق آرسام میشه و شرط آرسام برای بدست آوردن پرستش....❌ رمانی سراسر عشق و هیجان...🕊

این دلبر کیوتو میشناسی ?!🥺😍 پستای خفنشو تو تیک تاک دیدی!💃🏻😌 دنبال اهنگایی که باهاش کلیپ میگیره هستی ولی پیدا نمیکنی!🤧 هرچی ازش بخوای اینجاس🥰💗

این دلبر کیوتو میشناسی ?!🥺😍 پستای خفنشو تو تیک تاک دیدی!💃🏻😌 دنبال اهنگایی که باهاش کلیپ میگیره هستی ولی پیدا نمیکنی!🤧 هرچی ازش بخوای اینجاس🥰💗

#سرنوشت_هوسباز ♨️ #اربابی #کلکلی #عاشقانه # #اگه‌باور‌نمیکنی‌پارت‌‌347‌بخون از شدت سوزش جیغ زدم : آخ سوختم کامیار کثافت...پامو گرفت و نذاشت تکون بخورم : وول نزن پشماتو بزن که من مجبور نشم واست موم بندازم. با گریه موهامو چنگ زدم : آخ بی وجدان ... دارم می سوزم بدجنس خندید : هنوز نکندمش که ... بخوام بکشمش از حال میری...وحشت زده از روی تخت پریدم : ول کن من و ... میرم تو دسشویی خودم با قیچی میکنم _ بتمرگ بابا _ درد میگیره پوزخندی زد..با گریه پسش زدم : من که همه جوره باهات راه اومدم عوضی ...دیگه این اذیت کردنات چیه؟ بی توجه به حرفم تو یک حرکت رو تخت خوابوندم : هیششش ... آروم ... یک لحظه ست فکر کن اومدی آرایشگاه...عصبی و خجالت زده داد زدم : آخه مرتیکه آرایشگاه اینطوری موم داغو میریزه بین پای آدم؟ خندید و پایین پام نشست : نمیدونم والا همچین چیزی نداشتم که بدم تمیزش کنن ببینم میریزه یا نه...چشمامو بستم و دستامو مشت کردم : آروم جداش کن. _ چطوری آروم جدا کنم بنده خدا؟ گوشت تنت آب میشه که با گریه و ترس نالیدم : خدا لعنتت کنه کامیار ... تمومش کن دیگه دستشو روی کمرم گذاشت : _ سه ... چشمامو روی هم فشار دادم _ دو ... دست هامو مشت کردم _ یک ... ادامه اش و اینجا سرچ کن👇 https://t.me/joinchat/SRVooK4qNHol--3X

امشب ی چالش خفن با ی جایزه خیلی خوب دارن از دستش ندید😈🔮

بچه ها این چنلی ک میزارم‌ خیلی خفنه و بشدت پیشنهاد میشه بهتون 🩸🫐. تمام‌فالاش و طلسماش نتیجه۱ تا ۷ روزه داره 🪡☁️ برا کنکورم ی طلسمه خفن گذاشته که تضمین شدس 🧿💕. پر از چیزای خفن راجع به ماورا اطلاعات گذاشته🦄🧚🏻‍♀ تازه هرشبم چالش دارن به چند نفر فال رایگان میدن😻🔥 چنل تجربیاتشو چک کنین برگاتون میریزه مثه من😈🔮 🍷« @jadoy_am » 🍷« @jadoy_am » 🍷« @jadoy_am »