cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

یــاقــ✹ـوت سـ🔥ــرخ

┌˚❀̥──◌─ ﷽ ──◌─❀̥˚┐ بچسب به زندگیت و لطفا زندگیت من باشم! ˑ ִ ֗ ִ ۫ ˑ ִ ۫ ּ ﹗ ˖ ་ 💭 ֺ ָ ֙⋆ اخبار رمان‌های نویسنده☁️ https://t.me/+WBQz4ZuhLxc3MjZk .꠶❥عضو انجمن نویسندگی مهبانگ https://yek.link/Silvermoon

إظهار المزيد
لم يتم تحديد البلدلم يتم تحديد اللغةالفئة غير محددة
مشاركات الإعلانات
1 434
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

#پارت_واقعی_رمان⛔ هیشش یواشکی بیا تو این کانال🤫🔞 _نمیخوای منو مال خودت کنی آدریان؟ این دختر بلد بود چجوری منو تو مشت خودش بگیره درست بود به الکس اجازه نداده بودم نشونش کنه اما نمیدونم خودم میتونستم از قانون خودم پیروی کنم یا نه بوی خونش به تنهایی یا اغواگر ماهر بود _بعضی وقتا شک میکنم که تو برای اغوا کردن من به اینجا نیومده باشی! جسه ریزشو جلو کشید و حالا گردنش زیادی توی دید من بود یه گردن اماده برای دریدن و چشیدن اون خون ...خونی که بیشتر شبیه یه افسون بود _لمسم کن...لمسم کن لعنتی لمس تو یه حس دیگه ای داره...یه اسم دیگه ای داره اون اسمو دوست دارم با اینکه نمیفهمش مک عمیقی به ترقوه اش زدم که ناله نامفهومش کنار گوشم بلند شد _باید انتخاب کنی سنجاب کوچولو شبی که انتخابت من باشم ...تورو مال خودم میکنم...تمام و کمال اونشب تو بوم نقاشی منی...من تو نقاشیم از رنگ بنفش زیاد استفاده میکنم خیلی دلم میخواد صبح که از خواب بلند میشی تن برهنه اتو جلوی اینه با رنگای خودم تماشا کنم _میخوام فردا تماشاش کنی! _دلت میخواد مال من باشی سنجاب کوچولو؟...🔥
إظهار الكل...
پوشش اخبار اعتراضات و حواشی اخیر و آموزش اتصال به اینترنت جهانی : https://t.me/+rf_QBuPRr2YyMTM0
إظهار الكل...
-ارضا کردنت بعد خواهرم، وظیفه‌ی منه دامون خان. دامون خان سر تا پایش را نگاه کرد و نیشخندی زد -کی این وظیفه رو انداختی رو دوش تو یه الف بچه که حتی نمیدونی سکس چی هست. دخترک بدون خجالت جوابش را داد -من نباید بلد باشم، شما قراره بامن ارضا بشی! نزدیک تر شد و نفسش را در صورت دامون رها کرد -دوست ندارم بعد خواهرم، به خاطر نیازات با هرکسی بخوابی! مرد نزدیکش شد و حین بازی با پهلویش پچ زد: _ حرف که باد هواست، نشونم بده چیکاره ای... https://t.me/+nX9vBKmCqjY3NGQ8
إظهار الكل...
-ارضا کردنت بعد خواهرم، وظیفه‌ی منه دامون خان. دامون خان سر تا پایش را نگاه کرد و نیشخندی زد -کی این وظیفه رو انداختی رو دوش تو یه الف بچه که حتی نمیدونی سکس چی هست. دخترک بدون خجالت جوابش را داد -من نباید بلد باشم، شما قراره بامن ارضا بشی! نزدیک تر شد و نفسش را در صورت دامون رها کرد -دوست ندارم بعد خواهرم، به خاطر نیازات با هرکسی بخوابی! مرد نزدیکش شد و حین بازی با پهلویش پچ زد: _ حرف که باد هواست، نشونم بده چیکاره ای... https://t.me/+nX9vBKmCqjY3NGQ8
إظهار الكل...
دکتره گیر داده که دختره با سرگرده رابطه داشته❗ دکترش که اینه پس شخصیت‌های اصلیش قراره چجوری در بیان؟! 😱🙈😏😂⛔ ❗پارت واقعی و آینده‌ی رمان_چرا از #حال رفتی؟!دلیل #ضعف کردنت چی بوده عزیزم؟ لبام‌و توی دهنم می‌کشم و سرم‌و پایین می‌ندازم و جواب نگاه منتظرشون‌و نمی‌دم...نمی‌دونم خانوم دکتر از این واکنشم چه برداشتی می‌کنه که خیلی قاطع و جدی می‌پرسه _باهم #رابطه داشتین؟! شوکه و متعجب از این سوالی که نمی‌دونم از کجای ذهن اُپِند مایندش بیرون اومده ، سرم به ضرب بالا میاد و مات به خانوم #دکتر نگاه می‌کنم که جواب نگاه خیره‌م‌و این‌جوری می‌ده _وسط #رابطه از حال رفتی؟! چشمام دیگه گشادتر از این نمی‌شن و این زن دیگه زیادی شور اُپِند مایندی رو در نیاورده؟!تنم یخ می‌کنه و از #خجالت بیشتر توی خودم جمع می‌شم و من از این به بعد چجوری تو روی #سرگرد نگاه کنم؟!همون مشت #فشرده شده‌ش که تو تیررس نگامه ، به اندازه‌ی کافی گویای حالش هست!قبل از اینکه بذارم خانوم دکتر بیشتر از این به #فانتزی‌های اُپِند مایندیش پر و بال بده ، با یه "نـــه" کشیده و بلند حرفش‌و می‌برم که این‌بار با جدیت بیشتری می‌گه _پس نکنه #بارداری؟! وای وای وای کی به ایشون مدرک دکتری داده آخه؟! #رو_این_دکتره_کراش_زدم_رفت 👌😐😂 آقا بیاین ببرینش...دکتر هم دکترهای قدیم!دلبر و سرگردمون و تو چه مضیقه‌ای که قرار نداد🙈😅⛔نسخه‌ی کامل و بدون سانسورش‌و فقط و فقط در کانال زیر بخونین🤤😍👇 🔥 https://t.me/+owe-rkU428IzY2U0 🔥 ⛔ https://t.me/+owe-rkU428IzY2U0
إظهار الكل...
❈➷هـــــBÃŻĮــــم‌⤾•|به قلمِ : اِلا|•➶❈

❁﷽❁ «کانال رسمی اِلا» اولین اثر من : •| هم‌بازی |• ⤾﴿آنلاین﴾ ~ضربان قلب نداشته‌ی عروسک خیمه‌شب بازی‌و به نوسان بنداز!⤾﴿آفلاین﴾ ❁عشق هیچ‌وقت پشت ابر نمی‌مونه❁⤾﴿آفلاین﴾ ❌رزرو تبلیغات :

https://t.me/tkhmbbghelaa

❌سفارش کاور/بنر :

https://t.me/bnkhtcvvbe

وقتی یه دختر ظریف ریزه میزه بالا شهری با یه پسر گردن کلفت جذاب و لات پایین شهری دوست میشه و هرشب دین و ایمون آقا پسرمون و میبره چی میشه؟ دوست دختر و دوست پسر نوجوونمون مجازی رو ترکوندن 😂😂🙈💢❤️‍🔥♨️ محدودیت سنی رو رعایت کنید https://t.me/+VK8AGy4liiA5YTA0
إظهار الكل...
رمان رزسفیـــد به قلم ترانه بانـــو

وَ خدایی که به شدت کافیست... «لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم» پارت گذاری منظم هرروزه ازدواج مجدد :کامل شده رز سفیـــد :آنلاین عاشقانه_اجتماعی پایان خوش💖 اینستامون👇

https://instagram.com/taran_novels

_ باکره بودی؟ سرمست و در حالی که زیر شکمم تیر میکشید خندیدم. _ مثلا اگر میگفتم می تونستی جلوی شهوتت رو بگیری؟ اخم کرد و بالا تنه‌م رو توی مشتش فشار داد. _ حیوون که نیستم؛ تو نبودی هزار تا دختر دیگه بودن به من سرویس بدن. سیلی به سیبک گلوش زدم. _ تو پلیسی بین هزار تا آدمی که جلوت مردن باید باورت کنم از خون بکارت من ترسیدی؟ https://t.me/+2sOPjk0MuFc1NTky
إظهار الكل...
Sar | شُــعّلـِـهـ🪶

به قلم سار 🪶 جلد اول: پری سیاه☠️ درحال تایپ روند پارتگذاری: از شنبه تا پنجشنبه ۱۰ شب هرگونه انتشار و کپی حتی با ذکر نام نویسنده ممنوع، و پیگرد قانونی دارد❗ چنل محافظ:

https://t.me/SarNovels

❌❌❌دكتربازي💦💉🔥 دستم رو روی سینه‌اش گذاشتم و روی تخت خوابوندمش و گفتم: - دکتر بازی کنیم آقای جذاب؟! باید براتون یه سری چیزا تجویز کنم! زبونم رو روی رگ گردن برجسته‌اش کشیدم و نفسم رو توی گودی گردنش خالی کردم که کمرم رو چنگ زد و وادارم کرد بخوابم روش. لب پایینم رو گاز گرفت و با لحن خمار و مردونه‌اش گفت: - من باید تجویز کنم پرستار کوچولوی سکسی! با لذت لبم رو گاز گرفتم که اسپنک محکمی زد و مقنعه‌ام رو بالا داد و لاله‌ی گوشم رو گاز گرفت و با همون لحن زیر گوشم گفت: - لباسات و دربیار و بشین روی میز، زیادی داغی خانم پرستار باید تبت و بیارم پایین. https://t.me/+0q_6SynWOGBmNzg0
إظهار الكل...
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.