ZhOu💙🌊

یه جوری لهجه پذیرم که اگه چند روز کنار یه قومیتی باشم دقیقا مثل خودشون صحبت میکنم

رسیدن به آدامس وسط آبنبات چوبی خنکی اونطرف متکا خندیدن بچه از ته دل به اداهات راه رفتن روی جدولای کنار خیابون رسیدن به نون بستنی قیفی نوشتن روی شیشه بخار گرفته ماشین چقدر قشنگه ؟ داشتن آدم امن دقیقا همین حسا رو به آدم میده

‏درسته که خیلی تلاش میکنم حالم خوب باشه و موفقیت آمیز هم بوده، ولی دلم یه اتفاق خوب میخواد که خودم واسش تلاش نکرده باشم، شانسی طور، مثلا یه نوتیف خوب، یه سورپرایز خوب، یه بغل خوب:)

با آخرین توانی که داشت از سیاهچاله درونش بیرون می‌آمد و دوباره تمام جهان بیرون او را به اعماق درونش هل می‌دادند.

نمیدونم تو کدوم داستان ادبیات خوندم ولی فهمیدم اونکه پشت سر آدم حرف میزنه مهم نیست! ولی اونیکه اون حرف رو به گوشت میرسونه مهمه! میگفت دشمن من یه تیر پرتاب کرد ولی به من نخورد ولی تو اونو برداشتی و به من زدی!

یهو به خودت میای می بینی توی رابطه‌ت چقدر داری شبیه همون والدی که بهت بیشترین صدمه رو زده رفتار می‌کنی +واقعیت اینه هیچ چیز مثل رابطه عاطفی نمی‌تونه رفتارهایی که توی کودکی باهامون شده رو دوباره برامون زنده کنه

‏کرگدن خیلی حیوون مطلوبیه اصلا شاید در طول تاریخ تکامل کرگدن حیوونی بوده که هی مجبور بوده تحمل کنه و طی نسل‌ها، اونایی که پوست کلفت‌تر بودن زنده موندن شاید یه کم خشن و زشت باشه ولی یه وقتایی آدما هم باید کرگدنی زندگی کنن دارم تمرین کرگدن بودن می‌کنم کرگدن باشیم بهتر از له شدنه...

اینجوریه ک از یه سری ادمای زندگیت خبر نگیری ارتباطتتون کلا تموم میشه انگار تنها کسی که این ارتباط و حفظ میکرده تو بودی!

‏به ما که ربطی نداره ولی واستون سخت نیست!؟ همون حسا، همون حرفا، همون خاطره ساختنا، همون قربون صدقه رفتنا، هر سری با یه آدم جدید؟

دیدین بعضیا لفظ قلم واقعی صحبت میکنن چقد قشنگه؟ اینا که تلاش میکنن فاخر باشن ادا درمیارن رو نمیگم، منظورم کسایین که واقعا یچی سرشون میشه و به یه سطح خاصی از سواد و فهم رسیدن خیلی جذابن و عمیقا از معاشرت باهاشون لذت میبرم.