گفتمان
کانال رسمی گفتمان «فصلی برای خروج از پیرامون» https://www.instagram.com/gofteman_net
إظهار المزيد153
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
💢 قابل توجه همراهان گرامی گفتمان!
فردا (جمعه) ۳۰ آبانماه ساعت۱۹، در گروه تلگرامی گفتمان، ادامه همین مبحث را با حضور جناب آقای دکتر عبدالکریمی از سر خواهیم گرفت.
مجدداً از همراهی شما عزیزان سپاسگزاریم.
📣 به مناسبت روز جهانی فلسفه، «گفتمان» برگزار میکند:
موضوع: «سرشت فلسفه و ماهیت تفکر فلسفی»
با حضور دکتر #بیژن_عبدالکریمی
- فیلسوف و عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال
زمان: پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۹
🔷 این #نشست_مجازی در گروه تلگرامی کانال «گفتمان» برگزار میگردد.👇👇👇
🆔 @gofteman_net_group
#گفتمان؛ نشستی برای خروج از پیرامون
🌐 @gofteman_net
هيچ كس در اين ترديدى ندارد كه خداوند در سرشت سعدى جوهر شاعرى را در حدّ نهايى آن به وديعه نهاده بوده است. و هيچ كس در اين ترديدى ندارد كه سعدى در جانب اكتسابى هنر شعر نيز بر مجموعهٔ ميراث بزرگان ادب فارسى و عربى اشرافى شگرف داشته است. هيچ كس در اين امر نيز نمىتواند ترديد كند كه سعدى بر تمام معارف اسلامى از فقه و كلام و حديث و تفسير و تصوّف و تاريخ و ديگر شاخههاى فرهنگ، وقوف كامل داشته است. با اين همه اگر محبوبيّت و سلطنت هنرى او را در طول اين هشت قرن حاصل اين امتيازات او بدانيم، به تمامى حقيقت اشاره نكردهايم؛ زيرا يك نكتهٔ برجسته را از ياد بردهايم و آن اين است كه در هنر سعدى چيزى وجود دارد كه ديگر بزرگان ما از آن كمتر بهره داشتهاند و آن آزمونگرى و تجربهگرايى سعدى است در آفاق پهناور حيات و ساحتهای مختلف زندگى اجتماعى و فردى؛ همان چيزى كه او خود از آن به «معاملت داشتن» تعبير مىكند. به گفته خودش:
دگرى همين حكايت بكند كه من، وليكن
چو معاملت ندارد سخنآشنا نباشد
بىگمان، او در اين قلمرو نيز معاملت و تجربه داشته است.
✍ محمدرضا شفيعى كدكنى
📚 قلندريه در تاريخ، ص ۵٢٧-۵٢٨
🆔@gofteman_net
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
💐✨سال نو مبارک باد! ✨💐
🆔@gofteman_net
۲۹ اسفندماه، سالروز ملی شدن صنعت نفت و نخستین طلیعه استعمارستیزی در ایران مدرن گرامی باد. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🆔@gofteman_net
آخرین روزهای اسفند است
مرغکی با ترنّمی بیدار
میزند نغمه
نیست معلومم،
آخرین شِکوه از زمستان است
یا نخستین ترانههای بهار؟!
📚چهل و یک شعر از شفیعی کدکنی، مجله بخارا، شماره ۷۴، بهمن و اسفند ۱۳۸۸
🆔@gofteman_net
💢 در زندگی و حوادث دنیا، نقش علم و ایمان چیست؟
🔸علم و ایمان، دو ركن از اركان اساسی انسانیّت انسان است و این دو رکن، متمّم و مكمّل یكدیگرند. علم نیمی از ما را میسازد و ایمان نیمی دیگر را هماهنگ با آن.
🔹علم به ما روشنایی و توانایی میبخشد و ایمان، عشق و امید و گرمی. علم، ابزار میسازد و ایمان، مقصد. علم، سرعت میدهد و ایمان، جهت. علم، توانستن است و ایمان، خوب خواستن. علم مینمایاند كه چه هست و ایمان الهام میبخشد كه چه باید كرد. علم، انقلاب برون است و ایمان، انقلاب درون. علم، جهان را جهانِ آدمی میكند و ایمان، روان را روانِ آدمیّت میسازد. علم وجود انسان را به صورت افقی گسترش میدهد و ایمان به شكل عمودی بالا میبرد. علم، طبیعت ساز است و ایمان، انسان ساز.
🔸هم علم به انسان نیرو میدهد، هم ایمان. امّا علم، نیروی منفصل میدهد و ایمان، نیروی متّصل. علم، زیبایی است و ایمان هم زیبایی است. علم، زیبایی عقل است و ایمان، زیبایی روح. علم، زیبایی اندیشه است و ایمان، زیبایی احساس. هم علم به انسان امنیّت میبخشد و هم ایمان. علم، امنیّت برونی میدهد و ایمان، امنیّت درونی.
🔹علم در مقابل هجوم بیماریها، سیلها، زلزلهها و طوفانها ایمنی میدهد و ایمان در مقابل اضطرابها، تنهاییها، احساس بیپناهیها و پوچ انگاریها. علم، جهان را با انسان سازگار میكند و ایمان، انسان را با خودش.
✍ مرتضی مطهری
📚 انسان و ایمان، ص ۲۳
🆔@gofteman_net
▪️«کوچ بنفشهها»
در روزهای آخرِ اسفند،
کوچِ بنفشههای مهاجر،
زیباست!
در نیمروزِ روشنِ اسفند،
وقتی بنفشهها را از سایههای سرد،
در اطلسِ شمیمِ بهاران،
با خاک و ریشه
ـ میهنِ سیّارشان ـ
در جعبههای کوچکِ چوبی،
در گوشهٔ خیابان، میآورند:
جویِ هزار زمزمه در من،
میجوشد:
ای کاش...
ای کاش آدمی وطنش را
مثل بنفشهها
(در جعبههای خاک)
یکروز میتوانست،
همراه خویشتن ببرد هر کجا که خواست.
در روشنای باران،
در آفتابِ پاک!
اسفند ۱۳۴۵
#کوچ_بنفشهها
✍ محمدرضا شفیعی کدکنی (م. سرشک)
📚 آیینهای برای صداها (هفت دفتر شعر)
تهران، سخن، چاپ هفتم ۱۳۹۰، ص ۱۶۸_ ۱۶۹
🆔@gofteman_net
🔷 روشنفکر کیست؟
🔸 امانوئل کانت اعتقاد دارد اگر در جامعهای گزاره غالب این باشد که "فکر نکنید اطاعت کنید" آن جامعه در دوران تاریکی به سر می برد و اگر در فردی هم این گزاره غالب باشد آن فرد در دوران کودکی به سر می برد.
🔹 گزارهای که یک جامعه را به دوران روشنایی میبرد و یک فرد را به بلوغ روانی میرساند این است که «جرأت و شهامت آزاد اندیشی داشته باش».
بنابراین از نظر کانت روشنفکر بودن دو ویژگی دارد: اول علم و آگاهی، دوم شجاعت و شهامت.
🔸 کارل مانهایم اعتقاد دارد که تمام شناختها به ساختارهای اجتماعی وابسته هستند. از نظر او این منافع طبقات و گروههای اجتماعی است که نحوه اندیشیدن آنها را تعیین میکند بنابراین کشیشها شبیه هم فکر میکنند، نظامیان شبیه هم و پزشکان شبیه هم.
🔹 تنها افکار روشنفکران است که وابسته به شرایط و ساختارهای اجتماعی نیست. مانهایم روشنفکران را افرادی بیطبقه میدانست که اندیشههایشان تحت تأثیر منافع طبقاتی نیست.
🔸 ادوارد سعید، روشنفکر را کسی میداند که به نقد "قدرت" و "سنت" میپردازد. روشنفکر این نقد را در انظار عموم انجام میدهد بنابراین همه هستیاش را موکول به یک تشخیص انتقادی میکند.
🔹 پس میتوان برای روشنفکران دو ویژگی قائل شد: اول اینکه تفکر نقّاد در آنها فعال است. پس گرفتار تفکر عاطفی، عادتی، جوزدگی و تقلید نیستند. دوم اینکه این نقدها را با شهامت مطرح میکنند و از نگرانی در مورد حاصل عملی کار خویش فاصله گرفتهاند.
🔸 هر فرد دانشمند و تحصیلکردهای روشنفکر محسوب نمیشود و هر جامعهای هم که دانشگاه و دانشجو زیاد داشته باشد از دوران تاریکی به عصر خرد نقل مکان نکرده است.
✍ دکتر نظام بهرامی کمیل
📚 گونهشناسی روشنفکران ایرانی
🆔@gofteman_net
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
سایه، آینهدار غمها و شادیهای عصرِ ما
[ نود و دو سالگی هوشنگ ابتهاج فرخنده باد!]
▪️ شعر سایه استمرار بخشی از جمالشناسی شعر حافظ است. آنهایی که بوطیقایِ حافظ را به نیکی میشناسند، از شعر سایه سرمست میشوند. از لحظهای که خواجهٔ شیراز دست به آفرینش چنین اسلوبی زده است و مایهٔ حیرت جهانیان شده است تا به امروز، شاعران بزرگی کوشیدهاند در فضای هنر او پرواز کنند و گاه در این راه دستاوردهای دلپذیری هم داشتهاند. اما با اطمینان میتوانم بگویم که از روزگار خواجه تا به امروز، هیچ شاعری نتوانسته است به اندازهٔ سایه در این راه موفق باشد. این سخن را از سر کمال اطلاع و جستجو در تاریخ ادبیات فارسی مینویسم و به قول قائلش: میگویم و میآیمش از عهده برون.
▪️سایه، در عین بهرهوری خلّاق از بوطیقایِ حافظ، همواره در آن کوشیده است که آرزوها و غمهای انسان عصر ما را در شعر خویش تصویر کند، برخلاف تمامی کسانی که با جمالشناسی شعر حافظ، به تکرار سخنان او و دیگران پرداختهاند.
سایه بیآنکه مدعی خلق جهانی ویژهٔ خویش باشد، آینهدار غمها و شادیهای انسان عصر ماست و اگر کسانی باشند که بر باد رفتن آرزوهای بزرگ انسان عدالتخواه قرن بیستم را با تمام وجود خود تجربه کرده باشند، وقتی از زبان سایه میشنوند:
چه جای گل که درختِ کهن ز ریشه بسوخت
ازین سمومِ نفسکش که در جوانه گرفت
همدلیشان با سایه کم از همدلی دردمندان دورهٔ «امیر مبارزالدین» با خواجهٔ شیراز نیست. آنجا که فرمود:
ازین سموم که بر طرفِ بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی هست و رنگ یاسمنی
▪️آنچه هنر سایه را در برابر تمام غزلسرایان بعد از حافظ امتیاز بخشیده، همین است که او ظرایف بوطیقای حافظ را در خدمت تصویرگری بهارها و زمستانهای تاریخی انسان درآورده است و در این راه سرآمد همهٔ اقران خویش، در طول این هفتصد سال، بوده است. میبینید که بدینگونه سایه در جهان ویژهٔ خویش، یکی از نوادر قرون و اعصار است.
▪️متجاوز از نیم قرن است که نسلهایِ پیدرپیِ عاشقانِ شعرِ فارسی، حافظههایشان را از شعر سایه سرشار کردهاند و امروز اگر آماری از حافظههای فرهیختهٔ شعردوست را در سراسر قلمرو زبان فارسی گرفته شود شعر هیچیک از معاصران زنده نمیتواند با شعر سایه رقابت کند. بسیاری از مصراعهای شعر او در حکم امثال سایره درآمدهاند و گاهگاه در زندگی بدان تمثل میشود. از همان حدود شصت سال پیش که در نوجوانی سرود:
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست.
تا به امروز که غمگنانه با خویش زمزمه میکند:
یک دم نگاه کن که چه بر باد میدهی
چندین هزار امید بنی آدم است این
محمدرضا شفیعی کدکنی
مجلهٔ بخارا، شمارهٔ ۹۵ و ۹۶، مهر_آبان ۱۳۹۲، صص ۲۲۶_۲۳۰
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.