164
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
با همـــه بی ســــرو سامانــیم
باز به دنــبال پـــــریـــشانــیم
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویـــران شدنی آنی ام
آمــده ام بلکه نــــگاهم کنـــی
عاشـــق آن لحظه ی توفانیم
دل خوش گرمای کسی نیستم
آمــــده ام تا تو بســـــوزانیم
آمــــده ام باعطـــش سال ها
تا تو کمی عشــــق بنوشانیم
ماهـی بــرگشته زدریا شــــدم
تا تو بگـــیری وبمیــــرانی ام
خوب ترین حادثه می دانم ات
خوب تـــرین حادثه می دانیم ؟
حرف بـــزن ابِر مرا باز کن
دیـــر زمانیست که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سال هاست
تشنه یک صحبت طولانی ام....
ها ... به کجا می کشیم خوب من؟
ها ... نکشانی به پشیمانی ام
استاد محمد علی بهمنی
خوانش:علیرضا افراز
PTT-20210523-WA0019.opus3.25 KB
مادرم میگفت ؛ وارد آشپزخانه که میشوید با لبخند و جانانه وارد شوید
آنجا برنج هست گندم و آرد هست ، اینها برکت خدا هستند
با اخم و نا امیدی وارد آشپزخانه نشوید که خدا خوشش نمیآید و برکت از شما خواهد رفت
مادرم میگفت ؛ زنی که از آشپزخانهاش بوی غذا میآید ، قشنگ دل به زندگی بسته ، عاشق شوهرش شده ...
مادرم این حرفها را طوری بیان میکرد که آدم دلش میخواست ساعتها در آشپزخانه بماند و آشپزی کند
حتی برای انارها و سیبهای گوشه آشپزخانهاش هم نجوا میکرد و
موقعی که خمیرها را به دیواره تنور میچسباند تنور گرم را قسم میداد تا نانش شفای هر بیماری شود و مزه دهان هر گرسنهای ...
مادرم
گاهی از مرغ و خروسهای حیاطش هم عذرخواهی میکرد که به موقع آب و دانشان را نداده است ...!!!
حتی درختان باغ را هم با اسم صدا میکرد انجیرک خانم ، سیب خوشگلم ....
حتی وقتی از فرط خستگی عرق از پیشانیش می ریخت باز هم به آرامی پدرم را صدا می زد و میگفت ؛ مشتی، چای تازه دم بیاورم ...
مادرم چیزی از روانشناسی نمیدانست او فقط یک زن ساده بود که دکترای ارامش داشت با چندین زبان ...
مهربانیاش همه را آرام میکرد ...
@mastanegy
هر روز یک نکته ویرایشی
چند واژهای که با تغییر حرکت، معنای آنها تغییر میکند👇
بخش پایانی
این کلمات را نباید بهجایِ هم بهکار برد:
۹- نَبی: پیامبر/ نُبی: قرآن
۱۰- مُنکِر: انکار کننده/ مُنکَر: زشت
۱۱- سُموم: جمع سَم/ سَموم: بادهای سوزان
۱۲- خُمار: نشئه/ خَمّار: بادهفروش/ خِمار/
روسری
۱۳- غَنا: توانگری/ غِنا: آواز خوش
۱۴- مَلَک: فرشته/ مَلِک: پادشاه/ مُلک: سرزمین
۱۵- اَنگُشت: عضو بدن/ اِنگشت: زغال
با « #زین_قند_پارسی (https://t.me/qande_parsi)» همراه شویم و هر روز یک نکته ویرایشی بیاموزیم.
#علیرضا_حیدری
@qande_parsi
زین قند پارسی - علیرضا حیدری
درست بنویسیم، درست بگوییم ارتباط با مدیر: @alireza_heidaree
اجرای بی نظیر لیلا فروهر در مورد ایران و زن ایرانی، حضار نتوانستند نشسته این اجرا را ببینند، واقعا ديدنى است
دکلمه :شهره آغداشلو
@hapynes1400
11.55 MB
گرچه با تقدیر ناچار از مدارا کردنم
عشق اگر حق است، این حق تا ابد بر گردنم
تا بپندارم که سهمی دارم از پروانگی
پیله ای پیچیده از غم های عالم بر تنم
بر سر این سرو، آخر برف هم منت گذاشت
دست زیر شانه ام مگذار! باید بشکنم
من که عمری دل برای دوستان سوزانده ام
حال باید دل بسوزاند برایم دشمنم
گرچه از آغوش تو سهمی ندارم جز خیال
بوی گیسوی تو را می جویم از پیراهنم
عاشقی با گریه سر بر شانه یاری گذاشت
از تو می پرسم بگو ای عشق! آیا این منم؟
شاعر :فاضل نظری
خوانش:علیرضا افراز
@mastanegy
PTT-20210516-WA0038.opus2.69 KB
🔴آلبانو و روميناپاور دو خواننده اي هستند که جوانان زمان شاه حتما آنها را بياد دارند.
آنها بعد از خواندن آهنگ معروف فريچيتا با يکديگر ازدواج عاشقانه اي داشتند
حاصل اين ازدواج دختري بود که در سنين نوجواني توسط مافياي ايتاليا ربوده شد و هيچگاه پيدا نشد...
🔸رومينا که آمريکايي الاصل بود دچار افسردگي شديد شد و از همسر عاشقش جدا شد
پس از 33 سال از ازدواج آنها در حاليکه رومينا حالت روحي مناسبي نداشت توسط تني چند از طرفدارانش به کنسرتي که آلبانو هم در آن حضور داشت دعوت شد و از آن دو دعوت به خواندن دوباره آهنگ فريچيتا با يکديگر شد،
و معجزه عشق دوباره زن افسرده حال را با ياد آوري و خواندن آن آهنگ به وضعيت عادي باز گرداند.
حال اجراي اين دو ترانه را با هم مشاهده کنيد⚘
🔸اولی ترانهِ اصلی
🔸دومی اجرا بعد از ۳۳ سال👇👇🌺
چه سبکبال است
این پرنده
رها وبی نیاز
تنها دلی می طلبد
در آن لانه کند
و آواز بخواند
خواهید دید
فرشتهگان هم به رقص می آیند
#علیرضا_افراز
@mastanegy
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.