کانال کافه کتاب☕️📖🕊

قرن هاست که دارن مارو متقاعد میکنن که ما گناهکار به دنیا میایم ... ☕️کافه کتاب📖 @coffeeketabb

‍ عجب حرفی زده نیچه! از زمانی که بشر توانست وقایع را ثبت و ضبط کند، دیگر نه عصا مارشد نه دریا شکافت نه کودکی بی پدر متولد شد نه مرده ایی زنده شد نه انسانی در دل ماه رفت نه انسانی با حیوان سخن گفت نه انسانی سوار بر قالیچه پرواز کرد نه آتشی گلستان شد نه پیامبری ظهور کرد..! ☕️کافه کتاب📖 @coffeeketabb

زمانى اسلحه ها براى جنگيدن در نبردها ساخته می شدند؛ اما امروزه جنگ ها براى فروش اسلحه ها ساخته می شوند! ☕️کافه کتاب📖 @coffeeketabb

📜🕯️🖋️فرخنده باد بیست و پنجم اردیبهشت روز بزرگداشت سیمرغ برنشسته بر ستیغ البرز فرهنگ و ادب، #فردوسی_بزرگ. ✅فردوسی، هنگامی که جهانشاهی برونی و مرزهای ایرانزمین از هم پاشیده بود، گونه ای جهانشاهی فرهنگی را پدید آورد. این بوم های پراکنده را که در آشفتگی، پریشانی و بی سامانی به سر می بردند و با یکدیگر همواره در ستیز بودند، با رشته ای به هم پیوست که به آسانی گسستنی نیست. با رشته ی فرهنگ؛ با رشته ی زبان . اگر شاهنامه در آن روزگار باریک و دشوار، سروده نمی شد، شاید ما امروز با سرزمینی به نام ایران روبرو نبودیم. ایران به بومهایی خرد بخش شده بود. اگر فردوسی شاهنامه را نمی سرود ، جهانشاهی پهناور زبان پارسی نمی توانست آمد که از کاشغر در بخشهای آپاخترین (شمالی) چین تا قیروان در مراکش را در بر گرفت. قلمرویی را که فردوسی پایه نهاد، بسیار پهناورتر از قلمرو ایران کنونی است. جهان یادگارست و ما رفتنی به گیتی نماند به جز مردمی به نام نکو گر بمیرم رواست مرا نام باید که تن مرگ راست کجا شد فریدون و هوشنگ شاه که بودند با گنج و تخت و کلاه برفتند و ما را سپردند جای جهان را چنین است آیین و رای #فردوسی کافه کتاب @coffeeketabb

به سگی گفتن چرا به شما میگن نجس؟؟ آهی کشید و گفت ما از آن زمان با فتوايي نجس شدیم که باعث رسوایی دزدان شهر شدیم. #عبید_زاکانی ☕️کافه کتاب📖 @coffeeketabb

«همه این‌ کتاب‌ها را خوانده‌اید؟» اگر کتابخانه داشته باشید حتماً این سؤال برایتان آشناست. مردم به کتابخانه‌تان می‌آیند، همه‌جا را با تعجب نگاه می‌کنند، گاهی به‌به‌ای می‌گویند و سرانجام دل‌شان نمی‌آید بدون سؤال بیرون بروند و همان پرسش همیشگی قدیمی را بر زبان می‌آورند. یکی‌شان که پیرزن مهربانی بود با صداقت تمام گفت: «تعجبم، مغز به این کوچکی چطور این همه کتاب تویش جا می‌گیرد؟!» رفیق قدیمی دوست‌داران کتاب، والتر بنیامین عزیز، پاسخ این پرسشگران متعجب را داده است: «در این‌جا کافی است جوابی را نقل کنم که آناتول فرانس به آدم بی‌ذوقی داد که با تحسین از کتابخانه‌اش بازدید کرد و سرانجام همان پرسش کلیشه‌ای را مطرح کرد: «و شما آقای فرانس همه‌ی این کتاب‌ها را خوانده‌اید؟» «فقط یک‌دهم آن‌ها را. مگر شما هر روز از چینی‌ مرغی‌های خود استفاده می‌کنید؟» (که انتظار دارید من در همه‌ی چینی مرغ‌هایم آش خورده باشم؟)... یک‌جا بازدیدکننده (که کاملاً اتفاقی گذارش به کتابخانه‌ی تو افتاده) پولدار نوکیسه‌ای است که به همه چیز جهان از نظر پول نگاه می‌کند. در چشم او همه‌ی دنیا مثل دنبه‌ی گوسفندی است که می‌تواند دستش را زیر آن بزند و بگوید این را چند؟ حالا هم می‌خواهد ببیند این همه که خرج خرید این کتاب‌ها کرده‌ای چه عایدت شده است. اغلب با تمسخر می‌پرسد: حالا چقدر حقوق می‌گیری؟ یعنی این همه کتاب و درس خواندی کجا را گرفتی! روشن است که تو را با این جماعت کاری نیست... به شریک زندگی‌ات چه جوابی بدهی که از تو شکایت دارد که خسته شده از بس این کتاب‌ها را گردگیری کرده است؟ حتماً می‌گوید: مُردیم از جاتنگی، نمی‌شود این کتاب‌ها را قدری کم کنی؟ درست به همان سادگی (و صداقتی) که به کسی بگویند نمی‌شود بروی سلمانی موهایت را کمی اصلاح کنی؟... منصفانه قضاوت کنیم: ما در مجموع آدم‌های بدی نیستیم! قانعیم و دلخوشی‌مان به همین دنیای کوچک خصوصی‌مان است، همین اتاق کوچک پر از کتاب، دنبالچه‌ای که گاهی مشکل‌آفرین است... بورخس زمانی رییس کتابخانه‌ی ملی شهر بوئنوس‌آیرس بود، مسئول مستقیم ۹۰۰ هزار کتاب. او در مصاحبه با واسوالدو فِراری می‌گوید: «... و من آیا این تعداد کتاب را در طول زندگی‌ام خوانده‌ام؟ (می‌خندد) نه! احتمالاً نه. هر چند از بیشتر آن‌ها سؤالاتی کرده‌ام و حالا که با شما تنها هستیم اعتراف می‌کنم هیچ کتابی را به جز چند رمان و تاربخ فلسفه‌ی غرب از برتراند راسل، از صفحه‌ی اول تا صفحه‌ی آخر آن نخوانده‌ام. همیشه دوست داشته‌ام تورق کنم. یعنی همواره فکر کرده‌ام که باید در خواندن، لذتی را جست‌وجو کنم،و هیچ‌گاه بر حسب وظیفه چیزی نخوانده‌ام... تا بیایی بجنبی ده‌ها کتاب نخوانده به کتابخانه‌ات اضافه شده است. کتاب‌های جدید دائم از راه می‌رسند. هر قدر هم بادقت و سختگیری کتاب بخری باز به سرعت اضافه می‌شوند. دائم به کتاب‌هایم نگاه می‌کنم و با خود می‌گویم عمرم کفاف می‌دهد همه‌ی این کتاب‌های ناخوانده را بخوانم؟ بعید است بدهد! 📚 تا روشنایی بنویس ✍ احمد اخوت 📄 صفحات ۱۳۷ تا ۱۴۰ ☕️کافه کتاب📖 @coffeeketabb

کتابخانه ی کابینه سلطنتی واقع در شهر "ریودوژانیرو ـ برزیل"   ☕️کافه کتاب📖 @coffeeketabb

⁉️کتاب خواندند و توسعەیافته شدند؟ 🪧 شاید شما هم به تکرار، با جملەهایی مواجه شده باشید که با «ملتی که کتاب نخواند....» آغاز مۍشوند و در ادامه هر نوع عقب ماندگی، فرومایگی و توسعەنیافتگی  به نخواندن کتاب ربط داده مۍشود. در این نوع جملەها در یک طرف یک ایکس بزرگ به نام کتاب قرار دارد که در واقع معجزه مۍکند و در طرف دیگر هم چند ایگرگ، که در ظاهر همه آنها از عواقب کتاب نخواندن و به بیان بهتر قهر یک ملت با کتاب است. 🪧 آیا واقعا اینگونه است؟ آیا به راستی اگر ملتی کتاب بخواند همه مشکلات ریز و درشتش حل خواهد شد؟ آیا مسیر سادەای بین خواندن کتاب و حل مشکلات رفتاری در زندگی روزمره و مشکلات ساختاری بزرگ تر در جامعه وجود دارد؟ اگر من در اینجا بگویم کسانی که کتاب می خوانند در مقایسه با کسانی که کمتر کتاب می خوانند و یا اصلا کتاب نمۍخوانند مشکلات رفتاری کمتری دارند شما موافق خواهید بود؟ اساسا آیا بۍشعوری آدمها با کتابنخوانی ارتباط معناداری دارد؟ بدون شک پاسخ قطعی به این سوالات نیازمند تحقیقات علمی است و جواب آمادەای برای آنها وجود ندارد ولی حداقل طبق تجارب روزمره نمۍتوانم در پاسخ به این پرسش ها بگویم بله قطعا! 🪧 بیایید پرسش را در سطحی کلان تر طرح کنیم. آیا به نظر شما برای مثال توسعه در کشوری مانند ژاپن با کتابخوانی آغاز شد؟ یعنی ژاپنی ها ابتدا میلیون ها جلد کتاب تولید کردند و بعد مردم ژاپن خواندن کتابها را آغاز کردند و پس از مدتی توسعه یافته شدند؟ به نظر این پرسش مهم است. توسعەیافتگی وضعیتی نیست که صرفا با رشد آگاهی عمومی تحقق یابد. توسعەیافتگی مرهون همکاری بخشهای مختلف جامعه و به عبارتی همکارۍهای بینِ بخشی و گسترش روابط بین المللی، تولید یا وارد کردن دانش و البته گسترش آگاهۍهای عمومی است. به علاوه باید توجه داشت که مورد اخیر، یعنی رشد آگاهۍهای عمومی نیز صرفا با خواندن کتاب رخ نمۍدهد. در واقع ابزارهای ارتباطی مختلفی مۍتوانند به رشد آگاهۍهای عمومی و گسترش افق دید مردم کمک کنند که تنها یکی از آنها کتاب است. همین پرسش را درباره کشور آلمان نیز می توان طرح کرد. آیا پیشرفت کشور آلمان پس از جنگ جهانی دوم مرهون مطالعه کتاب توسط آلمانی ها بود؟ کتاب خواندند و توسعه یافته شدند؟ بیایید پرسش مان را کمی به زمان های عقبتر سوق دهیم. آیا یکی از دلایل رشد فاشیسم در قبل از جنگ جهانی دوم در آلمان و به قدرت رسیدن هیتلر و تحمیل آن همه ویرانی به جامعه بین المللی به آن دلیل بود که مردم آلمان کتاب نمی خواندند؟ و آیا در صورتی که آلمانی ها کتاب می خواندند فاشیسم در آلمان رشد نمۍکرد؟ بدون تردید نمۍتوان گفت که مردم آلمان در دوران هیتلر کتاب خوان نبودند و اگر کتاب مۍخواندند هیتلر به قدرت نمۍرسید. مهم آن است که در آن دوران آلمانۍها چه کتابی مۍخواندند. 🪧 پرسش اخیر بیانگر نکتەای دیگر است. علاوه بر خواندن یا نخواندن کتاب، ظاهرا پرسش مهم دیگر، چه کتاب هایی خواندن است. گاهی اوقات علاوه بر قفسه کتاب های مورد علاقەتان، در سایر قفسەهای کتابفروشۍهای شهر هم گشتی بزنید. کتاب هایی در مقابل چشمانتان قرار می گیرند که حتی عنوان شان شما را صدها سال به عقب پرتاب مۍکند و وقتی آنها را در دست می گیرید با تعجب متوجه مۍشوید که دهها بار در تیراژهای بالا چاپ شدەاند و خواننده هم دارند. این گروه از مردم هم کتاب مۍخوانند ولی چه کتابی؟ این نکته را به این دلیل مۍگویم که نشان دهم موضوع کتابخوانی پیچیدگۍهای خاص خود را دارد و کتاب همچون قرص معجزەگری نیست که پس از خوردن آن تبدیل به انسان هایی متمدن شویم. نتیجه کتاب خواندن هم مۍتواند جهالت محض باشد. افکار پلید هم از طریق کتاب مۍتواند اشاعه یابد. 🪧 امیدوارم این پرسش های مرا به منزلۀ مخالفت با کتاب خواندن یا کم شماری اهمیت کتابخوانی تلقی نکنید. هنوز هم تنها زمانی هیجان زده مۍشوم که سطری درخشان در کتابی مۍیابم. هنوز هم «یافتم یافتم هایم» تنها با خواندن کتاب و مواجهه با سطری اثرگذار رخ می دهد. ولی واقعیت آن است که من معتقد نیستم ملتی که کتاب بخواند همه مشکلاتش حل خواهد شد. خلاصه کردن توسعەیافتگی در کتاب را کمی سادەانگارانه مۍدانم. از کتاب نباید بیشتر از توانش انتظار داشت. جامعه پیچیدگۍهای خاص خود را دارد. آگاه شدن افراد تنها به ترمیم بخشی از امور کمک مۍکند و نه همه امور. شاید خواندن یک کتاب خوب گاهی اوقات حالمان را خوب کند ولی خوب شدن حال جامعه به هزار اما و اگر بستگی دارد. 🪧 سخن پایانی آنکه، کتاب خواندن برای لایه هایی از جامعه (نظیر استادان، معلمان، پزشکان، سیاستمداران و غیره) نه تفنن، بلکه ضرورت است. پرسش آن است که این لایەها چقدر کتاب مۍخوانند و چه کتابهایی مۍخوانند؟ اساسا آیا کتاب مۍخوانند؟ " دکتر فردین علیخواه " ☕️کافه کتاب📖 @coffeeketabb

"دختر کتابخوان" مجسمه ساز جووانی سینزلی (1832-1883) سنگ مرمر. کتابخانه مرکزی منچستر، انگلستان ☕️کافه کتاب📖 @coffeeketabb

گاهی برای نابودی یک کشور اصلا نیازی به جنگ نیست! تنها کافیست جای افراد آگاه و برجسته آن کشور را با تعدادی سیاستمدار نادان و احمق عوض کنید!  🎬 Chernobyl ☕️کافه کتاب📖 @coffeeketabb