cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

ژین

ادبیات داستانی✒ شعر 🌿 موسیقی 🎼

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
198
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-27 أيام
-530 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Photo unavailableShow in Telegram
چند نفر ما این شعر را شنیده ایم یا خوانده ایم؟! چند نفر فکر می کنند و بر این باورند که شعر " سوتک " را دکتر شریعتی نوشته و سروده است؟! تقریبن اکثر کسانی که سر و کارشان با شعر و ادب است این شعر را هم مثل شعر زمستان اخوان ثالث یا شعر تولدی دیگر فروغ یا پریای کتاب هوای تازه ی شاملو ، به کرات شنیده اند و چون تبلیغ شده روی این شعر که کار دکتر شریعتی بوده ، پذیرفته اند که دکتر شریعتی شعر سوتک را سروده . در حالی که شاعر این شعر ، شاعری کمتر شناخته شده بنام موسوی اهری ست . این شاعر گمنام که کتابی هم در سالهای دور چاپ کرده ، نام کاملش سید مرتضی موسوی فرزند سید قاسم است که در 4 آذرماه 1321در روستای رشت‌آباد قدیم، از توابع اهر، به دنیا آمد . وی تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود و متوسطه را در اهر به اتمام رساند و در ادامه از دانشسرای تبریز فارغ‌التحصیل می‌شود و به شغل معلمی روی می‌آورد. اشعار او در روزنامه‌های کیهان، اطلاعات، مجله جوانان و عصرتبریز به چاپ می‌رسیده است. آثار انتقادی او باعث برانگیختن خشم صاحبان قدرت می‌شود؛ به طوری که توسط ساواک جهمنی دستگیر، شکنجه و زندانی می‌شود و عاقبت در 16 تیرماه 1354 به حیات پرماجرای خود خاتمه می‌دهد. پس از مردن چه خواهد شد نمی‌دانم نمی‌خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی‌در‌پی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد و فریاد گلویم گوش‌ها را بر ستوه آرد و خواب خفتگان خفته را آشفته و آشفته ‌تر سازد و گیرد او بدین ترتیب تاوان سکوت و انتقام اختناق مرگبارم را .
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
Photo unavailableShow in Telegram
عقاید یک دلقک هاینریش بل «به شکل عجیب و غریبی با وجود تمام تجارب تلخی که با همنوعان خود پشت سر گذاشته‌ام، آنها را دوست دارم. منظورم انسان‌ها هستند.» @zhiiin💎
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
احمدرضا احمدی روحیه طنز و بذله گویی داشت. واین ویژگی کوچکی نیست. فهم طنز و ایجاد طنز دشوارترین کار در زبان انسانی ست. به ویژه وقتی طنزپرداز در یک جامعه عبوس، خشن و افسرده زندگی کند. فهم طنز دشوار است، طنز پردازی از آن دشوارتر. علت اینکه طنزهای صادق هدایت، دهخدا و مجله توفیق هرگز تکرار نشدند همین است. یک ملاک ارزیابی ذهن معتبر، ادبیات معتبر، شعر معتبر، سینما و تاتر معتبر، میزان درک آنها از طنز و نوع نسبت آن ها با طنز است. چند مطلب طنز از میان انبوه طنازی های احمدی را هیچ‌وقت فراموش نمی کنم. ۱- بعد از اینکه عمل قلب انجام داده بود و به توصیه پزشکان در قلبش باطری کار گذاشته بودند به همه اعلام کرد: من تنها شاعر ایران هستم که هم با برق کار می کند، هم با باطری. ۲- در مستندی که از او ساخته بودند از او پرسیدند آرزویت چیست؟ گفت: تا الان من احمدرضا احمدی بودم، بعد از این یه کسی بیاد یه پولی بگیره اون ادامه بده. ۳- به دوستان شاعرش پیام داده بود بیایید هفته ای یه بار دور هم جمع بشیم آه بکشیم. ۴- از او پرسیدند چرا وارد مبارزه سیاسی نشدی؟ گفت برای اینکه اگر دستگیر بشم با اولین سیلی همه چی رو لو میدم. ۵- دوستی برای عکاسی از احمدی به منزلش رفته بود. احمدی پرسید چطوری بشینم؟ دوست عکاس گفت هر طور که در زندگی تان راحتید. احمدی هم گفت: حتا به راحتی نشستن در خلا؟ ۵- گفت روزی در خانه تنها بودم و یک نفر هم مهمان من بود. غیر از من و مهمانم کسی در خانه نبود. ناگهان دیدم کسی از دم در اتاق رد شد، رفت تو راه پله، از پله ها رفت پایین که از در بره بیرون. رفتم ببینم کیه. دیدم ماشین لباسشوییه که روشن شده داره کار می کنه. **** ای کاش طنز هم می نوشت و طنز هم منتشر می کرد. بدون تردید طنز در ایران متحول می شد. یادش گرامی. ****
إظهار الكل...
پسر یه سری وکیل‌مکیل کس‌خل دوره افتاد‌ه‌ن تو اینستاگرام و فلان که اگه به حجابتون گیر دادن قانونی نیست، اگه جریمه‌تون کردن قانونی نیست، اگه کشتنتون قانونی نیست، کس‌خل اگه قرار بود قوه‌ی قضائیه آخوند و پلیس و فلانش قانونی عمل کنه که ما اینقدر اینجا بدبختی نداشتیم، اینو مشروطه‌خواه یه قرن پیش فهمید که حقوق آدمها رو قوه‌ی قضائیه‌ی مستقل می‌تونه استیفا کنه بعد، بعد از این همه سال جنایت آخوند، تازه جماعت یادشون افتاده که وای فلان غیرقانونیه، عئیزم بیا پایین سرمون درد گرفت، روضه‌ی قانون و حقوق نخون برای ما تو این مملکت، آره خب طبق همین قانون اساسی مچل هم تجمع و تحصن قانونیه ولی خب کو؟ واقعا تو رؤیا زندگی می‌کنن یه عده، به قول دکتر سکویی ما تو جنگیم. احسان خطایی @zhiiin
إظهار الكل...
شاعر را ساکت کنید! و کلمات کمتری بین ما خواهد بود - درخشش تصادفی کمتر پرواز رمزآلود کمتر... لحظات بی‌خطر خواهد بود، و دوران گم خواهد شد... ولادو گوتوواتس (شاعر، فیلسوف و سیاست‌مدار کروات) ترجمه: مهرداد خامنه‌ای
إظهار الكل...
فکر کن یکی از اشیای اطرافت رو بخوای بهم هدیه بدی ، ازش عکس بگیر بفرست.
إظهار الكل...