cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

چیزهایی هست که نمی‌دانی!

این‌‌جا تکه هایی از من -نگاهم- هستند، و زمانی که به خودم یا آدم‌ها فکر می‌کنم به واژه تبدیل میشوند. . #زهره_احمدی ناشناس: https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-474887-hgPKpwG

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
19 672
المشتركون
+324 ساعات
+67 أيام
+37230 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

از جهان خواب‌هایم متنفرم! از میزان اضطراب چندین برابری که نسبت به بیداری،در خواب هم باید تجربه کنم! دیشب علی می‌گفت «می‌خوام به خواب مصنوعی بروم!» کاش می‌شد. کاش می‌توانستم. -روزنوشت‌های زهره @chizhaeihast
إظهار الكل...
112
زمان می‌گذرد،چالش‌ها را از سرمی‌گذرانیم و احتمالا تا آن‌موقع زنده خواهیم ماند. وقتی سریالی را با سرعت می‌بینی و قسمت‌ها را پشت سرهم تماشا می‌کنی، شبیه است به وقتی که در یک شب سرد و سنگین، کسی دستت را گرفته باشد و ترا ببرد بام شهرت، بعد بگوید:«نگاه کن! تمام خانه‌ها را، برج‌ها را، چراغ‌های روشن و خاموش شهر، اتوبان‌ها و تمام قصه‌هایی که در این‌جا جریان دارد. تو یکی از آن قصه‌هایی و زمان همان‌قدر که به‌نظرت برای دیگران به سرعت سپری می‌شود، برای تو هم می‌گذرد.» بعد نفس عمیقی می‌کشی و به زمان خیره می‌مانی، نگاه می‌کنی تا بگذرد. -روزنوشت‌های زهره. @chizhaeihast
إظهار الكل...
101
Photo unavailableShow in Telegram
106
هیچ عقربه‌ای که بیبی برعکس نمی‌ره..
إظهار الكل...
Repost from That's all folks!
هرچی که تا به‌حال رها کرده‌ام، اثر چنگ زدنم رویش بوده. دیوید فاستر والاس معین فرخی
إظهار الكل...
127
Photo unavailableShow in Telegram
این‌روزها…
إظهار الكل...
111
إظهار الكل...
weekend live 11 mp3.mp341.91 MB
12
[زخم نمی‌زنی به من که مبتلاترم کنی.] @chizhaeihast
إظهار الكل...
Dariush-Shekanjeh-Gar-256.mp37.68 MB
49
اگه قرار باشه از سال ۱۴۰۲ خلاصه بگم و با واژه‌ها ازش یاد کنم، نزدیک ترین توصیفش برام اینطوره که؛ "ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود" #یاد‌داشت‌های_زهرا ۲۹/اسفند/۱۴۰۲ @majnonebidel
إظهار الكل...
144
وقتی زیاد به نوشتن فکر می‌کنم، بسیار از آن دور می‌شوم! به هرچیزی که می‌خواهم بنویسم فکر می‌کنم و درنهایت به نتیجه‌ای نمی‌رسم. احساس می‌کنم اگر این‌جا بنویسم، برای خودم نیست، و از اینکه «برای» دیگری‌بنویسم‌بیزارم! احساس می‌کنم خالصانه نیست، و انگار رای‌و‌ نگاه آدم‌ها آن نوشته را رنگ و بوی دیگری داده. به هرچیزی همین‌قدر زیاد فکر می‌کنم، و از این همه فکر می‌خواهم بالا بیاورم! طولانی‌و‌ عمیق. از آن‌ تهوع‌ها که بعدش ضعف می‌کنی می‌افتی‌گوشه‌ی‌ خانه کنار بخاری! -روزنوشت‌های‌ زهره. @chizhaeihast
إظهار الكل...
130