𝓡𝓸𝓶𝓪𝓷 𝓪𝓻𝓭𝓲𝓪
207
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
حمایت کنید بچه ها
من با اینکه میرم مدرسه بازم پارت مینویسم
لطفا لفت ندین
لینک گروهو به دوستاتونم بدین که عضو شن 🥺😘
#پارت_پنجم
(نقشه)
ارسلان : دیدم یکی صدام میکنه
برگشتم که دیدم دیاناعه
دیانا : ببخشید اقای کاشی
ارسلان : بگو ارسلان راحت ترم
دیانا : باشه
ارسلان بابت امروز ممنونم
خیلی وقت بود کسی باهام حرف نزده بود
تو امروز به من امید دادی
و اینکه
بابت اینکه باهام هم تیمی شدی ممنونم
ارسلان : خواهش میکنم
این که تشکر کردن نداره
کاری نکردم 😉❤️
دیانا : اهوم بازم ممنون
خب من دیگه برم
ارسلان : خب بیا برسونمت
دیانا : نه مرسی الان ماشین شخصیم میاد
ارسلان : باشه هر جور راحتی
فقط اینکه
میتونم برای هماهنگی پروژه و اینا ...
شمارتو داشته باشم
دیانا : اره چرا که نه
بزن شمارمو ۰۹۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
ارسلان : مرسی
دیانا : خواهش میکنم
من دیگه برم
خدافظ
ارسلان : خدافظ
.........
ارسلان : رضااا
رضا
من اومدم
رضا: خوش اومدی شا دوماد
ارسلان: شا داماد کیه
رضا : تو دیگه
مگه مخ دختررو نزدی
ارسلان : رضاااا😠
من که نمیخوام مخشو بزنم
میخوام باهاش دوست شم
دوستی که بتونم باهاش صمیمی شم و وارد باندش شیم
اینو تو اون مخ نداشتت فرو کن
رضا: باشه ولی ...!
ارسلان : ولی چی
رضا : ارسلان خیلی مراقب باش
ارسلان : چرا
رضا : مواظب باش دختره عاشقت نشه
چون اگه بعدش بفهمه با نقشه نزدیکش شدی
دیگ تمومه
ارسلان : نه حواسم هست رضا
رضا : مراقب باش خودت عاشقش نشی😄
ارسلان : رضا داری زیادی چرت و پرت میگی
مزنمتا
رضا : میخوای رفیقتو بزنی 🥺
ارسلان : باشه حالا قیافتو اونجوری نکن
نمیزنمت
زنگ بزن دو تا پیتزا بیارن بخوریم
رضا : باشه
ارسلان : رفتم تو اتاق که ..........
انچه خواهید خواند در پارت بعد : فکرم همش پیششه از ذهنم نمیره .....!!
#پارت_چهارم
(نقشه)
فردا
ارسلان: کاری نداری رضا ؟
رضا: نه داداش
به امید موفقیتت
فقط رفتی دانشگاه یکیم برای من پیدا کن
ارسلان: عه رضا
مگه میخوام بریم کسیو پیدا کنم
میخوام برای ماموریت برم
رضا: باشه حالا شوخی کردم 😂
ارسلان: دیوانه 😅😂
خب دیگ خدافس
رضا: به سلامت
.........
ارسلان: وارد دانشگاه شدم
رفتمو نامه رئیسو دادم به مدیر دانشگاه
و هماهنگ کردیم
بهم گفت که دیانا کدوم کلاسه
رفتم تو کلاس و دیانا رو دیدم
تنهای تنها نشسته بود
رفتم کنارشو نشستم
سلام کردم
سلام کرد
دیانا : تازه اومدی اینجا؟
اخه ندیده بودمت تاحالا
ارسلان: اره تازه اومدم
دیانا : اوک
استاد اومد و شروع کرد به درس دادن
من قبلا همه اینارو پاس کرده بودم
ولی برای اینکه ضایع نشه یاد داشت میکردم
یه ربع مونده بود که کلاس تموم شه که استاد گفت
بچه ها گروه های دو نفره تشکیل بدین و برای پروژه امروز ارائه اماده کنید
خب گروهاتونو ممشخص کنید الان
ارسلان: همه با هم گروه شدن
هیچکی دیانا رو انتخاب نکرد
منم گفتم فرصت خوبیه و دستمو بلند کردمو گفتم که میخوام با دیانا هم تیمی بشم
دیانا با تعجب بهم نگاه کرد
کلاس تموم شد
اومدم بیرون
شنیدم که یکی از بچه ها به یکی دیگه میگفت بابای دیانا رحیمی خلافکاره
چجوری این پسره باهاش هم تیمی شد
یکیشونم گفت این پسره تازه اومده نمیدونه باباش خلافکاره
از اونجا دور شدم و داشتم به سمت پارکینگ میرفتم که دیدم یکی صدام میکنه
.............
خوب بود ؟
به نظرتون کیع؟❓😂
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.