FaridHub | فریدهاب
روایتهایی از اینجا و آنجای دنیا Twitter: twitter.com/faridhubchannel Youtube: youtube.com/c/faridhub
إظهار المزيد12 292
المشتركون
-824 ساعات
-617 أيام
-330 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
Photo unavailableShow in Telegram
بختیار علی از مهمترین نویسندگان خاورمیانهست. اگر ازش چیزی نخوندید، از رمان «آخرین انار دنیا» شروع کنید. شما رو از زمین میکنه و با خودش به درون قصههاش میبره. رئالیسم جادویی رو به کوچه پس کوچههای خاورمیانه آورده و شما رو با نثر شاعرانهش مسخ میکنه.
👍 65
سال ۲۰۱۵ هم از یه مجسمه یادبود از لایکای سوار بر سفینه تو یه مرکز تحقیقات نظامی تو مسکو رونمایی شد. حتی متحدای شوروی سابق مثل رومانی، آلبانی، لهستان و کره شمالی هم تمبرهایی رو با طرح لایکا چاپ کردن. ناسا هم تو مارس ۲۰۰۵ بطور غیر رسمی یه نقطه داخل یک دهانه در مریخ رو به نامش کردن
اما بهرحال، اسم لایکو در کنار حیوانات مشهور دیگری مثل جامبو، همون فیل اواخر قرن نوزدهمی سیرک برانوم و بیلی و همچنین یک اسب مسابقه به نام بیسکوییت دریایی که دوران رکود بزرگ آمریکا روحیهی مردم اون کشور رو بالا برده بود، در اذهان موندگار شده.
یه نکتهی دیگه هم در این ماجراها اینه که تو روزای قبل از پرواز انسان به فضا، آمریکا عمدتا میمون رو برای این کارها انتخاب کرده بود. دلیل انتخاب سگ به جای میمون توسط شوروی مشخص نیست. شاید آزمایشات پیشگامانه ایوان پاولف روی فیزیولوژی سگ تو اواخر قرن ۱۹ و اواخر قرن ۲۰ باعث شده باشه
که زمینه محکمی برای استفاده از سگها وجود داشته باشه. جدا از اون، سگهای ولگرد تو خیابونای شوروی زیاد بودن و علاوه بر اینکه تعدادشون زیاد بود، بعید بود دل کسی براشون تنگ بشه.
منبع: https://www.smithsonianmag.com/smithsonian-institution/sad-story-laika-space-dog-and-her-one-way-trip-orbit-1-180968728
The Sad, Sad Story of Laika, the Space Dog, and Her One-Way Trip Into Orbit
A stray Moscow pup traveled into orbit in 1957 with one meal and only a seven-day oxygen supply
👍 39
سگی که به فضا رفت
—
لایکا اسم یه سگ معرف از دورهی شورویه که از معروفترین سلبریتیهای دنیای حیواناته. سگی با نژاد ترکیبی هاسکی و اشپیتز که سال ۱۹۵۷ سوار موشکش کردن و فرستادنش مدار زمین. از ماجرای غم انگیز و دراماتیک لایکا که اولین موجود زندهای بود که به فضا رفت و زنده برنگشت چندین دهه میگذره.
ماجرا از این قرار بود که مهندسان شوروی بنا به درخواست رهبر وقت شوروی یعنی نیکیتا خروشچف برای تسریع در پرتاب موشکی به فضا اونم در چهلمین سالگرد انقلاب بلشویکی، راکت اسپوتنیک ۲ رو طراحی کردن. سال ۱۹۵۷ بود.
این مهندسا این راکت جدید رو با الگوبرداری از اسپوتنیک ۱ طراحی کردن که اولین سازهی ساخت بشر بود که به فضا پرتاب میشد. در بعضی بخشهای اسپوتنیک ۲ بدون نقشه کار رو پیش بردن و تغییرات خیلی گسترده نبود.
اومدن برای این راکت یه کپسول سرنشین با فشار هوای مناسب طراحی کردن که بتونه یه سگ رو تو خودش جا بده. اسپوتنیک ۲ قرار بود با اتصال به آخرین راکتی که طراحی کرده بودن به فضا پرتاب بشه. وزن این کپسول جدید حدود ۵۱۲ کیلوگرم و ۶ برابر سنگینتر از اسپوتنیک ۱ بود.
مهندسای شوروی برای این پروژه دنبال سگای ولگرد ماده میگشتن چون جثهی کوچیکی داشتن و آرومتر بودن. اول سگایی که حرفگوشکن و رامتر بودن رو انتخاب کردن و بعد اونا رو چند روز و بعدش چند هفته تو محفظههای تنگ تحت فشار نگه داشتن.
دکترا عکسالعملهای اونا رو به کم و زیاد شدن فشار هوا و صداهای مهیب و بلند شبیه به پرتاب موشک چک میکردن. یه وسیلهای هم درست کرده بودن که دستشویی کردن رو واسشون راحت میکرد. اما سگها از این وسیله خوششون نمیومد ولی خب بعضیاشون هم عادت کردن.
بالاخره تونستن از بین این سگا، لایکا رو به عنوان فضانورد اسپوتنیک ۲ انتخاب کنن. یه سگ دیگه به اسم آلبینا رو هم ذخیره نگه داشتن. آلبینا از لایکا بهتر عمل کرده بوده ولی چون تازه توله سگاش رو به دنیا آورده بود، تونسته بود دل مهندسای اون سازمان رو به دست بیاره تا بیخیالش بشن.
دکترا روی هر دو سگ جراحی کردن و وسایل پزشکی تو بدنشون گذاشتن تا ضربان قلب، نفس کشیدن، فشار خون و تکون خوردنشون رو چک کنن. پیشبینی اونا این بود که لایکا بعد از هفت روز توی فضا به خاطر کمبود اکسیژن و نبود تغذیه تلف شه - یه مرگ بدون درد ظرف ۱۵ ثانیه در روز هفتم.
آخرین غذایی هم که بهش دادن همون روزی بود که سوار فضاپیماش کردن. باور مهندسا این بود که چند لقمه غذای بیشتر هیچ تاثیری در فرآیند مرگ و زندگی لایکا نداره و اینا در نتیجهی ماموریت فرقی ایجاد نمیکرد چون بالاخره بازگشتی براش متصور نبود و تلف میشد.
سه روز قبل از پرتاب، لایکا رو وارد فضای کپسول تنگ اسپوتنیک کردن که فقط چندسانت اجازه تکون خوردن بهش میداد. تمیزش کردن و به سنسورها وصلش کردن و وسیله دستشویی کردن هم براش گذاشتن. یه لباس فضایی هم تنش کردن. عاقبت سفینه با قدرت پنج برابر جاذبه زمین پرتاب شد.
در همون لحظه، ضربان قلب لایکا بخاطر سر و صدای زیاد و فشار پرتاب سه برابر حالت عادلی و نفسش چهار برابر تندتر شد. وحشتزده شده بود اما زنده به مدار زمین رسید و حدود ۱۰۳ دقیقه دور زمین چرخید. اما خیلی زود دمای داخل محفظه به طور غیرمنتظرهای بالا رفت.
تا جایی که لایکا دیگه تحملش رو نداشت. دستگاهها بعد از چهار مرتبه چرخیدن اسپوتنیک دور زمین، نشون دادن که دمای داخل سفینه بیشتر از ۹۰ درجه شده. لایکا بیشتر از یک یا دو دور زنده نموند و خیلی زود بعد از پرتاب تلف شد. اسپوتنیک ۲ ولی تا پنج ماه به چرخیدن دور زمین ادامه داد.
شوروی در حین پرواز راکت و بعد از اون میگفت که لایکا تا چند روز زنده مونده، یعنی تا ۱۲ نوامبر. اسپوتنیک ۲ هفتم نوامبر لانچ شده بود. بعضیها معتقدن که شوروی اسناد رسمی رو دستکاری کرده. تا اینکه شوروی به طور رسمی اعلام کرد که لایکا دیگه زنده نیست.
هرچند دغدغه حقوق حیوانات اون زمان هنوز خیلی ترند و فراگیر نبود، اما بعضیا نسبت به تصمیم عمدی شوروی برای کشتن لایکا اعتراض کردن. اونا میگفتن که شوروی میدونسته که تکنولوژی لازم برای سالم برگردوندن لایکا به زمین رو نداره، اما بازم از انجام این آزمایش منصرف نشدن.
اما اگه بخوایم از زاویهی دیگهای به این قضایا نگاه کنیم، بدون استفاده از حیوانات هم نمیشد به خیلی از چیزایی که امروز راجع به پروازهای فضایی رسیدیم پی ببریم. با وجود محدودیتهای انسانی حین پرواز تو ارتفاع بالا نمیشد فهمید که این پروازها چقدر باعث گیجی فضانورد میشن.
قصه لایکا امروز تو وبسایتها و ویدیوها و شعرها و کتابهای کودکانه زندهست. یه استودیوی انیمیشنسازی بعد از این اتفاق اسمش رو از روی همین سگ برداشت. یه مجله آمریکایی به اسم لایکا هم هست که راجع به سبک زندگی وگان و حقوق حیوانات منتشر میشه.
👍 47👎 1
Photo unavailableShow in Telegram
سرچ کردم «بهترین اپیزود تاریخ پادکستها». تو خیلی فرومها و پستها این اپیزود رو معرفی کرده بودن. گاردین هم اون رو بهترین اپیزود تاریخ پادکستها میدونه (البته نوشته perhaps). دیشب گوش دادم و ماجرای بامزه و جالبیه. ماجرا درباره آقاییه که یه شب یه ملودی میاد تو ذهنش ولی هرچی فکر میکنه یادش نمیاد چی بوده. اینترنت هم سرچ میکنه ولی هیچی پیدا نمیکنه. موزیک مال دهه ۹۰ بوده و تو رادیو بارها شنیده اما انگار تو زمان گم شده و هیچکسی هم اون رو نشنیده. آیا توهم زده؟ یا ...
با همین اسم سرچ کنید تو پادگیرها پیدا میشه.
👍 65
Photo unavailableShow in Telegram
یکی از جذابترین پادکستهای سریالی در ژانر ترو-کرایم و براساس زندگی Viktor Kožený. یه سری پادکست اختصاصی با تهیهکنندگی اپل درست شده که خیلی باکیفیتن. داستانای جذابی هم دارن.
👍 31
پلاک کارل سیگن
———
*برای فهمیدن این متن به تصویر بالای این پست رجوع کنید.
روز سوم مارس سال ۱۹۷۲، یک کاوشگر فضایی از فلوریدا به فضا پرتاب شد. روی این فضاپیما یه پلاک پیچ و مهره کردن که آدرس کرهی زمین روش حکاکی شده بود و هدف این بود که اگر موجودات خارجی اون بیرون وجود دارن، با خوندن و ترجمه کردن این نقشه بتونن ما زمینیها رو پیدا کنن.
نقشه این بود که این کاوشگر که اسمش پایونیر ۱۰ بود از کمربند سیارکها عبور کنه و با سرعت ۸۰ هزار مایل در ساعت به سمت مشتری هدایت بشه. درست شبیه یه تیرکمون که از منظومهی شمسی پرتاب شد تا بره اون دور دورها و دنیاهای جدید رو کشف کنه.
این پلاکی که از روکش طلا ساخته شده بود رو میخ کردن به بدنهی این فضاپیما. هدف از کار این بود که اگر هر موجودی در خارج از کهکشان ما وجود داره و اگر جای دیگهای از کیهان حیات هوشمندی یافت میشه، با دیدن این پلاک و آدرسی که روش حک شده بتونن ما رو پیدا کنن.
اما ما چطور میتونیم به اون تمدنهای بیرونی بفهمونیم که ما اینجا هستیم؟ البته اگه تمدن هوشمندی در فضای بینهایت کیهان وجود داشته باشه که مثل ما انسانها به حضورشون آگاه باشن. و اینکه اصلا چطور میشه روی یک پلاک مکان کرهی زمین رو تو کهکشان مشخص کرد.
طراحی روی این پلاک که از مجسمههای یونانی و رومی الهام گرفته، ایدهی لیندا، همسر کارل سیگن معروف و فرانک دریک، ستاره شناسی بود که با سیگن تو ناسا کار میکردن. اینا یه روز به این فکر کردن که چی میشه اگه ما بیایم یه پیامی رو طراحی کنیم برای فرازمینیها
و اصلا چطور میشه چیزی رو طراحی کنیم که اگه این فرازمینیها باهاش روبرو بشن حالیشون بشه که روش چی نوشته شده. یه چیزی که قابل درک باشه اونم برای موجوداتی که ما اصلا نمیدونیم که درک و فهمشون به چه شکله. چون چون اگر حیات هوشمندی اون بیرون باشه، لزوما شاید مثل ما نباشن.
اینا این فکر به سرشون زد که باید با یه چیزی شروع کنن که هم برای ما انسانها و هم موجودات فرازمینی مشترکه. یه چیز قابل فهم که در کهکشان پیدا میشه و اینطور بود که به هیدروژن رسیدن. هیدروژن رایجترین عنصر در جهانه و هرکجای دنیا حیاتی باشه، اون موجودات زنده با هیدروژن در ارتباطن.
هیدروژن با سرعت معینی تجزیه میشه که میشه از روی این سرعت یک واحد زمانی رو مشخص کرد و این در کل کائنات به یک شکله. هیدروژن در عرض ۲۱ ثانیه تجزیه میشه و اینجا بود که سیگن و دریک از این عنصر به عنوان معیاری جهانی برای اندازهگیری المانهای حک شده روی پلاک استفاده کردن.
سیگن و دریک با استفاده از عدد ۲۱ که یک عدد اوله و میشه اون رو در ارقام باینری ضرب کرد اومدن کل اون نقشه رو طراحی کردن. بعدش با الهام گرفتن از نمادگرایی و بخصوص الهام از داستان آدم و حوا، اومدن یک سیستم نمادین طراحی کردن طوری که موجودات فرازمینی هوشمند بتونن اون رو بفهمن.
برای ساختن این پلاک از الومینیوم آنودایز شده استفاده شد که با روکش ضخیمی از طلا پوشونده شد. این پلاک رو در قسمت جلوی این فضاپیما نصب کردن و پس از مدتی همراه باهاش به کیهان پرتاب شد. رفت تا در فضای بینهایت کیهان شناور بمونه تا روزی شاید موجودات فرازمینی پیداش کنن.
اما خب توضیحی بدم درباره المانهای روی این پلاک. اولین موردی که باید بهش توجه کرد، شکلیه که در سمت چپ و بالای این پلاک کشیده شده. اسمش یه عبارت دهن پرکنیه با عنوان «انتقال بسیار ظریف هیدروژن خنثی» که یک مفهوم پایه در حوزهی اخترفیزیک و نجوم رادیوییه.
جزئیات علمی این رو توضیح نمیدم و فقط بسنده میکنم به گفتن اینکه رو این پلاک پایونیر این رو به عنوان یک رفرنس رسم کردن. چون اگر حیات هوشمندی باشه، دیگه هیدروژن رو که میشناسن. پس این شبیه به یک کلیده برای فهمیدن مابقی لوح.
اما بیایم سمت راست این پلاک. اینجا یه زن و مرد برهنه کشیده شده که جلوی یه فضاپیما ایستادن. اگه توجه کنین یک براکت این گوشه موجوده که قد زن رو نشون میده و کنارش رقم باینری ۸ رو میشه دید. در واحد طول موج انتقال فوق ظریف هیدروژن،
این یعنی اگه ۸ رو در ۲۱ سانتی متر ضرب کنیم، عدد ۱.۶۸ به دست میاد که نمایانگر قد زن موجود در این تصویره. بعدش همونطور که میبینین دست راست مرد به نشانهی حسن نیت به طرز دوستانهای بالا اومده. البته شاید این ژستها برای موجودات فرازمینی قابل درک نباشه اما بالاخره
راهیه برای نشون دادن انگشت شست و اینکه نشون میده اندامهای این موجودات زمینی چطور حرکت میکنن. در ابتدا کارل سیگن قصد داشت این مرد و زن رو در حالی که دست هم رو گرفتن به تصویر بکشه ولی متوجه شدن که شاید اون موجودات فرازمینی اونا رو یک موجود واحد در نظر بگیرن و نه دو تا.
👍 47
حالا میرسیم به سمت چپ این لوح و اون الگوی شعاعی که ۱۵ خط رو شامل میشه که از یک مبدا سرچشمه گرفتن. ۱۴ تا از این خطها دارای اعداد باینری بلند هستن که نشون دهندهی دورههای تپاخترها یا pulsars هستن. از اونجایی که این دورهها در طول زمان تغییر میکنن،
دورهی پرتاب رو میشه از روی این مقادیر محاسبه کرد. طول این خطها هم فاصلهی نسبی این تپاخترها تا خورشید رو نشون میدن. اگه روزی این پلاک تو کیهان پیدا بشه، تنها برخی از این تپاخترها ممکنه از محل کشف پلاک قابل مشاهده باشن. این یه کم جزئیاتش مفصله که ازش میگذریم.
اما میرسیم به قسمت پایین پلاک. اینجا یه نمودار شماتیک از منظومهی شمسی درج شده. اول میبینیم که یه تصویر کوچیک از فضاپیما ترسیم شده و طوری این رو طراحی کردن که مسیر حرکتش رو از کنار مشتری و به سمت خارج از شناسایی منظومهی شمسی داشته باشن.
حلقههای اطراف سیارات مشتری، اورانوس و نپتون هنگام طراحی پلاک ناشناخته بودن. با اینحال، برخلاف زحل، منظومههای حلقهای در این سیارات به راحتی قابل مشاهده و آشکار نیستن. اون اعدادی هم که در بالا و پایین این حلقهها قرار دارن فاصلهی نسبی اون سیارات تا خورشید رو نشون میدن.
و آخرین المان این پلاک اون خطوط شبح فضاپیمای پایونییره که رسم شده و عمدا اون پشت گذاشتن تا با مقایسهی سایز فضاپیما با قد پرترهها بشه به قد انسانها پی برد. سر طراحی این پلاک ایراداتی هم گرفته شد بخصوص به پرتره زن و مرد که گفتن نامفهومه و جزئیات خوبی نداره.
اما مهمترین ایرادی که به پلاک گرفته شد ایرادی بود از ارنست گومبریچ، تاریخدان اتریشی. این گفت اون فلشی که اون پایین کشیدین، محل ایراده. میگه این طرح فلش یعنی یک چیز نوک که محل و مسیر این فضاپیما رو نشون میده برگرفته از تیرها و نیزههایی دورهی جوامع شکارچی گردآورندست.
و این مفهومیه که ما انسانها روی کره زمین اون رو میشناسیم و از نزدیک دیدیم. لزوما یک حیات هوشمند خارجی شاید درکی از اون خط و اون نوک پیکان نداشته باشه و اونا ممکنه مدلهای خودشون رو برای زندگی داشته باشن. همین باعث میشه اون نماد پیکان بی معنی بشه.
اما بهرحال، ۵۲ ساله که این فضاپیما به همراه پلاکش به فضای بین ستارهای ارسال شده و ما هنوز نشانی از موجودات خارجی روی کرهی زمین ندیدیم. فاصلهی این فضاپیما از زمین در حال حاضر چیزی حدود ۱۲ میلیارد کیلومتره.
👍 60
Photo unavailableShow in Telegram
طرح معروف به پلاک کارل ساگان - ارسال شده به فضای بین ستارهای به همراه فضاپیمای پایونیر ۱۰
👍 36
Photo unavailableShow in Telegram
۱: ورودی اصلی
۲: ورودی مامون
۳ و ۴: مسیر پایین رونده
۶: مسیر بالارونده و مخفی
۱۱: شافت چاه اتاق ملکه به پایین
۷: اتاق ملکه
۱۰: اتاق فرعون
👍 89
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.