cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

𝑴𝑨𝑮𝑯𝒁 𝑲𝑨𝑺𝑰𝑭

إظهار المزيد
لم يتم تحديد البلدلم يتم تحديد اللغةالفئة غير محددة
مشاركات الإعلانات
362
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Aks Vase Ki-128.mp37.27 MB
Amir Arsin - Yadet Raft.mp36.68 MB
T.me-X-Muzikam - JONY - Дай мне руку.mp35.65 MB
Sina PlayG! & Artin - Sahne Sazi.mp38.90 MB
♦️دکتري براي خواستگاري دختري رفت، ولي دختر او را رد کرد و گفت به شرطي قبول ميکنم که مامانت به عروسي نيايد آن جوان در کار خود ماند و پيش يکي از اساتيد خود رفت و با خجالت چنين گفت:در سن يک سالگي پدرم مرد و مادرم براي اينکه خرج زندگيمان را تامين کند در خانه هاي مردم رخت و لباس ميشست..حالا دختري که خيلي دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است. نه فقط اين، بلکه اين گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است.به نظرتان چکار کنم!! استاد به او گفت:از تو خواسته اي دارم ؛به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بيا و بهت ميگم چکار کني و جوان به منزل رفت و اينکار را کرد ولي با حوصله دستاي مادرش را در حالي که اشک بر روي گونه هايش سرازير شده بود انجام داد..زيرا اولين بار بود که دستان مامانش درحالي که از شدت شستن لباسهاي مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته اند را ديد ، طوري که وقتي آب را روي دستانش ميريخت از درد به لرز ميفتاد. پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت: ممنونم که راه درست را بهم نشون دادي! من مادرم را به امروزم نميفروشم..چون اون ديروزش را براي آينده من تباه کرد!!
إظهار الكل...
Ali-Ardavan-Sepehr-Khalse-Ghalbe-Banafsh-(Ft-IDa).mp36.48 MB
Sina PlayG! & Artin - Sahne Sazi.mp38.90 MB
إظهار الكل...
Amir-Arter-Kashki-Mishod-(Ft-Parastoo).mp37.06 MB
هرجایی پیشت حرف ازم شد؛ بحث عوض شد...
إظهار الكل...
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.