حرفهایم!!

قشنگ بود و بسیار مرتبط به اپیزود آنالی شکوری از رختکن بازنده‌ها!

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‏یه شعر انگلیسی شنیدم که خیلی خوبه، ترجمه‌ش میشه: همیشه فکر میکنم که انتخاب شدن چه حسی داره من هیچوقت انتخاب نشدم من «شاید» بودم یه «ممکنه»، حتی بعضی موقعها «حتما» ولی هیچوقت انتخاب اصلی نبودم.

مغلطه:

https://t.me/sa_boud/194 یه دوست نسبتا قدیمی رو امروز تو محل کار دیدم و یهو وسط تعریف کردنا برگشت گفت که وای چقدر تو محیط کار فرق میکنی! بله عزیزان من تو محیطی که احساس راحتی نکنم خیلی فرق میکنم! پ.ن: من تو محیط کار نسبت به یه سری احساس راحتی میکنم، ولی خب، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

تجربه زیسته ام میگه اگه فقط "یک" مهارت وجود داشته باشه که برای یه ارتباط سالم عاطفی(حالا از هر جنسی: عاشق و معشوق/والدین و فرزند/ دوستانه و...) نجات دهنده باشه بلد بودن "همدلی" هست. میدونی، انگار همدلی زبانِ عشق هست. مثلا تو میتونی خالصانه ترین عشق که والد به فرزند هست رو داشته باشی ولی وقتی توی مواقع اضطراب، خستگی و ناراحتی اون شکل "بودن" رو بلد نباشی، این عشق به عمل نرسیده ات به چه کار میاد؟

بچه‌ها من تقریبا دو هفته پیش با يکی از همکارا باهم سفارش دیجی کالا دادیم و الان یه هفته است رسیده من دو سه باری پیگیری کردم ولی اون اصلا به محتویات بسته‌اش نیاز نداره انگار 🙄 بعد یه کرم دور چشم هم سفارش داده اون که من خیلی چشمم دنبالش هست واقعا نمیدانم چه بکنم از دست ایشون!

بابام یه قابلیت متقاعدکننده‌ای داره که نمیدونم فقط برا من فعاله یا برا همه همینطوریه!

جمعه تولد دعوت بودم و بعد از مدت‌های مدیدی یه خط چشم خیلی زیبا کشیده بودم و باید میدیدن که چقدر با یه حرکت زیبا کشیده بودمش، من اگه احساس کنم که نیازی نیست سریع باشم و وقت دارم خیلی خط چشم‌های زیبایی میکشم! مشکل فقط اون حس سریع باش هست که باعث میشه نتونم به موقع با خط چشم باشم! پ.ن: الان عکساش به دستم رسید و خیلی از نتیجه راضی بودم!

این دیسلایک‌هاتون :))))))))))))