cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

پری زاده

مازر ، جنی که عاشق پریزاد می‌شه . نامزد دخترک رو می‌کشه و به جای اون باهاش ازدواج می‌کنه... عاشقانه‌ای‌ عجیب و بزرگسال🔞 ف. ر

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
5 894
المشتركون
-224 ساعات
-367 أيام
-17430 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

پاارت های داغ و هیجانی دیشب 💋💋💋♥️♥️♥️
إظهار الكل...
جیغ در تابوت😰
إظهار الكل...
در آمریکا، یک خانم ۱۶ ساله کف در دهانش ایجاد شد و خانواده‌‌اش سریع او را به بیمارستان رساندند اما دیر شده بود و پزشکان در بیمارستان، مرگ وی را تایید کردند. یک روز پس از تشییع جنازه و خاکسپاری او، شوهرش به کنار قبر او رفت و در کمال تعجب صدای کوبیدن و فریاد از درون تابوت شنید خواستن قبر رو بشکافن یهو... ادامه
إظهار الكل...
#برگریزان595 _ خوشمزه اس؟ _ خیلی _ خب خوبه غذاهامون رو خیلی زود آماده کردن و برامون آوردن. طعم و کیفیتشون واقعا عالی بود و خیلی خوشم اومد برای همین چندتا ساندویج هات داگ هم برای شب گرفتیم. _ من میرم حساب کنم، تو هم بچه ها رو بردار برو پیش ماشین تا بیام _ باشه فرهاد به سمت پیشخوان رفت و منم بعد از اینکه با دستمال دهن یاسر که کثیف شده بود رو پاک کردم، از روی صندلی پاشدم. سام رو بغل کردم و دست یاسر رو گرفتم و از رستوران بیرون رفتم... با بلندشدن صدای دزدگیر به پشت سرم نگاه کردم و با دیدن فرهاد، لبخندی زدم و گفتم: _ بابا اومد همگی سوار ماشین شدیم. فرهاد کمربندش رو بست و گفت: _ خب حالا کجا بریم؟ _ خونه با شیطنت یکی از ابروهاش رو بالا انداخت و گفت: _ فکر خوبیه! از فکری که توس سرش بود خجالت کشیدم و نگاهم رو ازش گرفتم. صورتم از خجالت سرخ شد و وجودم گُر گرفت! _ پس میریم خونه اما کدوم خونه؟ بدون اینکه نگاهش کنم آروم گفتم: _ خونه ی من _ خونه ی تو؟ _ آره _ چرا خونه ی خودم نریم؟ _ نمیدونم فرقی نداره به فرمون تکیه داد و گفت: _ اصلا از این به بعد کجا بمونیم؟ دیگه نمیتونیم از این خونه به اون خونه بریم که
إظهار الكل...
👍 34 8😱 2
#برگریزان594 سام رو روی صندلی مخصوص بچه ها نشوندم و خودمم کنارش نشستم. به محض نشستنمون، یه گارسون اومد کنار میزمون ایستاد و گفت: _ سلام به رستوران ما خوش اومدید _ ممنونم _ چی میل دارید؟ _ مِنو رو لطف میکنید؟ دوتا مِنو روی میز گذاشت و گفت: _ قسمت اول منو غذاهای سنتی و قسمت دوم فست فود ماست مِنو رو باز کردم و به قسمت فست فود نگاه کردم. _ من یه چیزبرگر میخورم یاسر با ذوق به گارسونه نگاه کرد و گفت: _ منم پیتزا میخوام _ چه پیتزایی عزیزم؟ _ یه پیتزای خوشمزه با لبخند دستم رو روی موهاش کشیدم و گفتم: _ یه مینی پیتزای مخصوص براش بیارید _ چشم، شما چی؟ فرهاد هم مِنو رو بست و گفت: _ من بانی برگر میخورم _ چشم، تا بیست دقیقه ی دیگه آماده اس گارسونه که رفت، یاسر با لبهای آویزون نگاهم کرد و گفت: _ خاله؟ _ جانم _ من میلی پیتزا نمیخوام، پیتزا میخوان با خنده نگاهش کردم و گفتم: _ میلی پیتزا نه عزیزم، مینی پیتزا _ خب همون _ عزیزم این یعنی پیتزای کوچیک، مخصوص بچه هاست
إظهار الكل...
👍 19 4🤩 2
إظهار الكل...
خانواده ام با تتو زدنم کاملا مخالف بودن تا اینکه با این چنل آشنا شدم که معنی تتو ها رو گذاشته و منم نشون خانوادم دادم که چقدر معنی خوبی دارن تتو ها خلاصه امروز دارم با مامانم میرم تتو بزنم شمام اینجا رو داشته باشید بدرد تون میخوره حتما : @IMOONSAD
إظهار الكل...
پاارت های داغ و هیجانی دیشب 💋💋💋♥️♥️♥️
إظهار الكل...
سطح زبان شما کدومه؟ 1) مبتدی 2) متوسطه 3) پیشرفته
إظهار الكل...
👍 1
"پاچه خوار" به انگلیسی چی میشه؟ 1) Orange polisher 2) Apple polisher 3) Apple eater
إظهار الكل...