🌺شعرودلنوشته🌺
ای کاش بعضی ها بفهمند معذرت خواهی شکستن غرورنیست نمایان شعور است
إظهار المزيد3 342
المشتركون
-424 ساعات
-1667 أيام
-38130 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
.
ساز دلت ڪه
با دلم ڪوڪ می شود
چه شیش و هشتی می زند نبضم
و در دلــم شاباش ؏شق میریزد
در رقص آرزوها......!!
#عادل_دانتیسم
🩵🦋
.
اوج اندوه و درماندڪَی، همین
بیتهاے #اوحدیه......
"ریختم در طلبت هرچه دلم داشت، مرو!
باختم در هوست هرچه مرا بود، بیا!
ڪـم شود مهر، ز دورے دڪَـران را،لیڪن
ڪم نشد مهرِ من از دورے و افزود، بیا!..."
🩵🦋
.
من دلم يڪـ اتفاقِ
پر از ؏شـق میخواهد!
ڪَـوشهاے از اين دنيا
ڪـه نه چشمی ما را ببيند
و نه زمزمههاے ؏ـاشقانهاے
ما به ڪَـوش ڪـسی برسد.
من باشم و يڪـ ؏شـق و پُر از خلوت ،
شلوغی خراب میڪـند
همه وصلههايی را ڪـه
به تنِ ؏شـق میچسبد...!!
#نازیلا_زارع
🩵🦋
رژ به لب مالیدن او، آخر بیهودگیست
فکر کن دیوانهای، شکر به خرما میزند!
کنعان محمدی
🩵🦋
باران
کە در من گریست ،
بغضم،
از لج افتاد
هِق های خشکیدە ،
در احساس بە قُل قُل افتادند
کاش دستی عشق میرویاند
و شکوفە میداد
بر دلتنگیهای غبار شدە
و می زدود
چشم های خیسِ پنجره را
نگاهم را
تا کجای دشت راهی کنم ،
کە بە سویِ مردمک هایم
تنگ نیایی
میخواهم
رخت های چرک را
از تنِ واژەهایم بیرون بکِشم
و غزل را
بە بهار بسپارم
🖌#فریدە_کاکی
🩵🦋
attach 📎
تیر برقی «چوبیم» در انتهای روستا
بی فروغم کرده سنگ بچه های روستا
ریشه ام جامانده در باغی که صدها سرو داشت
کوچ کردم از وطن، تنها برای روستا
آمدم خوش خط شود تکلیف شبها،آمدم
نور یک فانوس باشم پیش پای روستا
یاد دارم در زمین وقتی مرا می کاشتند
پیکرم را بوسه می زد کدخدای روستا
حال اما خود شنیدم از کلاغی روی سیم
قدر یک ارزن نمی ارزم برای روستا
کاش یک تابوت بودم کاش آن نجار پیر
راهیم می کرد قبرستان به جای روستا
قحطی هیزم اهالی را به فکر انداخته است
بد نگاهم می کند دیزی سرای روستا
من که خواهم سوخت حرفی نیست اما کدخدا
تیر سیمانی نخواهد شد عصای روستا
🩵🦋
#کاظم_بهمنی
آنقدر علاقه ام به تو زیاد است و
آنقدر دوستت دارم که مردم خیال می کنند
این همه ثروت
یا از پدرم ارث رسیده
یا یک کیف پر از قلب پیدا کردم
یا چه می دانم کلاه سر کسی گذاشته ام
من در جواب سوال همسایه ها
رفقا
مردم
فقط این را می گویم
جایی را نه
جانی کنده ام که به این جا رسیده ام
نقشه ای نداشتم
به کسی رسیدم
چراغ نگاهم چشمک زد
دلم لرزید
فهمیدم
گنج پیدا کرده ام
همین
#رسول_ادهمی
🩵🦋
.
روزم را با درخشش چشمان تو آغاز می کنم
که طعنه بر تابناکی خورشید میزند بر پهنه ی آسمان
طرح لبخندت رنگین کمانی ست خیال انگیز
حک شده بر سَرسرای پنجره ی دلم
شنیدن صدایت
تکثیر عشق ست در تمام تار و پود هستی ام
هر روز من
به ترنم عاشقانه های شورانگیز برای تو می گذرد
دوستت دارم و حقیقت تمام لحظه های من اینست؛؛؛
زندگی می کنم با عشق تو
نفس می کشم با خیالت
و عمرم صدقه راه توست ....؛؛
اما نمی دانم
تو دل سپرده به کدام نگاهی
و خیره به کدام افق
که شیرینی لبخندی تلخی ِ انتظار را
از قهوه ی چشمانت بِزُداید.....!!!؟؟؟
#باران_مقدم
.🩵🦋
هر صبح
در بیداری
این عریان شعر من
به تمام جانت بگو
مشتاق کلمه ام
تا با بوسه
شعر شوم
بر اندامت
بیا و کلمه ای
عریان تر از بوسه
بر صبح من
زمزمه کن
#احــمدطــاهرے_مــ_آبــے
#عریانیسم
💙💐
بداهه