کافه خیال

نمی‌شود به عقب برگشت و گذشته را از نو ساخت، فقط می‌شود با آن کنار آمد. بعضی وقت‌ها گوش دادن، تنها راه کمک کردن به یک انسان است. @Azar_farahanii

آمدن تو یعتی پایان رنج ها و آغاز روزی که زندگی در شریان های قلبم به جریان میفتد آمدن تو یعنی بستن دهان های بی عقلی  که تاریکی در درونشان جولان می‌دهد یعنی وزش باد در هوایی  که حال بارش دارد  اصلا من برای دیدن تو شبیه پرنده ای می شوم که به هوای دیدنت از قاب پنجره آسمان  بال پرواز گشوده #آذر_فراهانی @Azar_farahanii

زندگی فی‌نفسه نه جدی است و نه سر سری، نه خسته کننده است و نه جالب، بلکه این موضوعی است که به وضع خود ما بستگی دارد. @Azar_farahanii

تنهایی ام چنان به اوج خود رسیده بود که حتی حضور گاه و بی گاه تو با آن لبخند جادویی آت شده بود دلیلی برای زنده ماندنم آن قدر که صبح با خیر شروع شود آن هم  از نگاه رنگین چشمانت و به غروب بنشیند با خورشیدی که با گیسوان طلایی اش برایم دلبری می کرد می خواستم این روزها را کسی باشم برای تو و تو معنای یک زندگی برای من تا ابد .... #آذر_فراهانی @Azar_farahanii

هیچ وقت تو زندگیت مغرور نشو؛ چون هرکی باشی و هرچی داشته باشی بلاخره دورانت تموم میشه و فقط شرافته که ازت باقی میمونه... @Azar_farahanii

صبح وسعت می‌گیرد برای رونمایی از چشمان عاشقی که برای دیدار وعده ی بیداری داده بود با واژه هایش خوشامد می گويد به روشنایی روز و غزل می بافد با گیسوان یار صبح با آمدنش پشت پا میزند به هرچه در سیاهی شب جا مانده #آذر_فراهانی @Azar_farahanii

به قول خسرو شکیبایی: عشق اون نیس که وقتی دیدیش دلت بلرزه! عشق اونِ که وقتی نمیبینیش دلت میخواد کَنده شه :) @Azar_farahanii