1 503
المشتركون
-224 ساعات
-97 أيام
-2830 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
پایان.
بعد از نزدیک به 6 سال فعالیت در تلگرام، "ریشه" به پایان راه رسید.
آنچه گذشت، همهی توان و تقلای من بود، متناسب با امکانات این پلتفرم. مسئولیت کاستیهایش را میپذیرم.
پیش از عزیمت نهایی، 5 کار نیمه تمام مانده که به محض سامان یافتن، در اینجا منتشر خواهد شد:
- یک تئاتر صوتی برای ادای احترام به همهی جانهای شریف و مبارز در جنبشهای آزادیخواهانه.
- یک مقاله در باب ارتباط فوتبال و فاشیسم.
- یک جلسهی تحلیل با موضوع بررسی مقالهی "فروپاشیدن".
- اطلاعرسانی از زمان آمادهی پخش شدن مستند "مثل یک کارگردان".
- فایل جمعبندی کنشهای ما در کانالهای سهگانه "ریشه" به همراه پیام خداحافظی.
جز اینها، که در چند ماههی نخست سال پیش رو به وقوع خواهد پیوست، "ریشه" میمانَد تا هم امکان استفاده از مطالب پیشینِ آرشیو شده وجود داشته باشد و هم مجرای انتشار خبر یا اطلاعیههای مرتبط با کارهای من باشد.
ممنونام از دوستان ادمینام که اگر حضورشان نبود، کنشی میسر نمیشد.
و قدردانی و ارجشناسی قلبی من نثار حضور و حمایتهای شما همراهان ارزشمند.
با مهر و احترام
رضا مقصودی
آخرین روزهای سال دو
آخرین روز "ریشه".
@Ri_sheh
@Ri_sheh2
@Ri_sheh3
https://meet.google.com/vyq-fqeq-hbb
لینک جلسه
امشب
ساعت 10
Real-time meetings by Google. Using your browser, share your video, desktop, and presentations with teammates and customers.
Repost from خانهی فیلم "ریشه"
لیست کارگردانهایی که در "خانه فیلم ریشه" معرفی شدند به همراه لینک مجموعه آثارشان:
- تئو آنگلوپولوس
@TheoAngelopoulosMovies
- ژانلوگ گدار
@JeanLucGodardMovies
- کریشتف کیشلوفسکی
@KrzysztofKieslowskiMovies
- آندری تارکوفسکی
@AndreiTarkovskyMovies
- بلا تار
@BelaTarr_Movies
- سهراب شهیدثالث
@SohrabShahidSalessMovies
- شانتال آکرمن
@Chantal_Akerman
- فرانسوا تروفو
@FrancoisTruffautMovies
- میشائیل هانکه
@MichaelHaneke
- عباس کیارستمی
@AbbasKiarostamiFans
- گاسپار نوئه
@GasparNoeFans
- کن لوچ
@Kenloach
- نوری بیلگه جیلان
@NuriBilgeCeylanMovies
- اینگمار برگمان
@IngmarBergmanMovies
- لارس فونتریه
@LarsVonTrierMovies
- یاسوجیرو اوزو
@YasujiroOzuMovies
- میکلآنجلو آنتونیونی
@MichelangeloAntonioniMovies
- روبر برسون
@RobertBressonMovies
- آندری وایدا
@Andrzej_Wajda
- آکیرا کوروساوا
@AkiraKurosawa_Movies
- پاوو پاولیوکوفسکی
@PawelPawlikowski
- فدریکو فلینی
@FedericoFelliniMovies
- وودی آلن
@WoodyAllenMovies
- ساتیا جیت رای
@SatyajitRay_Movies
- هیروکازو کورئیدا
@Hirokazu_Koreeda
- ویم وندرس
@Wim_Wenders
- روی آندرشون
@RoyAndersson
- پارک چانووک
@ParkChanWookMovies
- یورگوس لانتیموس
@YorgosLanthimosMovies
- کریستین مونجیو
@CristianMungiu
- لوئیس بونوئل
@LuisBunuelMovies
- اپیچاتپونگ ویراستاکول
@Apichatpong_Weerasethakul
#کارگردان
🎬 @Ri_sheh3 🎬
کدام روزِ زن؟ یا روزِ کدام زن؟
تبریک گفتن هشت مارس به عنوان "روز زن" اساساً یا نشانهی فریبکاری است یا سادهلوحی. گویی کاری تمام شده. گویی باید زن را صرفاً به جنسیت بیولوژیکش، فرزندآوریاش یا دلبریاش دلخوش کرد. گویی با تعیین یک روز در تقویم میشود ژرفنای یک مسئلهی همواره مستمر و جاری، یک پروبلماتیک اصلی را، از اولویت انداخت و به مناسکی بیخاصیت بدل ساخت.
امسال، در هشتم مارس، در حالی که زنان به اشکال مختلف، دانسته یا نادانسته، همچنان تحت ستماند، بدون انکار دستاوردهای مبارزاتی، به جای تبریک، باز هم باید بر بدیهیات تاکید کرد. دعوی رهاییِ "زن"، اگر تمام ساختارهای سلطهگر و مکانیسمهای بردهساز را هدف نقد قرار ندهد و رهایی تمام زنان (و به این میانجی، کل انسانها و غیرانسانها) را مدنظر نداشته باشد فریبکارانه است. به جای تاکید بر تصور سادهانگارانه از "دشمن"، و تصور سادهلوحانه از "هدف"، باید تمام مکانیسمهایی را افشا کرد که برسازندهی بردگی و ستماند:
چه ساختارهای ظاهراً متمدنی که از بیرون، زنان فلسطینی را مستقیم یا غیرمستقیم، با خشونت و بمباران سرکوب میکنند، چه ساختارهای سنتی مردسالارانهای که از درونِ خود جامعه، زن فلسطینی را در خانهاش سرکوب و محصور میکنند، چه ساختارهای اقتصادی و فرهنگیای که به نام آزادی، پنهانی از طریق خلق معیارهای بردهپرور و رواج مصرفگرایی زن را به کالایی نمایشی بدل میسازند، چه ساختارهای سیاسی یا حقوقیای که به نام "کرامت زن"، با برهنهترین شکل خشونت و ارعاب، حجاب بر سر زن ایرانی و افغانستانی میکنند.
علاوه بر نقد نهادهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگیِ سرکوبگر، باید هر شکلی از فمینیسم ریاکار را نیز به نقد کشید: از فمینیسم وادادهٔ چپگرا و نگاه انتزاعی، ابزاری، ایدئولوژیک و تقلیلگرایانه-طبقاتیاش به زن، تا فمینیسم راستگرا که محافظهکارانه تنها در پی سهمخواهی از قدرت، و حامی زنان توانمند و "موفقِ" سیستمپسند است و نسبت به رنجِ روزمرهی زن فلسطینی و پاکستانی و سودانی و ... بیتفاوت است؛ تا حتی فمینیسم جایزهبگیر و فاوندبگیرِ محتاجِ تشویقِ نهادهای دولتی و بینالمللیِ وابسته. از فمینیسم مرکزگرا و سرکوبگرِ حاشیهنشینان قومی، مذهبی و زبانی، تا فمینیسم هویتگرا و اولویتبخشی کاذب و یکجانبه به یک نژاد یا زبان خاص و تاکیدش بر نوعی خودقربانیپنداریِ انحصاری.
و در نهایت باز هم باید بارها و بارها بر این حقیقت بدیهی تاکید کرد که "رهایی زن، اسم رمزی است برای رهایی همگان". البته که این شعار حتی در همین سطح انتزاعی نیز واجد نوعی جهتدهی رهاییبخشِ جهانشمول است، اما گام اصلی و دشوار، بدون درافتادن به نوستالژی در عین درس گرفتن از شکستهای گذشته، حرکت در مسیر خلق آلترناتیوهای ایجابی رهاییبخش در سطوح مفاهیم نظری، پلتفرمهای عملی و همبستگیهای جمعی است.
پروبلماتیزه کردنِ "زن" زمانی آن را به سوژهی رهاییبخش بدل میسازد که از زن، صرفا به عنوان امری بیولوژیک (در مقابل مرد) یا امری "لطیف" (در مقابل زمخت)، یا ابژهای "قشنگ" (در مقابل زشت) فراتر رود. در این معنا، نه با "زن"، بلکه به تعبیر دریدا با "فعالیت رادیکال زنانه"ای طرفیم که شاید تنها امکانی است که میتواند فراتر از بازیهای منحرفکننده یا مرزبندیهای جنسیتزده معطوف به "مردها" و "زنها"، خودِ بازیِ قدرت را، خود مناسبات همهجا حاضر را بر هم بزند و رها شود و رها کند.
نویسنده: محمدمهدی اردبیلی
@PhilosophicalHalt
#واژه
#متن_مانا
@Ri_sheh
Repost from خانهی فیلم "ریشه"
Photo unavailableShow in Telegram
"آخرین" نشست از مجموعه جلسات نقد و بررسی
🎞 The Naked Island
🎬 کارگردان: کانهتو شیندو
🎙منتقد: رضا مقصودی
⏱ پنجشنبه، 24 اسفند، ساعت 22
آرشیو جلسات نقد فیلم:
@ReviewArchive
#نقد_فیلم
🎬 @Ri_sheh3 🎬
- آه، هنگامی که یک انسان
میکُشد انسان دیگر را
میکُشد در خویشتن
انسان بودن را
این شعر منه اما فقط حرف من نیست. فاجعهی بشریت اینه اگه نکشی کشته میسی و اگه بکشی قاتلی. شوخی هم نداره. همهجای این بازی غلطه. فاجعه در اینه که شما انسان رو در مقابل انسان قرار بدید. بحث انسان خوب و انسان بد نیست. انسان محق و غیرمحق نیست. اصل قضیه اینه که یک انسان در مقابل انسان دیگه قرار میگیره.
- من خیلی اهل گلایه کردن نیستم. از هیچ چیزی.
- من تحصیل نکردم. همینطور زورکی تا دبیرستان رفتم. تا پنجم متوسطه، یعنی کلاس یازده و بعد ول کردم. دوست نداشتم اون پرتوپلاها رو بخونم. با دانشگاه هم دشمن بودم. بدم میاومد از دانشگاه. اونجا رو یه جای مردهی مسخره میدونستم که دشمن ذوق و هنره.
هر چی هم خوندم از روی عشق و علاقه خوندم. دلم خواست خوندم. چون هیچوقت خودم رو به کسی بدهکار نمیدونم و هیچوقت هم نخواستم به کسی پز بدم.
- ما دیگران رو میکِشیم پایین تا همینجایی که هستیم بالا حساب بشه.
- گاهی چهار سال، پنج سال شعر نگفتم. هر وقت حس میکردم دارم خودم رو تکرار میکنم دست برمیداشتم از شعر یا از اون مهمتر وقتی حس میکردم این شعر برای من رسا و کافی نیست ول میکردم.
- آدمیزاد مچاله شده به درد هیچکس نمیخوره.
- اگه شما به مردم چیز خوب بدی، برنامهی خوب درست کنی، استقبال میکنند و به موسیقی خوب عادت میکنند. موسیقی عادته. شما وقتی شب تا صبح پرت و پلا پخش کنی، ذوق مردم به پستی و دنائت و حقارت عادت میکنه دیگه. ذوق جامعه رو انقدر خراب کردن که دیگه خیلیها طاقت ندارن موسیقی خوب بشنوند.
- من با زندانبانهام همونطور رفتار کردم که با نزدیکترین دوستام رفتار کردم. یعنی به عنوان یه آدم.
- خوشبختانه تنهای تنها هستم. خیلی کم و شاید چند سال یه بار از خونه بیرون برم. مجال فکر کردن به همه چیز رو دارم.
- هر آدمی که به سرنوشت جهان و انسان فکر میکنه غمگینه. برای این که انسان همیشه تنهایی خودش رو در جهانی که همه میخوان برن برای خودشون بچرند، حس میکنه.
- اگه شما به کسی احتیاج نداشته باشید و طمع به چیزی نداشته باشید همیشه میتونید حرفتون رو بزنید.
- من شهوت صحبت کردن ندارم. من با سروصدا کاری ندارم. همیشه یک گوشهای بودم. اصلا اهل معاشرت با آدمها نبودم.
- در هنر هیچ جای خودنمایی و خودپرستی نیست. فورا آشکار میشه.
- هر باوری، هر حسی، هر عاطفهای که داشته باشید، اول باید ظرفیتاش رو داشته باشید.
- آدم با هر چیز "نو" مشکل داره. "نو" فینفسه چیز بد و ناخوشایندیه چون همهی انس و عادتهای آدم رو به هم میزنه ما وقتی به یه چیزی عادت میکنیم راحتایم. اصلا طبع و طبیعت انسان اینطوره. راحتطلبی.
- مهمترین چیزی که میتونم بگم اینه که کار خودت رو بکنی و به تایید و رد هیچکس، واقعا هیچکس اعتنایی نکنی. باید سعی کنی برای خودت یه معیار پیدا کنی و همینجا بگم پیدا کردن این معیار کار خیلی سختیه.
- شما گاهی یه کنسرت میرید، همونطوری که رفتید همونطوری میاید بیرون. چیزی بهتون اضافه نمیشه. ولی گاهی یه چیزی با خودتون میآرید بیرون؛ لذتی هست، غمی هست، شادیای هست. "حالتی" در شما پر میشه و از کنسرت میآید بیرون. کار هنر همینه.
- همیشه پرهیز کردم از سر بازار اومدن. همیشه خودم رو کنار کشیدم.
- احساس مالکیت مانع از اینه که آدم بتونه از زیبایی لذت ببره. دنیا پر از زیباییه اما این نشدنیه که همهی زیباییهای دنیا مال و ملک آدم بشه.
- هرچهقدر هم خودتون رو به دیگری بچسبونید فقط خودتون رو با دیگری مماس کردید، یکی نمیتونید بشید.
- همین که آرزوی روز بهی رو داریم، فکرش به ذهن شما میآد، یعنی یک مایهای از "شدن" داره. شاید این ایدهآلیستی به نظر بیاد. البته ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا این آرزو رو از انسان بگیرند. تمام وسایل سرگرمی داره به کار میره که شما مجال فکر کردن نداشته باشید. همهی ما چنان مشغولایم و شب و روز دنبال امکانات و وسایل میگردیم که مجال فکر کردن به این آرزوها رو نداریم.
- ما تنبل شدیم. ذهن آدمیزاد در این روزگار انقدر مشغلهی روزمره داره که کاهل شده. انسان در قدیم مینشسته و به همهی کائنات فکر میکرده. مثلا همین مقولهی آزادی و اسارت. امروز اگه از من و شما بپرسند آزادی چیه؟ میگیم آدم هر چی دلاش بخواد بگه. برای این که گرفتار این چیزهای روزمره هستیم.
- اگه همین الان به شما بگن اون حکومت خیالی آرمانی کامل که در آرزوهای شماست برقرار شده، میدونید چهقدر طول میکشه تا روحیهی اجتماعی رو تغییر بده؟ این من رو میترسونه.
- توی دورهی خیلی وقیحی داریم زندگی میکنیم. دورهی تظاهر، خودنمایی، فضلفروشی.
برگرفته از کتاب: پیر پرنیاناندیش
گفتوگو با "هوشنگ ابتهاج"
به سعی: میلاد عظیمی و عاطفه طیّه
#واژه
#متن_مانا
@Ri_sheh
Photo unavailableShow in Telegram
کلمهی "شکوهمند"
در دفترِ مشقِ دانشآموزی نحیف
در کلبهای گِلین.
✒️ عباس کیارستمی
📷 Sankhadeep Barman
#واژه
#شعر
#نگاره
#عکس
@Ri_sheh
- در زمانهی کنونی معضل افراد دیگر این نیست که بههنجارند یا نه، بلکه این است که "آیا در بازار مشارکت میکنند؟"، "درون بازار هستند یا بیرون آن؟"
- مصرفکننده کسی نیست که چیز میخرد. مردم از دیرباز خرید میکردهاند، بی آن که از این خرید کردنها فیگور مصرفکننده پدید آید. در عوض، مصرفکننده فیگوری است که خرید کردن، اساسِ درکِ اوست از کیستی خودش. یعنی حرف این نیست که مردم پیش از پیدایش نولیبرالیسم بههیچ نحو مصرفکننده نبودهاند؛ مردم از همان ابتدای پاگرفتن اقتصاد تجاری، جنس میخریده و مصرف میکردهاند. آنچه نوظهور است نه مصرفکننده که فیگور مصرفکننده است. یعنی خلق کسی که هویتاش عمیقا گره خورده است به فعالیتاش در مقام مصرفکننده.
ما فقط مصرف نمیکنیم، بلکه ترغیب میشویم که مصرفکننده باشیم و خودمان را مصرفکننده بدانیم و آدمهای اطرافمان را هم مصرفکننده به شمار آوریم.
- در مالها، بهجز پرسهزدن و خریدکردن کار دیگری نمیتوان کرد. نتیجه اینکه، چون مالها فضای اصلی اجتماعی شدناند، خریدکردن میشود فعالیتِ اصلی همراه با اجتماعی شدن و نیز شیوهی اصلی هویت پیدا کردن و رابطه برقرار کردن فرد.
با بدل شدن مال به فضای عمومیِ اصلی برای اجتماعی شدن، روابط میان اشخاص همگنتر میشود. هر کس با دوستاناش پرسه میزند یا نهایتا با کسانی که خرید میکنند. امکان ملاقات با افرادی که افکار و عقاید و سبک زندگی یا جایگاه اقتصادی متفاوتی دارند، تقریبا، منتفی است.
- وضعیت بسیاری از ما طوری شده که مصرف سرگرمیها را جنبهی بزرگی از زندگی خود میدانیم. و خود مصرف هم به معنای خرید کردن صرف نیست، به معنای سرگرم شدن است.
در فرهنگی که بر لذت بردن منفعلانه تاکید دارد، مردم ترغیب میشوند که سرگرمی را از جهانشان طلبکار باشند.
- این که چیزی که خریدهایم چه حسوحالی دارد یا چهطور میتواند آدم را سرگرم کند، سویهی شهوتانگیز خرید کردن است که آن را شبیه سکس میکند. آدمی در لحظهی مصرف گیر میافتد. عمل سکس کاری نیست که یکبار و برای همیشه باشد، بلکه اشتیاقاش مرتب بیدار میشود. انجام عمل جنسی در گذشته، اشتیاق انجام این کار را در آینده فرونخواهد نشاند. آن اشتیاق باید در زمان خودش فرونشانده شود. همچنین عمل خریدن این کُت یا تماشای این ویدئو صرفا در مدت زمانشان دوام میآورند. بعد از آن باید برود سراغ عمل مصرف بعدی. نام این وضعیت "تردمیل لذتطلبی" است.
- اگر آدمی به نوعی اجتماعی شده باشد که مصرفگرایی را معنادار بداند اما هنوز خود را تلخکام ببیند، برای مداوای تلخکامیاش کاری را میکند که بلد است: بیشتر مصرف خواهد کرد.
- سرمایهداریِ مصرفی، بزرگسالان را کودک میکند.
- تحصیل در درجه اول برای کارآموزی است.
- بچهها در خدمت نیازها و امیال و آرزوهای مصرفکننده هستند. والدین، بچهها را برای لذتی میخواهند که امیدوارند بچهها آن لذت را به ارمغان بیاورند.
برگرفته از کتاب: دوستی در عصر اقتصاد (مقاومت در برابر نیروهای نولیبرالیسم)
نویسنده: تاد می
مترجم: کاوه بهبهانی
#واژه
#متن_مانا
@Ri_sheh
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.