🚶♂️ رهگذر🚶♂️
دل نوشته های یک رهگذر تاسیس ۱۳۹۹/۳/۲۲ https://t.me/passerdy
إظهار المزيد569
المشتركون
-224 ساعات
-127 أيام
-6130 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
یه شب دیر وقت بود داشتم میرفتم خونه
راه میانبر رو انتخاب کردم
وسط راه سه تا خانم طرفم اومدن و گفتن خیلی میترسن اگه میشه من تا سر جاده همراهیشون کنم
منم قبول کردم و راه افتادیم
بعدش وسط راه من گفتم:
من ترس شما رو درک میکنم، حق دارید من هم اون قدیما، وقتی که زنده بودم از این مسیر میترسیدم.
باید میبودید و میدیدید که چطور میدویدن😂
@passerdy
👍 2
یکی حاجی رو بگیره😂😂
شهردار یک شهر در ایتالیا از این المان ها
استفاده کرده تا باعث شادی عمومی مردم باشه؛
فقط حاجی با اون سن و سالش😂
@passerdy
👍 2
چشم خود بستم که دیگر
چشم مستش ننگرم
ناگهان دل داد زد:دیوانه من میبینمش!
💯 3
یه رابطه تموم شده رو بخوای دوباره شروع کنی، شبیه این میمونه که بعد از یه خواب قشنگ و باحال دوباره سعی کنی بخوابی که بتونی ادامه اون خواب رو ببینی.
همینقدر احمقانه.
@passerdy
👍 3