cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

"تبادل شبانه "🎀

🚩 Channel was restricted by Telegram

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
198
المشتركون
-124 ساعات
-77 أيام
-5930 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Prohibited content
#ماه‌کوچولو🌙 #پارت_85🔥 خم شدم رو #شکمش و روی زخمشو آروم #لیس زدم که بدنش لرزید و پوستش دون دون شد پوزخندی زدم و به کارم ادامه دادم خون بدنش مثل خودش شیرین بود وقتی کارم تموم شد نگاهم به سمتش کشیده شد که داشت با چشمای خماری نگاهم می‌کرد گگ رو از رو دهنش باز کردم و دستمو به سمت دیک کوچولو و #صورتی رنگش رسوندم و چنگش زدم که #آه خفه‌ای کشید انگشتمو به پریکام روی دیکش کشیدم و بعد به سمت عقب بردمش آروم رو سوراخشو خیس کردمو انگشتمو کردم توش که #جیغ آرومی زد دیاکو ایی نههه نمیخوامم منصرف شدم سعی کردم نقطه نقطه پروستاتو پیدا کنم و اونجا ضربه بزنم  یکی یکی به انگشتام اضافه کردن سه تا از انگشتام داخلش بودن و بعد کمی تلاش نقطه پروس*تاتشو پیدا کردم و شروع کردم به ضربه زدن بهش دیاکو+#آهه ددی بیشتررر #آه ، اینن عالیه برای ادامه رمان جوین بده پارتش پین چنل نبود لف بده❤️‍🔥 همه رمان‌هاش پین شده🪼 https://t.me/+obnepHeRPuJjN2Jk https://t.me/+obnepHeRPuJjN2Jk
إظهار الكل...
1.44 MB
Prohibited content
پسره ه*وس بازی که هر شبشو با یکی صبح می کنه😏💦⚠️ تا اینکه عاشق مرد خشن و جذابی می شه و... 👊🔞💦 #گی🏳‍🌈 #خشن💯 #هیجانی♨️ همونجور که تو وجودم کمر میزد...با دستش #اسپکی روی #باسنم زد...👀🍑 +دیگه دوران ه*رزه بازیت سر اومده...آدمت می کنم...کاری می کنم #واسه کارایی که کردی به گوه خوردن بیوفتی ...!!😏🔞💦 ⛓🍆https://t.me/+OBTqrgj08EczYTE0 ⛓🍆https://t.me/+OBTqrgj08EczYTE0 ⛓🍆https://t.me/+OBTqrgj08EczYTE0
إظهار الكل...
animation.gif.mp40.45 KB
۵۷۶۹
إظهار الكل...
۳۵۸۴
إظهار الكل...
Prohibited content
پسره ه*وس بازی که هر شبشو با یکی صبح می کنه😏💦⚠️ تا اینکه عاشق مرد خشن و جذابی می شه و... 👊🔞💦 #گی🏳‍🌈 #خشن💯 #هیجانی♨️ همونجور که تو وجودم کمر میزد...با دستش #اسپکی روی #باسنم زد...👀🍑 +دیگه دوران ه*رزه بازیت سر اومده...آدمت می کنم...کاری می کنم #واسه کارایی که کردی به گوه خوردن بیوفتی ...!!😏🔞💦 ⛓🍆https://t.me/+OBTqrgj08EczYTE0 ⛓🍆https://t.me/+OBTqrgj08EczYTE0 ⛓🍆https://t.me/+OBTqrgj08EczYTE0
إظهار الكل...
animation.gif.mp40.45 KB
Prohibited content
#ماه‌کوچولو🌙 #پارت_85 خم شدم رو شکمش و روی زخمشو آروم #لیس زدم که بدنش لرزید و پوستش دون دون شد پوزخندی زدم و به کارم ادامه دادم خون بدنش مثل خودش شیرین بود وقتی کارم تموم شد نگاهم به سمتش کشیده شد که داشت با چشمای خماری نگاهم می‌کرد گگ رو از رو دهنش باز کردم و دستمو به سمت دی*ک کوچولو و #صورتی رنگش رسوندم و چنگش زدم که #آه خفه‌ای کشید انگشتمو به پری*کام روی دی*کش کشیدم و بعد به سمت عقب بردمش آروم رو سوراخشو خیس کردمو انگشتمو کردم توش که #جیغ آرومی زد دیاکو+ایی نههه نمیخوامم منصرف شدم سعی کردم نقطه نقطه پروس*تاتو پیدا کنم و اونجا ضربه بزنم  یکی یکی به انگشتام اضافه کردن سه تا از انگشتام داخلش بودن و بعد کمی تلاش نقطه پروس*تاتشو پیدا کردم و شروع کردم به ضربه زدن بهش دیاکو+#آهه ددی بیشتررر #آه ، اینن عالیه برای ادامه رمان جوین بده پارتش پین چنل نبود لف بده❤️‍🔥 همه رمان‌هاش پین شده🪼 https://t.me/+obnepHeRPuJjN2Jk https://t.me/+obnepHeRPuJjN2Jk
إظهار الكل...
1.44 MB
Prohibited content
پسره ه*وس بازی که هر شبشو با یکی صبح می کنه😏💦⚠️ تا اینکه عاشق مرد خشن و جذابی می شه و... 👊🔞💦 #گی🏳‍🌈 #خشن💯 #هیجانی♨️ همونجور که تو وجودم کمر میزد...با دستش #اسپکی روی #باسنم زد...👀🍑 +دیگه دوران ه*رزه بازیت سر اومده...آدمت می کنم...کاری می کنم #واسه کارایی که کردی به گوه خوردن بیوفتی ...!!😏🔞💦 ⛓🍆https://t.me/+OBTqrgj08EczYTE0 ⛓🍆https://t.me/+OBTqrgj08EczYTE0 ⛓🍆https://t.me/+OBTqrgj08EczYTE0
إظهار الكل...
animation.gif.mp40.45 KB
۴۵۰۷
إظهار الكل...
۴۰۰۴
إظهار الكل...
Prohibited content
🏳‍🌈دانشجویی که تو کلاس گیر استاد هاتش میفته🫣💧 #گی🚫 _ چیکار میکنین استاد؟😳 کنارش نشستم و شروع به مالیدن برآمدگی بین پاهاش کردم. ظاهرم خونسرد بود و با بیخیالی به جزوش زل زدم: گفتی اینجاشو برات توضیح بدم؟! سعی کرد دستمو پس بزنه: همه تو #کلاسننن! پچ زدم: هیشششش... و با شدت بیشتری کف دستمو به دی*کش مالیدم. خیلی سریع #تحریک و #سرخ شد: اگه ببینن.....😰 _ ته کلاس نشستیم. و شروع به توضیح دادن مبحث مورد نظر کردم. همزمان دی*کشو بین دو انگشتام گرفتم و محکم فشردم. به خودش پیچید. خودکارو انداختم زیر میز: #بیارش!🔥 مکث ریزی کرد و بعد آهسته رفت پایین و با دیدن دی*ک بیرون اومده از لای زیپم خشکش زد. زمزمه کردم: زودباش تا کسی ندیده.💦 با تردید و به ناچار لباشو دور دی*کم حلقه کرد و حرکت دهنش شروع شد. حسابی حالم دگرگون شده بود که ناگهان یکی از بچه‌ها بلند شد و به طرفمون اومد: استاد...😨👇🏻💧 https://t.me/+EDPdU-I-qEdjYjk0 ❗️بهترین رمان گی تلگرام✨❗️
إظهار الكل...
68747470733a2f2f73332e616d617a6f6e6177732e636f6d2f77617474706164.mp41.23 KB