cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

ߊ‌ࡄܝ࡙ߺر⛓ܤࡐࡅࡑ

اسیر هَوسی مَردانه شده ام!👅 پارت گذاری روزانه♥ بـہ قـلـم مها💫 کپـی ممنوع حتی با ذکر نام نویسنده🚫 ایدی جهت سفارش تبلیغات: ⛔ورود افراد زیر 18 سال اصلااا توصیه نمیشه⛔

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
22 186
المشتركون
+28424 ساعات
-937 أيام
+33630 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

🧞‍♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته 🧞‍♀بازگشت معشوق و بختگشایی 🧞‍♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر 🧞‍♀فروش_ملک و آپارتمان معامله 🧞‍♀جذب پول و رونق کسب و کار 🧞‍♀گره_گشایی در مشکلات زندگی 💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://t.me/telesmohajat 🔷همین الان پیام بده👇¹³🦋 ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
إظهار الكل...
دیگه حتی امروز اسم منم یادت نیست ..
إظهار الكل...
#part1 _جوون دختر مکانیکی چه #ک**ص سفید و تپلی رو قایم کرده بودی🔞🍑 #ک*ص و کو*ن صورتی و آبدارمو از پشت انداخته بودم بیرون و خم شده بودم تا تایر ماشین رالی مرد قوی هیکل و #ک*یرکلفت مسابقه رو تعمیر کنم که با شنیدن صدای حش‍*‍ریش #ک*صم خیس شد.. برگشتم که با دیدن #ک*یر گنده اش درحال جق زدن آب دهنم آویزون شد.. با شهوت لای ک*ص شیو شده و سفیدمو باز کردم : اومم دوست داری ک*یرتو بکنی توش؟💦 از خداخواسته جلو امد و روی ماشین سکسیش نشوندم با حس #ک*یر گنده اش دم #ک*صم حش‍*‍ری خندیدم و یهو تا ته ت*خماش توی #ک*صم فرو کرد و وحشیانه شروع کرد به تلمبه زدن و کوبیدن #ک**یرش👅💦 _آهههه اووف جنده‌ی مکانیکی آههه زیر #ک**یرکلفتم حال میکنی آهههه اووف... با لذت و شهوت به ماشین رالی سکسیش کوبیده میشدم که یهو پامو داد بالا و ک*ص صورتیمو بیرون انداخت _آهههه باورم نمیشه دارم روی #ک**یر رالی سوار معروف سواری میکنم اومم💦👅 #ک**صمو از هم باز کرد و #ک*یرشو خشن تر توی #ک*صم جا داد و‌ تند تند تلمبه زد.. _وقتی دنده‌ی ماشینمو کردم توی #ک*ص خیست باورت میشه عروسک آههه اووف چه‌ #ک*ص تپلی..🙊👅 #پستون های گنده امو که بالا پایین میشدنو توی دستام مالوندم که دوتا از انگشتای #کلفتشو توی سوراخ کو*نم فرو کرد و یهو #ک*یرشو از توی #ک*صم بیرون کشید و با یه حرکت ... https://t.me/+ijR-7KdiW7k3NTZk https://t.me/+ijR-7KdiW7k3NTZk https://t.me/+ijR-7KdiW7k3NTZk با دنده‌ی ماشین رالی ترتیب #ک**ص تپلشو میده اووف..🔞💦🏎
إظهار الكل...
『𝖲𝖤𝖷 𝖳𝖱𝖠𝖢𝖪🔥🔞』

وقتي بالاخره نقطه شيرينتو پيدا ميكنم و صداي تخت با ناله هات همراه ميشه..🔥🔞 تبلیغات: @tablighat_hash

- درد دارهههههه...🩸⛓ فرزام بی توجه به داد و فریادم ضربه‌ی محکمتری #داخلم زد که حس کردم سوراخ #با.سنم جر خورد! با درد دندونامو تو بازوم فرو کردم که کامل خم شد روم و تو صورتم خیره شد - درد داره آره؟ اون موقع که تو آبم مواد ریختی و خواستی منو بندازی زندان درد نداشت الان که داری زیرم جون میدی درد داره؟ چشمای سرخ شدمو تو چشماش دوختم که با دستاش محکم گردنمو گرفت و فشار داد! خودشو تا ته کرد #داخلم که آخ ریزی از بین لبام خارج شد - هنوز اولشه اروند! حالا حالا ها باهات کار دارم! و برم گردوند و با.سنمو داد بالا. هق ریزی زدم که #اسپنک محکمی زد و گفت - به نظرت اگه اون عشق حرومزادت بفهمه زیر دشمنش جر خوردی چه عکس العملی نشون میده؟ هوم؟ و خودشو کامل کشید بیرون که نفسم آزاد شد! فکر کردم میخواد ولم کنه که با وارد شدن یهوییه اون حجم از بزرگی و کلفتی #مردونگ*یش داخل با.سنم داد بلندی کشیدم که عصبی خندید - ِرهههههه داد بکش! میخوام تا صبح صدای داد و زجه هات تو عمارتم بپیچه! دیوونه شده بود! صورتمو تو بالشت فرو کردم که با حس چیز دیگه ای روی باسنم سرمو کج کردم. با دیدن #کی*ر مصنوعی کلفت و درازی که دستش بود قلبم از تپش ایستاد! وحشت زده خواستم فرار کنم که تمام وزنشو انداخت روم و غرید - چیه؟ یکی برات کمه؟ هوم؟ دلت میخواد دوتاشو تو خودت جا بدی؟ - ولم کن روانیییی! پوزخندی زد و روان کننده ای ک روی میز بود رو برداشت و ریخت رو اون وسیله و سرشو گذاشت رو سوراخ*م... - میخوام معنی جر خوردگی واقعیو بهت بفهمونم اروند! از این به بعد زندگیتو جهنم میکنم! کاری میکنم خودت آرزوی مرگ کنی... و با تمام زورش اون وسیله رو هل داد داخل #با.سنم که داد بلندی کشیدم و بی جون افتادم رو تخت. آرن بی توجه به وضعیتم خودش و اون وسیله رو عقب جلو کرد و همینجور که از #لذت ناله میکرد گفت - آههههه! لعنتی این سوراخ فاکیت حسابی گشاد شده فکر کنم برا یکی دیگم جا داشته باشه... حتی جون نداشتم که تقلا کنم و با هر ضربه ای که داخ*لم میزد ناله‌ی ریزی از بین لبام خارج میشد. پوزخندی به حالم زد و دستشو برد پایین و چنگی به مردونگ*یم زد و گفت - وقتشه مردونگیتو بذاری کنار اروند! میخام از کو.ن آبتو بیارم و به اون حرومی نشون بدم که دشمنش چه جوری قراره به خاک سیاه بکشونتش!🩸🔪 بی جون سرمو کج کردم که نگاه دقیقی به سوراخ با.سنم انداخت و گفت - حالا وقتشه... لرز خفیفی کردم که خم شد و چیزیو از رو زمین برداشت که... یه رمان مخصوص با ژانر #مافیایی و #روانشناختی اوردم براتون🔞🔥 بکوب رو لینک قبل اینکه #حذف بشه🥵 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0 https://t.me/+tIsNsR1w3z00NWI0
إظهار الكل...
「افشاگـ🔥ـࢪ」

مبارزه عشق و نفرت دو سر باخته:)🥂🔞 ❌نکته بسیار مهم❌ این رمان روانشناختی بوده و شخصیت های اصلی با اختلالات روانی مختلف خلق شدن! بعضا رمان دارای صحنه های خشن و دلخراشه، پس با آگاهی کامل این رمان جذاب رو شروع کنید!😈🫵🏻 نویسنده:مآه پنهان‹ هانیـــه ›

#مدرسه_شهوت🔞 #part1 -اههیی اقا معلم تپلم میخاره اوهییی همش آبش میاد...وایییی انگشتمو لای تپل صورتیش کشیدم که از خیسی چو**چولش انگشتم خیس شد خم شدم لیسی به ک_ص ابدارش زدم -جوون چه خیس کردی توله اووف وایسا با زبونم واست بخارونم پاهاشو از هم باز کردم و لیسی پر تفی به تپلش زدم که آه بلندی کشید -اهییی خیلی خوبه اقا معلم اوممم بخورینش برام اهییی اونجام مثل قلب بوم بوم میکنه...اههه با فرو کردن زبونم توی تپل صورتیش جیغی از شهوت کشید که در اتاقش باز شدو مامانش…💦👅 https://t.me/+ZyLFckIYO39iMTg0 https://t.me/+ZyLFckIYO39iMTg0 https://t.me/+ZyLFckIYO39iMTg0 https://t.me/+ZyLFckIYO39iMTg0 https://t.me/+ZyLFckIYO39iMTg0
إظهار الكل...
#آغوش_هوس #پارت_۱ با دیدن قطره ابی ک از موهاش روی سینه و گودی گردنش میچکه و خیلی پر پیچ و تاب تا رو نوک ممه صورتیش لیز میخوره بدنم داغ می‌کنه... هجوم خون زیادی رو از داخل بی.ضه‌هام به کلاه‌ک ک.یرم حس میکنم، بودن من اونم اینجا خیلی اشتباهه چه برسه به اینکه بخوام یه دختر رو که داخل حمومه دید بزنم... دختر با عشوه م.مه های خوش فرم و گردش رو داخل مشتاش میگیره و میماله، همینطور که اونارو چنگ میزنه آروم ناله می‌کنه... ک.یرم داشت سیخ میشد باید میرفتم موندنم اشتباه بود ولی نتونستم برم اون که منو نمی‌دید پس یکم دیگه میموندم... دختر یه دستش رو سمت لای پاش برد و ک.ص پف دارش رو لمس کرد.. خشتکم داشت جر میخورد و میدونستم الاناس که ک.یر کلفتم جر بده شلوارم رو... دختر انگشتش رو لای چاک ک.صش کشید، آخ که چقدر دلم میخواست اون ک.ص صورتیش رو با ک.یر ش.ق شدم پاره کنم و بعد زبونم رو داخل اون سوراخ تنگش ببرم... چک محکمی به ک.صش زد و بعد شروع کرد به مالیدن چ.وچ.ولش... زیپ شلوارم رو باز کردم و شورتم رو پایین کشیدم که ک.یرم مثل یه چوب سفت بیرون افتاد... انگشتام رو دورش حلقه کردم و کمی بالا پایینش کردم ، -اووووف لنتی چی میشد تمامش رو داخل دهن خوشگل اون دختر تازه وارد سکسی میکردم و برام میخورد... دختر سرش رو بالا گرفت و بعد دهنش رو باز کرد آب وارد دهنش شد و بعد ریخت... لنگاش ‌رو از هم باز کرد و با چهار انگشت ک.صش رو مالش داد و آه غلیظی کشید... 🔞💯🔞💯🔞💯🔞💯🔞💯🔞💯🔞 https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0 https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0 https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0 https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0 https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0 https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0 👅💦🔥👅💦🔥👅💦🔥👅💦🔥👅💦🔥 حنا...دختر ریز جثه ای که شب عقد از پای سفره فرار میکنه و به امامزاده ی یه روستا پناه میبره اما یه شب که تو حموم عمومی روستا مشغول حموم کردنه خادم امام زاده با دیدن تن لختش....🔞💯💦 #فول‌هات‌سکسی‌شورت‌خیس‌کن👅💦 ازازدواج فرار میکنه و گیر یه خادم جذاب و سکسی میفته که...🔞💯🔥
إظهار الكل...
آغــوش هـوس🍑💦

دلم اون لرزشی که حین ارضا شدن رو بدنت موج میده رو میخوام🔞🔥

🧞‍♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته 🧞‍♀بازگشت معشوق و بختگشایی 🧞‍♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر 🧞‍♀فروش_ملک و آپارتمان معامله 🧞‍♀جذب پول و رونق کسب و کار 🧞‍♀گره_گشایی در مشکلات زندگی 💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://t.me/telesmohajat ♦️همین الان پیام بده👇12👇o👇 ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
إظهار الكل...
تو اگر دوست می‌خواهی خب منو اهلی کن! شهريار کوچولو پرسيد: راهش چيست؟ روباه جواب داد: بايد خيلی خيلی حوصله کنی. اولش يک خرده دورتر از من می‌گيری اين جوری ميان علف‌ها می‌نشينی. من زير چشمی نگاهت می‌کنم و تو لام‌تاکام هيچی نمی‌گويی، چون تقصير همه‌ی سؤتفاهم‌ها زير سر زبان است. عوضش می‌توانی هر روز يک خرده نزديک‌تر بنشينی... ✍🏼 آنتوان دوسنت اگزوپری
إظهار الكل...
#پارت_1 #قفس_سکس دفترچه برنامه هفتگیش رو گوشه ای گذاشتم و یکی از کارت‌پستال‌هایی که امضا کرده بود رو برداشتم. عکس خودش بود و پشتش رو امضا کرده بود تا برای طرفدار هاش ارسال کنه. اهی کشیدم و دستم رو از بین شلوارم داخل فرستادم. حتی با دیدن عکسش هم به راحتی، آب ک..صم راه می‌افتاد چه به حال این که هر روز باید می دیدمش و باهاش کار میکردم. اهی کشیدم و گوشه لبم رو گزیدم. اما چه فایده من توی کیلومتر ها فاصله ازش قرار داشتم. اون هیچ وقت من رو نمی دید. آرمان کیانی خواننده مطرح کشور رو چه به من. - اوممم....آه، کاش اینجا بودی تا داغی ک.یرت رو توی بهشتم حس میکردم. پوفی کشیدم و کارت پستال رو انداختم روی میز، کل بدنم از شهوت داغ شده بود. به عقب برگشتم و با دیدنش هینی کشیدم. - داشتی چیکار میکردی؟ دست پاچه گفتم: آه...راستش من... - فقط دروغ نگو داشتم می دیدم. با شرم و البته حسرت لب زدم. - بهم حق بدید، از بس جذاب هستید نتونستم خودم رو تحمل کنم... اومد جلو تر و گفت: چرا مگه چی میشه؟ - وقتی می بینم تون بد جوری داغ میشه بدنم، وسط پاهام نبض میزنه و خیس میشه، نک سینه هام برجسته میشه و دلم میخواد که‌... - چی؟ آهی کشیدم و گفتم: هیچی، میدونم که در حد شما نیستم، فردا استعفا نامه ام رو واسه تون می فرستم. خواستم از کنارش رد بشم که دستم رو گرفت و مانع شد. با صدای بلندی خندید و گفت: هولی شت... شوخی می کنی! با یه حرکت چسبوندم به دیوار و گفت: توقع نداشتم دختر مظلوم و سر به زیری مثل تو واسه من خودش رو بماله...جوون.. خجالت زده نگاهش کردم که گفت: میخوای واسه ات بخورم؟ چشم هام گرد شد که.... https://t.me/+WL3cwl1sLtE2OGNk https://t.me/+WL3cwl1sLtE2OGNk دختری که روی صاحب کارش که یه خواننده معروفه بد جوری کراش داره و حین مالیدن خودش با عکس طرف مُچش گرفته می شه و...😈💯🔞 #پارت_واقعی_رمان
إظهار الكل...
بی غیرتی😱😱😱 پارت5 _چه زنی داری‌ رفیق چرا زودتر رو نکرده بودیش!!؟ -تو عقبشو بگا من جلو رو! آهِ غلیظ و پراز شهوتی کشیدم! یکیشوپشتم قرار گرفت و اون یکی جلوم! کلاهک کلفتاشون رو روی سوراخم تنظیم کرد و همزمان داخلم ضربه زدن که جیغ پراز دردی کشیدم! برخورد همزمان بدنشون بهم حس لذت و درد میداد و از شهوتِ زیاد جیغ میزدم! -آه درد داره سامیار! سامیار پوزخندی زد،گازی از سینه ام گرفت و رو به سینا که از پشت داشت داخلم عقب جلو میکرد لب زد: -تا ته فرو کن توش؛ همه عضوت بره داخلش که جر بخوره زنِ ج‌نده ام! حشری لبم رو گاز ریزی گرفتم که لب زد: -جوووون؛چه تنگی ج‌نده؛ سینا بیا از یه سوراخ دوتامون بکنیم! با ترس نگاهش کردم،که سینا از پشتم بیرون کشید و همزمان با لب گرفتن از سامیار لب زد: -جوون؛جررش میدیم! https://t.me/+bY3QrooOdaU0YTY5 https://t.me/+bY3QrooOdaU0YTY5 زنه وسط سکس دونفره میگه کاش دونفر جرم میدادن😐😐شوهره هم برا تولدش یه مرد دیگه آورده باهم بکننش😂😱😱
إظهار الكل...
ߊ‌ࡄܝ࡙ߺر⛓ܤࡐࡅࡑ

اسیر هَوسی مَردانه شده ام!👅 پارت گذاری روزانه♥ بـہ قـلـم مها💫 کپـی ممنوع حتی با ذکر نام نویسنده🚫 ایدی جهت سفارش تبلیغات: ⛔ورود افراد زیر 18 سال اصلااا توصیه نمیشه⛔