Sanazism
حرفها رو از ذهنم بیرون میکشم تا از بیقراری افکارم بکاهم. https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1124535-bkgmcaf
إظهار المزيد119
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
+17 أيام
-330 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
وقتی انقدر زود رفتی نونوایی که نه تنها هیچکی تو صف جلو و یا پشت سرت نیست، بلکه نونوایی هم هنوز پخت رو شروع نکرده <<<<<<
از صدای بلند صحبت کردن پدر گرامی با تلفن، با آنچنان تپش قلبی بیدار شدم که بعد از نیم ساعت هنوز ادامه داره. من دیگه نمیکِشم.
عزیزم. من روزهایی را از سر گذراندم که فکرش را هم نمیکنی. دوست دارم بگویم باورم نمیشود از پسشان برآمده باشم اما نمیتوانم. چون از پس خیلی چیزها برنیامدهام. از بسیاری از رنج ها عبور نکردهام. هنوز زخم های بسیار عمیقی دارم. بدبختی و فلاکت را با گوشت و خون احساس کردهام. زندگی هیچ وقت یک فرصت را دوبار به من نداده. زندگی مرا گاییده. یک بار خودکشی کردم و نمردم. حالا اما نمیخواهم بمیرم. من احساس بدبختی میکنم قربانت بروم. من توی اعماق لجن آلود زندگی گیر کردهام. اگر تعجب میکنی که چطور میتوانم جلوی احساساتم را بگیرم باید بگویم طبق اصل بقا. من میخواهم زنده بمانم. من فقط میخواهم زنده بمانم و هر طور که شده احساس خوشبختی بکنم. برای آدمی که دارد آخرین تلاشهایش را میکند، هیچ چیز غیر ممکن به نظر نمیرسد عزیزم. چون این بار تنها چیزی که برای از دست دادن دارد، خودش است.
- مونالیزا بیتاب است.
Repost from N/a
+ با لالهی وحشی یادت میوفتم چون مثل این گلی، به همون زیبایی ولی وحشی!
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.