کانال| صبغت الله عاکف

دو هفته بعد، برنامهٔ بوستان پارسی را نیز آغاز خواهیم کرد، إن شاء الله

برنامهٔ کتاب‌خوان (ایجاد عادت مطالعه) را در تلگرام به یاد دارید؟ نظر شما چیست با طرحی تازه، دوباره آن را آغاز کنیم؟

حنجرهٔ سرودهای زاهدانه و فضیلت زهد بر ثروت‌اندوزی و مال دنیا! راستی گفته بود: زهد این است که مال در دست آدم باشد، نه در قلب آدم؛ اما در سرود «قلبي الصغير» اگر شنیده باشید، می‌گوید: أرى الدنيا لمن هي في يديه عذابا كلما كثرت لديه إذا استغنيت عن شيء فدعه وخذ ما أنت محتاج إليه (دنیا و ثروت‌هایش را، هرچه زیادتر می‌شود، برای کسانی که آن را در دست دارند، عذابی بیش نمی‌بینم. وقتی از چیزی بی‌نیاز شدی، رهایش کن. چیزی را برگزین که نیازت با آن برطرف می‌شود). سرودی را که دربارهٔ زهد عمر رضی الله عنه خوانده، شنیده‌اید؟ https://youtu.be/fqB0uBm0koE?si=GJbzTw7bl4nUE3Cz صبغت الله عاکف

تمدن رگِ سفید عبارت از نصرانیت در دین، دموکراسی در سیاست، سرمایه‌داری در اقتصاد و فساد در اخلاق و فرهنگ است. @Sebghatullah_Akef

ما عاشق کالبد ابن تیمیه و ابن قیم نیستیم و آنان را مقدس نمی‌شماریم؛ یا اصلا بحث این نیست که ابن تیمیه و ابن قیم نقد می‌شود؛ بحث اینجا است که آن‌چه امروز به نام نقد مطرح است، نقد است؟! باز هم کسانی که تعیین می‌کنند که چه چیزهایی نقد است و چه چیزهایی نقد نیست، اهل فنّ نقد هستند که بازشناسند؟! مردمان بزرگ با رشته‌های تخصصی و گرایش‌های متعددی پای سفرهٔ معرفتی ابن تیمیه نشسته‌اند؛ یکی در حوزهٔ معرفت‌شناسی ابن تیمیه، یکی در حوزهٔ هستی‌شناسی ابن تیمیه، یکی در حوزهٔ روش‌شناسی ابن تیمیه، یکی در حوزهٔ نقد تیمی بر منطق، یکی در حوزهٔ منطق تیمی، یکی در حوزهٔ نگاه ابن تیمیه به فلسفه، یکی در حوزهٔ نگاه ابن تیمیه به کلام، یکی در حوزهٔ نگاه مقاصدی ابن تیمیه، یکی در حوزهٔ سیاست‌شناسی ابن تیمیه، یکی در حوزهٔ معرفت قبلی و بعدی نزد ابن تیمیه، یکی در حوزهٔ امور عامه نزد ابن تیمیه، یکی در حوزهٔ مقولات عشر نزد ابن تیمیه و غیره می‌نویسد. این‌وسط مردم ما نشسته‌اند که ابن تیمیه اهل تجسیم، تشبیه، تمثیل، حشو، تکفیر و فلان است! همهٔ این کارها پیرامون معرفت تیمی، اشاره به مرکزی‌بودنِ این تیمیه در بدنهٔ معرفت اسلامی دارد. پس نقد آن، به صورت موضوعی، نخست اشتباه است و در قدم دوم، کار هر کسی نیست. این حجم بزرگ معرفت را نمی‌شود به چوب تجسیم و تشبیه، یا با تکرار و ترجمهٔ نقد‌های پراکندهٔ عرب‌ها زد. صبغت الله عاکف @Sebghatullah_Akef

فهم این‌ها در میزان علم همین‌اندازه است. کج می‌فهمند و کج هم نقد می‌کنند. البته این هم عادت همیشگی شان است که همواره با قطع و برید سخنان اهل علم، به زبان‌درازی شان می‌پردازند؛ همین‌طور اکنون سخن بنده را از سیاق آن بریده‌اند و فربه ساخته‌اند. بنده وقت ندارم و به دفاع از خود ارزش هم نمی‌دهم. همان‌طوری که به نقد علمی این مردم هم ارزش علمی قائل نیستم؛ از نوع ثرثره‌های منبری خامی است که سرتاپایش، یک سخن علمی یافت نمی‌شود. تنها به عنوان نمونه‌ای از کج‌فهمی این بزرگواران، این قسمت سخن شان را مورد تبصره‌ای کوچک قرار می‌دهم. هر عاقل و چیزفهمی متن قبلی بنده را بخواند، به خوبی می‌فهمد که منظور بنده از تخریب و هدم، این است که جاهل‌بودن این‌طیف آشکار و واضح شود، تا مرجع علم و نقد برای مردم قرار نگیرند، چنان‌که در پاراگراف پایین‌تر متن خویش، منظور از هدم و تخریب را توضیح داده بودم و گفتم: «تا توهم معرفتی‌شان از بین نرود، در آنان حس نادانی و کم‌بضاعتی درست نمی‌شود و در نتیجه، همواره در جهل مرکب باقی می‌مانند». پس منظور از هدم و تخریب، یعنی از بین‌بردن توهم معرفتی در این‌ها است؛ نه از بین‌بردن خود شان. به الله پناه می‌بریم از این‌که کسی را به برخورد فیزیکی با کسی تحریک و تشویق کنیم. تمام متن طولانی ایشان، محور همین فهم بریده و احساسی و عجولانه و کج، از نوشتهٔ بنده می‌چرخد. وقتی این نکته را فهمیدید، باقی نقدهای شان را هم بفهمید. فهم ایشان از سخنان ابن تیمیه نیز چنین است و بارها دیده‌ام که دچار قطع و برید و خلط مباحث هستند. وقتی با کج‌فهمی و قطع و برید سخنان علمای بزرگ، به آنان تهمت تکفیر و تجسیم و تشبیه و غیره می‌زنند، بعید نیست که با ما نیز چنین کنند. نکتهٔ جالب متن بنده این است که قبل از همه‌چیز، بنده خود طلاب علم و علمایی را مخاطب قرار داده بودم که هم‌فکر ایشان هستند. بنده با بسیاری از طلاب علم و علما و استادان هم‌فکر ایشان، که منطق علم را می‌دانند و در فاز قضایای علمی هستند، میانهٔ خوب دارم و بارها با آنان گفتگو کردم و همین قضیه را نیز، نخست با آنان در میان گذاشته‌ام. تا جایی که آنان نیز مانند بنده به مصیبت این نوباوگان پی برده بودند و هم‌نوایی کرده‌اند. آنان نیز مانند بنده قائل به از بین‌بردن توهم معرفتی و تخریب آن در این بچه‌ها بود، آیا آنان نیز روی‌کرد حذف و خشونت دارند با شما؟ بسیاری از دوستان بارها برایم گفتند که متن‌های نویسندهٔ این متن را نقد کن و برایش وقت بگذار، بارها برای شان گفتم، چیز علمی در آن نمی‌بینم که نقد کنم. تکرار تهمت‌های چندین‌ساله است. اگر این‌ها نقدخوان می‌بودند، بارها چیزهایی را که نقد شده، تلبیسانه نقل قول نمی‌کردند. حالا کسی را که چنین فهمی از یک متن کوچک دارد، چگونه من نقد علمی کنم؟! این‌ها کجا و نقد علمی کجا! کجای این کارها علمی است که نقد علمی شود! ادب در مقابل کسانی که ادب در برابر علم را رعایت نمی‌کنند، تادیب کردن شان، با برملا کردن جهل شان است. تا بزرگ‌شدن این‌ها فرسخ‌ها زمان و راه است. صبغت الله عاکف @Sebghatullah_Akef

گنج معنی و معرفت ‏این‌ها آثار ابن قیم رحمه الله است. هیبت و شکوه و دل‌ربایی و دل‌کشی این مجموعه را ببینید، سپس تصور کنید آثار استادش، ابن تیمیه رحمه الله از چه هیبت و شکوه و سلطه‌ای بر قلب‌ها برخوردار خواهد شد، اگر در تصویری یکجای شوند. از خواندن این آثار نگویم که امام شوکانی رحمه الله می‌فرماید: «اگر فردی در اسلام، جز کتاب‌های شیخ ابن تیمیه و شیخ ابن قیم، دیگر کتابی نداشته باشد، آثار این دو برایش کافی است». تنها برای «مدارج‌السالکین» ابن قیم و «درء تعارض العقل والنقل» ابن تیمیه رحمهما الله پنج سال اعتکاف کنید، باز هم کفایت نمی‌کند؛ زیرا به مطالعهٔ تدبری بیش‌تری نیاز دارند، تا بیش‌تر گنج‌های خود را به شما تقدیم کنند. آن‌وقت، نابالغی که هنوز در فقه عبادات و مباحث ابتدایی عقیدهٔ خود مشکل دارد و در زندگی، عقیدهٔ واسطیه را نیز لمس نکرده است، می‌آید با عشوه‌های دخترانه‌اش، می‌گوید: «ابن تیمیه یا ابن قیم، مجسمه و تکفیری و حشویه و مشبهه و فلان و فلان بود». من نمی‌گویم ابن تیمیه و ابن قیم، فوق نقد هستند و مقدس؛ اما این‌ بچه‌های نازدانه‌ای که می‌دانم در زندگی برای چهار رسالهٔ فارسی انرژی مصرف نکرده‌اند، با نقد و حتا فهم معنای اصطلاحی نقد، سال‌ها فاصله دارند. به قول یکی از دوستان، تنها نقل می‌کنند که ابن تیمیه و ابن قیم فلان و فلان هستند. نه دلیلی، نه استدلالی، نه حواله‌ای، نه سیاقی... به شهادت خود علمای بزرگ هم‌مکتب ابن تیمیه و ابن قیم، اگر فردی دست‌کم «چهار کتاب منطق، سه کتاب در هریک از نحو و بلاغت و اصول فقه و قواعد فقهی و یک دوره مقولات و امور عامه» نخوانده باشد، مطولات عقیدتی این دو شیخ را هرگز نمی‌فهمد. چون پر است از عبارات و اصطلاحات این فنون. اگر کسی، چه از پیروان ابن تیمیه و ابن قیم و چه مخالفان شان، مدعی می‌شود که من آثار عقیدتی این دو را خوانده‌ام و فهمیده‌ام، در حالی که چیزی از این فنون نمی‌داند، دروغ می‌گوید. حالا تصور کنید و مغز خود را به کار اندازید که این بچه‌ها، نزد کدام عالم و شیخ و با کدام درجهٔ علمی، نحو و بلاغت و منطق و اصول فقه و قواعد فقهی و مقولات و امور عامه خوانده‌اند؟ حس نمی‌کنید فضا را دارند آلوده می‌کنند؟! هنوز وقتش نرسیده چیزفهمان جامعه، از جهل این رویبضه‌های نادان پرده بردارند؟ صبغت الله عاکف @Sebghatullah_Akef