爱尔兰 | آیـتـــرلنــد
"آیتر " به معنای روشناییِ و "لَند" سرزمینِ یه جا هم خوندم که یعنی ؛ ' تجسم شخصیت روشنایی، هوای ملایم بر فراز آسمانها و مادهٔ اصلی به وجود آورنده نور ِ' Born in December , In the year of Dog حرف بزنیم https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-199357-JFJgLox
إظهار المزيد469
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-27 أيام
-2930 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
تمامِ امروز، مزّهی دهانم،
بغض و خون بود…
مثلِ همیشه خندیدم.
💔 2
فقط باید یادبگیریم چطوری زندگی کنیم.
بی هویت، با هویت، شناختن خودمون یا بلعکس ...
تجربه چیزی رو از ما میسازه که هیچوقت درخواستش رو نکرده بودیم.
گاهی سنگینه، گاهی زیادی نفسگیره و گاهی مرگ واقعی.
فقط خوب میشد بین تمام این داستان های متفاوتی که توی دفتر زندگی نویسنده امون به قلم کشیده میشه کمی راه نفس کشیدن هم یاد میداد.
و بهمون یه جاهایی واقعی اجازه میداد طعم خوشبختی رو بچشیم، چون برای خیلی از آدما رضایت یعنی خوشبختی ...
و دیگه حوالی هیچکدوم از ما رضایتی وجود نداره.
آدمایی که بزرگمون کردن هیچوقت یادمون ندادن کی باشیم، فقط خواستن و فشار آوردن برای شبیه بودن به استاندارد زندگی خودشون.
شایدم در آخر کسی به همونا هم یاد نداد چطور بزرگ بشن و جای سال به سال بزرگ تر شدن عاقل تر باشن و اینطوری شد که ما فرزندان افرادی شدیم که راه رسم زندگی رو با تجربه های شخصی بدست آوردن نه کسی که راهنما بوده باشه ...
آبرو، وجهه، حفظ ظاهر ...
چیزی بود که خواستن خدشه دارش نکنیم بدون اینکه یادمون بدن چطوری.
شبیه به آماده کردن جوجه هایی که تازه از پوسته ی خودشون در اومدن و لب پرتگاه لونه ایستادن و بدون اینکه چیزی از پرِ پرواز بدونن با یه هُل از لونه پرت میشن بیرون با این تفاوت که ما وارد جامعه شدیم ...
کمی مدرن تر ولی با قانون همون جنگل.
هیچکس یادمون نداد چطوری خوب باشیم، همه فقط طوری برای بزرگ شدنمون تلاش کردن که اشتباه نکنیم، آبرو نبریم، سر شکسته نکنیم ...
آدمایی که بزرگمون کردن نگفتن ریشه داشتن به اسم و مقام نیست، به ذاته و انتخابه.
یادمون ندادن چه آدمایی رو ترک کنیم، با کی بمونیم، به کی لبخند بزنیم و از چه کسی تا پای جون محافظت کنیم.
فقط با مثال بزرگمون کردن، بدی خانواده های دیگه رو نشون دادن تا مثل همونا نشیم و تهش چیزی شدیم توی خلوت و نیمه ی پنهان زندگیمون که بدترین بود گاهی ...
مطلقا هیچکس توی این دنیا وجود نداره بی احساس و سرد باشه، حتی همه ی آدمایی که حریم داری میکنن، دیوار میکشن و اصطلاحا مردم لطف دارن و "ادمی با قلب سرد و رفتاری خشک" صداشون میکنن ...
همه ی اون آدما سرتاسر احساسن، بدون منت.
فقط گاهی بلد نیستن ابراز کنن، چون کسی تلاش نکرد یادشون بده طعم ابراز علاقه اگر درد داره شیرینم میتونه باشه.
گاهی بلد نیستن با همون حفظ حریم حرف بزنن و از درد و دل عادی و روزمره بگن چون توی ذهنشون به طور ذاتی جا افتاده که"ساکت باش و گوش بده، اگر دردت رو بشنون نمیتونن حلش کنن و اینطوری اگر بهت اهمیت بدن ناراحت میشن که کاری ازشون برات بر نمیاد" ، "چیزی عوض نمیشه حرف بزنی" و یا "گفتن غم، غم میاره" ...
تحمل "درد" هیچوقت آسون نبود، آسون نمیشه و آسونش نمیکنه کسی برامون، حتی خود ما.
شاید بخاطر همینه یه سری آدما تصمیم میگیرن راه ذهنشون رو انتخاب کنن تا راهی که قلبشون جلوشون میذاره.
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.