cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

🌺🦋دَِیَِدَِاَِرَِ عَِشَِـَِقَِ🦋🌺

مشاركات الإعلانات
769
المشتركون
-124 ساعات
+57 أيام
+1030 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

شاید بیاید گر چه دیگر دیر خواهد بود دل از نوازش های دلبر سیر خواهد بود روزی، شبی، لیلا اگر دل مهربان گردد مجنون دلخون از جدایی پیر خواهد بود گر چه مرا افکنده در چنگ شب تقدیر او هم  اسیر پنجه ی تقدیر خواهد بود خواهم پرید از گوشه زندان ولی حرفم در گوش دیوار و در و زنجیر خواهد بود دل کند و دل کندم از این دلبستگی امّا بعد از من اینجا ناله شبگیر خواهد بود حک کرده‌ام بر دیده ام تصویر رویش را او می رود اما از او  تصویر خواهد بود گفتا خداحافظ ز پیشت می روم امروز گفتم برو، عمری دلت درگیر خواهد بود 🥀p
إظهار الكل...
اگر روم ز پی اش، فتنه‌ها برانگیزد ور از طلب بنشینم، به کینه برخیزد و گر به رهگذری، یک دم از وفاداری چو گرد در پی اش افتم، چو باد بگریزد و گر کنم طلب نیم بوسه، صد افسوس ز حقه ی دهنش چون شکر فروریزد من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم بس آبِ روی، که با خاک ره برآمیزد فراز و شیب بیابانِ عشق، دام بلاست کجاست شیردلی، کز بلا نپرهیزد تو عمر خواه و صبوری، که چرخ شعبده باز هزار بازی از این طرفه‌تر، برانگیزد بر آستانه ی تسلیم، سر بنه حافظ که گر ستیزه کنی، روزگار بستیزد 🥀p
إظهار الكل...
درون دل به غیر از یار و فکر یار کی گنجد خیال روی او اینجا در او اغیار کی گنجد ز حرف و صوت بیرونست راز عشق من با او رموز عشق وجدانیست در گفتار کی گنجد من و آزردگی از عشق او حاشا معاذلله دلی کز مهر پر باشد در او آزار کی گنجد به رطل بخت یک خمخانه می ساقی که بر لب نه به ظرف تنگ من این باده‌ی بسیار کی گنجد چه جای مرهم راحت دل بیمار وحشی را بجز حسرت در آن دل کز تو شد افکار کی گنجد 🥀p
إظهار الكل...
این چه شوریست که در دوره قمر میبینم           همه افاق پر از فتنه و شر میبینم              هر کسی روزه بهی می طلبد                           از ایام        علت ان است که هر روز؛ بدتر میبینم          ابلهان را؛ همه شربت به گناه و خنجر         قوت دانا؛ همه در خون جگر میبینم             اسب تازی شده مجروح                به زیره پالون             طوق زرین همه بر ؛ گردن ؛ خر                      میبینم      هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد     هیچ شوقت پدر را به پسر  میبینم     دختران را؛ همه در جنگ و جدل با مادر    پسران را؛ همه بدخواهه پدر میبینم...
إظهار الكل...
👍 1
انگار نهنگی شده ای در دل تورم سنگین تر از آنی که رسد پای تو زورم با خود ببر این ماهیِ در خاک تپان را یک زخم عمیق سر و پا شورشِ مورم از مردگیِ خویش بریدم دو کفن آه با پای خودم آمده ام تا لب گورم آماس شده زخم نبودت به تن من لبریز رسوب است دلم؛؛ ماهیِ شورم نان دلت آجر نشود بخت پریشان چشمان مرا سر بکش از قلب تنورم من سلسله ی سوخته بر شانه ی بغضم از هرزگیِ باد ِ سرِ گردنه دورم از سینه ی چاک تو گرفتم دو قلم تاک تا پر شود از مستی تو جام طهورم مستانه زدم سر به سرِ خُم به ارادت تا شیخ  نگیرد به مجازاتِ قصورم هر برگ که افتادی و دل تاب نیاورد تفسیر حکایات تو را دردِ قطورم از مرمر احساس تو جاری شده ام تا آرامش لب پر شده ی سنگ  صبورم بنشین به مرور من و تنهاییِ سردم بهمن شده ام یخ زده گرمای  حضورم
إظهار الكل...
👍 1👏 1
‌ غزل غزل ترانه شد ، نگاه عاشقانه ات قسم به چشمهای تو ، گرفته دل بهانه ات قلم نوشته از غمت ، سرود تلخ انتظار تمام حرف های من ، ز غم شده ترانه ات کجا شدی که تا ابد ، در اشتیاق دیدنت به جستجوی تو دلم ، روانه شد به خانه ات هنوز مانده در فضا ، شمیم عطر عاشقی طنین خنده های تو ، صدای جاودانه ات به روی قاب عکس تو ، غبار غم نشسته و شده همه وجود من ، دو چشم شاعرانه ات برای چشمهای تو ، اگر چه شعر گفته ام نه شاعرم نه مدعی ، گرفته دل بهانه ات 🥀p
إظهار الكل...
👍 1
اسب دل را من به عشق ديدنت زين مى كنم كوچه را با ريسه هاى ياس آذين مى كنم زهره وناهيد و كيوان دوره گردروى تو خوشه خوشه آسمان راغرق پروين مى كنم ماه من مهتاب شبهاى خيال عاشقى روى زيباى تو را صد بار تحسين مى كنم دست رد بر سينه رندان عاشق مى زنم در ميان عاشقان عشق تو گلچين مى كنم مست مستم از شراب نرگس چشمان تو جرعه جرعه عشق من در جام زرين مى كنم تا هم آغوشم شوى  در خلوت فرهاد دل كام خود با شهد لبهاى تو شيرين مى كنم چون كه سرفصل تمام شعرهايم گشته ايى نغمه هاى عاشقى را با تو تمرين مى كنم اى همه دنياى من روياى قلب عاشقم خواب شبهاى دلم را با تو رنگين مى كنم. 🥀p
إظهار الكل...
👍 1
نمی‌دانم چرا؟ اما تو را هرجا که می‌بینم کسی انگار می‌خواهد ز من، تا با تو بنشینم تن یخ کرده، آتش را که می‌بیند چه می‌خواهد؟ همانی را که می‌خواهم، تو را وقتی که می‌بینم تو تنها می‌توانی آخرین درمان من باشی و بی شک دیگران بیهوده می‌جویند تسکینم تو آن شعری که من جایی نمی‌خوانم، که می‌ترسم به جانت چشم زخم آید چو می‌گویند تحسینم زبانم لال! اگر روزی نباشی، من چه خواهم کرد؟ چه خواهد رفت آیا بر من و دنیای رنگینم؟ نباشی تو اگر، ناباوران عشق می‌بینند که این من، این منِ آرام، در مردن به جز اینم 🥀p
إظهار الكل...
👍 1
#دیدارعشق بہ حرمت ڪدام عشق مرا جواب میڪنی؟ بہ خاطر ڪدام دل مرا ڪباب میڪنی؟ ڪہ آمدہ بہ خلوتت شدم غریبہ ے غریب بہ جاے تو چرا شما مرا خطاب میڪنی؟ هزار نقشہ بر سَرَم ڪنار عشق تو ولی تمام نقشہ ے مرا بہ شب بر آب میڪنی چہ آمدہ بہ قلب تو چہ زود بے وفاشدی براے ردّ شدن ز من چرا شتاب میڪنی؟ تو رفتہ اے ویاد تو هنوز ماندہ است بہ جا بہ خاطرات تلخ عمر مرا عذاب میڪنی تمام خواهشم همین دگر بہ خواب من نیا ڪہ ڪلبہ ے خرابہ را ز غم خراب میڪنی سوال ِاین سنگ صبور زتو فقط همین وبس بہ خلوتت خدا را چطور بہ خواب میڪنی...؟ 🌺🦋‌ #پیمان_نظرے 🦋‌🌺
إظهار الكل...
👍 1
نسترن با عطر موهایت هوایی می شود یاسمن سردرگُم این دلربایی می شود معجزه در شعر من از دیدن چشمان توست شک نکن با دیدنت موسی، عصایی می شود هر که در دامَت بیافتد از همه عالم رهاست پیش تو حتی قفس عین رهایی می شود اینکه تا یک پلک بر هم می زنی جان می دهم یا به پلکی زنده تفسیرش، خدایی می شود کم بکن ناز و ببین سر در گریبان مانده ام... عشوه بیش از حد عزیزم بی وفایی می شود هر شب از تکرار تو خیس است این بالش ولی... دل خوشم با این نشانه روشنایی می شود من که می دانم سر آخر در دل چشمت شبی شاعری از شوق این دریا فدایی می شود
إظهار الكل...
👍 1
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.