_پنجره ای رو به تاریکی _ 🌔

هنوز شخصیت مرد داستان ورود نکرده چون در دنیای مردگانه😉 باید دید قراره چه طوری خودش و به دنیای زنده ها بیاره 😁 خلاصه بگم این رمان قوی عاشقانه ، اجتماعی و معمایی رو از دست ندید درصد عاشقانه ی رمان های میم بالاست و کیف می کنید اگه عاشقانه خوان هستید 🩵 اون بالا هم براتون بریده ای از داستان و گذاشتم و همچنین روش عضو گیری در چنل خصوصی

اگه بخوام یکی از صدر نشینان شخصیت پردازی رو نام ببرم بی فوت وقت خانم میم بهارلویی هستش .... نویسنده ای توانا که کاملا حرفه ای هستند و معرف حضور همه هستند ایشون . مگه میشه کسی رمان عامه پسند حرفه ای بخونه و میم جان رو نشناسه؟ ابدا محاله !!!! ایشون رمانی رو شروع کردن و به صورت آنلاین پارت گذاری می کنند اول این که نوشتن رمان شون تمام شده و پارت گذاری کاملا منظم هست و به موقع بعد این که من بسی این رمان شون رو دوست می دارم اونم تا الان به خاطر شخصیت پردازی قوی زن داستان یعنی خورشید اخوان 😍

سلامی چو بوی خوش آشنایی عزیزانم 🩵🩷 من خودم همیشه توی داستان خوانی به بیشترین عنصری که توجه می کنم ، شخصیت پردازی هستش ... اول نگاه می کنم ببینم نویسنده چه مهارتی در شخصیت پردازی داره آیا می تونه شخصیت های متفاوت بنویسه و به همون کیفیت قبل و حتی بهتر از آثار پیشینش امضایی برای قلمش درست کنه .... معدود نویسندگانی هستند که شخصیت های متفاوتی خلق می کنند در یکایک آثارشون و .....

توضیحات پایین را به دقت و از سر صبر بخوانید 😍👇

برشی از رمان عاشقانه‌ی #جوزا🫂💖 نویسنده: #م_بهارلویی _ می‌گن هیزی!... راست می‌گن؟ هیزی؟! قهقهه‌ی خنده‌اش باز هم بلند شد! برای اولین بار حس کردم خنده‌اش عصبی نیست، شاید برای دست انداختنم بود، اما عصبی نبود! _ خب ادامه بده، برعکس خودت، حرفات شیرینه... _ جواب ندادی، واقعا هیزی؟! فوری بلند شد و نشست، خودش را کمی سُر داد سمتم! رنگ نگاهش عوض شده بود... دست راستش از زیر کتم رد شد و از روی تاپی که تن داشتم نشست روی پهلوی چپم و کمی پیشم کشید... نزدیکم بود، جوری که رد گرم نفس‌هایش را در این سرما روی پوست صورتم حس می‌کردم! همان طور که با دستش پهلوی چپ را آرام می‌فشرد، بدون پلک زدن زل زد توی چشمم و با نگاهی شیطانی و لحنی شیطنت‌آمیز جواب داد: _ بعد دیدن اون تتوی خوشگل، هر کی هیز نباشه هم هیز می‌شه... اعتراف می‌کنم جنس تنت برای تتو خیلی خوبه و لوند! آدم دوست داره چشم‌چرون باشه و اون تتوی خوشگل هم جلوی چشم... 〰〰〰〰 برای اطلاع از نحوه‌ی عضویت به آیدی زیر پیام دهید : @mona7023 @romanhayem_baharloei 🍁

سلام عزیزانم 🩵😍 روزگار تون به کام فکر کنم این بار سوم هست که می خوام رمان بند بازی رو معرفی کنم بهتون تا وقت هست از دستش ندید 😌 رمان بند بازی ، اثر خانم الناز محمدی هستش یک اثر درجه یک با تعلیق بالا ( هیجان واقعی ) ، شخصیت پردازی تمیز ، دیالوگ های پخته و چالشی و مونولوگ های دل نشین و بدون اطناب نگارش شده . با توجه به معمایی بودن داستان تا آخر درگیرش خواهید شد و هیجان تون از تب و تاب نمی یفته چون واسه هر پلات و پیرنگی که داستان داره یه اندیشه و دغدغه بزرگ پشتش هست که همه چی به اندازه چیده شده ..‌. با توجه به این که قیمت کاغذ در این جغرافیا و مرز و بوم هر لحظه داره سر به فلک می کشه به نظرم خوندن این رمان اونم آنلاین و در حالی که رو به پایانه می تونه یه فرصت طلایی باشه ...عزیزانم رمان بند بازی رو به پایانه و مطمئنا عاشقش میشید این و من تضمین می کنم بی شک ! خلاصه‌ی رمان بندبازی❤️👇🦋⚖ پروا، برای نجات برادرش از یک پرونده‌ی عجیب قتل، دست به هر اقدامی می‌زند. آشنایی با یک مردجوان، مسیرش را به‌یک موسسه حقوقی باز می‌کند. کندوکاو و پیگیری آن‌ها برای افشای راز یک جنایت، پرده از حقایقی برمی‌دارد که از سال‌ها پیش، چهار خانواده به‌خاطرش قربانی داده‌اند... دوست دارم اون لذتی که خودم از یک اثر یا یک داستان میبرم و با شما تقسیم کنم تا شما هم بخونید و لذتش و ببرید 😍 پس خیلی کم مونده تا درگاهش بسته بشه برای همیشه ... رمان بند بازی موضوع چالشی داره که وقتی بخونید می فهمید برای خوندن رمان درکانال خصوصی، لطفاً به‌آیدی‌های زیر پیام بدید. داستان رو به‌پایانه.💚 @Elnazroman_admin @sahari_esk

یادم می آد زمانی که راهنمایی بودم ، یک روز معلم انشا گفتن که از مشاهیر شهرتون بنویسید که کمتر کسی اسم شون رو شنیده باشن ... من از مشاهیر شهرم در اون زمان تنها حافظ و سعدی می شناختم . تا این که به خاله ام گفتم و ایشون گفتن برو راجع به دکتر فیروز نادری ، نابغه ی ناسا تحقیق کن و انشا رو بنویس از اون زمان تا الان همیشه دوست شون داشتم به خاطر دروازه هایی که برای ایرانی ها در ناسا باز کردن تا بتونن در این عرصه فعالیت کنن و نبوغ شون و به نمایش بذارن ..... پروفسور فیروز نادری مردی با سواد ، شریف و درست کار بودن مردی که بهشت رو اول شیراز می دیدن بعد لوکیشن های دیگه . مردی که نتونستن پا به وطن بذارن اما در ناسا فعالیت های ارزشمندی رو انجام دادن که مایه مباهات هستش و افتخار خیلی خوشحالم پیش از این که جسم شون این دنیا رو بدرود بگن ، می شناختم شون .... تنها نیک نامی می ماند و بس 🩵🩷 تصویر سمت راست هم دکتر کامک عبادی از دانشمندان ناسا در زمینه پروژه مریخ نوردی هستند که به همراه همسر شون خانم آرام حمیدی در ناسا فعالیت دارن چه خوبه که نابغه های سرزمین مون رو بشناسیم جای اون بلاگرهای بی سواد و بی هنر 🩵🩷

سلامی به رنگین ترین روز عزیزانم 😍🩵 اول بگم که من منت دار حضور سبز شمایی هستم که صبوری کردید و این مدت موندید و مهرتون عمیقا در دل من باقی می مونه ....🩵🩵 بعد این که یه نظر خواهی کنیم راجع به شروع رمان جدید من یعنی سکوت شیشه های خشم .... به نظر تون کی استارت پارت گذاریش رو بزنم ؟ وقتش رسیده یعنی؟ بگید ببینم نظر های قشنگ تون چیه ؟ و خودتون اصلا چه طورید؟