🌻 All Around

شاید تو دنیای دیگه، انقدر بابت همه‌چیز عذاب وجدان نداشتم. خصوصا چیزهایی که به من ربطی ندارن.

شاید تو دنیای دیگه، انقدر بابت همه‌چیز عذاب وجدان نداشتم.

"چیه این آدمیزاد، همه‌ش حسرت."

چیزی هست که دوست دارم اسم "نغمه باد" رو روش بذارم. بعضی آهنگ‌ها هستن که برای من انگار باد هم همراهته و توی پس زمینه موزیک در حال خوندنه. چیزیه که توضیح دادن یا نشون دادنش آسون نیست، فقط باید نغمه و آواز باد رو حس کنی.

پس نیمه‌شب، با بار عظیمی از احساسات پراکنده و اندوهِ روی شانه‌هایم به خانه بازگشتم. غذای گربه را دادم، هر چند ناله‌های همیشگی و بسیارش پایانی ندارد، اما بیخیال، هنگام رها کردن تنِ خسته‌ام بر زمین فکر کردم "نمی‌شه حتی ساعاتی از جوان ایرانی بودن فرار کرد. این چیزیه که باهاش زندگی می‌کنی."

پس نیمه‌شب، با بار عظیمی از احساسات پراکنده و اندوهِ روی شانه‌هایم به خانه بازگشتم. غذای گربه را دادم، هر چند ناله‌هاب همیشگی و بسیارش پایانی ندارد، اما بیخیال، هنگام رها کردن تنِ خسته‌ام بر زمین فکر کردم "نمی‌شه حتی ساعاتی از جوان ایرانی بودن فرار کرد. این چیزیه که باهاش زندگی می‌کنی."

پس نیمه‌شب، با بار عظیمی از احساسات پراکنده و اندوهِ روی شانه‌هایم به خانه بازگشتم. غذای گربه را دادم و با وجود ناله‌های بسیار و همیشگی‌اش، دراز کشیدم و با خودم فکر کردم "نمی‌شه حتی ساعاتی از جوان ایرانی بودن فرار کرد. این چیزیه که باهاش زندگی می‌کنی."

-wilde 1997