cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

تاریخ ایران و جهان

مهمترین رخدادهای تاریخ ایران و جهان https://t.me/joinchat/RqyOECQg28znnS6U

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
255
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-17 أيام
-330 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

00:36
Video unavailableShow in Telegram
از تاریخ و فرهنگمون فاصله نگیریم
إظهار الكل...
4.54 MB
25:00
Video unavailableShow in Telegram
. 📺درس‌های سیاسی از تاریخ مقدمه‌ای برای رضا شاه پهلوی؛ شکست اصلاحات در قاجار و آرزوی قانون گوینده: فرید کامیاب #درس‌های_سیاسی
إظهار الكل...
34.76 MB
25:00
Video unavailableShow in Telegram
. 📺درس‌های سیاسی از تاریخ مقدمه‌ای برای رضا شاه پهلوی؛ شکست اصلاحات در قاجار و آرزوی قانون گوینده: فرید کامیاب #درس‌های_سیاسی
إظهار الكل...
34.76 MB
Photo unavailableShow in Telegram
زینب پاشا از زنان قهرمان و حماسه ساز تُرک آذربایجانی در اواخر دوره قاجار و به ویژه حادثه امتیاز تنباکو او با شرکت کردن در نهضت تحریم توتون و تنباکو و نیز گشودن انبارهای محتکران تبریز در زمان قحطی نان، نام خود را در تاریخ جاودانه کرده است این جملات از اوست : اگر شما مردان جراُت نداريد، جزای ستم پيشگان را کف دستشان بگذاريد، اگر میترسيد که دست دزدان وغارتگران را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنيد، چادر ما زنان را سرتان کنيد و در کنج خانه بنشينيد و دم از مردی و مردانگی نزنيد، ما جای شما با ستمکاران می جنگيم.. شعری به ترکی در وصف زینب پاشا حوکم ائله دی زينب پاشا جومله اوناث و فراشا سيز بازاری باسین داشا دَگنگی ياغلاییم گليم پاتاوامی باغلاییم گليم
إظهار الكل...
02:30
Video unavailableShow in Telegram
تصاویری تاریخی از  اسکناس ‌های با ارزش و بیاد ماندنی دوران حکومت پهلوی ها... در این فیلم تاریخی به‌ ترتیب مروری بر اسکناس‌های ۵ ریالی، ۱۰ ریالی، ۲۰ ریالی، ۵۰ ریالی، ۱۰۰ ریالی، ۲۰۰ ریالی، ۵۰۰ ریالی، ۱۰۰۰ ریالی و ۱۰۰۰۰ ریالی را با هم می‌بینیم... اولین بانکی که اسکناس‌های ایرانی را منتشر می‌کرد بانک شاهنشاهی بود. پس از به سلطنت رسیدن «رضاشاه پهلوی» و با تاسیس بانک ملی ایران، رضا شاه انحصار چاپ اسکناس را به بانک ملی اعطا کرد و این بانک از سال ۱۳۱۱ تا سال ۱۳۳۹ وظیفه چاپ اسکناس را بر عهده داشت. در سال ۱۳۴۰ و در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی با آغاز به کار بانک مرکزی ایران، سیاست چاپ اسکناس‌های ایرانی بار دیگر شامل تغییرات شد و دولت تصمیم گرفت تا وظیفه چاپ اسکناس را به بانک مرکزی واگذار نماید. چاپ اسکناس در دوران پهلوی تا سال ۱۳۵۷ ادامه داشت و تمام اسکناس‌ها در خارج از ایران و در لندن به چاپ می رسید.
إظهار الكل...
12.62 MB
جدال دو برادر بر سر زن یهودی تبار پس از قتل آغامحمدخان قاجار و به پادشاهی رسیدن فتحعلی شاه ، مریم خانم زن زیبای یهودی تبار که به دین اسلام گرویده و یکی از زنان حرمسرای آغامحمدخان بود ، به عقد فتحعلی شاه درآمد. معروف است که حسینقلی خان ثانی پسر حسینقلی خان جهانسوز ، به مخالفت با فتحعلی شاه برادر اعیانی خود برخاسته بوده و دلیل این مخالفت ، همین مریم خانم بوده است که حسینقلی خان دلباخته او شده بود و فتحعلی شاه نیز خواهان او بود. اما در کشاکش این رقابت ، چون زور و زر فتحعلی شاه بیشتر بود ، آن زن را صاحب شد و عاقبت برادر خود را که متوالیاً سر به شورش برمی داشت ، در سال ۱۲۱۸ قمری مقتول نمود. فتحعلی شاه از این زن صاحب ۴ پسر و ۲ دختر گردید و پنج فرزند دیگر او نیز در کودکی جان سپردند. #منبع: دختران ناصرالدین شاه_ فاطمه قاضیها
إظهار الكل...
😁 1
حرفهای بند تنبانی ! در زمان امیر کبیر هرج و مرج در بازار به حدی بود که هر کس در مغازه اش از همه نوع جنسی می فروخت. به دستور امیر کبیر هر کسی ملزم به فروش اجناس هم نوع با یکدیگر شد، مثلا پارچه فروش فقط پارچه، کوزه گر فقط کوزه و همه به همین شکل. پس از مدتی به امیر کبیر خبر دادند شخصی به همراه توتون و تنباکو، بند تنبان، هم می فروشد، امیر کبیر دستور داد او را حاضر کردند و از او دلیل کارش را پرسیدند، آن شخص در جواب گفت: کسی که تنباکو از من می خرد ممکن است هنگام استعمال به سرفه بیافتد و در اثر این سرفه بند تنبانش پاره شود. لذا من بند تنبان را به همراه تنباکو می فروشم. از آن زمان کار و حرف بی ربط را به حرفهای بند تنبونی مثال می زنند.
إظهار الكل...
‍ این چالہ میدون ڪہ میگن یعنی چه ؟ شاید شما هم شنیدین میگن فلانی مثل چاله میدونی هاست یا حرف زدن فلانی چاله میدونیه و حتما جالبه اگه بدونید قضیه این چاله میدون چیه و کجاست؟ اوائل دوره قاجار میخواستن یک حصار دور تهران قدیم بکشن، اونهمه بیابان خدا اطراف تهران رو رها کردند و رفتند محلات چسبيده به شهر دوتا چاله کندند به چه بزرگی، بعد هم خاکش رو خشت و ملات کردند و دادند دست عمله بنا ماله بکشه روی اون دوچاله ی دور شهر که مثلا حدود تهران مشخص باشه و یکوقت با قزوین و قم و رشت اشتباه گرفته نشه آن دو چاله هم شدن "چاله میدون" و چاله حصار  اما بعد از مدتی که تهران وسیعتر شد دیدن این چاله های عمیق افتاده وسط شهر موندن باهاش چکار کنن  مخشون رو بکارانداختن چاله ها رو کردن محل تخیله زبالهٔ تهران و چون عمق داخلش از هیچ جای بدون برج و بنای تهران اونروز قابل دیدن نبود کنار همان زباله ها شد بهترین پاتوق یک مشت ارازدل بیکار که از خروسخون سحر تا بوق سگ بروند وسط اون گودال و روزگار علافی شون رو بگذرونن ، هر الواطی و قمار و شرط بندی هم که فکرش رو کنید داخل اون چاله انجام میدادند از تاس بازی و شلنگ تخته و خروس جنگی و شاه دزدبگیر تا عرق خوری و شیره کشی ، برای دزدا و خلافکارا هم شده بود یک جای اَمن واسه قرارمدار و تقسیم غنایم دزدی و خلاصه واسه خودشون جماعتی شده بودن با فرهنگ و ادبیات خاص چاله میدونی (که هنوز هم در گویش بعضی ها رواج دارد) هرکی هم از اونجا می اومد بیرون فورا از رخت و لباس و قیافه خاکی و بهم ریخته اش و بوی گند زباله میفهمیدن که از "چاله میدون" اومده بیرون بعدها طوری شد که وقتی میخواستن کسی رو یه لاقبا و بی سروپا معرفی کنن میگفتن فلانی چاله میدونیه (یعنی انگار بیکار و علاف صبح تا شب رو تو چاله میدون سر میکنه) تا اینکه تو دوره رضاشاه وقتی دیدن این جماعت به اسم چاله میدونی، شدن گنده لات و شرخر و قُرق گیر محل و بقیه ملت ازشون حساب میبرن دوباره رفتن از اطراف تهران کلی خشت و خاک آوردن و ریختن اونجا و چاله میدون را پر کردند ولی انگار بعد از اینهمه سال هنوز هم در ذهن مردم شهر پر نشده و هر از گاهی یکی درونش میفته و گیر میکنه و بهش میگن چاله میدونی 𖣔𖣔𖣔𖣔
إظهار الكل...
#تدارک_همسر و #اسب برای حضرت مهدی توسط شاه تهماسب؛ فرستاده ونیزی ها به دربار شاه تهماسب، در ارتباط با تهیه مقدمات و انتظار ظهور حضرت مهدی در دربار صفوی می نویسد: "شاه یک خواهر در خانه اش دارد که نمی خواهد ازدواج کند، زیرا می گوید او را نگه می دارد تا زن مهدی بشود... شاه می گوید که از خواهرش در روی زمین که جایگاه راستین محمد است مراقبت می کند. او یک اسب سفید هم دارد که برای مهدی نگه داشته است. این اسب یک پالان مخملی سرخ رنگ و نعل های نقره و بعضی اوقات طلای ناب دارد. هیچ کس سوار این اسب نمی شود و همیشه آن را در جلوی بقیه اسب های شاه قرار می دهند." #منبع: #سفرنامه_میکله ممبره، ص 23.
إظهار الكل...
🔹گویند در زمان کریمخان زند مرد سیه چرده و قوی هیکلی در شیراز زندگی میکرد که در میان مردم به سیاه خان شهرت داشت. 🔸وقتی که کریمخان میخواست بازار وکیل شیراز را بسازد ،او جزء یکی از بهترین کارگران آن دوران بود... 🔹در آن زمان چرخ نقاله و وسایل مدرن امروزی برای بالا بردن مصالح ساختمانی به طبقات فوقانی وجود نداشت بنابراین استادان معماری به کارگران تنومند و قوی و با استقامت  نیاز داشتند تا مصالح را به دوش بکشند و بالا ببرند 🔸وقتی کار ساخت بازار وکیل شروع شد و نوبت به چیدن آجرهای سقف رسید سیاه خان تنها کسی بود که میتوانست آجر را به ارتفاع ده متری پرت کند و استاد معمار و  ور دستانش آجرها را در هوا می قاپیدند و سقف را تکمیل میکردند 🔹روزی کریمخان برای بازدید  از پیشرفت کار سری به بازار زد و متوجه شد که از هر ده آجری که سیاه خان به بالا پرت میکند شش یا هفت آجر به دست معمار نمی رسید و می افتد و می شکند 🔸کریمخان از سیاه پرسید چه شده نکنه نون نخوردی؟؟!! قبلا حتی یک آجر هم به هدر نمی رفت و همه به بالا میرسید! 🔹سیاه خان ساکت ماند و چیزی نگفت اما استاد معمار پایین آمد و یواشکی بیخ گوش کریمخان گفت : قربان تمام زور و قدرت سیاه خان و دلگرمی او زنش بود چند روزست که زن سیاه خان قهر کرده و به خانه ی پدرش رفته ، سیاه خان هم دست و دل کار کردن ندارد اگر چاره ای نیاندیشید کار ساخت بازار یک سال عقب می افتد او تنها کسی است که میتواند آجر را تا ارتفاع ده متری پرت کند 🔸کریمخان فورا به خانه پدر زن او رفت و زنش را به خانه آورد بعد فرستاد دنبال سیاه خان و وقتی او به خانه رسید با دیدن همسرش از شدت خوشحالی مثل بچه ها شروع به گریه کرد کریمخان مقدار پول به آنها داد و گفت امروز که گذشت اما فردا میخواهم همان سیاه خان همیشگی باشی 🔹فردا کریمخان مجددا به بازار رفت و دید سیاه خان طوری آجر را به بالا پرت میکند که از سر معمار هم رد میشود بعد رو به همراهان کرد و گفت : 🔻ببینید عشق چه قدرتی دارد آنکه آجرها را پرت میکرد عشق بود نه سیاه خان.
إظهار الكل...
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.