cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

شـٖٖـۘۘ℘ـʘ͜͡طـٖٖـۘۘ℘ـʘ͜͡رنـٖٖـۘۘ℘ـʘ͜͡جـٖٖـۘۘ℘ـʘ͜͡(بــًهــً قــًلــًمــً: ســًوًًنــًیــًا فــًارًســًیــً)

مجموعه شطرنج🖤🦋 مژه های فر خورده🤍📚 به قلم سونیا فارسی🦋 پارت گذاری منظم و برنامه ریزی شده💜🦋 هر گونه کپی حتی با ذکر نام نویسنده پیگرد قانونی به دنبال دارد🚫 روز های تعطیل ‌پارت گذاری نداریم❤

إظهار المزيد
لم يتم تحديد البلدلم يتم تحديد اللغةالفئة غير محددة
مشاركات الإعلانات
280
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

اخطار:این رمان دارای صحنه های باز میباشد🔞 یقه لباسشو تو دستش گرفت و محکم کوبیدش به دیوار😱 چشاش از درد مچاله شد😭 از لای دندون های چفت شدش غرید -چی بهت گفته بودم سامی؟😡 گفته بودم اگ دور و بر اون حرومزاده ببینمت اون و تورو باهم میکشم😡🔪 اشکی در چشمانش حلقه بست🥺که سیلی محکمی نثارش کرد و فریاد زد😒 -بههه مننن نگاههه کننن عوضیییی🤬 #گی_لاو #وحشی https://t.me/+E9vztlPEQXczYjdk
إظهار الكل...
🌻Yaghma/یغما🍂

نگارنده را خود همین نقش بود که شوریده را دل به یغما ربود🍷🥀 ژانر: اسمات،مافیایی،گی،خشن و هپی اندینگ پارت گذاری:همه روز بجز جمعه ها❌ «فصل اول» +18🔞 ارتباط با من👇

https://telegram.me/TeleCommentsBot?start=sc-354938-7ggNlYx

تحت حمایت انجمن قلم‌سازان🔱

00:06
Video unavailable
پسره عاشق برادرش میشه بهش پیشنهاد رابطه میده تا🤤🍆💦 🔥محدودیت سنی بالای 18 سال🔞 https://t.me/+cNnImPvIPhtmNDE0 _اوووم جون داداش کوچوله #هرزه خودم چقد خوب داره واس برادرش #ساک میزنه🤤 #خمار نگاهش کرد و زبونشو روی سر #آلتش کشید و مانند آبنبات آن را مکید😋🍭 +اوووووممم..منو #بکن مهراد دیگ طاقت ندارم🥵 با حرفش موهاشو کشید و روی تخت پرتش کرد و روش خیمه زد و بدون آمادگی #مردونگی.کلفتشو واردش کرد که جیغی از #درد کشید🥵🔥💦 و به بدنش پیج و تاب داد +آههههه🤤خیلی #کلفته توم کامل پر💦 _جوووون خوب داری #زیرم حال میکنیااا سامی این #سوراخ #تنگت مال منه🔥💦 🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞 #گی_لاو #اروتیک #اسمات https://t.me/+cNnImPvIPhtmNDE0 https://t.me/+cNnImPvIPhtmNDE0 https://t.me/+cNnImPvIPhtmNDE0
إظهار الكل...
gayy-gay.mp41.73 KB
Repost from N/a
#پارت‌صد‌در‌صدواقعی #پارت‌آینده🙈❌❌❌ بعد چند وقت دوری به خاطر ترس خانوم کوچولوی شونزده سالش #داغ کرده و میخواد.....😏🔞🔞 - زیر بارون ایستادی #سیگار بکشی؟ نگاه چشم‌های مشکیش کردم، برق داشتن چشم هاش. تکیه داده بود به ماشین و سیگارش بین انگشت شصت و اشارش جا خشک کرده بود. اخم هاش شدت گرفت با دیدنم ولی برق #هوس تو چشمهاش درخشان تر شد. + برو تو ماشین. صداش دورگه شده بود از شدت خشم... چش شده بود؟ جلوتر رفتم و روی نوک پام ایستادم که دستم برسه به سیگارش. کمرم رو محکم گرفت و سیگار رو بالا برد... موهای جفتمون تو صورتمون ریخته بود از شدت بارون! اخم کرد و #چنگی به کمرم زد که آخی گفتم. + مگه نمیگم برو تو ماشین توله سگ؟ دست هام رو روی سینه ی ستبرش گذاشتم و مظلوم زل زدم تو چشمهاش، طبق معمول آب رو آتیشش من بودم و میدونستم... - نکش... + نکشم تو آرومم میکنی؟ نمیترسی؟ #تمکین میکنی؟؟؟ تند شد ضربان قلبم وقتی چشمهاش قرمز شد و نیازمند. سیگارش رو به کتاری انداخت و در یک حرکت روی کاپوت ماشین خمم کرد و پشتم قرار گرفت، پایین تنش رو بهم چسبوند و خم شد توی گوشم... + باید تمکینم کنی... همینجا، وسط خیابون، رو همین کاپوت و زیر بارون! نه و نوچ نداریم، نکن نداریم. آروم تر و یواش نداریم... میخوامت، سگی میخوامت.... داغم وحشیم... تحملم کن توله، تحمل کن وحشی گریمو که بد خمارتم.... بیا تو بزن رو لینک اگه میخوای این رمانو بخونی بیبی🔞💦 🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞 https://t.me/+WOF_LX7HDBBiNDA0 https://t.me/+WOF_LX7HDBBiNDA0 https://t.me/+WOF_LX7HDBBiNDA0 🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞
إظهار الكل...
Raya, Arvin | آهـوی فراری

آن عشق که در پرده بماند به چه ارزد؟! عشق است و همين لذت اظهار و دگر هیچ... ┄┅┄┅┄┄┅┄┅┄┄┄┅┄┅ هات و +18🔞🔥 پارت گذاری منظم هر روز ژانر: عاشقانه، آروتیک، اجتماعی و اندکی آغشته طنز^^ کپی برداری حتی با نام نویسنده پیگرد قانونی دارد 🚫 به قلم رایا.ح‌.م

پسره به دختره میگه من نمیام خواستگاریت! 🤣😑 با خنده و لجبازی گفت: _« من نمیام خواستگاریت! » چشمامو گرد کردم. میخواستم بزنم تو سرش که پشیمون شدم. پشت چشمی نازک کردم و با خباثت گفتم : _« اون پسر همسایه بود که خواستگری کرد ازم؟ پس من به اون بله مید...» هنوز فعل جمله رو کامل نکرده بودم چنان نگاهم کرد که حرف تو دهنم ماسید. لبخند تصنعی ای زدم که یهو با حرص سمتم خیز برداشت. با جیغ خواستم فرار کنم که خودش زودتر دستمو کشید و تو بغلش گیرم انداخت. با حرص و حسادت آشکار گفت: _ « خب تو غلط می‌کنی! تو اصلا بی جا می‌کنی حتی بهش فکر کنی! من دهن تو و اون خری که جرات کرده بیاد خواستگاریت رو سرویس میکنم که بچه » هم خندم گرفته بود هم تعجب کرده بودم و هول شده بودم. انتظار این واکنش تند رو نداشتم. با استرس سعی کردم ازش جدا بشم ولی لعنت به زبان سرخم که سر سبزمو به باد میده همیشه! : _ « خب آخه تا آخر عمرم که نمیتونم مجرد بمونم! با یکی باید ازدواج کنم حالا پسر همسایه نشد پسر سبزی فرو...» چشمای گرد شده از خشمش رو که دیدم کنترلم رو از دست دادم و از ته دلم زدم زیر خنده. میون خنده هام با حرص ولم کرد و با خشم گفت: _ « جنبه شوخی نداری! جنبه نداری دیگه! » بعد بی توجه به چهره ی خندون من با جدیت انگشت اشاره‌ش رو جلو چشمام تکون داد و گفت : _ « من تو رو سر سفره عقد مینشونم! زمین بیاد آسمون، آسمون بیاد زمین من توی لعنتی رو تا آخر عمرت ول نمیکنم. » https://t.me/Novel_delbar_sheytoon https://t.me/Novel_delbar_sheytoon سه تا دختر شیطون میرن دانشگاه و با سه تا پسر آشنا میشن که...😈😂 دیگه خودتون بفهمید چه خبرررره رمان فول طنزززز بهت قول میدم هر لحظه از خنده روده بر بشی و از عاشقانه هاشون قش کنی! اگه طاقت پسرای جذاب رو نداری با لیوان آب قند وارد کانال شو😬🤤💦
إظهار الكل...
دِٓلْبـَـ‌رٖشِیْطُـُـ‌وُٰن‌ِهٓات‌ِّمَنْ💕💦

خلاصه که.. عشقی ک توش احترام نباشه عشق نیست! عشقی ک توش حالتم خوب نباشه عشق نیست... عشقی ک توش همه اعتماد ب نفستو از دست بدی ام عشق نیست...! . فرار از این عشق نه تنها شکست نیست.. که بزرگترین پیروزیه.. زمان پارت گذاری: همه روز ها به غیر از جمعه ها🥲❤️

اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.