آوای عشــღـــق

‍ ‍ . هر ڪس آمد به سراغ دل من یار نشد بهر دیوانه دلم یار و مددڪار نشد بسڪه از جور و جفا زخم پیاپے خوردم مرهمے یافت براے دل غمخوار نشد صبر را توصیه ڪردند طبیبان ، اما صبر هم چاره ے درد دل بیمار نشد شب و روزم همه در فڪر و خیالش سر شد نرسید از ره و این سینه سبڪبار نشد حرفها مانده به دل ، حیف زبانم بسته است جز غمت ، هیچ ڪسے با دل من یار نشد اشک از دیده فرود آمد و سوزاند مرا اشڪهاے من حریف تو ستمڪار نشد ز دل تنگ صبا رفته دگر شور و نوا گرچه دل سوخت ولے از تو ڪه بیزار نشد شعــ🖌ــر #محمــــدحقیـــــقی صــــدا #مهنـــــاز @mohhaghi

‍ . هر ڪس آمد به سراغ دل من یار نشد بهر دیوانه دلم یار و مددڪار نشد بسڪه از جور و جفا زخم پیاپے خوردم مرهمے یافت براے دل غمخوار نشد صبر را توصیه ڪردند طبیبان ، اما صبر هم چاره ے درد دل بیمار نشد شب و روزم همه در فڪر و خیالش سر شد نرسید از ره و این سینه سبڪبار نشد حرفها مانده به دل ، حیف زبانم بسته است جز غمت ، هیچ ڪسے با دل من یار نشد اشک از دیده فرود آمد و سوزاند مرا اشڪهاے من حریف تو ستمڪار نشد ز دل تنگ صبا رفته دگر شور و نوا گرچه دل سوخت ولے از تو ڪه بیزار نشد شعــ🖌ــر #محمــــدحقیـــــق صــــدا #مهنـــــاز @mohhaghi

‍ . #انفــاس_خیـــال از همین فاصله ے دور صدایت ڪردم اے ڪه غافل ز منی_باز هوایت ڪردم طوق دلتنگے و زنّار پریشانے ے تو به خدا_از تو جفاڪار شڪایت ڪردم خون دل ها ڪه ز دست تو ستمگر خوردم چه بسا شِڪوه ڪه از جور و جفایت ڪردم بار ایّام فراقت ڪمرم را خم ڪرد بے تو بر جور الم هات ‌ڪفایت ڪردم تو اگر ناز ڪنے یا ڪه تشر_فرقے نیست دل بے حوصله را تحت لوایت ڪردم تو‌ ڪجایے ڪه نفس هاے تو را ڪم دارم دل پرپر شده را صحن و سرایت ڪردم هر سحر دیده ے تر بود و من و داغ فراق به مناجات و دعا مدح و ثنایت ڪردم زائر مرقد چشمان خمارت شده ام تو شدے ڪعبه و در سینه خدایت ڪردم واژه در واژه تو را در غزلم جا دادم قصرے از شعر و غزل هام بنایت ڪردم اے فداے تو و آن اخم و غرورت_اے جان هرچه جان داشتم امشب به فدایت ڪردم به قلــ🖌ــم زیبـــای #مـرتضــی_شـــاڪــری @morteza_shakerii صــدا #مهنـــاز @AvayyESheg @Sedaybalesheg

‍ . تو را گم مے كنم هر روز و پیدا مے كنم هر شب بدین سان خواب ها را با تو زیبا مے كنم هر شب تبے این ڪاه را چون كوه سنگین مے كند آن گاه چه آتش ها كه در این كوه برپا مے كنم هر شب تماشایے است پیچ و تاب آتش ها، خوشا بر من كه پیچ و تاب آتش را تماشا مے كنم هر شب مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنے اے دوست چگونه با جنون خود مدارا مے كنم هر شب چنان دستم تهے گردیده از گرماے دست تو كه این یخ كرده را از بے كسے، ها مے كنم هر شب تمام سایه ها را مے كشم بر روزن مهتاب حضورم را ز چشم شهر حاشا مے كنم هر شب دلم فریاد مے خواهد ولے در انزواے خویش چه بے آزار با دیوار نجوا مے كنم هر شب كجا دنبال مفهومے براے عشق مے گردی؟ كه من این واژه را تا صبح معنا مے كنم هر شب به قلــ🖌ــم زیباے #محمـــدعلـی_بهمنـــی صــدا #مهنـــاز @AvayyESheg @Sedaybalesheg ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‍ . ‍ آمدے جانم به قربانت ولے حالا چرا بے وفا حالا ڪه من افتاده ام از پا چرا نوشداروئے و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر مے خواستے حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فرداے تو نیست من ڪه یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانے داده ایم دیگر اڪنون با جوانان ناز ڪن با ما چرا وه ڪه با این عمر هاے ڪوته بے اعتبار این همه غافل شدن از چون منے شیدا چرا شور فرهادم به پرسش سر به زیر افڪنده بود اے لب شیرین جواب تلخ سر بالا چرا اے شب هجران ڪه یڪدم در تو چشم من نخفت این قدر با بخت خواب آلود من لالا چرا آسمان چون جمع مشتاقان پریشان مے ڪند در شگفتم من نمے پاشد ز هم دنیا چرا در خزان هجر گل اے بلبل طبع حزین خامشے شرط وفادارے بود غوغا چرا شهریارا بے حبیب خود نمے ڪردے سفر این سفر راه قیامت مے روے تنها چرا شعــ🖌ــر #شهـــریـــار صـــدا #مهنــــاز @AvayyESheg @Sedaybalesheg ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‍ . با همه ے بے سر و سامانے ام باز به دنبال پریشانے ام طاقت فرسودگے ام هیچ نیست در پے ویران شدنے آنے ام آمده ام بلڪه نگاهم ڪنی عاشق آن لحظه طوفانے ام دل خوش گرماے ڪسے نیستم آمده ام تا تو بسوزانے ام آمده ام با عطش سال ها تا تو ڪمے عشق بنوشانے ام ماهے برگشته ز دریا شدم تا تو بگیرے و بمیرانے ام خوب ترین حادثه مے دانمت خوب ترین حادثه مے دانے ام ؟ حرف بزن ابر مرا باز ڪن دیر زمانے است ڪه بارانے ام حرف بزن، حرف بزن سال هاست تشنه ے یک صحبت طولانے ام ها ... به ڪجا مے ڪشے ام خوب من ؟ ها ... نڪشانے به پشمانے ام ...!!! به قلــ🖌ــم زیباے #محمـــدعلـی_بهمنـــی صــدا #مهنـــاز @AvayyESheg @Sedaybalesheg ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‍ ‍ . از تو دورم من ، ولی با خاطراتت زنده ام بنده ی عشق توام هر شب بیادت زنده ام گرچه شیرین بود عشقت سهم من تلخی نمود من همیشه با تو و طعم نباتت زنده ام شب سیه فام است و تاریک و خیالت در سرم روز و شب با خاطرات روی ماهت زنده ام روزگارم بعدِ تو سخت است ، پر رنج و ملال این منِ دیوانه با رنج و عذابت زنده ام هرچه بد کردم ز بد عهدی سرم آمد ، ولی تا سپیده با همین اشک ندامت زنده ام ای قرار حال زارم ای تو آرام دلم نیستی اما من چشم انتظارت زنده ام مرده ای دور از تو ام ، یک خانه ، عمری خاطره کن نگاهم من فقط با یک اشارت زنده ام شعــ🖌ــر #محمــــدحقیـــــق صــــدا #مهنـــــاز @mohhaghi

‍ ‍ . #خودتــ_میــدانی اي كه از چشم من احساس مرا مي خواني! احتياجي به سخن نيست ، خودت مي داني غرق شد در نَمي از عشق تو چشم اندازم گفتني نيست ، اگر در نظرم پيدا ني ما در آهنگ نگاهت به سماع آمده ايم سرِ اين رشته به دستانت و مي رقصاني! از همان روز كه از شهر تماشا رفتم شغل شبكاري پلكم شده درياباني خودم اين جا و دلم پيش تو آن جا مانده تا مگر نبض مرا باز تو برگرداني آسمان دل ابري من آبستن شعر و زمين تشنه ي بيتي غزل باراني هر چه گل بوده شده سر به هواي خورشيد تا به پايان برسد دوره ي سرگرداني كم كم ابروي تو زد قوس و غزل جاري شد بيش از اين شعر نگويم ــ كه تو در جرياني ــ فقط اين جمله كه سخت است نگويم با تو : دوستت دارم و داني، به همين آساني. به قلــ🖌ــم زیباے #وحیــد_رشیــدی صــدا #مهنـــاز @AvayyESheg @Sedaybalesheg ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‍ . سلام ای عشق دیروزے، منم آن رفته از یادی… ڪه روزے چشمهایم را، به دنیایے نمیدادی سلام اے رفته از دستے، ڪه میدانم نمے آیی وَ میدانم براے من، امیدے رفته بر بادی به خاطر داریَم آیا؟ ،به خاطر دارمت،آری! سلام اے باورِ پاڪے، ڪه از چشمم نیفتادی تو در من زنده ای،…هستی!، گمانم دوستت دارم ڪه با هر واژه ے شعرم، عجینے، مثل همزادی سڪوتم را نڪن باور، خودت هم خوب میدانی ڪه در اشعارِ من چیزے، شبیهِ داد و فریادی فلانے وصفِ این حسرت، مگر در شعر میگنجد؟! تصور ڪن درِ حجله، بمیرد تازه دامادی اسیرِ عشقِ من بودے، زمانی…لحظه اے، روزی رهایت ڪردم و گفتم: پرستویم تو آزادی نوشتے :بے تو میمیرم، خرابت میشوم عمری خلافِ آنچه میگفتے، ببین حالا چه آبادی!! نه پیغامے، نه پسغامے، چه راحت بردے از یادَم! نه حتے نامه ای…شعرے، برایِ من فرستادی حقیقت زهر تلخے شد، ڪه آگاهانه نوشیدم از این هم تلخ تر باشے، همان شیرینِ فرهادی به قلــ🖌ــم زیبــاے #محمــدرضــانــــظرے صــدا #مهنـــاز @AvayyESheg @Sedaybalesheg ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‍ ‍ #مثنـــوی_آن اے مستے شاعرانه ے من، ازساغرچشم پرشرابت درڪنج سڪوت، گریه تاچند؟ اے من به فداے اشک نابت آن روز ڪه باصداے لرزان، ازدرد وغم زمانه گفتی آن روزڪه رازعشق پنهان باگریه ے عاشقانه گفتی چشمان سیاه واشڪبارت، صدشعله ے آتشم به جان زد آهے ڪه زسینه ے توبرخاست، آتش به زمین وآسمان زد آن شب ڪه غرورساده ے تو، باگریه ے عاشقانه بشڪست نام تودرآسمان شعرم، چرخے زد وباستاره پیوست من شاعردردهاے جانسوز، دلبسته ی"آنِ" بے نشانم درچشم پرازغم تورازے ست، رازے ڪه نمیشودبخوانم بگذاربه خلوتت نشینم، تابوسه زنم به اشک هایت اے سروِ بلندسایه ے عشق، بگذاربمیرم ازبرایت هان این من واین قماراحساس، آیاسرِ عشق،جان ببازم یادل بڪَنم زچشمهایت، آخرتوبگوچه چاره سازم؟ به قلــ🖌ــم زیبــاے استــاد #حســن_اســـدی_شبـــدیز @hassanasadishabdiz صـــدا #مهنـــــاز @AvayyESheg @Sedaybalesheg ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌