ଘood~

نفرت برانگیز ترین آزمونی بود که تاحالا دادم نه تنها هیچ ربطی به صنف من نداشت بلکه فکر میکردم لااقل چهارتا سوال علمی هم توش باشه ولی همشون از فقه بود و سنگکوب کرده بودم که اینا چیه و چه ربطی داره به من که امتحانشو واجب کردن فقط اونجایی که عربی میشه جوابش🫤🫤 شانس آوردم پی دی اف طرف رو پیدا کردم ولی از اونم نمی‌تونستم به جواب دقیق برسم هرچی فکر میکردم درسته و تو کتاب‌های دینیمون بوده زدم به جای موضوع اصلی مراحل ذبح حیوانات رو امتحان گرفته بود و کلی از وقتمو گرفت واقعا حس لالی و منگی دارم و میرم حموم یکم بهتر شم

امروز دلم هتل می‌خواد. اتاق‌های غریبه و خوش آمدگو، با تخت‌خواب‌های سفید، تمیز و پفی. کتری‌های برقی ساده برای نوشیدن قهوه و خستگی درکردن با ویو دریایی، شهری، چیزی. دلم حتی برای اون شامپو کوچولوها تنگ شده و تموم اون آرامشِ حاصل از موقتی بودن، دور بودن، تازه بودن.

جوری شده که آدما رو هرچیزی که ازش سر در نمیارن اسم ادایی میذارن و خلاقیت رو تو نطفه خفه می‌کنن این کیف ها به احتمال قوی چرم هست و نباید آب بارون بهش بخوره. چون چرم با آب بارون به مرور خراب میشه پس یه خلاقیت قشنگ و چشم نوازه نه ادا.

دریای ادا ساحل ندارد .... •تچال• @uttweet

ناراحتم سه تا دوست پسرم تو یه روز ترکم کردن.

من اینجا غر میزنم ولی صرفا غره که خالی بشم:) اگه نخوام تو این وضعیتی که الان هستم باشم، هیچ چیز نیست که بخواد و بتونه مانعم بشه