گزین گویه های مطهر
لینک دانلود رایگان تعدادی از کتاب های شفیعی مطهر https://t.me/nedayemotahar/193 1-دل دیدنی های شهر سرب و سراب(5 جلد) 2-کلیله و دمنه (بازنویسی همه قصه ها) 3- پرواز ،قطره قصه می گوید 4- شورا و مشورت و مشارکت از نگاه علی(ع)
إظهار المزيد1 034
المشتركون
+124 ساعات
-47 أيام
-730 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
سفرنامه آمریکای جنوبی (قسمت ششم. دین شمشیر)
روز بعد نوبت دیدن «موزه فردا» در ریودوژانیرو بود. سه شنبه ها بازدید از این موزه رایگان است ولی از بخت بد ما برق موزه قطع شده بود و بازدید نداشت پس قدم زنان به طرف صومعه سائوبنتو رفتیم. این صومعه در قرن هفدهم ساخته شده و هنوز هم به تربیت کشیش و راهبان مسیحی مشغول است. طلاکاری سالن اصلی آن خیلی خیره کننده بود.(عکس پیوست)
با کمی پیاده روی به یک کلیسای تاریخی وبا شکوه دیگر به نام کاندلاریا رسیدیم.
شهرهای برزیل پر از کلیساست.
در سال ۱۴۹۲میلادی با سقوط آخرین دولت اسلامی اندلس ، پس از هفتصد سال، همه اسپانیا و پرتغال به دست پادشاهان مسیحی افتاد. مسیحیان هرچیز که رنگ و بوی غیر مسیحی داشت از جمله مساجد، کنیسه ها ، مدارس و حتی حمام ها را تخریب کردند و مسلمانان و یهودیان را مجبور به تغییر دین یا اخراج کردند.
درست در همان سال کریستوف کلمپ با کشف قاره جدید عرصه تازه ای برای توسعه قلمرو اروپاییان باز کرد.
پاپ که سرمست از پیروزی بر مسلمانان بود ، به عنوان نماینده خدا بر زمین، طی فرمانی کل جهان غیر مسیحی آن دوران را به عنوان پاداش بین پادشاهان اسپانیا و پرتغال تقسیم کرد و این پادشاهان ماموریت یافتند تا با گسترش آیین کاتولیک در حوزه جغرافیایی تعیین شده به رعایای پاپ بیافزایند.
جالب است که پادشاهان اسپانیا و پرتغال چنان در تقسیم جهان جدید عجله داشتند که این کار را قبل از کشف کامل قاره آمریکا و تعیین وسعت و نقشه آن انجام دادند.
در این تقسیم بندی و الحاقات بعدی آن، افریقا، خلیج فارس ، هند ، چین و برزیل به پرتغال و بقیه قاره آمریکا و فیلیپین به اسپانیا رسید.
فاتحان اروپایی با قتل عام بومیان و اسارت آن ها، شهرهای جدید می ساختند و آنها را به نام قدیسان مسیحی (سائوپائولو ،سن پدرو، سانتیاگو ، سن لوئیس و...) نام گذاری می کردند.
بعد از این قرارداد دریانوردان پرتغالی مستعمره های زیادی در جهان به وجود آوردند مثل سواحل تنگه هرمز، گوا در هند، مالاکا در شرق آسیا ، ماکائو در چین و بزرگترین آنها برزیل در آمریکا.
گرچه سایر قدرت های اروپایی در این تقسیم بندی لحاظ نشده بودند و آن را نپذیرفتند ولی دو کشور اسپانیا و پرتغال به آن پایبند ماندند.
بعد از دیدن صومعه و کلیسا و یادآوری چگونگی گسترش آیین مسیحیت، گشتی در خیابانهای ریودوژانیرو زدیم. مغازه ها پر بود از هدایای عید پاک به شکل خرگوش و تخم مرغ.
عید پاک - روز رستاخیز عیسی- در بین مسیحیان در اولین یکشنبه بعد از کامل شدن قرص ماه در فصل بهار جشن گرفته می شود.
اکثر برزیلی ها با شنیدن اسم ایران فقط به یاد بمب و موشک می افتادند ولی در یکی از مغازه ها با یک کارشناس بازرگانی آشنا شدم که وقتی متوجه شد که ما ایرانی هستیم ، از تمدن چندهزارساله ایران صحبت کرد.
دکتر سید میثم شفیعی مطهر
این سفرنامه را می توانید در اینستاگرام دنبال کنید.
https://www.instagram.com/shafiei_motahar
هر پگاه نو با یک نگاه نو
گزینگویههای مطهر
«بینش» یا «بینایی»؟! (فرگرد ویژۀ عاشورا)
☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸
«فقدان بينش» بسي فاجعهبارتر از «فقدان بينايي» است.
اين،«نور»را از انسان ميگيرد و آن ،«شعور» را!
عاشورا ،«مكتبي براي باليدن» ،نه «شبي براي ناليدن»،
كربلا، «آموزهاي براي مكتب» است ، نه «موزهاي براي مذهب»؛
ذكر آن حماسه «نگاهي براي نگريستن» است، «نه آهي براي گريستن»؛
و آيينهاي سوگواري باید نماد «انگيزش شعور» باشد،نه «جوشش شور».
زلال «یاد كربلا» و «فریاد عاشورا»
میتواند همۀ «زمينهاي كوير بیداد را سيراب» و همۀ «زمانهاي فقير استبداد را غرقاب» كند.
خروش سرخ خون، پنجرۀ سپيد مهتاب را «گُسست» و پشت شب سياه ستم را «درهمشكست»
و حقيقت سبز پيروزي «خون بر شمشير» و «حلقوم بر تير»، و «حنجر» بر «خنجر» را جاودانه كرد.
در كرانۀ خونين فرات تابش سيمين مهتاب خواب طلايي ماهيان را نقرهباران كرد
و كوشيد تا جگر سوختۀ فرات را در اندوه جگرسوختگان عطشناك التيام بخشد.
سيماي سرخ و فرياد سبز شهيدان نينوا آيۀ «انّي اَعلمُ مالاتَعلَمون» را براي عرشيان تفسير كرد و جانبازي جوانمردان كربلا ، حقيقت «فتباركالله احسنالخالقين» را براي فرشيان تعبير نمود.
در شامگاه عاشورا ،نمايشگاه عظيم كربلا همۀ عظمت عشق،عزّت،دلدادگي،حرّيّت ، حميّت و آزادگي را بر صفحهصفحۀ صحيفۀ هستي ترسيم كرد و عطر عُصارۀ اين خون جوشان را سرمايۀ سرخي هر فلق و زيبايي هر شفق قرار داد.
شفيعي مطهر
Photo unavailableShow in Telegram
هر پگاه نو با یک نگاه نو
گزینگویههای مطهر
«بَر» یا «تبَر»؟! (فرگرد2177)
☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸
«اَنگَل رو به خوشنودی» بود و «جنگل رو به نابودی»،
ولی درختان هنوز نه به «بَر»،که به «تبَر» رای میدادند،
زیرا تبر هر «اعتراضی» را «راضی» کرده بود،
که «دستهاش» و «رَستهاش» از جنس خودشان است!
شفیعی مطهر
☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸
اَنگَل:طُفیلی،موجود زندهای که به طُفیل موجود زندۀ دیگر می زیند،پارازیت،سرخر
بَر: میوه،ثمر
#طنزسیاهنمایی. 763
راست اینوری یا آنوری؟!
گفت: یکی از کاندیداها فرمودهاند:
«در مورد حقوق پرستاران و بازنشستگان میگویند منابع وجود ندارد. در حالی که در کشور رانتهایی وجود دارد که اگر جلوی آنها گرفته شود، این منابع تامین میشود. منابع را به مسیر درست هدایت خواهیم کرد. »
گفتم:منظور ایشان کدام دولت است که نمیتواند جلوی رانتها را بگیرد؟
گفت: بدیهی است دولت انقلابی پیشین است.
گفتم: این آقا که مدّعی امتداد دولت پیشین بودند. بلکه منظورشان دولت آقای روحانی است؟
گفت: اگر منظور ایشان دولت دوازدهم بود،قاعدتاً دولت سیزدهم باید جلوی آن رانتها را گرفته باشد. پس این آقا جلوی کدام رانتها را میخواهند بگیرند؟!
اگر ایشان میخواستند امتداد دولت پیشین باشند، باید مُجری برنامههای آنان باشند و نباید جلوی رانتها را بگیرند،ولی اگر جلوی رانتها را میخواهند بگیرند، دولتشان امتداد دولت پیشین نیست!
گفتم :حرف ایشان قطعی است و جلوی رانتخواریها را میگیرد،ولی نه آن گونه که تو میپنداری!
گفت:آها! فهمیدم یعنی رانتخواری بستگی دارد که رانتخوار اینوری باشد یا آنوری! ایشان که نفرمودهاند رانتخواری اینوریها را!
روزی با ماشین بهسوی خانه میرفتم. در خیابان رئیس ادارهمان را دیدم. او را سوار کردم که به خانهشان برسانم. نزدیک چهارراه از او پرسیدم: به سوی چپ بپیچم یا راست؟
پاسخ داد:به راست!
من سرچهارراه تا به راست پیچیدم،فریاد زد:
من راست اینوری را که نگفتم! منظورم راست آنوری بود!
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!
شفیعی مطهر
Photo unavailableShow in Telegram
هر پگاه نو با یک نگاه نو
گزینگویههای مطهر
«خاکی» و «افلاکی»! (فرگرد2176)
☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸
«عاقلانهترین اعتقاد» و «عادلانهترین رویداد»،مرگ است.
هیچ زندهای نمیتواند از آن «بگریزد» و با آن «بستیزد».
«تنهای خاکی به تنپوش خاک» برمیگردند و «روحهای افلاکی به آغوش افلاک».
در زمین هیچ «جلالتی» و «عدالتی» چون مرگ نیست.
اگر «سرنوشت برگ را بشناسیم»،از «سرشت مرگ نمیهراسیم»!
شفیعی مطهر
سفرنامه آمریکای جنوبی ( قسمت پنجم، یکی از عجایب هفتگانه)
مقصد روز بعد، کوه کله قندی ریودوژانیرو بود.
این کوه درکنار یک منطقه نظامی قرار دارد و به همین خاطر از مناطق امن شهر محسوب می شود.
راه معمول برای کوه کله قندی ، استفاده از تله کابین است که قیمت۱۸۵رئالی آن با بودجه بندی سفر من جور در نمی آمد.
راه دیگر ۴۵دقیقه بالا رفتن با پای پیاده از داخل یک مسیر جنگلی و سرسبز است. البته این مسیر تا ایستگاه وسط تله کابین بالا می رود ولی از همان جا هم چشم انداز زیبایی از دریا و شهر را می توان دید.
بعد از تماشای چشم انداز کوه کله قندی از همان مسیر برگشتیم و بعد با تاکسی به ساحل معروف کاپاکابانا رفتیم.
روز یکشنبه بود و انگار همه مردم شهر در ساحل جمع شده بودند و جای سوزن انداختن نبود.
در ساحل خودمان را به یک بستنی خاص مهمان کردیم که از یک میوه بومی برزیل به نام آسایی ساخته می شود.
بچه ها حسابی آب تنی کردند و بعد از تماشای غروب خورشید از پشت درختان کاکتوس ، با مترو به هتل برگشتیم.
روز بعد نوبت عکس گرفتن با مشهورترین جاذبه برزیل یعنی مجسمه مسیح بود.
در قسمت های مختلف شهر، مجسمه های زیادی از مسیح و مریم به چشم می خورد که مردم در کنار آنها شمع روشن کردند.
حدود صد سال پیش، کلیسای کاتولیک ریودوژانیرو تصمیم میگیرد تا در بالای ارتفاعات مشرف به شهر یک مجسمه سی متری از مسیح بسازد که از دور مشخص باشد. کم کم این مجسمه به خاطر چشم انداز زیبای اطرافش به یکی از هفت شگفتی دنیای جدید تبدیل می شود.
برای رسیدن به مجسمه، سه راه هست: یکی با پای پیاده از یک مسیر خلوت و نا امن، دوم استفاده از قطار و سوم گرفتن تاکسی تا محل بلیط فروشی و استفاده از اتوبوس های رسمی پارک ملی.
من راه سوم را انتخاب کردم.
در اطراف بلیط فروشی چند نفر به اسم فروش بلیط فوری و اتوبوس و... درخواست پول اضافه می کنند ولی بلیط در دفتر اصلی در روزهای غیر تعطیل ، نفری ۵۶ رئال (حدود ۱۱دلار) است که شامل هزینه اتوبوس هم می شود.
حدود۲۵سال پیش، در زیر پایه مجسمه، یک کلیسای کوچک ساخته شده که مراسم غسل تعمید و ازدواج و دعا در آن برگزار می شود.
بعد از تماشای چشم انداز شگفت انگیز اطراف و گرفتن چند عکس با همان اتوبوس برگشتیم.
شهر ریودوژانیرو ، پر از پارک های جنگلی قشنگ هست و مقصد بعدی ما یکی از این پارک ها به نام لاگه بود.
در وسط پارک یک عمارت اشرافی تاریخی قرار دارد که تبدیل به رستوران شده و باید از قبل رزرو شود ولی محوطه بیرونی آن سرسبز و زیبا و پر از موقعیت های خاص برای عکاسی مثل اکواریوم، آب گیر، برج و بارو، چشمه و... هست.
یکی از درختان جالب در آمریکای جنوبی که در کنار خیابان های شهر دیده می شد، درخت گلوله توپ بود.
این درخت به خاطر میوه گرد و بزرگش که مستقیم از تنه تنومند آن آویزان می شود، به این نام معروف شده است. کاهنان قبایل آمازون از این میوه برای درمان مالاریا استفاده می کردند و جالب است که با وجود آن که این درخت تا قبل از کشف قاره آمریکا در بقیه دنیا وجود نداشته با ورود این گیاه به آسیا، به عنوان یک درخت مقدس در معابد هندو و بودایی درآمده است.
دکتر سید میثم شفیعی مطهر
این سفرنامه را می توانید در اینستاگرام دنبال کنید.
https://www.instagram.com/shafiei_motahar
#طنزسیاهنمایی762
ببینید نبوغ برخی مدیران چه میکند؟!!
گفت: بنا به گفتۀ دکتر فرشاد مومنی اقتصاددان:
بر اساس دادههای بانک مرکزی میانگین مصرف سرانۀ گوشت قرمز خانوارهای ایرانی در سال ١٣۶۶(اوج جنگ) ١٢٧ کیلوگرم بوده که در سال ١۴٠٠ به ۶ کیلوگرم کاهش یافته !
گفتم: آفرین بر مردم ما که به خاطر حجم بزرگ تحریمها دارند صرفهجویی میکنند!
گفت: آفرین بر تو با این نبوغ !واقعاً خارجیها تو را ندزدند!!
معیار رفاه هر جامعه را با مصرف موادِّ خوراکی بویژه گوشت میسنجند.به طور معمول هر
جایی که وضعیت درآمدی بهتری دارد میزان مصرف گوشتاش هم بیشتر است.
با نگاهی به آمار مصرف گوشت، به راحتی میتوان فهمید که رفاه و ثروت در میزان مصرف
گوشت در سراسر جهان تاثیر دارد.
متاسّفانه میزان متوسّط مصرف گوشت در کشورهای فقیر افریقا چون اتیوپی تنها ۷ کیلو، در
رواندا ۸ کیلو و در نیجریه ۹ کیلو در سال بیشتر از ایران است.تازه این میزان ۱۰ برابر کمتر از
میزان متوسّط مصرف گوشت در کشورهای اروپایی است.
نکته کلیدی، این واقعیّت است که میزان مصرف گوشت در ۵۰ سال گذشته به طور تصاعدی
افزایش داشته است.
میزان تولید گوشت امروز تقریباً پنج برابر بیشتر از اوایل دهۀ ۱۹۶۰ میلادی است و از ۷۰ میلیون تُن به بیش از ۳۳۰ میلیون تُن در سال ۲۰۱۷ رسیده است
بالاترین رقم مصرف گوشت در جهان ایالات متّحدۀ آمریکا و استرالیا در صدر مصرفکنندگان گوشت جهان قرار دارند.
پس از این دو کشور، نیوزیلند و آرژانتین با مصرف سالانه ۱۰۰ کیلوگرم در سال قرار گرفته بودند.
میزان بالایی از مصرف گوشت در غرب و خصوصاً در اروپای غربی است،
به طوری که هر فرد سالانه نزدیک به ۸۰ تا ۹۰ کیلوگرم گوشت مصرف میکند.
گفتم: این سطح تفاوت و تبعیض در مسئلۀ رفاه و فقر میان ایران و سایر کشورها فاجعه است.
چرا در مسئلۀ اقتصاد مسئولان باکفایتتری نمیگمارند تا ما دچار چنین فاجعهای نشویم؟
گفت: مقصِّر اصلی مردماند!
گفتم: مردم مظلوم و بیپناه چه تقصیری دارند؟
گفت: اگر در موقع انتخابات مردم پیش از رایدادن همین آمار و ارقام را بسنجند و خرد خویش را بهکار گیرند،آنگاه به مسئولان بیکفایت و نالایق رای نمیدهند.
میگویند یکی از مسئولان کوپنی! برای بازدید یک بیمارستان روانی به آنجا میرود و از یک روانپزشک میپرسد:
شما چه طور متوجّه میشوید که یک فرد روانی به بستریشدن احتیاج دارد؟
او پاسخ میدهد: ما وان حمام را پر از آب میکنیم، یک قاشق چایخوری، یک فنجان، و یک سطل جلوی روانی میگذاریم و از او میخواهیم وان را خالی کند.
مسئول میگوید: آدم سالم سطل را انتخاب میکند، چون بزرگتر است.
روانپزشک میگوید: نه! آدم سالم درپوش چاه وان را بر میدارد.
حالا شما مسئول محترم دوست دارید تختتتان زیر پنجره باشد؟
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!
شفیعی مطهر
Photo unavailableShow in Telegram
هر پگاه نو با یک نگاه نو
گزینگویههای مطهر
«خاطر خاک» یا «خاطرۀ افلاک»؟! (فرگرد2175)
☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️
بیاییم «انسانیّت» و «عقلانیّت» را
در «رفتار زیبا» نشان دهیم،نه در «گفتار فریبا»!
وگرنه انسانبودن «گونهای پدیده» و «نمونهای آفریده» است
و برای صاحبش نه «مایۀ افتخار» است و نه «سرمایۀ ساختار».
بیاییم «لایحۀ زندگی» را چنان با «رایحۀ ارزندگی» بیامیزیم،
که پس از مرگ نه در «خاطر خاک»،که در «خاطرۀ افلاک»،
«جاودانه بپاییم» و «عارفانه بشاییم»!
شفیعی مطهر
#طنزسیاهنمایی. 761
ما پیشرفتهتریم یا آمریکا؟!
گفت: بالاخره کی رئیس جمهور شد؟ سعید یا مسعود؟
گفتم: هنوز رایگیری و شمارش آراء که پایان نیافته است؟
گفت: آخر من شنیدهام در ایران سیستمی ایجاد شده که پیش از پایان این مراحل میتوانیم نام رئیس جمهور را اعلام کنیم!
گفتم: ای نابغۀ دوران!! اشتباه به عرضتان رساندهاند! چه کسی چنین سخن بیپایهای را به تو گفته است؟
گفت: میگویند یک ایرانی و یک آمریکایی پیشرفتهای کشورهای خود را به رخ یکدیگر میکشیدند.
آمریکایی گفت: ما سیستمی ایجاد کردهایم که پس از پایان رایگیری ظرف یک ساعت نتیجۀ
انتخابات را اعلام میکنیم.
ایرانی گفت: این که چیزی نیست! ما سیستمی اختراع کردهایم که چند ساعت پیش از پایان رایگیری میتوانیم نتیجۀ انتخابات را اعلام کنیم!!
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!
شفیعی مطهر
تخت جبروت و تختۀ تابوت!
قصّههای شهرهرت،قصّۀ 194
شفیعی مطهر
هر روز از یک گوشۀ شهر هرت گروههای مردمی با راهپیماییهای پراکنده ،شعارهای ضدِّ استبدادی سرمیدادند و توسّط نیروهای ضدِّ شورش سرکوب میشدند.
روزبهروز این رویدادها و تعداد جانباختگان رو به افزایش بود و بر ترس و نگرانی اعلیحضرت و دولتمردان دستبوس او میافزود.
سرانجام روزی صبر و حوصلۀ سلطان بهسرآمد و مشاوران و درباریان متملّق را گردآورد از آنان در این بارۀ نظر خواست.درباریان طبق معمول پس از چاپلوسی و تملّق بسیار، مخالفان را ناچیز و اندک شمردند و راهکارهایی نظیر کشتار بیشتر تظاهرکنندگان و اعدام بیشتر زندانیان را ارائه دادند.
آن قدر از خون و خشونت و سرکوب و اعدام گفتند که رای نهایی سلطان بر این قرار گرفت که از فردا هر نفسی را در سینه خفه کنند و هر قلمِ نویسایی را بشکنند و هر زبان گوینده را ببرّند و هر دهان بازی را بدوزند!
دو ماه گذشت. هر چه مردم کاشتند،اینان کُشتند!
هر چه مردم فرهیختند،اینان خون ریختند!
هر چه مردم از حق گفتند، از اینان حُقّه شنُفتند!
در این حال و هوا یکی از استادان روشنگر به نام «آقای مدارا» طیّ مقالهای دلسوزانه راه حلّی مسالمتآمیز و راهگشا مطرح کرده و در یکی نشریات محلّی چاپ و منتشر کرد.خبر به اعلیحضرت هردمبیل رسید.وقتی هردمبیل مقاله را خواند،در آن هیچ اشارهای به جانبداری از مردم شورشی ندید. آقای مدارا ضمن بیان چند نمونه از سرنوشت شوم دیکتاتورهایی که راه خشونت و سرکوب را پیش گرفته و سرانجام مردم آنان را با رسوایی و خواری از تخت جبروت بر روی تختۀ تابوت کشاندهاند. همۀ این دیکتاتورها چون شاه ایران، صدّام،قذّافی و دهها دیکتاتور دیگر هرچه از طرف دوستان دلسوز نصیحت شنیدند،با شوخی و مسخره آن نصایح را نشنیدند تا سرانجام خدا سنّت بیچون و چرای خود را جامۀ عمل پوشاند.
آقای مدارا در پایان مقالهاش ،موردی از حاکمان خردمند را ذکر کرده که بموقع از خواب غفلت بیدار شده و به جبران مافات پرداخته است.
او خاطرهای مستند از عطاءالله مهاجرانی نقل میکند که سفری داشتم به سلطاننشین عمّان و با عبدالعزیز الرّواس که وزیر اعلام عمّان بود، ملاقاتی رسمی داشتم. وی پس از این ملاقات مرا به خانهاش دعوت کرد. سخن از گذشتهاش به پیش کشید و گفت:
در دوران دانشجویی با تعدادی از دانشجویان از مخالفان سرسخت سلطانبنقابوس بودیم. گرایشهای چپ داشتیم و گاه در کشورهای دیگر به سفارت عمّان حمله میکردیم. مدّتی بعد در داخل به مواضع دولت حمله مسلّحانه کردیم و دستگیر شدیم. ما را به زندان بردند. زمانی نگذشته بود که من وهمراهانم را از زندان بیرون آورده، سر و صورت اصلاح کرده، لباس رسمی پوشیدیم. گفتتند سلطانبنقابوس شما احضار کرده است. پیش خود گفتیم اعداممان حتمی است! ما را نزد وی بردند. سلطان ما را احترام کرد و نزد خود نشاند. تعجّبمان بیشتر شد. سر سخن باز کرد. از گذشته تا حال گفت، از وضعیت کشور و این که با تفکّرات چپ کشور به سرانجام نمیرسد. با دلیل و آمار و منطق مجابمان کرد و “گفت:
ما راهی را برای پیمودن آغاز کردیم. شما درس خواندههای کشورید. حیف از شماست که در زندان باشید. گذشتهها گذشت. من چند پیشنهاد برای شما دارم.
اول این که: سرمایهای در اختیارتان میگذارم، با خانواده به هر کشور خارجی مایلید مهاجرت کنید و تا آخر عمر با عزّت زندگی کنید.
یا این که: به شما سرمایه و امکانات میدهم تا به کار کشاورزی و تولید بپردازید.
و یا این که به من برای مدیریّت و توسعۀ کشورمان کمک کنید، من مدیرانی متخصّص میخواهم و اگر مایل هستید همراهم باشید.”
در بهت به سر بردیم. در پوست خود نمیگنجیدیم و با آغوش باز راه سوم را انتخاب کردیم و سلطانبن قابوس هر یک را به مقام وزارت، و مشاوره منصوب کرد و من وزیر اعلام شدم.»(مجتبی لطفی)
هردمبیل پس از خواندن مقالۀ تکاندهنده و دلسوزانۀ آقای مدارا یک شبانهروز به فکر رفت که آیا راه سلطان قابوس را برود یا قذّافی را.او 24 ساعت نه غذایی خورد و نه به خواب رفت. سرانجام راه سلطان را برگزید و بار دیگر همۀ درباریان را فراخواند و نظر قاطع خود را بیان کرد.
درباریان از سرنوشت خود بیمناک شدند. لحظاتی صدای پچپچ سالن دربار را فراگرفت. هردمبیل با فریاد حاضران را به سکوت فراخواند و از آنان نظر خواست. پس از مدّتی سکوت،صدراعظم به سخن درآمد که:
اعلیحضرتا! ما همه جاننثاران اعلیحضرت همه جان برکف از کیان سلطنت دفاع می کنیم. ما شان اعلیحضرت قَدَرقُدرت را فراتر از آن میدانیم که با چند نفر کارگر و معلّم و استاد دانشگاه را در دربار فراخواند و از آن افراد بیسروپا برای ادارۀ کشور کمک بخواهد!مگر ما مُردهایم؟!
خلاصه آن قدر به گوش آن سلطان جاهطلب خواندند تا راه استمرار استبداد را برگزید و سرنوشت سیاه خود را رقم زد!
تا این که سرانجام......!!
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.