Tadarok - تدارک کمونیستی
کانال تلگرامی تدارک کمونیستی تماس و ارسال اخبار و پیشنهادات به کانال: @tadaarok
إظهار المزيدجاري تحميل البيانات...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.المشاركات | المشاهدات | الأسهم | ديناميات المشاهدات |
01 پسا حمله -۴ : مسئول تاریخ کیست؟
بهمن شفیق
۱
در برهه عجیبی از زمان به سر می بریم. نه تنها شتاب تحولات در سرتاسر جهان به طور بیوقفه ای در حال افزایش است، بلکه همچنین توفندگی آنان نیز افزایش می یابد. هر روز به نظر میرسد که آنچه تا روز گذشته واقع شده است گویی تنها پیش پردهای از نمایش اصلی بود که امروز در جریان است و آنچه امروز نمایش اصلی نمودار میگردد خود فردا پیش پردهای بیش نیست. به نظر میرسد که تمام ویرانی هایی که اکنون پدیدار گشته اند و تمام جابجایی هایی که به وقوع پیوسته اند تنها خسارات جانبی زلزله ای هستند که در نقطهای دور و در میانه اقیانوس به وقوع پیوسته و سونامی مهیبی را به سوی ساحل روانه کرده است که با هر میزان پیشروی اش هم بر ابعاد امواجش و هم بر سرعتش افزوده می شود. گویی جهان در لنتظار لحظه فرود امواج سونامی بر زمینهای ساحلی است. تمام مسأله نیز همین است. زلزله ای که این سونامی را شکل داده است تنها میتوانست در عمیق ترین نقطه اقیانوس و در بزرگترین گسل تکتونیک بین قاره ای واقع شده باشد که قادر به تولید چنین تلاطمی گشته است. تنها شکاف در عمیقترین لایههای نظم مسلط به جهان و در میان بزرگترین گسل های آن میتوانست اینچنین سیلی از تحولات را از دورترین نقطه در شرق آسیا تا غرب آمریکا را به جریان اندازد. از نظر ابعاد بازیگران این نمایش عظیم تراژیک، تمام آنچه در تاریخ بشری واقع شده است، از لشگرکشی های امپراطوری های روم و یونان و ایران باستان تا فتوحات مغولها و حتی تا دو جنگ جهانی قرون معاصر، نمایشهایی عروسکی به نظر می آیند. این بار نه میلیونها و دهها و حتی صدها میلیون، بلکه میلیاردها انسان درگیر جدالی واحد در سرتاسر جهان و برای شکل دادن به آینده اند.
وقایع «کوچک» نیز تنها بر متن چنین پانورامای بزرگی قابل فهم اند. و بر چنین متنی به پاسخ به پرسشی بیندیشیم که در قسمت پیشین به پیش کشیدیم و جواب آن را به بعد موکول کرده بودیم: پرسش اساسی اما این نیست که کدام نیروهای درگیر در این جنگ چه اهدافی را دنبال می کنند. این سادهترین نوع برخورد به وقایع است. به راحتی میتوان گفت یک طرف جدال را تندروهای مذهبی یا به تعبیر سکولارهای افراطی نیروهای طالبانی و داعشی و امثالهم تشکیل میدهند و یک طرف جدال را سکولارها یا به تعبیر همان تندروهای مذهبی نیروهای سلیطگی و هرزگی. میتوان همه اینها را نیز یا به نقشه های دشمن نسبت داد و یا به افراط تندروهای دو طرف و امثالهم. پرسش اساسی اما این است که چرا در مقطع کنونی نیروهای متخاصم چنین آرایش ایدئولوژیکی به خود گرفتهاند و چرا امکان دستیابی به تعادلی پایدار بین این نیروهای متخاصم نیست.
ماجرا مربوط بود به جنجال حجاب و گشت ارشاد و گفتیم که اتفاقاً در آن ماجرا است که باید ضد حمله اصلی اسرائیل را جست. حال و چند روز پس از آن ماجراها، موج دوم «زن، زندگی، آزادی» نیز به بیان برخی از پاترون های آن آغاز شده است که «مرحله توماج» نام گرفته است. گزارش شاهکار بی بی سی جهانی درباره نیکا شاکرمی هم جبهه دیگری بود که باز شد. به عبارتی، جنگ فرسایشی هماکنون و پس از فروکش کردن جبهه نظامی، در لااقل دو جبهه دیگر با شدت بیشتری از سر گرفته شده است. و پرسش هم همین بود. چرا در اوج موفقیت نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی طرح نور به میان کشیده میشود و به التهاب در جامعه دامن زده می شود؟ چرا درست در چنین زمانی حکم اعدام توماج صالحی اعلام می شود؟ پیروان سکولار محور مقاومت حیرت زده اند، عصبانی اند. آنها نمیتوانند این را درک کنند که چرا عدهای مذهبی افراطی دستاوردهای بزرگ محور مقاومت را عقب میرانند و وحدت گستردهتری را که از نظر آنان حول مسأله امنیت ملی در میان لایههای مختلف اجتماعی در حال شکلگیری است اینچنین تخریب می کنند. نگرانی ای که البته مراکز قدرتمندی در درون نظام نیز در آن شریکند و بازتاب آن را در ارگانهای رسانه ای نزدیک به سپاه پاسداران و حتی در سایت رهبری نیز میتوان دید....
متن کامل
پسا حمله -۴ : مسئول تاریخ کیست؟ | 174 | 4 | Loading... |
02 (از برنامه عمل مصوب بین الملل سندیکاهای سرخ- سال 1921)
سطح زندگی توده های کارگر
مبارزهای که اکنون در کلیه کشورها رشد و توسعه می یابد برعلیه کاهشِ دستمزد و دشوار شدن شرایط کار می باشد. هر چقدر هم کارگران عقب مانده باشند، هر چقدر هم توهمات رفرمیستی در میان توده ها اشاعه یافته باشد، دشواری روزافزونِ شرایطِ کار، احساسِ اعتراضآمیزِ خفیفی را در دل آنها بیدار می کند. نه تنها سازمانهای رفورمیستی، بلکه حتی سندیکاهای کاتولیک، سندیکاهای کارمندانِ دولتی که همیشه راست تر از سوسیالیسم رفورمیستی بودهاند و حتی قشرهایی از کارگران در حد این دو، با تهدید پائین آمدن سطح زندگی شان، با طبقات حاکم و دولت به مخالفت می پردازند. مسائل مربوط به حقوق و شرایط کار محورِ مرکزی مبارزه طبقه کارکر میباشد. اشتباه بزرگی مرتکب خواهیم شد اگر این جنبش وسیع توده ای را کنار بگذاریم، به این بهانۀ شبه انقلابی که تنها مسئله اش پول بیشتر است. این بی اعتنائی آنارشیستی نسبت به احتیاجات ابتدائی توده های کارگری، یک محتوای ارتجاعی را زیر پوشش انقلابی پنهان می کند. آن کسی که در جریان مبارزه همدوش توده نباشد، انقلابی نیست. آنچه دقیقآ مشخصه عصر ما است این است که مبارزه برای حفظ وضعیت گذشته از تنگ نظری چارچوب سندیکائی فراتر میرود، زیرا در مقابل کارگران، کارفرمایانِ متشکل و دولتِ بورژوا قرار گرفته اند. فقط آن کس شایسته عنوان انقلابی است که در پراتیکِ مبارزۀ روزمره، توده ها را به سطح آگاهی کمونیستی ارتقاء دهد. در نتیجه، همین تلاشهای کاهش دستمزد و بدتر کردن شرایط کاراست که باید در مرکز توجه سندیکاهای انقلابی قرار بگیرد. ولی نباید خود را در حد خواست بازگشت به شرایط گذشته کار محدود ساخت.
. | 199 | 2 | Loading... |
03 🔻 کمونیست ها باید در مبارزات ِاولیه و جنبش های کارگری شرکت نموده و در کلیۀ اختلافاتی که بین کارگران و سرمایه داران برای ساعت و شرایط کار و غیره به وجود می آید، جانب کارگران را بگیرند. کمونیست ها باید توجه زیادی به مسائل واقعی زندگی طبقه کارگر بنمایند. آن ها باید به کارگران کمک کنند که به درک صحیحی از این مسائل برسند. آن ها باید توجه کارگران را به آشکارترین سوءاستفاده ها معطوف نموده و آن ها را یاری دهند که خواست های خود را به شکلی عملی و مختصر فرموله کنند. ...
🔻 فقط از طریق اجرای روزانه ی وظایف و شرکت در کلیۀ مبارزات پرولتاریاست که حزب کمونیست می تواند به یک حزب واقعی تبدیل شود. ...
🔻 برای یک کمونیست اشتباه بزرگی خواهد بود که خواست های فعلی کارگران را، که به خاطر بهبودهای جزیی در شرایط کارشان مطرح می شود، با دیده تحقیر بنگرد، و یا یک برخورد غیر فعال به این مبارزات … داشته باشد. ...
🔻 خواست های کارگران هرچقدر هم کوچک و محجوبانه باشد، نباید برای کمونیستها به بهانه ای تبدیل شود که از شرکت در مبارزات روزمره کارگران خودداری ورزند.
از: تز تشکيلات و ساختمان احزاب کمونيستی مصوبه کمينترن در 1921 | 183 | 2 | Loading... |
04 از آرشیو سایت تدارک کمونیستی - ۵۵
کارگران، کمونیستها و جنبشهای مطالباتی جاری
نوشتۀ: تدارک کمونیستی
آنجا که طبقه پا به میدان مبارزه سیاسی می گذارد و شعارها و مطالباتی فراتر از کارخانه و واحد را به میان می کشد، .آنجا که می خواهد از مطالبات روزمره فراتر رود و به عنوان طبقه به طرح مطالبات طبقاتی خویش در سطح جامعه می پردازد، دیگر نه التزام به حق بورژوائی بلکه الهام از سوسیالیسم است که باید مبنای کار قرار بگیرد. تحقق چنین شعارها و مطالباتی که بنا بر مضمون خویش خصلتی سیاسی دارند در گرو تغییر سیاستهای دولتی است و طبقه کارگر دیگر نمی تواند در عرصۀ سیاست خواستار اصلاح دولت بر زمین حق بورژوائی باشد. معنای چنین چیزی جز مشارکت نمودن در تثبیت نظم مسلط سرمایه داری نیست. | 222 | 1 | Loading... |
05 از آرشیوسایت تدارک کمونیستی - ۵۴
بیانیه تحلیلی دربارۀ خاورمیانۀ سوسیالیستی
نوشتۀ: تدارک کمونیستی
حل نهائی مسألۀ خاورمیانه در گرو ایجاد یک خاورمیانه سوسیالیستی است و ایجاد خاورمیانه سوسیالیستی نیز تنها با انجام انقلاب اجتماعی در اصلی ترین کشورهای خاورمیانه و برچیدن بساط شبه دولتهای شیخ نشین امکان پذیر است. انجام انقلاب اجتماعی اما نخست امر هر کشور معین است. سیاست کمونیستی را می توان در یک عبارت خلاصه کرد: افق منطقه ای خاورمیانه سوسیالیستی و ایجاد روابط و مناسبات منطقه ای در کنار پراتیک کشوری برای انجام انقلاب اجتماعی. | 309 | 3 | Loading... |
06 از آرشیو سایت تدارک کمونیستی - ۵۳
کمونیسم، دمکراسی و مبارزه برای آزادیهای دمکراتیک
نوشتۀ: تدارک کمونیستی
پرولتاریای کمونیست اکنون دیگر نمی تواند و مجاز نیست مبارزه برای آزادیهای دمکراتیک را پیش شرطی در مبارزه برای تحقق انقلاب اجتماعی قلمداد کند. برعکس، افشاء مضمون ارتجاعی واقعی آنچه به نام مبارزه برای آزادیهای دمکراتیک در مقابل طبقۀ کارگر قرار داده می شود، وظیفه ای تخطی ناپذیر در مقابل پرولتاریای کمونیست است. مبارزه برای آزادیهای دمکراتیک تنها در سپهر سیاست و تنها مشروط به گره خوردن به افق سوسیالیسم است که می تواند در قالبی محدود تعیین کنندۀ سیاست کمونیستی دوران معاصر باشد | 275 | 1 | Loading... |
07 آرشیو:
پادکست تدارک کمونیستی:
1- کمونیسم، دمکراسی و مبارزه برای آزادیهای دمکراتیک | 243 | 6 | Loading... |
08 از آرشیو سایت تدارک کمونیستی - ۵۲
کمونیسم و چپ: در ضرورت یک بازبینی پایه ای
نوشتۀ: تدارک کمونیستی
کمونیسم نه زیر مجموعه ای از چپ است و نه می تواند و مجاز است که منشور عملیاتی، تاکتیک و استراتژی خویش را بر اساس نیازهای چپ تدوین کند. کمونیسم نه مسئول تدوین استراتژی برای پیروزی چپ است و نه مسئول وحدت چپ و غلبه بر تشتت و پراکندگی آن. وظیفۀ کمونیسم شکل دادن به صف قدرتمند پرولتاریاست. کمونیسم معاصر فقط و فقط می تواند منتقد رادیکال چپ باشد. این تنها راه نجات آن عناصری در درون چپ نیز هست که به امر طبقۀ کارگر و محرومین جامعه دلبستگی دارند. | 253 | 2 | Loading... |
09 آرشیو:
پادکست تدارک کمونیستی:
1- کمونیسم، دمکراسی و مبارزه برای آزادیهای دمکراتیک | 11 | 1 | Loading... |
10 آرشیو:
پادکست تدارک کمونیستی:
2- کمونیسم و چپ: در ضرورت یک بازبینی پایه ای | 279 | 4 | Loading... |
11 از آرشیو سایت تدارک کمونیستی - ۵۱
از قیام گوچی تا قیام تیمچه
مقاله ای از سال ۸۹، باز انتشار به مناسبت اعتصاب طلا فروشان
امری که در جریان قیام تیمچه ها چشمگیر بود، آرامشی بود که بازاریان غیور در قیام قهرمانانه خویش از خود به نمایش گذاشتند و نهایتاً پیروزی چشمگیر آنان در دستیابی به «خواسته های صنفی» شان. اتحاد و همستگی بازاریان در اعتصاب «شکوهمند»شان و گسترش دامنه اعتصاب آنان به شهرهای دیگر، نشان داد که بازاریان مبارز اولاً از درجه بالائی از آگاهی طبقاتی برخوردارند و ثانیاً این درجه بالای آگاهی طبقاتی با درجه یالائی از سازمانیابی هم متبلور می شود. عقب نشینی طرف مقابل هم که معلوم است به چه دلیل صورت می گیرد. چپ انقلابی هم بنا بر رسالت انقلابی اش این را نیز به خوبی فرموله کرده است تا بتواند از آن در جهت سیاست انقلابی خود بهره برداری کند: بحران رژیم و ضعف جناح حاکم یا ترس رژیم از اعتراضات مردمی و یا چیزی از این نوع. البته بدیهی است که چپ انقلابی ایران خود در کنار بازاریان نبیند و حتی به افشاء این نیز بپردازد که بازاریان مالیات نیز نمی دهند. اما رسالت انقلابی این چپ به او حکم میکند که هر چه را واقع میشود و در آن میشود نشانی از ضعف رژیم را دید، به فال نیک بگیرد و در جهت استفاده از آن برای جنبش سرنگونی نقشه بریزد. اعتصاب بازار نزد این چپ نشانه ضعف رژیم است، چرا که بازار نزد این چپ جزئی از رژیم نیست. همچنان که موسوی و کروبی تا مدتها جزئی از آن نبودند.
پرسش اصلی در باب قیام بازاریان اما بازیابی توازن قوای درون رژیم و حاشیه رژیم و امثالهم نیست. این پرسشی انحرافی است که چپ در مقابل طبقه کارگر قرار می دهد. پرسش اصلی این است که کدام عوامل به بازاریان چنان اعتماد به نفسی را دادهاند که به این راحتی و با اطمینان کامل به موفقیت کرکره هایشان را پایین میکشند و یکپارچه دست به اعتصاب می زنند؟ صحبت بر سر دلایل اعتصاب چیزی را در این باره روشن نمی کند. معلوم است که دولت میخواهد مالیات بگیرد و بازاریان هم نمیخواهند مالیات بدهند. دولت میخواهد دفاتر بازاریان را کنترل کند و کاسب هم که همین نظام وی را «حبیب خدا» اعلام کرده است حاضر نیست دفاترش را به روی مؤیدان مالیاتی باز کند. همه اینها روشن است، اما هیچ کدام اینها منشأ قدرت بازاریان و سرچشمه اعتماد آنان به نیروی خود را توضیح نمی دهند. این تبیین نیز که بازاریان خودی به حساب می آیند گرچه به حقیقت نزدیک است، اما هنوز توضیح کل حقیقت نیست. منشأ این قدرت را در جای دیگری باید جستجو کرد. قیام گوچی نشانههای بهتری برای توضیح موضوع در اختیار میگذارد تا قدرت هیأت مؤتلفه عسگر اولادی و شرکا.
همزمان با قیام بازار تهران، قیام دیگری در گوشه دیگری از دنیا به مراحل پایانی خود نزدیک می شد: قیام گوچی. گوچی Gucci را شاید همگان نشناسند. گوچی یک مارک «با پرستیژ» لباس است. گوچی و ارمنی پوشیدن کار هر کسی نیست. کار از مابهترانی است که خانمهایشان عصرها در کلوب گلف دور هم جمع می شوند. قیام گوچی هم قیام همینها بود در شهر هامبورگ آلمان. شهری بسیار ثروتمند با اختلاف طبقاتی بسیار چشمگیر و فقری بسیار چشمگیرتر. هامبورگ هم شهر گتوهای خارجیان و فرودستان جامعه است و هم شهر بوتیکهایی که در آنها ساعت 100 هزار یوروئی میتوان خرید. اشتباه نکرده اید: 100 هزار یورو برای یک ساعت مچی....
لینک مطلب
از قیام گوچی تا قیام تیمچه | 347 | 6 | Loading... |
12 تصویر هفته - ۳۱
از میان تصاویر کاربران هر هفته تصویری را به اشتراک می گذاریم. تصاویری که بازگوی یک زیبائی شناسی متفاوت از ابتذال مسلط اند. | 357 | 2 | Loading... |
13 سربازی رؤیای زنبقهای سفید میبیند - ۲
محمود درویش
رؤیای زنبقهای سپید میبیند، شاخهای زیتون، پستانهایش که شبهنگام میشکفند.
میگوید رؤیای پرندهای را میبیند، گلهای لیمو را.
دربارۀ رؤیایش نمیاندیشد. او چیزها را حس میکند و میبوید.
میگوید: وطن برای من نوشیدن قهوۀ مادرم، بازگشت بهسلامت است
شباهنگام،
و سرزمین؟ میگوید: من سرزمین را نمیشناسم.
آن طور که در شعرها میگویند، سرزمین را با گوشت و خونم حس نمیکنم.
بهناگهان سرزمین را چونان بقالیای، خیابانی میبینم، چونان روزنامهها.
پرسیدم مگر عاشق این سرزمین نیستی؟ گفت: عشق من گردش است، گیلاسی شراب، ماجرایی عاشقانه.
-برای این سرزمین میمیری؟
-نه!
دلبستگی من به این سرزمین بیش از قصهای یا سخنرانی آتشینی نیست!
یادم دادند عاشقش باشم، اما هرگز در قلبم حسش نکردم.
هرگز ریشهها و شاخههایش را نشناختم، یا عطر علفش را.
-عشقش چه؟ چون خورشید و میل سوزان است؟
چشم در چشمم دوخت و گفت: من با تفنگم دوستش میدارم.
و با گشتوگذار در زبالهدانی گذشته به دنبال عیشونوش
و با معبودی کرولال که عهد و مرادش معلوم نیست.
از لحظۀ عزیمتش گفت، که چگونه مادرش
در سکوت گریست، وقتی او را به جبهه میراندند،
چگونه صدای پریشان مادرش امید تازهای را در جانش زنده کرد
که شاید کبوترها بر فراز وزارت دفاع گرد آیند.
پکی به سیگارش زد. چنانکه گویی از باتلاق خون میگریزد، گفت:
رؤیای زنبقهای سفید میدیدم، شاخهای زیتون، پرندهای که در درخت لیمویی، سپیده را در آغوش میگیرد.
-و چه دیدی؟
-دیدم چه کردم:
-خاربنی به سرخی خون.
-در ریگزار ترکاندمشان… سینههاشان را… شکمهاشان را.
-چند تن را کشتی؟
-از شمار بیروناند. یک مدال بیشتر نگرفتم.
آزردهخاطر خواستم از یکی از مردگان بگوید.
در صندلیاش جابهجا شد، روزنامۀ تاشده را دست به دست کرد،
بعد گویی که آوازی سرمیدهد، گفت:
بر زمین افتاد، چنان خیمهای که بر سنگها، ستارههای آشولاش را در آغوشگیران.
تاج خون بر پیشانی بلندش. سینهاش خالی از مدال.
جنگجوی کارآزموده نبود، شاید دهقانی بود، کارگری یا دستفروشی.
همچون خیمهای فروافتاد و مرد، بازوانش چون بستر نهرهای خشک از هم گشوده.
جیبهایش را که به دنبال نامی گشتم، دو عکس یافتم، یکی از زنش، دیگری از دخترش.
پرسیدم: غمگین شدی؟
حرفم را برید و گفت: محمود، دوست من،
غم پرندۀ سفیدی است که به میدان نبرد نزدیک نمیشود.
سربازها اگر غمگین شوند مرتکب گناه شدهاند.
من آنجا بودم چونان ماشینی که آتش جهنم و مرگ میباراندم،
آنجا را به پرندهای سیاه مبدل میکردم.
از عشق اول خود برایم گفت، و بعد، از خیابانهای دور،
از واکنش به جنگ در رادیو و مطبوعات شیوا.
در دستمالش سرفه میکرد که پرسیدم:
باری دیگر همدیگر را میبینیم؟
بله، اما در شهری دور.
چهارمین گیلاسش را که پر کردم، به شوخی پرسیدم:
مرخص شدی؟ وطن چه میشود؟
جواب داد: مرخصی بده.
من رؤیای زنبقهای سفید میبینم، خیابانهای پرآواز، خانهای از روشنایی.
من قلبی مهربان میخواهم، نه گلوله.
روزی روشن میخواهم، نه لحظۀ دیوانهوار فاشیستی پیروزی.
من کودکی میخواهم که در خیال روزی سراسر خنده باشد، نه اسلحۀ جنگی.
آمدم که برای خورشید طالع زندگی کنم، نه که شاهد غروب باشم.
وداع کرد و رفت دنبال زنبقهای سفید بگردد،
پرندهای که روی شاخهای زیتون سپیده را خوشآمد میگوید.
او فقط چیزها را با حس و مشامش میفهمد.
میگفت: وطن برای من نوشیدن قهوۀ مادرم، بازگشت بهسلامت است،
شبهنگام | 491 | 9 | Loading... |
14 سربازی رؤیای زنبقهای سفید میبیند - ۱
محمود درویش، شلومو سند
یادداشت:
«سربازی رؤیای زنبقهای سفید میبیند» شعری است که محمود درویش پس از دیداری با یک سرباز جوان اسرائیلی سرود. آن سرباز شلومو سند، مورخ آنتی صهیونیست امروز، بود که در جریان خدمت سربازی به جنگ اعزام شده و پس از جنگ به دیدار محمود درویش رفته بود. او بعدها در کتاب «اختراع قوم یهود» نوشت که چگونه در مبارزه مشترک در حزب کمونیست با محمود درویش آشنا شد و دوستی بین آن دو شکل گرفت. او دیداری را نیز توصیف میکند که باعث سرودن شعر حاضر توسط درویش شد.
انتشار شعری درباره یک سرباز اسرائیلی توسط محمود درویش، زمان کوتاهی پس از جنگ ۱۹۶۷، موجی از واکنش خشمگینانه به وی در میان فلسطینیان و اعراب را برانگیخت. درویش حتی به خیانت نیز متهم می شد. تنها گذر زمان توانست نشان دهد که آنچه در شعر منعکس شده است عواطف عمیق انسانی ای است فراتر از مرزها و نژادها و مذاهب. همان عواطف عمیق بود که شلومو سند را امروز به یکی از معدود صداهایی در میان فرهیختگان یهود تبدیل کرده است که در صف مبارزه با صهیونیسم قرار گرفته اند. درویش عمق این عواطف را دیده بود و شعر نیز همین عمق را بازگو می کند.
«سربازی رؤیای زنبقهای سفید میبیند» توسط خانم فیروزه زمانی ترجمه و در سایت ادبی بانگ منتشر شده است. کتاب «اختراع قوم یهود» نیز توسط خانم فهیمه چاکرالحسینی ابرقوئی به فارسی برگردانده شده است. توصیف اولیه زیر از همان کتاب برگرفته شده است.
تحریریه سایت
سربازی رؤیای زنبقهای سفید میبیند
… چیزی نگذشته بود که محمود برچسب اغتشاشگر خورد. در دهه ۱۹۶۰ اسرائیل از شاعران بیش از شهیدانه میترسید. محمود بارها بازداشت و به حبس خانگی محکوم شد و در دوره های آرام بدون اجازه پلیس نمیتوانست از حیفا خارج شود. او آزار و محدودیتها را با آرامشی خویشتندارانه و نه شاعرانه تحمل میکرد و با حضور دوستانی که برای دیدار او به خانهاش در محله وادیالنسناس حیفا میآمدند تسلی می یافت.
یکی از آشنایان دور او کمونیست جوانی از شهر یافا بود. این رفیقش عربی نمیدانست اما اشعار ترجمه شده محمود به عبری او را سر شوق آورد و باعث شد تا دست به نوشتن ببرد. وقتی که خدمت سربازیاش تمام شد هرازگاه برای ملاقات با شاعر به حیفا می رفت. گفتوگویشان نه تنها ایمانش به مبارزه را قویتر کرد بلکه باعث شد کمتر شعرهای سبک بسراید.
در اواخر سال ۱۹۶۷ سرباز جوان بار دیگر به حیفا رفت. او هنگام شرکت در فتح بیت المقدس شرقی مجبور شده بود به سمت دشمن شلیک و ساکنان وحشت زده را مرعوب کند. اسرائیلی ها سرمست پیروزی هایشان بودند و اعراب احساس حقارت می کردند. دوست جوان محمود آشفتهحال بود و بوی تعفن جنگ به خود گرفته بود. دلش میخواست همه چیز را رها کند و از این کشور برورد. اما آرزو داشت برای آخرین بار شاعری را که سخت تحسینش میکرد ببیند.
در خلال جنگ در بیت المقدس محمود در خیابانهای حیفا دستگیر و روانه زندان شد. سرباز از جنگ برگشته او را پس از آزادی ملاقات کرد. شبی را بیخواب و مست از شراب کنار پنجرهای تیره از دود سیگار گذراندند. شاعر تلاش میکرد این ستاینده جوانشرا ترغیب کند به جای رفتن به دیار غربت و ترک وطن مشترکشان بماندذ و مقاومت کند. سرباز یأسهایش، نفرت شدیدش از این حال و هوای ظفرنمود و بیگانگیاش نسبت به سرزمینی که خون بیگناهان را بر خاکش ریخته بود بیرون ریخت. تا انتهای شب همه چیز را استفراغ کرد. ظهر روز بعد شاعر او را با ترجمه شعری که سپیده دم سروده بود بیدار کرد:
سربازی رؤیای زنبقهای سفید میبیند. | 475 | 11 | Loading... |
15 هوش مصنوعی و مبارزه طبقاتی
هن نا هتل بعنوان اولین هتل تمام رباتیک در جهان، در گینس به ثبت رسیده است. و ژاپن بود که "افتخار" جایگزین نمودن رباتها را بجای انسانها در ۲۰۱۵ بدست آورد. اصل این هتل بر این امر استوار است که هیچ نیروی انسانی در خود ندارد و پایه خدماتش کاملاً بر روی رباتها شکل گرفته است. آنطور که در توضیحات سایت این هتل آمده است؛ در این هتل ۷۲ اتاقه، تمامی خدمات توسط رباتها اداره میشود. رباتها چراغها را برایتان روشن و خاموش میکنند، زنگ بیدار باش را برایتان تنظیم و بهتان شب بخیر میگویند. پیش بینی آب و هوا و وضعیت ترافیک داخل شهر را در اختیار مسافران قرار میدهند. نیازی به کلید ندارید چون باز شدن در اتاقها با تشخیص چهره صورت میگیرد و حتی ماهیهای آکواریومش ربات میباشند.
مونیتا راجیش خبرنگاری است که تجربه خود از اقامت در این هتل را اینگونه بازگو میکنند: «ساعت ۲ و ۴۰ دقیقه بعد از ظهر به هتل رسیدم. همه چیز آرام به نظر میرسید. به قسمت پذیرش مراجعه کردم. ربات اولی، با ظاهر دختری واقعی نشسته بود. کتی کرمی رنگ تن کرده بود و لبخندی مصنوعی بر لب داشت. روی آن نوشته بودند: "فقط ژاپنی" به ناچار به رباتی دایناسور شکل با پاپیون و کلاه قرمز سلام دادم. اما هیچ اتفاقی نیفتاد. دست تکان دادم و ربات در همان حالت بیحرکت و با آغوش باز به من خیره شده بود. با صدای بلندی سلام کردم و گفتم میخواهم چکاین کنم. با خود فکر میکردم شاید صدای بلند رباتها را فعال کند! دری در سمت دیگر باز و یک انسان واقعی از آن خارج شد! و رو به من اعلام کرد که چکاین در ساعت ۳ بعد از ظهر صورت خواهد گرفت و از اتاق خارج شد. رأس ساعت ۳ در قسمت پذیرش، دایناسور فعال شد و با لهجهای آمریکایی گفت: "به هن نا هتل خوش آمدید! اگر میخواهید چکاین کنید، کلید شماره یک را فشار دهید" من همین کار را کردم. بار دیگر رباتها به سکوت رفتند و همان مرد پیشین ظاهر شد و از من درخواست پاسپورت نمود! قابل وصف نیست که چقدر در این لحظه از اینکه این هتل را امتحان کردهام ناامید شدم!
یک ربات کمکی به نام churi که بسیار زود هم اخراج شد، از پس سادهترین سوالات مسافران برنیامد و به جای کمک، مسافران را آزار میداد. یکی از مسافران شکایت کرد که این ربات در خوابی عمیق مرا بیدار کرده و گفته است: "ببخشید من متوجه سوال شما نمیشوم. آیا درخواست دیگری دارید؟" به عبارتی این ربات، خروپف های مسافر را دستور تلقی کرده بود! تاکیوشی او، مدیر هتل، با اذعان به محدودیتهای بسیار در "انقلاب رباتها علیه آینده شغلی انسانها"، ناچار به اخراج نیمی از آنها در همان ماههای اولیه شد.
تا به اینجا، اجازه دهید اصل بنیادین خود هتل را به چالش بکشیم. انسانها حضور دارند و تنها بجای آنکه جلوی پرده باشند، پشت آن مخفی شده اند. اما آیا این تمام آن نیروی انسانی است که در این هتل به خدمت گرفته شده است؟ نقش کار متراکم را اینجا نادیده میگیریم. اینکه تختها، پردهها و تمام ابزارها و وسایل مورد استفاده در این هتل و خود هتل را انسانها ساخته اند. موقتا از خطاهایی که ماشینها مرتکب میشوند نیز صرفنظر میکنیم. فرض کنیم هوش ماشینها آنقدر ارتقا یابد که حتی تفاوت مکالمه یک مسافر با تلفن همراه را از دستوراتی که به او داده میشود جدا کند. وسایل لازم برای آشپزی رباتها را چه کسی تهیه میکند؟ چه کسانی این ماشینها را شارژ و بروزرسانی میکنند؟
اخبار حجیم، مه آلود و ضد و نقیضی را روزانه درباره رباتها و بخصوص هوش مصنوعی میشنویم. "جفری هینتون دانشمند ۷۵ ساله بریتانیایی-کانادایی و برنده جایزه تورینگ در سال ۲۰۱۸، از گوگل استعفا داد. از جایی که به قول خودش تحقیقات او را برای یک پژوهش خاص هدایت میکردند."...
متن کامل:
هوش مصنوعی و مبارزه طبقاتی | 412 | 9 | Loading... |
16 ♦️ کدام طرف هستی؟
🔹 سرودی از مبارزات معدنچیان هارلن کانتی در ایالت کنتاکی آمریکا از اعتصابات سال ۱۹۳۱
ترانه سرود توسط فلورنس ریس، همسر سام ریس، یکی از رهبران اتحادیه "معدنچیان متحد" سروده شد.
کلانتر منطقه جی. اچ بلیر، مزدور صاحبان معادن، با چماقدارانش برای ربودن سام شبانه به منزل او یورش بردند.
♦️ سام از یورش خبردار بود و در منزل به سر نمی برد. فلورنس و کودکان در خانه بودند.
♦️ پس از خروج چماقداران، فلورنس ترانه را سرود و متن آن را پشت تقویمی نوشت که در آشپزخانه آویزان بود.
ترانه سرود "کدام طرف هستی؟" به یکی از محبوبترین سرودهای جنبش کارگری آمریکا تبدیل شد.
جنبشهای اجتماعی دیگر، از قبیل جنبش ضد تبعیض نژادی، نیز با تغییر شعر ترانه روایتهای متفاوتی را ارائه کردند.
🔹 در سالهای اخیر این سرود نیز در دست فمینیستها و چپ بورژوازی در خدمت ارتجاع حزب دمکرات مسخ شد و این روایت مسخ شده در چپ ایران نیز اشاعه یافت. | 410 | 2 | Loading... |
17 Media files | 350 | 1 | Loading... |
18 🔻 با تدارک کمونیستی تماس بگیرید🔻
- مباحث تدارک کمونیستی را با دوستان و رفقای خود در میان بگذارید، نظر آنان را جویا شوید و به اطلاع ما برسانید.
- با جوانان به ستوه آمده از فقر و بیکاری گفتگو کنید و تفاوت بین یک انقلاب هدفمند برای دگرگونی مناسبات با جنبش تحت سلطه طبقات حاکمه را بازگو کنید.
- مشاهدات خود را از محل زندگی و کار با ما در میان بگذارید.
- آنجا که این مشاهدات نشانه های مقاومت آگاهانه و یا غریزی طبقات کارگر و زحمتکش را در برابر طبقه حاکم در بر می گیرد، به هر نحو ممکن -و البته با تاکید بر ادامه کاری و ممانعت از ضربه پذیری- در آن شرکت کنید.
- با کارگران و زحمتکشان در محیط کار و محله طرح ارتباط و رفاقت بریزید، در محافل آنها حضور به هم رسانید و در صورت امکان به چنین محافلی شکل دهید.
- از میان متون، بیانیه ها و گفتارهای تدارک کمونیستی کلیپهای کوتاه تبلیغی همراه با تصویر و موسیقی تهیه و برای ما ارسال کنید.
- کمک کنید تا مباحث تدارک به زبانهای دیگر، بویژه عربی، ترکی استانبولی، انگلیسی، آلمانی و فرانسوی منتشر شوند. اگر خود قادر به ترجمه مطالب نیستید، از دوستان نزدیک خود درخواست کنید.
- همت کنیم و دست در دست هم جنبش کمونیستی معاصر را شکل دهیم و به وزنه ای مؤثر در مجادلات اجتماعی بدل کنیم!
ایمیل:
[email protected]
آدرس تماس با کانال تلگرامی تدارک کمونیستی:
@tadaarok
آدرس سایت:
tadarok.org
. | 427 | 0 | Loading... |
19 منتظر چه هستید؟
اینکه کرها پای صحبت شما بنشینند؟
اینکه سیری ناپذیران
چیزی به شما ببخشند؟
اینکه گرگها به شما غذا دهند
بجای آنکه ببلعندتان.
ببرها ازسر مهربانی
از شما دعوت کنند
دندانهایشان را بکشید !
شما منتظر این هستید!
برتولت برشت
ترجمه: سعید عطاپور | 363 | 5 | Loading... |
20 قدرت کارگران
برتولت برشت
در یک روز معین در سراسر اسپانیا
کارگران در تمام کارخانه ها کار را خواباندند.
ترنها سرد و خموش
روی ریلها از حرکت ایستادند.
خانه ها و خیابانها
بی روشنائی ماندند،
باجه های تلفن،
همچون تلی از آهن پاره بدون استفاده ماندند.
در آنزمان حتی کلاهبرداران نمیتوانستند
رشوۀ پلیسها را پرداخت کنند.
بجای همۀ اینها،
توده ها به تبادل نظر با همدیگر پرداختند
سه روزتمام.
بردگانِ دستگاههای عظیم،
قدرت واقعی را
به فرمانروایانشان نشان دادند.
کارگران از کار سرباز زده،
قدرت خود را نشان دادند. زمینِ بارآور
بیکباره چیزی نبود جز یک وادی پر از کلوخ و سنگلاخ.
پشمهای بر زمین مانده و ریسیده نشده
هیچکس را گرم نمیکردند،
چرا که در هیچ کوره ای
هیچ زغالی نمیسوخت تا گرما دهد.
حتی برای چکمۀ پلیسها اگر که پاره میشدند
جایگزینی پیدا نمیشد.
سپس چند دستگی، قدرت قیام را در هم شکست،
اما حتی آنموقع نیز
اوامر استثمارگران، بمنظور ختم اعتصاب
روزها دیرتر به گوش توده ها میرسیدند: چرا که همه چیز از حرکت ایستاده بود.
ترنها ی بدون بخار و پستخانه هائی که کارمندان ترکشان کرده بودند.
حتی آنجا و زمان شکست نیز
قدرت عظیم کارگران یکبار دیگر خود را نشان داد.
ترجمه سعید عطاپور
. | 384 | 5 | Loading... |
21 Media files | 366 | 2 | Loading... |
22 Media files | 429 | 1 | Loading... |
23 Media files | 437 | 1 | Loading... |
24 Media files | 455 | 1 | Loading... |
25 Media files | 429 | 1 | Loading... |
26 Media files | 429 | 1 | Loading... |
27 Media files | 424 | 2 | Loading... |
28 خطوط پایهای تحول سرمایه داری معاصر در سطح جهانی - گزارش سیاسی به کنفرانس دوم سازمان تدارک کمونیستی
مجموعه ۴ قسمتی زیر گفتارهائی هستند که تحت عنوان «گزارش سیاسی به کنفرانس دوم سازمان تدارک کمونیستی» در روز یازده اردیبهشت ۱۴۰۰ (اول ماه مه ۲۰۲۱) توسط رفیق بهمن شفیق به کنفرانس ارائه شدند. تمرکز گزارش بر خلاف روال معمول نه بر تحولات سیاسی دوره پیش از برگزاری کنفرانس و نه بر تحولات درون جامعه ایران، بلکه به تحلیل خطوط پایهای تحول سرمایه داری معاصر در سطح جهانی میپردازد و چشم اندازهای کمونیسم را بر این مبنا طرح می کند.
گزارش در چهار قسمت ارائه شد. قسمت اول به «انباست فقر و ثروت در سطح جهانی» اختصاص یافت. در قسمت دوم «تجارت و سرمایهگذاری» در سطح جهانی مورد بحث قرار گرفت. قسمت سوم به مسأله «بارآوری و دستمزد» پرداخت و دلایل اقتصادی خروج سرمایه از کشورهای مختلف به سمت کشورهای غربی را طرح نمود و سرانجام در قسمت چهارم وضعیت و امکانات انباشت سرمایه «در آستانه وقوع بحران کرونا و پس از آن» طرح شد.
با گذشت بیش از دو سال از ارائه گزارش هم آرایش سیاسی جهان دستخوش تغییرات شدیدی شده است و هم از نظر اقتصادی جابجائی های عظیمی در میان دول سرمایه داری صورت گرفته است. گزارش با عزیمت از گرایشات دول متخاصم و طرح منافع ژئوپلیتیکی بلوکهای رقیب و متخاصم به توضیح تحولات جهانی نمی پردازد، بلکه با عزیمت از تحولات پایهای اقتصاد سیاسی سرمایه داری معاصر و روندهای انباشت سرمایه و توزیع ثروت اجتماعی به توضیح تخاصماتی میپردازد که امروز دیگر به رویاروئی مستقیم قدرتهای جهانی و صف بندی های کاملاً متفاوتی تبدیل شده اند. با عزیمت از این تحولات است که گزارش در قسمت پایانی به این نتیجهگیری میرسد که «داده های اقتصادی نشان میدهند که چرا جهان به این سو حرکت کرده است، چرا پدیدهای به نام ترامپ ظهور کرد و چرا ما در موقعیتی هستیم که هر لحظه ممکن است جنگی بزرگ بین قدرتهای بزرگ جهانی و یا فعلاً بین پراکسی های مختلفی که توسط این قدرتها علیه یکدیگر تحریک می شوند واقع شود. همین دادههای اقتصادی نشان میدهند این که ما در این وضعیت به چیزی مثل دولت رفاه دست پیدا کنیم توهمی بیشتر نیست و ما وارد دورهای شدهایم که مارکس آن را اینگونه توصیف میکند که تضاد بین نیروهای مولده و مناسبات تولیدی به نقطهای رسیده است که دیگر قابل حل نیست. یعنی مناسبات تولیدی سد راه نیروهای مولده میشوند و این هم یعنی این که ما در حال وارد شدن به دوران انقلابات اجتماعی هستیم. بر این متن است که سیاست کمونیستی معنای دیگری پیدا میکند و جایگاه متفاوتی خواهد داشت.» | 415 | 0 | Loading... |
29 کارل مارکس و فریدریش انگلس: نامۀ جمعی به ببل، براکه و لیبکنشت، 18 سپتامبر 1879:
«این پدیده ای اجتناب ناپذیر و برآمده از جریان تاریخ است که کسانی از طبقات مسلط تاکنونی به پرولتاریای در حال نبرد می پیوندند و عناصری از دانش را وارد آن می کنند. این را ما در "مانیفست" هم به روشنی بیان کرده بودیم. اما در اینجا به دو نکته باید توجه کرد:
اولا اگر چنین کسانی بخواهند برای جنبش پرولتاریائی مفید باشند، باید که عناصر حقیقتا علمی را با خود همراه بیاورند. این اما متأسفانه نزد اکثریت بزرگی از رویگردانان بورژوائی آلمان صدق نمی کند. نه [جریان نشریۀ] "آینده" و نه [جریان] "جامعۀ جدید" چیزی با خود به ارمغان آورده اند که جنبش بتواند به کمک آن یک گام به جلو رود. در زمینه عناصر حقیقتا آموزشی واقعی و تئوریک در آنها کمبود مطلق است. اما این آقایان به جای [تلاش برای رفع] آن، تلاش میکنند که افکار سوسیالیستی ای را که به طور سطحی فرا گرفته اند با مواضع مختلف تئوریکی تطبیق دهند که از دانشگاهها و یا جاهای دیگری با خودشان آوردند. مواضعی که به یمن گندیدگی حال حاضر بقایای فلسفۀ آلمان، یکی از یکی مغشوش تر بود. به جای مطالعۀ دقیق دانش جدید، هر کسی بیشتر [این دانش] را با مواضعی که با خود همراه آورده بود چفت کرد، برای خودش صاف و ساده یک دانش خصوصی درست کرد و فورا با ادعای آموزشش قد علم کرد. به همین دلیل در میان این آقایان به اندازه تعداد نفراتشان نظرات مختلف وجود دارد. به جای روشن کردن چیزی، فقط اغتشاش کاملی را دامن زده اند – خوشبختانه البته فقط در بین خودشان. حزب با خیال راحت می تواند از چنین عناصر آموزش دهنده ای که رسالتشان آموزش چیزی است که خود فرا نگرفته اند، صرفنظر کند.
دوما چنانچه چنین افرادی از سایر طبقات به جنبش پرولتاریائی ملحق می شوند، اولین خواست ما باید این باشد که آنها بقایای پیشداوریهای بورژوائی و خرده بورژوائی و غیره را با خود نیاورند، بلکه بدون رودربایستی جهان بینی پرولتاریائی را فرا بگیرند. این آقایان اما، همانطور که دیدیم، از سر تا پا پر از تصورات بورژوائی و خرده بورژوائی اند. در کشور خرده بورژوائی ای مثل آلمان وجود چنین تصوراتی البته موجهند. اما فقط در خارج از حزب سوسیال دمکراتیک کارگران. اگر آقایان در یک حزب سوسیال دمکراتیک خرده بورژوائی جمع شوند، کاملا محقند. می توان با آنها مذاکره کرد و بسته به مورد وارد ائتلافهایی با آنان شد و غیره. اما در یک حزب کارگری آنها عنصر تحریف اند. اگر دلایلی مبنی بر تحمل موقتی آنها در درون حزب وجود دارد، بنا بر این [حزب] موظف است که آنها را فقط تحمل کند، جای اعمال نفوذی برای آنها در سطح رهبری باز نکند و بر این آگاه باشد که گسست از اینها فقط مسأله ای است مربوط به زمان. و به نظر میرسد که این زمان البته فرا رسیده است. این که حزب چگونه کماکان حضور نویسنده چنین مقاله ای [هوش برگ: مروری بر جنبش سوسیالیستی در آلمان] را در دل خود تحمل می کند، برای ما غیر قابل درک است. اما اگر حتی رهبری حزب در دست چنین افرادی قرار بگیرد، آنگاه دیگر حزبی اخته شده خواهد بود و از برش پرولتاریائی آن چیزی باقی نخواهد ماند.
تا جائی که ما مربوط می شود، با تمام گذشته ای که داشته ایم تنها یک راه برای ما باز می ماند. ما از تقریبا 40 سال پیش بر نقش مبارزۀ طبقاتی به عنوان اولین نیروی پیش برندۀ تاریخ، و بویژه بر مبارزۀ طبقاتی بین بورژوازی و پرولتاریا به عنوان اهرم بزرگ تحولات اجتماعی نوین تأکید داشته ایم. بنا بر این غیر ممکن است که ما با کسانی بتوانیم همراه شویم که می خواهند این مبارزۀ طبقاتی را از جنبش خط بزنند. ما هنگام بنیانگذاری انترناسیونال مصرانه این شعار را فرموله کردیم: رهائی طبقۀ کارگر باید امر خود طبقۀ کارگر باشد. پس ما نمی توانیم با کسانی همراه شویم که آشکارا اظهار می دارند که کارگران بیش از حد عامی اند که بتوانند خود را رها کنند و باید از بالا و به وسیلۀ بورژواها و خرده بورژواهای انساندوست آزاد شوند. چنانچه ارگان جدید حزب روشی را برگزیند که متناسب با تمایلات این آقایان باشد، بورژوائی باشد و نه پرولتاریائی، آنگاه برای ما راهی جز این باقی نمی ماند که – هر چقدر هم که تأسف آور باشد – علنا مخالفت خود را با آن ابراز کنیم و پایان همبستگی ای را اعلام کنیم که تاکنون در مقابل جهانیان حزب آلمان را با آن نمایندگی کرده ایم. البته امید است که کار به اینجا نکشد.»
🔷 نقل از مقاله "حزب، طبقه و انقلاب اجتماعی"
قسمت اول | 472 | 6 | Loading... |
30 Media files | 463 | 5 | Loading... |
31 منشور اجتماعی کمونیسم معاصر – مصوب کنفرانس دوم تدارک کمونیستی، اردیبهشت 1400
نوشتۀ: تدارک کمونیستی
در شرایطی که نقدهای با داعیه کمونیستی محدوده انتزاعیات را ترک نمی کنند و انواع مدعیان سوسیالیسم حتی فاقد جسارت اندیشیدن به در هم شکستن نظم موجودند و خود را به اصلاح این یا آن معایب نظم مسلط محدود می کنند، منشور حاضر با شفافیت تمام هم پرچم انقلاب اجتماعی و در هم شکستن نظم مسلط بر جهان امروز را بر می افرازد و هم خطوط اصلی نظم سوسیالیستی آینده را ترسیم می کند. | 1 | 0 | Loading... |
32 «پیمان ما با هر درخت نارنج در سرزمین فلسطین،
عهد ما با هر درخت زیتون در سرزمین فلسطین،
قول ما به هر جوانه ای که در سرزمین فلسطین می روید،
میثاق ما این است که به مبارزه ادامه می دهیم. و می جنگیم و باز هم به مبارزه ادامه خواهیم داد. و باز هم نبرد خواهیم کرد!
برای سالها،
برای چندین دهه،
اگر لازم باشد برای قرنها.»
سخنان جاودانه او زنده است:
«این مبارزه ممکن است 100 سال یا بیشتر طول بکشد، بنابراین افراد ضعیف القلب باید کنار بروند.»
جورج حبش، بنیانگذار و دبیر کل PFLP جبهه خلق برای آزادی فلسطین | 452 | 4 | Loading... |
33 کسی که می جنگد، ممکن است شکست بخورد.
کسی که نمی جنگد، از قبل شکست خورده است.
برتولت برشت | 472 | 8 | Loading... |
34 Media files | 470 | 1 | Loading... |
35 کتاب پنجاه سال مبارزه بر سر مارکسیسم http://tadarok.org/index.php/books/item/2047-1932-1883 | 486 | 10 | Loading... |
36 کتاب حزب، طبقه و انقلاب اجتماعیhttp://tadarok.org/index.php/books/item/2035-2019-04-23-16-05-30 | 476 | 5 | Loading... |
37 دشت گرامی، ای دشت
دشت گرامی، ای دشت پهناور!
سواران که از دشت میگذرند قهرمانانند
آری، قهرمانان ارتش سرخ
دختران گریانند
دختران غمگینند امروز
محبوبشان به سفر دور و درازی میرود
آری، محبوبشان رهسپار ارتش میشود
دختران، بنگرید!
بنگرید به راه ما
راه بیپایانی که چه پیچ و تاب میخورد
آری، چه راه خجستهای است این
میتازیم و میتازیم
و به تاخت از مزارع میگذریم
مزارع جمعی مان، دختران
آری، چه جوان و سرزندهاند روستاهایمان
با اینهمه میبینیم
ابری تیره را بر آسمان
کینهٔ دشمن را از پس جنگل
آری، کینهٔ دشمن ابری تیره است بر آسمان
دختران، بنگرید!
ما آمادهٔ رویارویی با دشمنیم
اسبان ما تیزپایند
آری، تانکهای ما چابکند
خلبانان جسور همه جا را
از فراز ابرهای تیره میپایند
زیردریاییها بهشتاب شنا میکنند
آری، و کشتیها به گشتزنی مشغولند
بگذار مزارع جمعی مان
در جوشش باشند از کار مرافقان
ما امروز پاسبانانیم
آری، قراولانیم ما امروز
دختران، بنگرید!
دختران، اشکها تان را بسترید!
بگذارید سرود ما آوازه دهد
آری، سرود نبرد ما
دشت گرامی، ای دشت
دشت گرامی، ای دشت پهناور!
سواران که از دشت میگذرند قهرمانانند
آری، قهرمانان ارتش سرخ | 519 | 4 | Loading... |
38 پیکار مقدس(سرود نبرد علیه فاشیسم هیتلری)
برخیز ای سرزمین پهناور
برای جنگی تا دم مرگ برخیز
بر ضد قوای سیاه فاشیسم
بر ضد این گروه نفرین شده
بگذار این خشم باشکوه
همچون موجی بجوشد
این جنگی مردمی است
یک پیکار مقدس
بگذار این خشم باشکوه
همچون موجی بجوشد
این جنگی مردمی است
یک پیکار مقدس
آن بالهای سیاه را اجازه نمی دهیم
بر فراز سرزمین ما پرواز کنند
دشمن جرات گشت و گذار
بر کشتزارهای فراخ آن ندارد
بگذار این خشم باشکوه
همچون موجی بجوشد
این جنگی مردمی است
یک پیکار مقدس
بگذار این خشم باشکوه
همچون موجی بجوشد
این جنگی مردمی است
یک پیکار مقدس
بر پیشانی چرکین فاشیسم
گلوله می نشانیم
برای نجات بشریت
آنان را در تابوتی میخکوب می کنیم
بگذار این خشم باشکوه
همچون موجی بجوشد
این جنگی مردمی است
یک پیکار مقدس
بگذار این خشم باشکوه
همچون موجی بجوشد
این جنگی مردمی است
یک پیکار مقدس
***
منبع ترجمه سرود:
https://www.youtube.com/watch?v=agW0-iCZuSw | 479 | 11 | Loading... |
39 Media files | 449 | 3 | Loading... |
40 کرکسهایِ سُربي
سالگردِ نبرد
برای نبردِ استالينگراد
و نيز سالگرد پيروزی
ارتشِ سُرخ بر فاشيسم
صدهاهزار
صدهاهزارکبوترِخونين
تا ژرفایِ برفي سنگين
گويي رودی سُرخ
به طولي بي پايان.
صدها هزارکبوترِ سُرخ
فانوسي به ذاتِ خورشيد بر بالشان
وآئينهای صيقلْ به مهرِ بيکرانِ ماه با قلبشان
و نسيمي با رايحۀ ياس وگندم در پروازشان،
مناديانِ هوایِ بيغبارِآواز بودند
باکلامِ زلالِ عشق و رفاقتْ اينان.
آنان امّا فوجْ فوجِ کرکسهایِآهنْتن
کرکسهایِ دل از سُرب چرکينچنگ
ناقلانِ حجمِ حجيمِ هوایِ تيره و تنگ
خفاشانِ شبهایِ مُردگيِ ماه
و بيخورشيدیِ روزهایِ دلتنگ
که لطمههایِ سنگينشان
برتنِ منکوبِ جهان
درّههایِ درد بود و آه
و سيلی از اشک و خون و غبن.
رودِ سُرخ را امّا
به سيرت و فطرت آيا
تابِ درجا زدن و فروافتادنش بود؟
ـ هرگز هرگز
پس خروشي چندان سُرخ برآمد از نهادش
و با امواجِ طغيانيِ خشمي زلال
که مي جوشيد بي امان از آن
چالکرد تيرۀکرکسهایِ انگل را
در مغاکِگودالِ زوال.
وانگاه خورشيد بار ديگر
ـ رخشنده
بي روبنده ـ
خنديد
اشکِ برف
ـ بي غش
شفاف ـ
چرک و خونِ زمين
ليسيد
و ماه
ـ با لبخندی
به غمخواری ـ
تنِ مجروحِ جهان را
به حريرِ رحيمِ خويش پيچيد.
محسن اخوت(م. افق) | 551 | 5 | Loading... |
اگر نظام برای گذار از این دوران متلاطم نیاز به همگرائی وسیعتر در سطح جامعه دارد، پس این تشنج افزائی در سطح جامعه، این عدم انعطاف در برابر مسأله حجاب برای چیست؟ آیا آنچنان که منتقدان سکولار در درون مح...
آنجا که طبقه پا به میدان مبارزه سیاسی می گذارد و شعارها و مطالباتی فراتر از کارخانه و واحد را به میان می کشد، .آنجا که می خواهد از مطالبات روزمره فراتر رود و به عنوان طبقه به طرح مطالبات طبقاتی خویش در سطح جامعه می پردازد، دیگر نه التزام به حق بورژوائی بلکه الهام از سوسیالیسم است که باید مبنای کار قرار بگیرد. تحقق چنین شعارها و مطالباتی که بنا بر مضمون خویش خصلتی سیاسی دارند در گرو تغییر سیاستهای دولتی است و طبقه کارگر دیگر نمی تواند در عرصۀ سیاست خواستار اصلاح دولت بر زمین حق بورژوائی باشد. معنای چنین چیزی…
حل نهائی مسألۀ خاورمیانه در گرو ایجاد یک خاورمیانه سوسیالیستی است و ایجاد خاورمیانه سوسیالیستی نیز تنها با انجام انقلاب اجتماعی در اصلی ترین کشورهای خاورمیانه و برچیدن بساط شبه دولتهای شیخ نشین امکان...
پرولتاریای کمونیست اکنون دیگر نمی تواند و مجاز نیست مبارزه برای آزادیهای دمکراتیک را پیش شرطی در مبارزه برای تحقق انقلاب اجتماعی قلمداد کند. برعکس، افشاء مضمون ارتجاعی واقعی آنچه به نام مبارزه برای آزادیهای دمکراتیک در مقابل طبقۀ کارگر قرار داده می شود، وظیفه ای تخطی ناپذیر در مقابل پرولتاریای کمونیست است. مبارزه برای آزادیهای دمکراتیک تنها در سپهر سیاست و تنها مشروط به گره خوردن به افق سوسیالیسم است که می تواند در قالبی محدود تعیین کنندۀ سیاست کمونیستی دوران معاصر باشد کمونیسم، دمکراسی و مبارزه برای آزادیهای…
کمونیسم نه زیر مجموعه ای از چپ است و نه می تواند و مجاز است که منشور عملیاتی، تاکتیک و استراتژی خویش را بر اساس نیازهای چپ تدوین کند. کمونیسم نه مسئول تدوین استراتژی برای پیروزی چپ است و نه مسئول وحدت چپ و غلبه بر تشتت و پراکندگی آن. وظیفۀ کمونیسم شکل دادن به صف قدرتمند پرولتاریاست. کمونیسم معاصر فقط و فقط می تواند منتقد رادیکال چپ باشد. این تنها راه نجات آن عناصری در درون چپ نیز هست که به امر طبقۀ کارگر و محرومین جامعه دلبستگی دارند. کمونیسم و چپ: در ضرورت یک بازبینی پایه ای 1- پیشروی کمونیسم معاصر در…