لوح
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
جاري تحميل البيانات...
مرگ و نقص عضو که عوارض روحی و هزینههای مربوط به خود را به همراه دارد. خطر بیماریهای عفونی مشترک بین انسان و دام دراین میان نیز بسیار حائز اهمیت است. هاری و کزاز دو بیماری مهلکی هستند که دراینبین اهمیت بسیار زیادی دارند.
کوری آموزشی و پژوهشی ۱۸: آیا برای آموزش و بازآموزیِ بعد از دانشآموختگی برنامهای هست؟ مثالی موردی، به عنوان بازتابی از مشكلی كلان در آموزش عالی ادامه از بخش پیشین، (بخش ۱۷) اخیراً دو نهاد از نهادهای غیر دولتی دامپزشکی، یکی رئیس جامعۀ دامپزشکی حیوانات کوچک و دیگری رئیس انجمن آزمایشگاهیان دامپزشکی ایران از انحراف در برنامههای بازآموزی صحبت کردهاند. آن دو رئیس بزرگوار، نقد خود را متوجه سازمان نظام دامپزشکی میدانند؛ اما افزون بر نظرات آن دو به نکتۀ دیگری باید توجه کرد: مقایسۀ میزان شرکت متخصصین در سریهای زمانی در کنگرههای مختلف نکتۀ مهمی است و اگر رو به افول باشد، احتمالاً باید در نگرش آموزشی، فلسفۀ آموزش، چشمانداز و ماموریت آموزشی در تمام رشتههای دانشگاهی و نهادهای متولی آموزش تجدید نظر و تجدید سازمان کرد. آیا انحرافی وجود دارد؟ انحراف در صورتی وجود خواهد داشت که سیاست مدونی در زمینۀ آموزش وجود داشته باشد. وقتی در عرصۀ آموزش دانشگاهی، هدف اصلی انتقال اطلاعات در سرِ کلاس و بازخواست آن در موقعِ امتحان باشد، دیگر چه انتظاری از سازمان نظام دامپزشکی میتوان داشت؟ مگر این سازمان عمدتاً برای تامین مدرس…
کوری آموزشی و پژوهشی ۱۷: 🪟پنجره ای که همیشه باز نخواهند ماند. بخش ۱ پنجرۀ سفر به مریخ تقریباً هر ۲۶ ماه یک بار با توجه به تقارن مدار گردش زمین و بهرام به دور خورشید میتوان سفینهای به سوی مریخ روانه کرد و البته هزاران محاسبه باید درست از آب در بیاید. (کارتون آموزشی این پنجره را اینجا ببینید). اگر تحولات رنسانس را در نظر بگیریم و روند برآمدن دانشگاهها از دل حوزههای علمیۀ مسیحی را رصد کنیم، و پیوند خوردن دانشگاه و صنعت در دنیای غرب را وارسی کنیم، هیچ سفینهای جز آموزش و پژوهش مدرن نداریم که مانع از تعمیق عقبماندگی ما شود. بله بله، ملتفتیم که در بسیاری زمینهها سرآمد هستیم، از سلولهای بنیادی تا مسائل ناباروری و ....، اما باید به مفهوم توسعۀ پایدار هم توجه داشت. در مورد آموزش و پرورش مدرن ایران صحبت زیادی از جانفشانی و پایمردی میرزا حسن رشدیه میشود، که حق بزرگی بر گردن ایرانیان دارد، اما هنگامی که کار به تاسیس نهاد مدرن آموزش و پرورش، در حد معماری و مهندسی یک نهاد بزرگ، پویا، در پیوند با مقتضیات جامعه، با نگرشی رو به آینده و در پیوند با جهان مدرن میشود، باید از افراد متعددی نام برد که رتبۀ اول در امر…
فرآیندی که تحول و دگرگونی ارادی و عمومی در جهت پیشرفت و تجدید سازمان جوامع توسعه یافته در گرو آن است. به عبارت دیگر، توسعه تحول جامعۀ سنتی است به جامعۀ صنعتی که یکی از مولفه های مهم جهان جدید به شمار میرود (محمد رئوفی، ۱۳۷۴)انتظار این است که از راه توسعه، تغییرات مثبتی در عرصه های واقعی، اقتصادی، محیط زیست، امور مدنی و مشخصات جمعیتشناختی به چشم بیاید. برای چنین تحولی، داشتن نگاهی سیستمی و فراتر از آن شبکه ای برای گردش کار جامعه ضروری است و این نگاه باید به دانشجویان منتقل شود. برای مسائل روز از جمله بحران خشکسالی، فرونشست و ناپایداری محیط زیست فعالیت بین رشتهای تعداد زیادی از متخصصین ضروری است و دیگر از یک اداره و یک سازمان یا وزارت به تنهایی کاری برنمیآید. برای مسئلۀ مهمی چون بروسلوز (تب مالت) و کنترل و یا ریشه کنی isna.ir/xdQZY5 آن در کشور بدون داشتن یک نگاه سیستمی-شبکهای و همکاری بخشها و رشتههای مختلف غیرممکن است که توفیقی حاصل شود. اینها باید در نظام آموزشی لحاظ شود. اما یک واقعیت وجود دارد:جامعۀ ما به لحاظ درک مفهوم توسعه یافتگی و آمادگی برای توسعه بسیار ناهمگن است و فقط در طی یک فرایند تاریخی و آرام ممکن است از جامعه زدوده شود (منصوری، رضا، ۱۳۸۰) در کنار تمامی این موارد، یک نکتۀ مرکزی وجود دارد و آن روحیه و نگرش جوانانی است که قرار است وارد دانشگاه شوند و یا نشوند. یک تغییر عمدۀ نسلی در حال رخ دادن است. حال که ادامۀ تحصیل به مثابۀ راهی برای تضمین اشتغال زیر سئوال رفته است، جوان امروز با سوظن به نهادهای آموزشی و دانشگاه نگاه میکند. باید دیدگاه دانشجویان در مقاطع مختلف (دوره های دکترا، کارشناسی ارشد، کارشناسی و کاردانی) را وارسی کرد. رفتار رزیدنتهای پزشکی یک هشدار جدی در مورد تغییر نگاه نسلی است. پنجرۀ اقبال جوانان به امر آموزش عمومی و آموزش دانشگاهی همواره باز نمیماند. انصرافِ ۴۸ درصد از کنکوریها از انتخاب رشته در سال 1398، و در حالی که در سال ۱۴۰۳ تنها ۳۷ درصد داوطلبان مرد بودهاند، نشان می دهد که پنجرۀ جوانان به روی دانشگاه ممکن است همیشه این قدر گشوده نماند. اگر این فرصت از دست برود، معلوم نیست این پنجره ای که از زمان علی اصغر حکمت در کشور باز شد، کی مجدد باز میشود. تا آن موقع ممکن است فاصلۀ سفینۀ کشور با مریخِ توسعۀ جهان آن قدر زیاد شود که تنها میتوان به ثابت ماندن فاصله دلخوش کرد؛ خشکسالی در نیروی انسانی هم ممکن است وقتی ضمن سالمند شدن کشور نیروی کار آینده را با سیاست غلط از دست میدهیم، و پیام درستی به جوانان و نوجوانان مخابره نمیشود. یادآوری یک نکته ضروری است: فقدان نگاه سیستمی-شبکهای به آموزش و پیوند آن با واقعیات جامعه و بیتوجهی به اهمیت ازلی نبودنِ پنجرۀ اقبال جوانان به آموزش را با گسترش بیش از پیش ظرفیتهای بخشی از رشتهها نمیتوان جبران کرد. این را طبیب فقرا وقتی که وزیر بهداشت بود در کمال شگفتی حس کرد. کامران شریفی دانشکدۀ دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد ۱۴۰۳/۰۳/۰۶ https://t.me/ksharifiRRB . گریز، آرنولد. فلسفۀ تربیتی شما چیست؟ ترجمه و ویراستاری شعبانی ورکی، بختیار و همکاران، چاپ اول، ۱۳۸۳، بهنشر (انتشارات آستان قدس رضوی) ص ۴۶-۴۷. منصوری، رضا. (۱۳۸۰) ایران ۱۴۲۷، عزم ملی برای توسعۀ علمی و فرهنگی. ویراست دوم، چاپ سوم. ص ۲۱. رئوفی، محمد. (۱۳۷۴). دانشگاه و توسعۀ فرهنگی. فصلنامۀ پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، سال سوم. شمارۀ ۲، صص ۷۹-۱۰۶.
ایسنا/کهگیلویه و بویراحمد مدیر شبکه بهداشت و درمان شهرستان کهگیلویه از ابتلای بیش از ۴۰ نفر به تب مالت در روستای «رودریش» این شهرستان خبر داد.
پنجرۀ سفر به مریختقریباً هر ۲۶ ماه یک بار با توجه به تقارن مدار گردش زمین و بهرام به دور خورشید میتوان سفینهای به سوی مریخ روانه کرد و البته هزاران محاسبه باید درست از آب در بیاید. (کارتون آموزشی این پنجره را اینجا ببینید). اگر تحولات رنسانس را در نظر بگیریم و روند برآمدن دانشگاهها از دل حوزههای علمیۀ مسیحی را رصد کنیم، و پیوند خوردن دانشگاه و صنعت در دنیای غرب را وارسی کنیم، هیچ سفینهای جز آموزش و پژوهش مدرن نداریم که مانع از تعمیق عقبماندگی ما شود. بله بله، ملتفتیم که در بسیاری زمینهها سرآمد هستیم، از سلولهای بنیادی تا مسائل ناباروری و ....، اما باید به مفهوم توسعۀ پایدار هم توجه داشت. در مورد آموزش و پرورش مدرن ایران صحبت زیادی از جانفشانی و پایمردی میرزا حسن رشدیه میشود، که حق بزرگی بر گردن ایرانیان دارد، اما هنگامی که کار به تاسیس نهاد مدرن آموزش و پرورش، در حد معماری و مهندسی یک نهاد بزرگ، پویا، در پیوند با مقتضیات جامعه، با نگرشی رو به آینده و در پیوند با جهان مدرن میشود، باید از افراد متعددی نام برد که رتبۀ اول در امر آموزش و پرورش احتمالاً به علی اصغر حکمت میرسد. آموزش و پرورش کار بزرگی در گسترش مفهوم آینده در ذهن ایرانیان انجام داد. در یک زندگی قبیله ای و یک زندگی روستایی آینده چندان مفهومی ندارد و حتی دوران نوجوانی هم وجود نداشت. بچهها از ۵-۷ سالگی به کشاورزی یا به چرا بردن حیوان مشغول میشدند و در ۱۵ سالگی و در مورد دختران خیلی زودتر، پدر و مادر میشدند. مفهومی از آینده به معنای امروزی وجود نداشت. این آموزش و پرورش بود که این دریچه را در ذهن ایرانی گشود که زیستن به شیوۀ دیگری هم ممکن است. مفهومی به نام نوجوانی وجود خارجی نداشت. هر نهادی که تاسیس میشود، در ابتدا نهالی است که به راحتی میتوان به آن شکل داد و جهت گیریاش را معین کرد، کاری که در زمان علی اصغر حکمت ممکن بود. با این حال، وقتی که تنومند شد، برنامه ریزی کلان و درازمدت میخواهد تا بتوان همانند لوبیای سحرآمیز جک، به کمک آن به بالای ابرها رفت. این فراتر رفتن از ابرها است که باید هدف اصلی آموزش باشد. به این ترتیب باید از خود بپرسیم: فلسفۀ آموزشی ما، هم در مقام تئوری و هم در مشی (Theory and Practice) چیست؟ نهادهای آموزشی مسوول انتقال جوانب مهمی از فرهنگ هستند. از قول باتز نقل شده است که (گریز، آرنولد، ۱۳۸۳):
فرهنگی که باید انتقال یابد عبارت است از کل روش زندگی که خلق شده، یادگرفته شده، به طور مشترک پذیرفته شده و از نسلی به نسل دیگر توسط برخی اعضای یک جامعۀ خاص انتقال یافته است، شامل طیف کامل موسسات اجتماعی، الگوهای سازمان یافتۀ رفتار، رسمها و انتظارها، ابزارها و فناوری، مجموعه دانشها، اندیشه و عقاید، آرمانها، ارزشها و مصوبههای مورد قبول، اشکال نمودهای خلاق و روشهای ارتباطی است.چرا داشتنِ فلسفه آموزشی و توجه به تعریف فرهنگ اهمیت بنیادی دارد؟ برای داشتن نظامی جامع و یکپارچه در اجتماع که در یک شبکه سیستمها را به هم مرتبط گرداند، دیگر نمیتوان محصول نهایی هر نهاد آموزشی را مستقل به حساب آورد و به حساب خودمان روانۀ اجتماع و بازار کار کرد. برهمکنش فعالیت نهادهای آموزشی بسیار مهم است. ایجاد دانشآموختهای که به کار بازار کار بیاید، پایینترین سطح هدف گذاری است. با الهام از محمد قائد، صحبت از آن است که به سياق زيستمحيط (Bioenvironment) حرف از فرهنگمحيط (culture environment or cultural sphere) زد و آن را در جامعه خلق کرد، اگر میخواهیم پنجرۀ زمانی، مکانی و انسانی لازم برای یک جهش بزرگ را از دست ندهیم. در زمان علی اصغر حکمت و احتمالاً در زمان قاجاریه این نصیحت در گوش ایرانیان رفت که قطعاً با درس خواندن میتوان به یک زندگی متوسط و مطابق شان انسانی دست یافت. نفوذ این نصیحت را در قدیم با عبارت "عاقبتِ درس نخواندن" در پشت تاکسی و وانت نیسان، در یک ساختمان نیمه کاره و در بالای داربست میشد دید. حتی مرحوم منوچهر سخایی ترانۀ زیبایی خوانده است که در بخشی از آن، "فرار از مدرسه" مرکز ثقل داستان است. گویا قضیه برعکس شده است. در دهۀ هفتاد و به دنبال طرح تعدیل اقتصادی، تصمیماتی کلان ولی غیر "سیستمی-شبکهای" گرفته شد که آثار آن تا به امروز ماندگار است. صحبت از نقد آن طرح نیست، اما در پی چنین تصمیمی کلان، حوزۀ تحصیل از حوزۀ اشتغال جدا شد و درس خواندن صرف، دیگر دستیابی به شغلی آبرومند و پایدار را تضمین نمیکرد. بخش پیشین (بخش۱۶) ادامه در بخش ۲
Students use advanced algebra concepts to determine the next opportunity to launch a spacecraft to Mars.
پنجرۀ سفر به مریختقریباً هر ۲۶ ماه یک بار با توجه به تقارن مدار گردش زمین و بهرام به دور خورشید میتوان سفینهای به سوی مریخ روانه کرد و البته هزاران محاسبه باید درست از آب در بیاید. (کارتون آموزشی این پنجره را اینجا ببینید). اگر تحولات رنسانس را در نظر بگیریم و روند برآمدن دانشگاهها از دل حوزههای علمیۀ مسیحی را رصد کنیم، و پیوند خوردن دانشگاه و صنعت در دنیای غرب را وارسی کنیم، هیچ سفینهای جز آموزش و پژوهش مدرن نداریم که مانع از تعمیق عقبماندگی ما شود. بله بله، ملتفتیم که در بسیاری زمینهها سرآمد هستیم، از سلولهای بنیادی تا مسائل ناباروری و ....، اما باید به مفهوم توسعۀ پایدار هم توجه داشت. در مورد آموزش و پرورش مدرن ایران صحبت زیادی از جانفشانی و پایمردی میرزا حسن رشدیه میشود، که حق بزرگی بر گردن ایرانیان دارد، اما هنگامی که کار به تاسیس نهاد مدرن آموزش و پرورش، در حد معماری و مهندسی یک نهاد بزرگ، پویا، در پیوند با مقتضیات جامعه، با نگرشی رو به آینده و در پیوند با جهان مدرن میشود، باید از افراد متعددی نام برد که رتبۀ اول در امر آموزش و پرورش احتمالاً به علی اصغر حکمت میرسد. آموزش و پرورش کار بزرگی در گسترش مفهوم آینده در ذهن ایرانیان انجام داد. در یک زندگی قبیله ای و یک زندگی روستایی آینده چندان مفهومی ندارد و حتی دوران نوجوانی هم وجود نداشت. بچهها از ۵-۷ سالگی به کشاورزی یا به چرا بردن حیوان مشغول میشدند و در ۱۵ سالگی و در مورد دختران خیلی زودتر، پدر و مادر میشدند. مفهومی از آینده به معنای امروزی وجود نداشت. این آموزش و پرورش بود که این دریچه را در ذهن ایرانی گشود که زیستن به شیوۀ دیگری هم ممکن است. مفهومی به نام نوجوانی وجود خارجی نداشت. هر نهادی که تاسیس میشود، در ابتدا نهالی است که به راحتی میتوان به آن شکل داد و جهت گیریاش را معین کرد، کاری که در زمان علی اصغر حکمت ممکن بود. با این حال، وقتی که تنومند شد، برنامه ریزی کلان و درازمدت میخواهد تا بتوان همانند لوبیای سحرآمیز جک، به کمک آن به بالای ابرها رفت. این فراتر رفتن از ابرها است که باید هدف اصلی آموزش باشد. به این ترتیب باید از خود بپرسیم: فلسفۀ آموزشی ما، هم در مقام تئوری و هم در مشی (Theory and Practice) چیست؟ نهادهای آموزشی مسوول انتقال جوانب مهمی از فرهنگ هستند. از قول باتز نقل شده است که (گریز، آرنولد، ۱۳۸۳):
فرهنگی که باید انتقال یابد عبارت است از کل روش زندگی که خلق شده، یادگرفته شده، به طور مشترک پذیرفته شده و از نسلی به نسل دیگر توسط برخی اعضای یک جامعۀ خاص انتقال یافته است، شامل طیف کامل موسسات اجتماعی، الگوهای سازمان یافتۀ رفتار، رسمها و انتظارها، ابزارها و فناوری، مجموعه دانشها، اندیشه و عقاید، آرمانها، ارزشها و مصوبههای مورد قبول، اشکال نمودهای خلاق و روشهای ارتباطی است.چرا داشتنِ فلسفه آموزشی و توجه به تعریف فرهنگ اهمیت بنیادی دارد؟ برای داشتن نظامی جامع و یکپارچه در اجتماع که در یک شبکه سیستمها را به هم مرتبط گرداند، دیگر نمیتوان محصول نهایی هر نهاد آموزشی را مستقل به حساب آورد و به حساب خودمان روانۀ اجتماع و بازار کار کرد. برهمکنش فعالیت نهادهای آموزشی بسیار مهم است. ایجاد دانشآموختهای که به کار بازار کار بیاید، پایینترین سطح هدف گذاری است. با الهام از محمد قائد، صحبت از آن است که به سياق زيستمحيط (Bioenvironment) حرف از فرهنگمحيط (culture environment or cultural sphere) زد و آن را در جامعه خلق کرد، اگر میخواهیم پنجرۀ زمانی، مکانی و انسانی لازم برای یک جهش بزرگ را از دست ندهیم. در زمان علی اصغر حکمت و احتمالاً در زمان قاجاریه این نصیحت در گوش ایرانیان رفت که قطعاً با درس خواندن میتوان به یک زندگی متوسط و مطابق شان انسانی دست یافت. نفوذ این نصیحت را در قدیم با عبارت "عاقبتِ درس نخواندن" در پشت تاکسی و وانت نیسان، در یک ساختمان نیمه کاره و در بالای داربست میشد دید. حتی مرحوم منوچهر سخایی ترانۀ زیبایی خوانده است که در بخشی از آن، "فرار از مدرسه" مرکز ثقل داستان است. گویا قضیه برعکس شده است. در دهۀ هفتاد و به دنبال طرح تعدیل اقتصادی، تصمیماتی کلان ولی غیر "سیستمی-شبکهای" گرفته شد که آثار آن تا به امروز ماندگار است. صحبت از نقد آن طرح نیست، اما در پی چنین تصمیمی کلان، حوزۀ تحصیل از حوزۀ اشتغال جدا شد و درس خواندن صرف، دیگر دستیابی به شغلی آبرومند و پایدار را تضمین نمیکرد. بخش پیشین (بخش۱۶) ادامه در بخش ۲
Students use advanced algebra concepts to determine the next opportunity to launch a spacecraft to Mars.
کوری آموزشی و پژوهشی ۱۶: آیا شعار معلمی تا بینهایت مصداق بیرونی به صورت امرواقع هم دارد؟ مثال موردیِ دکتر تقی تقیپور بازرگانی ادامه از بخش ۱۵ امروز دکتر تقی تقیپور بازرگانی به خاک سپرده شد. نگارنده مایل نیست که از کلیشۀ "وز شمار دو چشم یک تن کم-------- وز شمار خرد هزاران بیش" استفاده کند که اولین بار در دلنوشتۀ دکتر حسن تاجبخش، در رثای دکتر عزیز رفیعی استاد و رئیس برجستۀ دانشکدۀ دامپزشکی دانشگاه تهران، در صفحات اولِ کتاب "ریکتزیه و بیماریهای ناشی از آن" به چشمش خورد. به باور "لوحبان" این کلیشه مربوط به زمانی است که نظام آموزشی فعلی وجود نداشت و اندک کسانی که از استعدادی استثنایی و پشتکاری فراوان بهره داشتند، چنان به چشم میآمدند که واقعاً در ظرف زمانی و مکانی خود مصداق آن کلیشه بودند. احتمالاً ویژگی عمدۀ آنان حدت حافظه بود که در اصطلاحات و القابی مثل علامه یا فقیهِ افقه هنوز تداوم دارد. گویا لقب "علم" تنها به ابن سینا داده شده است. آن گونه که نویسنده شنیده و در سریال سربداران دیده است، مفهوم کلاس در قدیم معنا نداشت و طلبۀ روز اول و طلبۀ نزدیک به اجازه، همه با هم مینشستند. به لطف نظام آموزشی مدرن، امکان…