خاطرات و روزنوشت ها
اين يك كانال شخصی برای ارائه تحلیلها، تفسیرها، خاطرات، به ويژه يادداشت هاي روزانه درخور توجه، در مسیر دلمشغولیهای امروز و دغدغههای فرداست؛ این جا همچون رسانه های پيشن، تريبونی است برای بازپخش ديدگاه های گوناگون، حتی متضاد و مخالف نظر مالکِ کانال
إظهار المزيدجاري تحميل البيانات...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.المشاركات | المشاهدات | الأسهم | ديناميات المشاهدات |
01 اعلام کاندیداتوری یک چهرهی سیاسی کُرد و اهل سنت برای انتخابات ریاستجمهوری
اردشیر پشنگ
هرچند براساس اصل ۱۱۵قانون اساسی جاایران، هیچ شهروند اهل سنتی حتی اگر جز شایستهترین افراد کشور باشد حق کاندیداتوری برای ریاستجمهوری را ندارد و کشور و ملت ازین ظرفیت مهم محروم است! اما د.جلال جلالیزاده نماینده اسبق سنندج درمجلس برای انتخابات ۸تیر اعلام کاندیداتوری کرده است.
لازم به ذکر است اگرچه براساس قانون اساسی جاایران، تنها دو پست نخست کشور یعنی رهبری و ریاستجمهوری و نیز محتملا ریاست دستگاه قضا و مجلس برای اهل سنت ودیگر پیروان ادیان و مذاهب غیرشیعه ممنوع است اما عملا طی ۴۵سال گذشته حتی ۱ وزیر یا استاندار یا منشی مجلس سنی هم منصوب نشده است!
در همین رابطه اصل 115 قانون اساسی مقرر می دارد: “رییس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد: ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور”. | 143 | 4 | Loading... |
02 💠جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات؛
جبهه اصلاحات یکشنبه درباره انتخابات تصمیم می گیرد/ زمینه حضور خاتمی در مراسم رئیسی را فراهم نکردند
🗣جواد امام، چهره نزدیک به خاتمی و سخنگوی جبهه اصلاحات در گفتوگو با رویداد ۲۴:
🔹این جبهه هنوز تصمیمی در مورد انتخابات ریاست جمهوری ۸ تیر نگرفته، اما این انتخابات در دستورکار جبهه اصلاحات است و به زودی درباره آن تصمیم گیری خواهد کرد.
🔹️جبهه اصلاحات روز یکشنبه درباره نحوه حضور در انتخابات تصمیم میگیرد
▫️آیا آمادگی برای انتخابات ریاست جمهوری در دستورکارجبهه اصلاحات قرار گرفته است؟ آیا جبهه در روزهای اخیر برای این منظور جلسهای برگزار کرده؟
🔹️این مسائل در دستور کار جبهه اصلاحات است و یکشنبه هم جلسهای داریم که مسائل را بررسی کنیم. هنوز هیچ جمعبندی نداشته ایم و تصمیمی درباره انتخابات اتخاذ نشده است. بی تردید ما می توانیم تنها درباره مسأله ای صحبت کنیم که منجر به تصمیم شده باشد.
🔹️شرایط انتخابات بستگی به رفتار حکومت دارد که چه برخوردی با انتخابات تیرماه کند. این روزها کشور دچار بحران شده و امیدواریم که هرچه زودتر مسیر درستی از انتخابات را به تصویر ببینیم.
▫️به نظر شما در بر همان پاشنه سه انتخابات قبلی خواهد چرخید یا گشایشی برای اصلاح طلبان در پیش است؟
🔹️اگر بخواهیم از انتخابات گذشته عبرت بگیریم، باید نگاهی به وضعیت نابه سامان کشور و افزایش ناکارآمدیها و فاصله مردم و حکومت بیندازیم و تصمیمگیری را به مردم واگذار کنیم.
🔹️اما اگر قصدشان عدم عبرت گرفتن باشد و اکثریت را کنار بگذارند، قاعدتاً در به همان پاشنه قبلی خواهد چرخید و این مسأله موجب افزایش نگرانی ها و ناکارآمدی ها و بحرانهای پی در پی خواهد شد.
🔹️زمینه حضور خاتمی در مراسم تشییع رئیسی را فراهم نکردند
▫️چرا آقای خاتمی در مراسم تشییع رئیس جمهور شرکت نکرد؟ آیا اجازه حضور به او داده نشد؟
🔹️به هر حال این زمینه را باید حکومت برای حضور آقای خاتمی فراهم کند. به تعبیر دیگر، اینکه آقای خاتمی بخواهد در یک سری از مناسبتها حضور پیدا کند، باید توسط حکومت ایجاد شود. ولی می بینیم موضعی که الان نسبت به آقای خاتمی اتخاذ شده، متاسفانه موضع همدلانهای نیست.
▫️منظورتان از عدم زمینه سازی حاکمیت برای حضور آقای خاتمی چیست؟
🔹️آقای خاتمی پیشنهاددهنده آشتی ملی بوده و درخواستهای بسیاری داشته تا انحرافات ایجاد شده و یکدستسازی و عبور از قانون اساسی و مردم متوقف شود، اما هیچ اتفاقی رخ نداده است. سه انتخابات اخیر از نظر کاهش مشارکت با هم رقابت کردهاند. کدامیک از نظرات آقای خاتمی شنیده شده یا اصلاحی صورت گرفته است؟ ما هرچه جلوتر میرویم فاصلهها بیشتر میشود و برخوردهای حذفی نیز افزایش مییابد.
🔹️آقای خاتمی در افتتاح مجالس، مناسبتهای رسمی و... کجا دعوت شدهاند؟ کسانی در این سطح که در اینگونه مراسمات شرکت میکنند، از قبل یک سری هماهنگیها صورت میپذیرد. آقای خاتمی یک وظیفهٔ انسانی و اخلاقی داشته و بعد از سانحهی هوایی برای رئیسجمهور و همراهانشان ، تسلیت گفتند. اینکه آقای خاتمی در جایگاه رسمی حضور داشته باشد، باید اول نگاهش مورد پذیرش قرار گیرد. در حالی که هرکسی با آقای خاتمی تماس داشته و همراه بوده را ردصلاحیت میکنند.
🔹️فراموش نکنیم که بیش از حضور اصلاحطلبان در انتخابات و اهمیت انتخابات پیش رو تجدیدنظر حاکمیت و ایجاد شرایط لازم برای حضور حداکثری مردم میباشد. این انتخابات میتواند امتحان و فرصتی برای حاکمیت باشد که سیاستهای یکدستسازی را متوقف و زمینه بازگشت همه سلایق و جریانهای سیاسی را فراهم نماید./ رویداد ۲۴
#صبح_ما
🆔️ @sobhema_ir | 82 | 1 | Loading... |
03 اصلاحطلبان و ایفای نقش قلع و قمع شدگی
محمد باقر موسوی
در این روزها که با درگذشت حجت الاسلام رئیسی، بازار گمانهزنیها درباره انتخابات پیش رو و کاندیداها و رئیسجمهوری آینده داغ است یک پرسش اساسی نیز بر فضای گمانهزنیها سایه افکنده است و آن پرسش اینست که اساسا شخصیتها در بهترین حالت (با فرض تسامح نظام در تایید صلاحیتها)، تا چه میزان میتوانند در بالا بردن سطح مشارکت مردم مؤثر باشند؟
آیا بار دیگر در کشور ایران و در ساختار سیاسی فعلی میتوان شاهد مشارکتهای بالای هفتاد درصد واجدین شرایط بود؟
در خلال بحثهایی که در گروههای مختلف فضای مجازی شکل گرفتهاست غالبا بهترین پیشبینی از مشارکت مردم، در محدوده پنجاه درصد برآورد میشود.
بنظر میرسد روند نزولی مشارکت مردم در دهههای اخیر حتی با حضور بهترین چهرههای اصلاحطلب نیز شاید برای مدتی کند شود اما چشمانداز سیاسی کشور، حاکی از تشدید تدریجی بحران مشروعیت است و در این رهگذر حتی محبوبترین چهرهها نیز در قامت ریاست جمهوری بدلیل عدم توفیق در تامین انتظارات مردم، به مهرههای سوخته تبدیل خواهند شد.
این روند نزولی در واقع اقتضای ناکارآمدی ساختاری و وجود زمینههای تعارض و مدیریت موازی در نظام سیاستگذاری و تصمیمگیری کشور است.
اگرچه نخستین تعارضات میان دولت و دستگاه رهبری در دوره سازندگی بروز یافت ولی در دوره اصلاحات در قالب بحرانهای کوچک و بزرگ نمایان گردید و در دورههای بعد نیز شدت گرفت و در دوره اعتدال هم به روزی حداکثری یافت.
به نظر میرسد اکثریت بیش از هفتاد درصدی مردم ایران بر اساس تجارب گذشته ، امروز بر این باورند که ساختار موجود نمیتواند برآورنده مختصات مطلوب اقتصادی و سیاسی و فرهنگی آنان باشد و حلقه قدرت نیز بر این آگاهی و انزجار عمومی واقف است لذا تمایلی نیز به تقویت مشارکت مردم در انتخابات و فرآیندهای مداخله مردم در مدیریت کشور ندارد.
به همین روی بدیهی است که برای تحقق این عدم تمایل، چارهای جز تنگتر کردن مجاری نفوذ در قدرت به شیوه نظارت استصوابی ندارد.
صاحبان قدرت در این شیوه استبدادی اما با چالش نفسگیر آمارهای انتخاباتی چه باید کنند.
آمارها مشروعیت نظام را نشانه رفته است و آنان برای پوشاندن این واقعیت و تقلیل آن به منازعات روبنایی، توجیهات گوناگونی را روانه بازار سیاست میکنند اما امروز دیگر بهانههای مختلف در توجیه کاهش مشارکت، تمام شده است به جز یک بهانه:
قلع و قمع اصلاحطلبان!
به نظر میرسد در شرایط فعلی بهترین فلسفه وجودی جریان اصلاح طلب اینست که در هر نمایش انتخاباتی، نقش قربانی را ایفا نمایند و دستاویزی مناسب برای توجیه کاهش مشارکت مردم باشند و دست اصحاب قدرت را در لاپوشانی این رویگردانی فراگیر مردم از این ساختار مطرود، پر کنند.
این درحالیست که اکثریت تحلیل گران بر این باورند که دیگر مشارکتهای بالا حتی با حضور محبوبترین چهرهها نیز رقم نخواهد خورد چرا که بیزاری از این ساختار سیاسی به امری فراگیر تبدیل شده است.
امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که با نمایش جابجایی قدرت در دست جریانات سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب، همچنان درهای اقتصاد و سیاست بر همان پاشنه پیشین خواهند چرخید.
https://t.me/anjomanemodaresin | 78 | 2 | Loading... |
04 ترجمان سیاسی-امنیتی حذف رییسی
احسان ابراهیمی
اگر مجموعه ابهامات و تناقضات بیشمار و عیان «سانحه» سقوط هلیکوپتر حامل رییسی و امیرعبدالهیان، بیانگر واقعیت ماجرا باشد و عملاً طرح ترور و حذف وی طراحی و عملیاتی شده باشد، آنچنان که می توان برای مرگ پرابهام اکبر هاشمی رفسنجانی نیز چنین گفت؛ بهنظر می رسد نظام جمهوری اسلامی و رهبر آن، از نظر سیاسی و امنیتی، وارد فازی شده اند که مانندش را در روسیه پوتین و کره شمالی کیم جونگ ایل شاهدیم. حذف خشن و جنایی رقبا و مزاحمین داخلی برای رسیدن به اهداف از پیش طراحی شده در راستای تحقق رهبری سوم به نحوی که وی و مشاروانش و در واقع باند مافیایی حاکم میپسندد، عملاً ترجمهایست از وضعیتی که هیچ دستگاه تحلیلی کلاسیک و رایجی قادر به تبیین آن نیست و باید از منظر تحولاتی که در یک حکومت مافیایی (mafia state)در جریان است بدان نگریست و در آن چارچوب مورد ارزیابی قرار گیرد.
حکومت مافیایی عبارت است از وضعیتی که ساختارهای رسمی حکومت و باندهای مافیایی چنان در هم تنیده میشوند و چنان در جهت حفظ و تقویت هم عمل میکنند که عملاً امکان خطکشی و تشخیص و تمیز بینشان از بین میرود.
نشانههای کلان این وضعیت در ۱-فساد و پشتیبانی از فساد و مفسد ۲-انهدام حکومت قانون و قاعده ۳- نظامیگری و امنیتیسازی ۴-استثمار و غارت اقتصادی منابع ملی خود را نشان میدهد. نشانههایی که در وضعیت جاری جمهوری اسلامی به روشنی قابل ردیابی و برشمردن است و در تمام این شاخصها، روندها بیانگر وضعیت تسلط ساختاری مافیایی است.
متن کامل اینجا | 68 | 3 | Loading... |
05 🔸 همگرایی و ائتلاف ها در اپوزیسیون جمهوری خواه دمکرات بر بستر جنبش زن زندگی آزادی
🔸بیانیه ۲۳۰ نفر و گفتمان ملی سراسری و تفاهم ملی برای گذار به دمکراسی
🔸 بیانیه بیش از ۱۶۰ فعال شبکه ای و رسانه های اجتماعی جمهوری خواه سکولار دمکرات در پشتیبانی از ایده گفتمان ملی سراسری برای تفاهم ملی و گذار به دمکراسی ، جمهوری راستین
https://tinyurl.com/3tabede5
🔸گزارش ویدیویی ژانت اقدسی از استرالیا
مدت گزارش نه دقیقه
سیمای جمهوری ایران
رسانه همگرایی جمهوری خواهان
https://t.me/hamgerayerInternetRepublic | 76 | 0 | Loading... |
06 «سید محرومان»؛
اسم مستعاری که به کار استتار نیامد.
لبخند از تصاویر او گم نمیشود. در رسانههایشان از مهربانی و محبت او میگویند. از لطفی که به مردم داشت؛ سخن میگویند. عکسها هم او را به سیمایی نورانی، در بین انبوه جمعیت نشان میدهد؛ که از مردم نمیگریزد و مردم نیز انگاری که او را چون نگینِ مِهری در بر گرفتهاند. درودیوار پر شده است از عکس و پلاکاردها در وصف خدمتی که او به خلق کرده بود.
انگاری او داشت ثواب خدماتی را میبُرد که با شخصیت خونسرد و فرمانبر و مطیع خود به حکومت ارائه کرده بود. حکومت یکدل نه؛ صد دل داشت تعریف و تمجیدش را میکرد: "عالم مجاهد، انسان بزرگوار و فداکار، الگوی حکمرانی اسلامی، پرکار و خستگیناپذیر و مردمی، شهید خدمت".
در مطیعِ مطلق بودن، آنقدر از هویت و ماهیت خویش خالی شده بود که حکومت در تمجید و ستایش او سنگ تمام میگذاشت:«پس از سالها تراز جدیدی از رئیسجمهور مردمی، انقلابی و ولایتمدار را رقم زده بود.»
اینها برندسازیِ نو از سوابقِ چندین دههی او بود. داشتند آن شخصیت مطیع و ولایتمدارش را در جای دیگر به کار میگرفتند. داشتند جامهی نو به تنش میدوختند.
او مجری بود. فرمانبر بود. مطیعِ محض بود. دستورات را بیکم و کاست اجرا میکرد. از خود هویتی نداشت. گوش بهفرمان بود. و اینها همه به کاروبار آنها میخورد. در بیستسالگی که بهعنوان دادستان کرج کار را آغاز کرده بود؛ همزمان به دادستانی همدان هم گمارده شده بود. چند سالی نگذشته؛ به جانشینی دادستان تهران، ارتقاء مقام یافته بود.
او مُهرهای بود که خوب به کاروبار ایجاد اختناق و وحشت میآمد و "رهبر کبیر انقلاب"، این ویژگی منحصربفردش را دریافته بود. و شاید در قدردانیاش، اینرا به زیردستیهای خود توصیه کرده بود که:«این مرد بینهایت مستعد و بینهایت خطرناک است. احمقانه است که خود را از خدماتش محروم کنیم.
حکومت به چنین مردانی نیاز دارد و استعدادهای وی در آینده سخت به کارمان خواهد آمد. وانگهی، از آنجا که او را در حکومت حفظ کردهایم، تا ابد قدردانمان خواهد بود و کورکورانه از ما اطاعت خواهد کرد.*» درست عینِ همان تعریف و تمجیدهایی که هیتلر در قدروقیمتِ هایدریش هیملر، گفته بود.
از اینرو بود که او را به عضویت اعضای هیئت مرگ درآورده بود تا آن مأموریتِ شوم را در خفا و سکوت به اجرا دربیاورند. او آنقدر راستِ کارِ اعدام انتخاب شده بود که اگر مسؤلین وقت، اطلاعی از آن نداشتند؛ ولی او به زیر و بم کار کاملن آگاه بود و به گفتهی رئیس وقت زندان اوین، او و پورمحمدی تنها کسانی بودند که از این احکام اطلاع داشتند. اصلن برای مشاهدهی اجرای احکام اعدام، او شخصاً به حسینیه گوهردشت میرفت.
ایرج مصداقی، از یکی از زندانیان کمسنوسالی که آن روزها در محوطه زندان اوین مشغول کار بود؛ نقل قول میکند که: «آن روزها از ساعت ۶ بعد از ظهر به بعد در اوین حکومت نظامی بود. صدها زندانی را قربانی کردند. من برای فضولی رفتم و دیدم از پشت بند ۲۱۶ تا محل زغال پختن به سمت گلخانه، خون راه افتاده بود تا درب انتظامات. روز بعد به آهنگری زندان دستور داده شده که چهارپایه برای دار زدن تولید کند. ساعت ۵ به بعد پارکینگ دفتر مرکزی زندان، خالی میشد. طنابها وصل میگردید و همه چیز برای دار زدن آماده میشد. ما هم حق نداشتیم بیرون برویم. دربها بسته میشد.»"
کار هم که تمام میشد "همچون دیگر اعضای هیأت مرگ و پاسداران حاضر در راهروی مرگ بعد از دارزدن یک دسته از زندانیان جشن گرفته و شیرینی و نان خامهای میخوردند."
ادامهی یادداشت
https://telegra.ph/Raesi-05-23 | 63 | 3 | Loading... |
07 کن و کلمه:
فلسطین و بدن خانم بازیگر
صلاح الدین خدیو
1⃣ کیت بلانشت، با لباس مشکی پشت سفید روی فرش قرمز کن ظاهر شد، دامن خود را بلند کرد تا آستر سبز آن دیده شود: ابتکاری ظریف برای نمایش پرچم فلسطین!
همزمان، ایرلند، نروژ و اسپانیا اعلام کردند که به زودی کشور مستقل فلسطین را به رسمیت می شناسند.
2⃣ یک روز پس از این رخداد رهبران گروه های فلسطینی، لبنانی و یمنی در تهران در یک قاب جای گرفتند تا بگویند که حمایت ایران از مسالەی فلسطین با وجود درگذشت رئیس جمهور آن به قوت خود باقیست.
3⃣ اقدام خانم بازیگر و سه کشور یاد شده بازتاب حمایت بخشی از جامعەی مدنی جهان از فلسطین است و انگیزە ها و پیامدهای آن با آمال ژئوپولتیک و ایدئولوژیک " محور مقاومت " یکی نیست.
اما اسرائیل از پیامدهای سیاسی و معنوی اولی بیشتر نگران است.
درست مانند حکومتی اقتدارگرا که مایل است مخالفانش بجای کلمه با اسلحه سخن بگویند، تا آسانتر سرکوبشان کند!
دو تاکتیک اصلاح و انقلاب بە خودی خود مشروعیت ندارند، بلکه پیامدهایشان در جلب توجه توده و تاثیر روی تعادل قوا مهم است.
مضاف بر آن تنها در بلندمدت می توان فهمید که احیانا مکمل هم بودەاند یا مزاحم! | 123 | 1 | Loading... |
08 توسعه و ترقی ایران از گذار به دموکراسی میگذرد
سید علی محمودی
نگرش به دموکراسي ميتواند از دو منظر انجامپذيرد. يکي نقد دموکراسي، به معني نقد فلسفه، ساختارها، روشها و سازوکارهاي دموکراسي، با هدف کاستن از ناسازگاريها، ضعفها و نقصانها، و افزودن به ظرفيتها، قوتها و کارآييهاي آن.
دو ديگر، مغلطة دموکراسي، با اين مقصود که فرهنگ و نظام دموکراتيک با استفاده از روشهاي غيرمنطقي، جوسازي و شستوشوي مغزي، تحريف شود و آماج تيرهاي زهرآگيﻦ مغالطه قرار گيرد و کمکم به عنوان يک دشنام، با نام «کلمة قبيحۀ دموکراسي» به منطقة ممنوعه فروغلطانده شود.
هنوز خاطرۀ شرمآور و توهینآمیز ترور شخصيت آزادي با عنوان «کلمة قبيحه آزادي» در مکتوب ملاعلی کنی خطاب به ناصرالدين شاه قاجار، از ذهن و ضمير مردم ايران زدوده نشده است.
درواقع، گرانيگاه نقد دموکراسيْ آزادي است، در حاليکه خاستگاه مغلطة دموکراسي، چيزي جز استبداد و خودکامگي نتواند بود. آشکار است که دموکراسي بديلي جز استبداد ندارد.
آنان که دانايي، توانايي و شجاعت رويآوردن به دموکراسي را ندارند، لاجرم به هاويه و سياهچالة استبداد و خودکامگي سقوط ميکنند و نباید تیرهروزی خود را به تقدیر و دستهای نامرئی منتسب کنند.
در اينجا لازم است به موضوعي بنيادين و بسيار مهم به اشاره تأکيد بگذارم و آن اين است که دموکراسي را بايد آموخت و سپس در مناسبات انساني، از خانواده و مدرسه گرفته تا دانشگاه و کارخانه، و از حزب و نهاد مدني گرفته تا ساختارهاي حکومتي، در عمل به کار گرفت.
برخورداري از دانش دموکراسي امري لازم است، اما به هيچوجه کافي نيست. ميبايد روابط دموکراتيک ميان شهروندان را به فرهنگ عمومي تبديل کرد و به تدريج به شکل مهارت درآورد. تمرين دموکراسي با دانش متوسط، بسيار کارآمدتر و کارسازتر است، تا اين که عمري نظريههاي دموکراسي را فراگيريم و تدريس و ترويج کنيم، اما در عمل، راه استبدادي و روش پدرسالاري را تداوم بخشيم.
مردم ايران، امروز بيش از هر زمان ديگر، به آموختن و تمرين دموکراسي در مناسبات اجتماعي، سياسي و اقتصادي نياز دارند، تا فرهنگ دموکراسي آرام آرام در اين سرزمين نهادينه شود.
از یادنبریم که توسعه و ترقی ایران از گذار به فرهنگ، ادب و مناسبات مبتنی بر دموکراسی میگذرد. نمیتوان راه و رسم استبدادی را ادامه داد و در عین حال خواهان قرارداد اجتماعی، حاکمیت ملی، حکومت قانون، رعایت حقوق بشر، صلح و زیست آبرومند انسانی بود.
دموکراسی با حرف و شعار شکل نمیگیرد. دموکراسی از خانههای شهروندان، از محلهها، کوچهها و خیابانها شروع میشود. شهروندان در این فضاها میباید برپایۀ روابط انسانی، دوستانه و اخلاقی به همکنشی و همکاری رویآورند و به یکدیگر احترام بگذارند. اگر عقلانیت بشری حکم میکند که نظام دموکراتیک را برپاسازیم، معقولیت انسانی نیز حکم میکند که با همنوعان خویش به مدارا، شکیبایی، گذشت، صداقت و رفاقت رفتار کنیم. هیچگاه نباید آنچه را برخود نمیپسندیم در همان موقعیت بر دیگران روا داریم و آنچه را برخود میپسندیم در همان موقعیت از دیگران دریغ کنیم.
این «قاعدۀ زَّرین» (Golden Rule) که در درازنای تاریخ پیشینه ای چند هزار ساله دارد، از کلیدهای اصلی گشودن زیستجهان ما به سوی آزادی، برابری و دموکراسی است.
🆔@Drmahmoudi7 | 135 | 2 | Loading... |
09 «یک دقیقه و نیم»؛
چهکسی هلیکوپتر رئیسی را زیر ابرها پنهان کرد؟
؟؟؟؟*
امروز مرکز ارتباطات ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران نخستین گزارش هیئت عالی بررسی ابعاد و علل سانحه بالگرد حامل رئیس جمهوری و هیئت همراه را منتشر کرد.
در بند ۲ این گزارش رسمی آمده است: «حدود یک و نیم دقیقه قبل از سانحه بالگرد، خلبان بالگرد سانحه دیده با دو بالگرد دیگر گروه پروازی ارتباط برقرار نموده است».
اما محتوای این آخرین ارتباط را غلامحسین اسماعیلی، رئیس دفتر دولت، چنین روایت میکند:
«کاپیتان مصطفوی که خلبان بالگرد حامل آقای رئیسجمهور و فرمانده مجموعه هلیکوپتری هم بودند-بنا به آنچه بعدا خلبان پرواز به ما اعلام کرد- بهعنوان فرمانده میدان اعلام میکند که «ارتفاع بگیرید، بروید بالای ابرها، و از بالای ابرها ادامه مسیر بدهید». هلیکوپترها آمدند بالای ابرها، ما هلیکوپتر شماره ۳ بودیم. وسط هلیکوپتر حامل آقای رییسجمهور بود و جلو هم هلیکوپتر دیگری. بالای ابر آمدیم شاید مثلا ۳۰ ثانیه ادامه مسیر دادیم خلبان متوجه شد که هلیکوپتر اصلی همراه ما نیست. هلیکوپتری که وسط ما میآمد را ندیدیم. از ابر که آمدیم بالا دیگه ندیدیم. بالا امدن از ابر هم کاملا معمولی بود. هیچ لرزشی و چیزی هم نداشت. کاملا عادی به مسیرمان ادامه میدادیم.و بلافاصله هم ابر تمام شد. و ما هم در هوایی قرارگرفتیم که زیر پایمان ابر نبود. و خطالرأس قلههای بعد از ابر را زیر پایمان دیدیم و مجاورش هم معدن مس سونگون. چون این پرواز نیامد بالا ما یکمتربه دیدیم که خلبان ما شروع کرد دور زدن. برگشت به سمت عقب و دور زدن. من از کمک ایشان پرسیدم که چرا برمیگردید؟ گفت که «یک هلیکوپترمان نیامد، احتمال میدهیم نشسته باشد، احتمال میدهیم فرود اضطراری کرده باشد چون هر چه صدایش میزنیم ارتباط رادیویی ما قطع است، پاسخ نمیدهد».پرسیدم آخرین ارتباط رادیویتان کی بوده. گفت «یک دقیقه و سیثانیه قبل». گفت «یک دقیقه و سیثانیه قبل ایشان اعلام کرده است که بروید بالای ابر». در کمتر از یک دقیقه ابرها تمام شد وارد فضایی شدیم که زیرپای ما هم ابر نبود. گفتند که ارتباط رادیویی ما قطع شده و پاسخ نمیدن. برگردیم و منتظر بشیم بیان ببینیم چی شده.چند دور ایشان زد، روی منطقه ابر هم آمد .یک بخشی که همان سفره ابر بود ما هم زیر پایمان را نمیدیدیم…»
بر این اساس، خلبان هلیکوپتر حامل رئیسجمهوری در آخرین تماس به دیگر خلبانها دستور میدهد که بالای ابرها بروند، اما خودش بالای ابرها نمیآید و از دید دیگر هلیکوپترها پنهان میماند. بالانرفتن هلیکوپتر رییسجمهور به این معناست که خلبان عملا امکان بالارفتن را نداشته است. یعنی یا شرایط فنی اجازه این صعود را به او نداده (که لابد در آخرین ارتباط به آن اشاره میکرد) و یا یک عامل انسانی مانع از انجام این کار شده است؛ عاملی که شاید خلبان را مجبور کرده است که دو هلیکوپتر دیگر را به بالای ابرها بفرستد تا از دید آنها پنهان بماند. سقوط هلیکوپتر دقیقا در مدت زمانی که از دیدهها پنهان مانده یعنی همان «یک دقیقه و نیم» اتفاق افتاده و این وضعیت احتمال عمدی بودن سقوط هلیکوپتر ابراهیم رئیسی و دخیل بودن عوامل انسانی را بسیار بالا میبرد.
سخنان پدر سیدمهدی موسوی، سر تیم حفاظت رییسی، نه تنها این فرضیه را تقویت میکند بلکه انگشت اتهام را به سوی او نشانه میرود. پدر مهدی موسوی میگوید «غروب همان شب آمد اینجا خانه. خداحافظی گرفت رفت. ماشینش را از پارکینگ در آورد گذاشت تو خیابان باز آمد یک بیست دقیقه نیمساعت نشست. دوباره رفت. یک پنجاه متر رفت جلوتر .دوباره برگشت آمد. ده دقیقه نشست. دفعه سوم امد مادرش را بغل کرد. پاهایش را بوسید. بعد آمد من را بغل کرد. خم شد پاهای من را بوسید. میدونستم که این میره دیگه نمیاد … دیگه همدیگه را نمیبینیم. این ثابت شده رفتار و کردارش »
و سرانجام اینکه جواد محرابی، محافظ دیگر رییسی، در لحظات آخر هلیکوپتر او را ترک میکند؛ فردی که اسم و تصویر او هم در ابتدا بهعنوان «شهید حادثۀ دلخراش سقوط بالگرد» منتشر شد اما پیگیریهای خبرنگار فارس از سپاه پاسداران «نشان میدهد، محرابی با بالگرد دیگری بهسمت ورزقان حرکت کرده و در بالگرد رئیسجمهور حضور نداشته است».
فراموش نشود: تیم محافظان رئیسجمهور اگرچه تنها فرمانده خود دستور میگیرند اما با توجه به سرقت اسناد و ترورهای قبلی احتمال نفوذ اسراییل در تمام لایههای امنیتی جمهوری اسلامی در سالهای اخیر بسیار بیشتر شده است.
* زیتون
متن کامل
https://www.zeitoons.com/115073 | 124 | 6 | Loading... |
10 استراتژی تحریمی کارساز نبوده است
یدالله کریمی پور
دیروز ۴ خرداد(۲۳ می)، رند پال سناتور ایالت کنتاکی گفته است: تحریم ها علیه ایران، روسیه و چین، بی نتیجه بوده است.
وی که همگام با پدرش ران پال سناتوری جمهوری خواه است، بر خلاف پدر با وجود محافظهکار و جمهوری خواه بودن، لیبرال هم هست، رند پال توضیح داد که تحریم ها نتیجه مورد نظر را برای تغییر مسیر سیاسی این کشورها در پی نداشته اند.
او پیشنهاد می دهد که به جای اعمال تحریم های بیشتر، ایالات متحده بهتر است با این کشورها تعامل دیپلماتیک داشته باشد.
البته امروزه روز، مواضع رند پال، نه تنها برای سنا و کنگره و کاخ، قانع کننده و دلچسب نیست، بلکه حتی پدرش را هم نمی تواند مجاب کند. ولی تا جایی که مردم و حکومت ایران بر می گردد، بیشینه تا مارس ۲۰۲۵، یعنی کمتر از ۱۰ ماه دیگر، چه ترامپ و چه بایدن، در مناسباتشان با دولت های خاورمیانه ای ناگزیر به پهن کردن بسیار بیشتر بستر گفتگو خواهند بود. به چه دلایلی:
۱- واشنگتن در کنار اعضای اروپایی ناتو ناگزیرند بر میدان اوکراین تمرکز کنند. همین کافی است تا ۳۲ عضو ناتو را وادار به مماشات و امتیاز دادن به ایران نماید؛
۲- صد البته زنجیر های کانتینمنت آمریکا علیه چین (سد نفوذ در برابر پکن) در دریای چین جنوبی و برای پاسداری از تایوان، فیلیپین و... بس فعالتر خواهد شد. این نیز بستر مناسب دیگری برای امتیاز گیری از واشنگتن است؛
۳- خواه و ناخواه با پایان کار اسرائیل (اشغالگر) در غزه و احتمال بالای به رسمیت شناخته شدن کشور حتی مجازی فلسطینی، طرح صلح ابراهیم این بار جا افتاده و فراگیر خواهد شد، سرنوشت دولت های خاورمیانه ای و شاید سوگیری توسعه ای آن ها، تحت تاثیر نسبتشان با این طرح خواهد بود.
کوتاه آن که زین پس، برترین رویکرد و بالاترین هدف استراتژيک هر دولت مستقر در تهران، در پیش گرفتن تعامل با واشنگتن خواهد بود.
لطفا در بکارگیری افعال این پارگراف دقت شود؛ منظور آن نیست که تهران باید رویکرد تعاملی با واشنگتن در پیش گیرد، بلکه به اغلب احتمال در عمل چنین خواهد شد. | 107 | 2 | Loading... |
11 چرا دوم خرداد ۱۳۷۶ تکرار نمیشود؟
فریبا نظری
در چرایی و چگونگی آنچه در دوم خرداد ۱۳۷۶ رخ داد، تحلیلهایی شده و میشود. پیش از این مختصری بدان پرداختهام:
https://t.me/Sociologyofsocialgroups/919
«دوم خرداد، کنش جمعی ایرانیان برای گفتن نه!»
اما پس از گذشت سالها اکنون این پرسش مهم پیش میآید که چرا دوم خرداد ۷۶ تکرار نمیشود؟
برخی از دلایل و عوامل را با هم مرور میکنیم:
هوشیاری حاکمیت در بستن روزنههای موانع یکدست سازی سیاسی
غافلگیری و پذیرش نه بزرگ از قاطبهی مردم ایران، مهمترین حسرت و عبرت حاکمیت در دوم خرداد ۷۶ بود.
فضای تقریباً و ظاهراً یکدست پیش از آن در دو دولت موسوم به سازندگی همراه با مشکلاتی بود: انسداد سیاسی و فرهنگی( یک نمونهاش قتلهای زنجیرهای تعدادی از نویسندگان و منتقدان حاکمیت در داخل و خارج ایران)، افزایش تورم و شتاب در نوسازی اقتصادی بدون توجه به پیوستار توسعهی زیست محیطی و انسانی، نبود احساس رضایت و علاقهی عمومی جامعه به دولت وقت، آغاز نخستین اعتراضات اقتصادی و معیشتی بخشهایی از جامعه به دلیل فراموشی عدالت اجتماعی و افزایش فاصلهی طبقاتی، عادی سازی ورود و نقش سپاه در اقتصاد، و تنشها و چالشهایی در سیاست خارجی نظیر وقایع رستوران میکونوس آلمان و ساختمان آمیا آرژانتین.
حاکمیت شادمانه در پی روی کار آمدن فردی از جامعه روحانیت مبارز که در جایگاه ریاست مجلس شورای اسلامی آزمون یکدستی خود را پس داده بود، با اطمینان به استقبال انتخابات دوم خرداد ۷۶ رفت. اما به دلیل نشنیدن صدای درونی تحولخواه جامعه و نیز اعتماد به قدرت و هژمونی خود بر همهی حوزههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، در کمال غافلگیری و ناباوری مجبور به شنیدن نه ایرانیان شد.
اما پس از این ضربه، از آن زمان تاکنون دوری از غافلگیری و آمادگی همه جانبه برای مقابله با از دست ندادن کرسیهای قدرت به یکی از سیاستهای مهم و اصلی حاکمیت تبدیل شده و این یکی از مهمترین دلایلی است که دوم خرداد ۷۶ دیگر تکرار نشده است.
تلاش آشکار حاکمیت برای خاموشسازی صدای تحول خواهی جامعه
نخستین واکنش حاکمیت پس از دوم خرداد ۷۶ و غافلگیری بزرگ، سازماندهی و برنامهریزی آشکار و بدون مخفی سازی با هدف خاموش کردن صدای تحولخواهی گروههای مختلف جامعه بوده است. اگر تا پیش از آن دولتمردان بسیاری چون هاشمی، موسوی و خاتمی؛ بخشی از جبهه انقلاب محسوب میشدند از آن روز تاکنون حاکمیت جبهه خود را با این افراد کاملاً و آشکارا جدا کرده است و جامعه را نیز بدین شیوه فراخوانده و میخواند.
از این زمان به بعد است که حاکمیت اعلام میکند به دنبال دولت آرمانی و انقلابی خود است که بتواند باورهای گفتمان انقلاب اسلامی را به سرانجام برساند.
تشدید نظارت استصوابی به منظور جلوگیری آشکار از ورود افراد با تمایلات حداقلی تحول خواهی و منتقدانه، سرکوب کنشهای اعتراضی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گروههای مختلف جامعه بهویژه دانشجویان، زنان، اقوام و کارگران، و چنبرهی خاص بر فعالیتهای اقتصادی چون فروش نفت؛ یکی دیگر از عوامل عدم امکان تکرار دوم خرداد ۷۶ است.
حضور آگاهانه زنان و جوانان از مشارکت کنندگان تودهوار به کنشگران هدفمند و مطالبهگر
بیشک زنان و جوانان به ویژه در قامت دانشجو در پدید آوردن دوم خرداد ۷۶ نقش بسزایی داشتند. اما از آوردهی مطالبات خود پس از دوم خرداد و فاصلهی دولت از وعدههای انتخاباتی، رضایت کافی به دست نیاوردند و در این میان با تغییر دانش و آگاهی و نیز رشد تکنولوژی و ارتباطات اجتماعی با یکدیگر و سایر نقاط جهان، نقش خود را از مشارکت کنندگان توده وار به کنشگران هدفمند و مطالبهگر آگاه که به حقوق حداقلی راضی نبوده و بدنبال حقوق شهروندی حداکثری هستند؛ با قواعد بازی حاکمیت در دورههای پس از دوم خرداد تاکنون همواره با احتیاط برخورد نمودهاند. گرچه در سال ۹۲ اندکی به استقبال انتخابات رفتند اما بلافاصله جایگاه خود را به عنوان منتقد و مطالبهگر حفظ نمودند و در عمل نشان دادند، شرایط دوم خردادی دیگر در چارچوپ فعلی وجود ندارد.
تکرار پیمان شکنی
در تمام سالهای پسا دوم خرداد ۷۶، یکبار دیگر پدیدهای در حد شبه دوم خرداد در سال ۹۲ و پس از گذر از خاطرهی تلخ انتخابات ۸۸ و پیامدهای ناگوار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دولتهای نهم و دهم؛ البته با شباهتها و تفاوتهایی رخ داد که شوربختانه تکرار پیمان شکنی دولت اصلاحات به صورتی آشکارتر ازسوی دولت یازدهم و دوازدهم که اساساً به یمن و سرمایهی دوم خرداد ۷۶ پا به عرصهی سیاست ایران گذاشت، ایرانیان را از رفتن به سوی تکرار دوم خرداد در چارچوب فعلی نظام حکمرانی جامعه دورتر ساخته و امید تغییر و تحول را از ایشان سلب نموده است.
سوم خرداد ۱۴۰۳ | 117 | 2 | Loading... |
12 🔴 خط و نشان آقای مداح!
✍ اجلال قوامی
🔸مداح ها در این ۴۵ سال هم قدر دیدند و هم بر صدر نشستند.نور چشمی های حکومت هستند که بر بالای منبر در ستایش قدرت سنگ تمام می گذارند.پا منبری های این مداحان هم چشم و گوش شان به آنها است هر چند در این سال ها دیگر خبری از گرمی پا منبری نشین های شان نیست.
🔸تازه ترین سخنان سعید حدادیان از مداحان پر آوازه نزدیک به حکومت در یکی از برنامه های تلویزیون که به رئیس جمهورهای بعدی انذار می داد که فرجام و سرانجام فلان رئیس جمهور را در نظر داشته باشید پرسش هایی را بر انگیخته که طرح این پرسش ها ممکن است در این فضا چندان خوشایند برخی ها نباشد و پای پرسش کننده هم به محکمه و عدلیه بیفتد.اما پرسش اصلی اینجا است که این مداح نام آشنا از کدام جایگاه و پایگاهی در قدرت اینگونه سخن می گوید ؟ اگر به جای سعید حدادیان فرد دیگری در قامت یک فعال سیاسی یا روزنامه نگار اینگونه سخن می گفت چه برخوردی با او می شد؟ به هر حال از ظاهر داستان اینگونه بر می آید که پشت مداحانی جون سعید حدادیان آن چنان گرم است که به راحتی می توانند این سخنان را بگویند.حساب بقیه که جدا است.پس بهتر است این سخنان سعید حدادیان آویزه گوش روسای جمهور بعدی باشد.همین! | 89 | 0 | Loading... |
13 آیا بن بستشکنی در سیاست ایران در راه است؟
امیر دبیریمهر
گمانه زنیها دربارهی نامزدهای ریاست
جمهوری آغاز شده و اغلب حدسها بیشتر از آنکه ناظر به واقعیت میدان سیاست باشد ناظر به طرح اسامی افرادی است که مطرح کنندگان نفع و سود و جاه خود را در طرح آن نام میبینند.از این رو این اسامی و عکسها و شبه تحلیل ها را جدی نگیرید بیشتر از جنس آرزو و رویا پردازی است تا تحلیل .
سازوکار رییسجمهور شدن در جمهوری اسلامی پیچیدهتر و پنهانتر از این حرفهاست. انتخاب رییس جمهور درایران عملا چند مرحلهای و نوعی انتخابات الکترال از نوع ایرانی است و انتخاب مردم درمرحله آخر آن قرار دارد که درهرصورت برنده آن نظام سیاسی است.
نظام سیاسی هم با خاتمی استمرار پیدا کرد هم با احمدی نژاد هم با روحانی وهم با رییسی. آینده هم همینطورخواهد بود.
مکانیسم اینگونه است که حلقههای سخت قدرت اعم از لشکری وکشوری باید روی نامزدهای نهایی توافق کنند یعنی اینکه امکان تعامل و همکاری با او را احراز کنند.
تجربه سالهای گذشته نشان داده گاهی رجالی مانندهاشمی رفسنجانی و علی لاریجانی هم در پوشش یک نامه محرمانه یا یک جلسه خصوصی نمی توانند از این حلقه عبور کنند و ردصلاحیت میشوند.
در این فراینداز همه مهمتر و بر اساسی خوانشی از اصل ۱۱۰ قانون اساسی نظر مقام رهبری ارجح است که مکانیزمهای واسطه مثل شورای نگهبان و معتمدین ایشان در دفتر رهبری سیگنالهای موافقت ومخالفت را صادر می کنند و هرگونه اشتباه و خطا از جانب دریافت کنندگان قابل پذیرش نیست.
از این رو تردید نکنید رهبری با رییسجمهور شدن خاتمی و روحانی مخالفتی نداشت حتی اگر رای دیگری داشته است .
باری نکته مهمتر از نامزدهای احتمالی که این روزها بازار آن در حال گرم شدن است فضای کلی حکمرانی در جمهوری اسلامی است که باید آن را فهمید و تحلیل کردکه آیا در سپهر آینده حکمرانی میخواهد پروژهشکستخورده خالصسازی با دفع حداکثریادامه پیدا کند و مردم هر روز از نظام سیاسی فاصله بیشتری بگیرند ومشکلات اقتصادی ومدیریتی کشور بیشتر انباشته شود؟
یا هسته سخت قدرت ورهبری تصمیم دارند به بن بستشکنی دست زده و بیش ازاین اجازه ندهند به بهای چاق و چله شدن جریان تندروی حاکم بر کشور،از سرمایه و مشروعیت نظام کاسته شود و درضمن از مشکلات اقتصادی ومدیریتی و بویژه سیاست خارجی گره گشایی شود.
برای رفع شبهه تاکید می کنم به هیچ وجه منظورم جایگزین شدن اصلاحطلبان با تیم حاکم بر دولت نیست، زیرا همانطور که قبلن گفتم و نوشتم دوران دوگانهی اصلاح طلب و اصولگرا منقضی شدهاست و میزان تعهد به عقلانیت سیاسی و تجربه بشری و تعامل جهانی مرزکشی ها را روشن می کند.
این رویکرد و رهیافت است که رییس جمهور بعدی را برسرکار می آورد نه چیز دیگر.
به نظر من اتفاقات دو تاسه هفته بعد و از همه مهمتر سخنان و مواضع آشکار و علنی رهبری و تصمیمات متخذه غیر علنی که از رفتارهای پسینی بازیگران سیاسی قابل استنباط است نشان خواهد داد کدام گزینه روی میز نظام سیاسی است.
این رویکرد است که می تواند بعنوان یک متغیر مستقل بر میزان مشارکت مردم نیز اثرگذار باشد. مردمی که در انتخابات اخیر نشان دادند در زمین سوخته خانه نمی سازند و فقط زمانیحاضر به مشارکت هستند که باورکنند رای آنها اثرگذار و تعیین کننده نه اینکه امضایی باشد روی سند سیاست پیشه گان | 163 | 2 | Loading... |
14 گذشت آن زمان که ۱۰هزار نفر، چهار میلیون نفر اعلام میشد. محاسبه جمعیت با استفاده از تکنولوژی گوگل مپ.
اعداد مشخص است، لطفا روی تصویر زوم کنید/ ارتباطات و رسانه
در عین حال سهام نیوز می نویسد: «✅مشروعیت از صندوق رای حاصل می شود نه تابوت گردانی
کاش مشخص کنید شما که به ادعایتان «میلیونها نفر» در مراسم تابوتگردانیتان حضور پیدا میکنند، چرا نفر اول لیستتون در تهرانِ ۱۲ میلیونی ۳۰۰ هزار رای هم نمیاره؟
مشروعیت از صندوق رای حاصل میشه یا مراسم تابوتگردانی؟»
✍️ حکومت با دروغ و عدد سازی سر هر پیچ با استفاده از وقایع و مدیریت خبر سعی در تهییج پایگاه خود در حهت اهداف خود می کوشد، ولی دنیای اطلاعات چنان سریع در جریان است که در ذهن کوچک و عقب مانده کل حاکمیت نمی گنجد. سرعت چرخش اطلاعات عملا نوری است و فضای مجازی فیلتر میکند و بخش منطقی آن حکومت را رسوا میکند،
میدان دمکراسی و جمهوری ایران
رسانه همگرایی جمهوری خواهان
👇👇👇
https://t.me/hamgerayerInternetRepublic | 111 | 3 | Loading... |
15 درس بگیرید؛
فرقه ولاییون، عُرفِ دیپلماتیک را بیاموزند !
بامداد لاجوردی
واکنش نمادین و توام با احترام کشورهای منطقه و سازمان ملل و... به شهادت رئیسی و همراهانش را ملاحظه کردید؟
از نیمه افراشته شدن پرچمها حس خوبی گرفتید؟
بهتر است درس بگیرید. به جای آنکه بعد از درگذشت مقام عالی یک کشور تیتر بزنید «خبر مرگش»، احترام آمیز واکنش دهید.
تحلیل زمانه | 204 | 4 | Loading... |
16 ممد نبودی ببینی
حسین قدیانی
از اینجای روزگار که به دوم خرداد هفتاد و شش نگاه میکنم، حتم میکنم چه دوئل شیک و محترمانهای بود مصاف ناطق و خاتمی. در روزهایی که هنوز میشد به نظام جمهوری اسلامی گفت، چه در جنگ و چه در بعد از جنگ، خدایی خردادهای بهتری داشتیم.
حالا باید بهتر فهمیده باشیم که حضور مردم در صحنه، ولو صحنهی انتخابات؛ ولو با رأی اعتراضی، آنقدرها هم که توهم زده بودیم ترس نداشت.
این ترس دارد که رئیسجمهور فیالواقع رئیس اقلیت جمهور باشد و حتی خبر درگذشتش هم نتواند ولو برای چند روز وحدت ملی درست کند.
راستیهایی که از حضور سیدمحمد خاتمی کنار سیدعلی خامنهای وحشت داشتند، حالا خود در شمار مطرودین قرار گرفتهاند. اینک در کنار رهبر حتی هیچ خبری از ناطق نیست.
باری وحشت این است که یک مشت سیداحمد خاتمی دوره کرده باشند خامنهای را.
احتمالاً هدف از یکدستسازی حاکمیت و اصرار بر سیاستهایی از قبیل مخلصسازی همین بود که عبای شکلاتی محمد خاتمی مزاحم ترکیب حاکمیت نشود.
از قضا سرکنگبین صفرا فزود. از دعوای مجلسی خاتمی و ناطق رسیدهایم به مجلس مصباح.
مشاهیر سوپرانقلابی سرجمع صد نفر نمیشوند؛ همهشان هم همدیگر را دزد میخوانند! چی مضحکتر از انشعاب رسایی از حزب پایداری؟ و چی خندهدارتر از اینکه شاخهی قم پایداری تاب تحمل شاخهی تهران را ندارد؟ در این قلعهی حیوانات سوپراصولگرا که به شهادت حرفهای حرافی مثل سعید قاسمی تا دیروز داشتند رئیسی را ناکارآمد میخواندند و امروز به طرف القاب آسمانی میبندند، آدمی دلتنگ ناطق و خاتمی هم بشود حق دارد؛ چه برسد به محمد جهانآرا.
در عصر شهیدهای فیک، دکترهای فیک، آیتاللههای فیک، انشعابهای فیک، ائتلافهای فیک، انتخاباتهای فیک، چنارهای فیک، پاجوشهای فیک و بلکه حتی جبهههای فیک، گمانم بیشتر دل آدم را بسوزاند این مصرع جانسوز: کجایید ای شهیدان خدایی؟ اینک متأثر از حکومتی که فقط جان آرمان کذایی خود را شیرین میبیند و فقط خون روحالله فضایی خود را رنگین؛ انگار نه انگار که نیکا و سارینا و مهسا و حدیث و محمدحسن و مهرشاد و حمیدرضا و ابوالفضل و امیرجواد هم بچههای همین کشورند، نه عجب که دیگر نه مثل دوم خرداد باکلاس با هم جدل میکنیم و نه مثل سوم خرداد توان یک جشن واقعاً عمومی و اشک شوق حقیقتاً ملی داریم.
بدا به حال ما؛ خوشا به حال محمد جهانآرا. بدا به حال هر که هست؛ خوشا به حال هر که نیست. من اما میگویم ممد بود و همه چی را دید؛ از جمله دل خون مادرش را... | 268 | 8 | Loading... |
17 ممد نبودی ببینی
حسین قدیانی
از اینجای روزگار که به دوم خرداد هفتاد و شش نگاه میکنم، حتم میکنم چه دوئل شیک و محترمانهای بود مصاف ناطق و خاتمی. در روزهایی که هنوز میشد به نظام جمهوری اسلامی گفت، چه در جنگ و چه در بعد از جنگ، خدایی خردادهای بهتری داشتیم.
حالا باید بهتر فهمیده باشیم که حضور مردم در صحنه، ولو صحنهی انتخابات؛ ولو با رأی اعتراضی، آنقدرها هم که توهم زده بودیم ترس نداشت.
این ترس دارد که رئیسجمهور فیالواقع رئیس اقلیت جمهور باشد و حتی خبر درگذشتش هم نتواند ولو برای چند روز وحدت ملی درست کند.
راستیهایی که از حضور سیدمحمد خاتمی کنار سیدعلی خامنهای وحشت داشتند، حالا خود در شمار مطرودین قرار گرفتهاند. اینک در کنار رهبر حتی هیچ خبری از ناطق نیست.
باری وحشت این است که یک مشت سیداحمد خاتمی دوره کرده باشند خامنهای را.
احتمالاً هدف از یکدستسازی حاکمیت و اصرار بر سیاستهایی از قبیل مخلصسازی همین بود که عبای شکلاتی محمد خاتمی مزاحم ترکیب حاکمیت نشود.
از قضا سرکنگبین صفرا فزود. از دعوای مجلسی خاتمی و ناطق رسیدهایم به مجلس مصباح.
مشاهیر سوپرانقلابی سرجمع صد نفر نمیشوند؛ همهشان هم همدیگر را دزد میخوانند! چی مضحکتر از انشعاب رسایی از حزب پایداری؟ و چی خندهدارتر از اینکه شاخهی قم پایداری تاب تحمل شاخهی تهران را ندارد؟ در این قلعهی حیوانات سوپراصولگرا که به شهادت حرفهای حرافی مثل سعید قاسمی تا دیروز داشتند رئیسی را ناکارآمد میخواندند و امروز به طرف القاب آسمانی میبندند، آدمی دلتنگ ناطق و خاتمی هم بشود حق دارد؛ چه برسد به محمد جهانآرا.
در عصر شهیدهای فیک، دکترهای فیک، آیتاللههای فیک، انشعابهای فیک، ائتلافهای فیک، انتخاباتهای فیک، چنارهای فیک، پاجوشهای فیک و بلکه حتی جبهههای فیک، گمانم بیشتر دل آدم را بسوزاند این مصرع جانسوز: کجایید ای شهیدان خدایی؟ اینک متأثر از حکومتی که فقط جان آرمان کذایی خود را شیرین میبیند و فقط خون روحالله فضایی خود را رنگین؛ انگار نه انگار که نیکا و سارینا و مهسا و حدیث و محمدحسن و مهرشاد و حمیدرضا و ابوالفضل و امیرجواد هم بچههای همین کشورند، نه عجب که دیگر نه مثل دوم خرداد باکلاس با هم جدل میکنیم و نه مثل سوم خرداد توان یک جشن واقعاً عمومی و اشک شوق حقیقتاً ملی داریم.
بدا به حال ما؛ خوشا به حال محمد جهانآرا. بدا به حال هر که هست؛ خوشا به حال هر که نیست. من اما میگویم ممد بود و همه چی را دید؛ از جمله دل خون مادرش را... | 1 | 0 | Loading... |
18 ممد نبودی ببینی
حسین قدیانی
از اینجای روزگار که به دوم خرداد هفتاد و شش نگاه میکنم، حتم میکنم چه دوئل شیک و محترمانهای بود مصاف ناطق و خاتمی. در روزهایی که هنوز میشد به نظام جمهوری اسلامی گفت، چه در جنگ و چه در بعد از جنگ، خدایی خردادهای بهتری داشتیم.
حالا باید بهتر فهمیده باشیم که حضور مردم در صحنه، ولو صحنهی انتخابات؛ ولو با رأی اعتراضی، آنقدرها هم که توهم زده بودیم ترس نداشت.
این ترس دارد که رئیسجمهور فیالواقع رئیس اقلیت جمهور باشد و حتی خبر درگذشتش هم نتواند ولو برای چند روز وحدت ملی درست کند.
راستیهایی که از حضور سیدمحمد خاتمی کنار سیدعلی خامنهای وحشت داشتند، حالا خود در شمار مطرودین قرار گرفتهاند. اینک در کنار رهبر حتی هیچ خبری از ناطق نیست.
باری وحشت این است که یک مشت سیداحمد خاتمی دوره کرده باشند خامنهای را.
احتمالاً هدف از یکدستسازی حاکمیت و اصرار بر سیاستهایی از قبیل مخلصسازی همین بود که عبای شکلاتی محمد خاتمی مزاحم ترکیب حاکمیت نشود.
از قضا سرکنگبین صفرا فزود. از دعوای مجلسی خاتمی و ناطق رسیدهایم به مجلس مصباح.
مشاهیر سوپرانقلابی سرجمع صد نفر نمیشوند؛ همهشان هم همدیگر را دزد میخوانند! چی مضحکتر از انشعاب رسایی از حزب پایداری؟ و چی خندهدارتر از اینکه شاخهی قم پایداری تاب تحمل شاخهی تهران را ندارد؟ در این قلعهی حیوانات سوپراصولگرا که به شهادت حرفهای حرافی مثل سعید قاسمی تا دیروز داشتند رئیسی را ناکارآمد میخواندند و امروز به طرف القاب آسمانی میبندند، آدمی دلتنگ ناطق و خاتمی هم بشود حق دارد؛ چه برسد به محمد جهانآرا.
در عصر شهیدهای فیک، دکترهای فیک، آیتاللههای فیک، انشعابهای فیک، ائتلافهای فیک، انتخاباتهای فیک، چنارهای فیک، پاجوشهای فیک و بلکه حتی جبهههای فیک، گمانم بیشتر دل آدم را بسوزاند این مصرع جانسوز: کجایید ای شهیدان خدایی؟ اینک متأثر از حکومتی که فقط جان آرمان کذایی خود را شیرین میبیند و فقط خون روحالله فضایی خود را رنگین؛ انگار نه انگار که نیکا و سارینا و مهسا و حدیث و محمدحسن و مهرشاد و حمیدرضا و ابوالفضل و امیرجواد هم بچههای همین کشورند، نه عجب که دیگر نه مثل دوم خرداد باکلاس با هم جدل میکنیم و نه مثل سوم خرداد توان یک جشن واقعاً عمومی و اشک شوق حقیقتاً ملی داریم.
بدا به حال ما؛ خوشا به حال محمد جهانآرا. بدا به حال هر که هست؛ خوشا به حال هر که نیست. من اما میگویم ممد بود و همه چی را دید؛ از جمله دل خون مادرش را...
فرهیختگان | 1 | 0 | Loading... |
19 فرصت شمار یارا؛
دیری است «همای سعادت» از شانه ایرانیان پریده است و «شاهین قضا» به سرپنجه های بی تدبیری و توطئه روزگار ما را می درد
عرفان نظرآهاری
مرگ، مرگ است. عبرت آموز و مهیب. همیشه می آید تا فقط یک چیز را به رخ بکشد، سلطه خودش را و بیچارگی انسان را، ناتوانی این یک مشت گوشت و استخوان و تبختر را.
مرگ، انتقام نیست؛ ظالم و مظلوم و غنی و فقیر و گدا و پادشاه نمی شناسد همه را می کُشد و همیشه یک چیز می گوید:
برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کاین سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را
ما همه مهمان هایی هستیم که سرانجام در این مهمانخانه کشته خواهیم شد.
تا چند روز پیش من تنها نشسته بودم کنار موزه مردم شناسی در لیدن و داشتم از افتادن ماریانه از دوچرخه و مرگ نابهنگامش عبرت می گرفتم ولی حالا نشسته ام در جنگل دیزمار، حوالی معدن سونگون و چشم دوخته ام به سپهرِ بر شده که پرویزنی است خون افشان و با چشم خودم می بینم که «ریزه اش سر کسری و تاج پرویز است»
مقامات سیاسی لبخندهایشان را به زور پنهان می کنند و تسلیت فرمایشی می گویند اما شادمانند که صندلی دیگری از قدرت خالی شد و دورخیز می کنند تصاحب تازه ای را.
من اما در میان تشییع کنندگان حافظ را می بینم که می گوید:
بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است
بیار باده که بنیاد عمر بر باد است
دیری است «همای سعادت» از شانه ایرانیان پریده است و «شاهین قضا» به سرپنجه های بی تدبیری و توطئه روزگار ما را می درد.
سیاست، همه راه های درست را دور می زند و از بیراهه های فساد و کوره راه های تباهی به مسند می رسد «ولی اجل به ره عمر رهزن امل است»
همه آدم ها از دری می آیند و از دری می روند اما هر چه به دایره قدرت نزدیکتر باشی، درِ دوم را دورتر می بینی و ضرورت رحیل را کمتر باور می کنی.
در این رباط دو در چون ضرورت است رحیل
رواق و طاق معیشت چه سربلند و چه پست
ده روز مهر گردون، افسانه است و افسون
اما کیست که باور کند؟ کیست که عمل کند؟ کیست که پیش از اجل بگوید:
نیکی به جای یاران، فرصت شمار یارا | 211 | 7 | Loading... |
20 🌎 چرا ایران و اسرائیل از لبه پرتگاه حنگ برگشتند؟
✍ ولی نصر، مشاور سابق اوباما
🔹 فارن افرز
🌿 مجموعه حملات و ضد حملات بین ایران و اسرائیل در دو هفته نخست آوریل چشم انداز استراتژیک منطقه خاورمیانه را دستخوش تغییرات قابل توجهی ساخته است. تبادل آتش اخیر میان دو کشور جنگ سایه ای را که بیش از یک دهه در جریان بود، به عرصه منازعات علنی و آشکار کشانده است.
🌿 اکنون آشکار شده که رقابت وکشمکش رو به گسترش بین ایران و اسرائیل شکل دهنده امنیت منطقه ای و عامل اصلی پیشبرد سیاست خاورمیانه در دهه های پیش رو خواهد بود. هر کدام از طرفین، دیگری را یک دشمن خونی می بیند که باید از طریق ابزارهای نظامی شکست داده شود. رقابت خطرناک این دو اگر مهار نشود موجب بی ثباتی منطقه خواهد شد و در نهایت ممکن است سبب بروز منازعه ای گسترده گشته، پای ایالات متحده را نیز به یک جنگ پر هزینه بکشاند. اکنون این واشنگتن است که برای فرو نشاندن عوامل تنش زایی که منجر به رویارویی مستقیم بین اسرائیل و ایران در ماه آوریل شد و می تواند موجب تکرار مجدد آن گردد، یک استراتژی دیپلماتیک اتخاذ نماید.
🌿 حمله 7 اکتبر حماس تصور شکست ناپذیری اسرائیل را از بین برد و احساس امنیت در این کشور را تقلیل داد. اسرائیل با هجمه نظامی سنگین به غزه به این حمله پاسخ داده و به دنبال نابودی حماس، آزاد کردن گروگان های باقی مانده در غزه و بازسازی اعتماد به توانایی اش برای دفع حملات و حفاظت از شهروندان خویش بوده است. هیچ یک از این اهداف تاکنون محقق نگشته است.
حمله اسرائیل به ساختمان کنسولی سفارت ایران، همچون عملیات نظامی این رژیم در غزه تا حدودی ناشی از تمایل تل آویو به ایجاد این انگاره بود که حمله ای در ابعدا 7 اکتبر هرگز نباید تکرار شود. با هدف قرار دادن ژنرال زاهدی در ساختمان کنسولی ایران دمشق، اسرائیل روشن ساخت که تهران را مسئول نهایی بحران فعلی می داند. با ترور این فرمانده ارشد نظامی در یک ساختمان دیپلماتیک، تل آویو همچنین تمایل و توانایی خود برای ترور مقام های ارشد ایرانی در هر کجا و هر زمانی را به نمایش گذاشت.
🌿 با وجود حملات قبلی اسرائیل به منافع ایران در سوریه، هدف قرار گرفتن زیرساخت های صنعتی و استحکامات نظامی و ترور دانشمندان هسته ای ای در داخل ایران، تهران در سال های اخیر به طور کلی از پاسخ مستقیم به اسرائیل اجتناب کرده بود. آخرین باری که ایران درگیر عمل متقابل با اسرائیل شد، فوریه 2018 بود، زمانی که اسرائیل در پاسخ به ورود یک پهپاد ایرانی به حریم هوایی اش، (ادعایی که ایران آن را رد کرد) مواضع ایران در سوریه را هدف قرار داد. متعاقبا نیروهای سوری یک جت اف 16 اسرائیل را ساقط کردند. از آن زمان تاکنون ایران از مواجهه مستقیم با اسرائیل خودداری کرده...
🌿 اما زمانی که اسرائیل به ساختمان کنسولی ایران حمله کرد، تهران استراتژی خود را تغییر داد. از نظر ایران این اقدام یک حرکت تحریک آمیز قابل توجه بود که نیازمند پاسخی مستقیم بود. رهبران ایران معتقد بودند اگر بازدارندگی خود را ترمیم نکنند، اسرائیل تنش را نه فقط در سوریه، بلکه در لبنان و حتی ایران بیش از این بالا خواهد برد.
🌿 اما ابعاد واکنش ایران هم غافلگیرکننده و هم نگران کننده بود. تهران قصد خود درباره یک پاسخ طراحی شده را از طریق واسطه های اروپایی و عربی به ایالات متحده اطلاع داده بود. سپس با شلیک صدها پهپاد و موشک به اسرائیل، روشن کرد که دیگر سیاست صبر استراتژیک خود را ادامه نخواهد داد و هر زمانی که مورد حمله قرار گیرد پاسخ خواهد گفت.
🌿 اسرائیل بخش اعظم این پرتابهها را با کمک اردن، بریتانیا و ایالات متحده ساقط کرد. تهران احتمالا انتظار چنین نتیجه ای را داشت. قصد ایران تحریک اسرائیل به آغاز جنگ نبود، بلکه تنها می خواست تمایل خود برای حمله به اسرائیل را آشکار سازد. با این حال اسرائیل هم دست به اقدام تلافی جویانه زد و یک حمله موشکی به یک پایگاه هوایی مهم در مرکز ایران انجام داد. این حمله محدود بود و به این دور از حملات متقابل پایان بخشید، اما در عین حال تاییدی بود بر اینکه قواعدی که سال ها حاکم بر جنگ در سایه ایران و اسرائیل بود دیگر حکمفرما نیست. اکنون هر حمله ای از سوی هر یک از طرف ها به معنای دعوت به یک پاسخ مستقیم از سوی طرف مقابل خواهد بود و احتمال یک جنگ...
🌿 آمریکا می خواهد از افزایش تنش خودداری کنند و تهران نیز به خوبی از این مسئله آگاه است. بلافاصله پس از حمله دمشق، آمریکا و شرکایش در اروپا و خاورمیانه برای جلوگیری از تبدیل بحران به یک جنگ فراگیر وارد عمل شدند. آمریکا به ایران اطمینان داد که اطلاع قبلی از حمله اسرائیل نداشته و این سیگنال را ارسال کرد که نگران جنگ گسترده تر در منطقه است. دیپلمات های عرب و اروپایی حامل پیام واشنگتن مستقیما با مقام های ایرانی...👇
👈لینک متن کامل مقاله
@EsfandiarKhodaee | 171 | 1 | Loading... |
21 تیرک !
؟؟؟؟*
رخدادهای ناگهانی در عرصه سیاست بسیار به رخداد های قدرتمند و غیرمنتظره طبیعی شباهت دارند. به وقوع زلزله بسیار شبیه هستند: دفعتا رخ میدهند، کسی انتظار انها را ندارد و برایشان آماده نیست، و برنامههای مشخص را به هم میزنند. واکنش در برابر این گونه رخدادها نیز از همین مشخصهها ناشی میشوند: گیجی ، واکنش های فکر نشده ، و تحرکات غالبا اشتباه ، از سوی کسانی که در گوشه مغزشان "تشکیلات مدیریت بحران" ایجاد نکردهاند!
معدود آدمهای تعیین کنندهای وجود دارند که با داشتن چنین تشکیلات کنترل بحرانی در گوشه ذهن ، از این موقعیت ها با خونسردی و "سوار بر اوضاع" میگذرند و بر جامعه اعمال سلطه میکنند و هدایت آن را به دست میگیرند.
لزوم برگزاری یک انتخابات فوری، و فوری تر از آن تشخیص موقعیت برای کنترل روند و یا ایجاد و اعمال تغییر در آن، از همین گونه موقعیت های سیاسی پسا زلزلهای هست.
همه باید طی یک هفته بتوانند موقعبت را تشخیص دهند و تصمیمی بگیرند که چه بایدشان کرد.
بیائید ببینیم این موقعیت پسا زلزلهای -هرچند زلزلهای کوچک- چه کیفیاتی دارد.
مهمترین وجه این موقعیت، تصمیم گیری درباره ترمیم آسیب دیدگی یک گوشه از صحنه است که به دقت سنجیده و برای روند تحول سیاسی آتی بود ، اما حادثه هلیکوپتر گوشهای از آن را آسیب زد.
ما اکنون میدانیم مطابق آنچه در مطلب چند روز پیش جامعهنو ("خدا، بنده ، و آینده ") رفت، حفظ ثبات صحنه و برهم نخوردن روند طراحی شده برای تغییر، عمده ترین هدف حاکمیت طراحی کننده عرصه سیاست در ایران هست.
بنا بر این حاشیه نشینان سیاست نباید انتظار هیچگونه تغییر محتوایی و شکلی را در آینده پیشرو داشته باشند.
یکی از این تغییرات، تعیین فرد جانشین برای پست ریاست جمهوری است، که به ارزیابی ما، وقتی این سطور را میخوانید مشخص شده است.
بقیه آنچه رخ خواهد داد عملیات ترمیم گوشه تخریب شده صحنه به خاطر زلزله است : وقتی تکانه تیرک نگهدارنده یکی از دیواره های دکور صحنه را می شکند و فرو می اندازد، باید به نرمی و بیسرو صدا دوباره آن را علم کرد و تیرکی تازه ومورد اطمینان در پشتش قرارداد.
ماهیت انتخابات آتی این است و هیچ نیروی سیاسی خارج از صحنهای، (و از جمله اصلاح طلبان هم مسیر با خاتمی) نمیتواند فکر کند میشود جلو رفت و در صحنه تغییری داد.
نخودهای همه آشها البته معمولا به جنب و جوش می افتند و مثل انتخابات که همیشه چند عروسک وسط آن دست و پا تکان میدهند، تعداد حاضران در جابجایی تیرک شکسته با تیرکی نو را افزایش میدهند. اما این کارگردان و صحنهگردان است که تیرک مناسب را انتخاب می کند و چگونگی علم کردن آن را مشخص می کند و لا غیر. لااقل فعلا و در ایران ، همین است که هست.
شاید اعتراضی به این بتوان داشت، اما فعلا تغییرش نمیتوان داد. شرایط کشور ما فعلا همین است و زلزلهای که فقط یک تیرک را از جایش به در کند موجبی برای تغییر روند محسوب نمی شود. بنا بر این اجازه بدهید یا ندهید، روند پیشرو ، همان است که یک هفته پیش بود و تغییری نمیکند و یا لااقل تغییر ماهوی نمیکند.
بعید است آدم عاقل دچار خطای باصره بشود و در انتخابات پیش رو فرصتی ببیند. بعید است کسی بوی تغییری حس کند (نخودهای اصلاح طلب نمای همه آشها البته غیر این را میگویند واز جایگاه تماشاچیان میپرند روی صحنه! ).
این به کنار، مشغول کردن ذهن جامعه به دارودسته ها و باندهای سیاسی روی صحنه، به بازیگرانی که در صحنه پایداری می کنند و یا آنها که کنار گذاشتهشدهاند ( صحنه گردان معمولاعروسکهایی را که نخ آنها "شل" شده میگذارد کنار! ) یک خطای شناختی است.
اینکه بازیگران روی صحنه چقدر رقاصی کنند یا کشتی بگیرند یا به هم بپرند و "کمپین انتخاباتی" داشته باشند، البته مایه سرگرمی است.
تماشا کنید و اگر خواستید به مفسرانی که نخهای این عروسکها را نمیبینند بخندید. اما مطمئن باشید کارگردان آنها را با بازیگرانی که نخ آنها شل شده و حرکات خارج از کنترل دارند عوض نخواهد کرد (لاریجانیها به مرخصی درازمدت رفتهاند!).
این صحنه خدایگان دارد و سرشت تغییر در آن را بازیگران روی صحنه هرگز تعیین نکردهاند و در آینده نزدیک هم تعیین نخواهند کرد.
صحنه سیاست در ایران و چگونگی تغییر در آن، صحنه فکرشده سنجیدهای است که رخداد های جزئی در آن تغییری نمیدهد.
کسی نمیتواند جای دانته بنشیند و پایان "کمدی الهی" را از نو بنویسد. آن کتاب و آن داستان، پایانی جز آنچه دانته نوشت نمیتواند داشته باشد.....، الا اینکه زلزلهای بسیار بزرگتر، بسیار فراتر از آنچه درظرفیت و توانایی آن اتاق کنترل بحران هست، رخ دهد.
عاقلان البته انتظارش را دارند، ولی خواهانش نیستند؛ سقف سالن این نمایش را بر سر همه فرو خواهد ریخت !
* شورای سردبیری جامعه نو | 216 | 2 | Loading... |
22 🔲⭕️آیا شما ضداولویت دارید؟
مجتبی لشکربلوکی
پروفسور پیتر دراکر را احتمالا بشناسید و یا دست کم نامش را شنیده باشید. ادبیات مدیریت مدرن با او شروع می شود. مجله بیزنس ویک او را «ماندگارترین متفکر مدیریت زمان ما» نامیده. بگذریم. او از مفهومی در آموزه هایش استفاده می کند که تقریبا معادل فارسی مناسبی برای آن نمی توان یافت.
همه ما با اولویت و اولویت بندی آشنا هستیم که ترجمه کلمه Priority است. اما او از واژه posteriority در آموزه هایش استفاده می کند که هر چند در فارسی می توان معادل هایی برایش پیدا کرد. اما شاید بد نباشد که فعلا اول تعریفش کنیم بعد واژه برایش پیشنهاد کنیم.
او می گوید هر کسی (مثلا مدیر ارشد سازمان/کشور) باید برای خودش فهرستی از اولویت ها داشته باشد. امروزه این حرف او بدیهی است. اما در کنارش می گوید هر کسی باید فهرستی از کارهای که نمی خواهد انجام دهد یا کارهایی که می خواهد کنار بگذارد هم داشته باشد. که شاید بد نباشد به آن بگوییم: ضداولویت ها، نااولویت ها یا اولویت های معکوس. (یادآوری: واژه اولویت معکوس را وام دار اردلان لقائی از نشریه ترجمان هستم و نااولویت را وام دار محمدحسن حسینی مشاور مدیریت)
برخی امور هستند که باید در اولویت قرار بگیرند و منابع محدودمان (زمان، انرژی، پول، اعتبار اجتماعی و بهترین افرادمان) را به آن تخصیص دهیم. خُب! تا اینجا مشکلی نیست. اما مساله این است که همه آن ها که گفتیم محدودند: هم زمان، هم انرژی، هم پول و هم اعتبار اجتماعی و هم بهترین افراد. اینجاست که شما باید ضد اولویت های تان را هم مشخص کنید. تا منابع محدودتان آزاد شود برای اولویت ها. بدون ضد اولویت ها صحبت کردن در مورد اولویت ها یک شوخی زشت است. یک بار دیگر برگردید و این جمله را بخوانید!
حالا این ضد اولویت یعنی چه؟ یعنی فهرستی داشته باشیم از این سه مورد:
◻️کارهایی که باید متوقف کنیم.
◻️کارهایی که هرگز شروع نمی کنیم.
◻️کارهایی که به صورت استراتژیک به تعویق می اندازیم.
دقت کنید نه اینکه این موارد بالا بد هستند، اگر بد بودند که اصلا نیاز به تصمیم نبود. مساله این است که احتمالا کارهایی که باید متوقف کنیم، توجیهاتی برای ادامه دارند. کارهایی که شروع نمی کنیم هم به ما چشمک می زنند و دلبری می کنند، و کارهایی که به تعویق می اندازیم هم جذابیت هایی دارند اما ما تصمیم می گیریم برای آن که به اولویت هایمان برسیم لازم است که برخی امور را کنار بگذاریم.
بگذارید مثالی بزنم وقتی شما برنامه توسعه یک کشور را می خوانید و 1261 آرزو، ایده، برنامه، خواسته، هدف، در آن دیده می شود و تقریبا همه را راضی کرده است، بدون آن که معلوم شود کدام موارد حیاتی است یعنی اینکه شما ضداولویت های روشن ندارید بنابراین اولویت هایتان عملا بی فایده و غیرزهردار است.
یا وقتی یک مدیر سازمان در سال جدید 15 اولویت اعلام می کند که هر کدام فیل افکن است از جمله اینکه در سال جدید هم مهندسی مجدد کنیم و هم به سمت تعالی حرکت کنیم و هم صادراتی شویم و هم با سه شریک تجاری، برای اولین بار همکاری استراتژیک کنيم و هم اینکه در کل کشور شبکه فروش مویرگی راه بیاندازيم و هم... این یعنی اینکه ایشان در عمل اولویت ندارد!
☑️⭕️تجویز راهبردی
جالب این جاست که خیلی وقت ها مساله در تشخیص اولویت ها نیست همه ما کمابیش می فهمیم که مهم ترین امور چیستند. مساله معمولا جای دیگری است. به قول پیتر دراکر مهم ترین چیز در مورد اولویت ها و ضد اولویت ها، بصیرت (تحلیل هوشمندانه) نیست، بلکه جسارت (انتخاب شجاعانه) است.
خودم سالانه اولویت ها و اهدافم را می نوشتم. اما در سال جدید ضد اولویت ها هم به سند اهداف و اولویت های سالانه ام راه پیدا کرد. پیشنهاد می کنم شما هم چنین کنید. بدون ضد اولویت ها، اولویت ها معنادار نیستند!
https://t.me/Dr_Lashkarbolouki | 135 | 3 | Loading... |
23 مدتی این مثنوی تأخیر شد!
احمد زیدآبادی
"هر چه مینویسم پنداری دلم خوش نیست ...ای دوست! نه هر چه درست و صواب بوَد، روا بوَد که بگویند!... و نباید که در بحری افکنم خود را که ساحلش بدید نبود...
حقا و به حرمت دوستی که نمیدانم که این که مینویسم راه سعادت است که میروم یا راه شقاوت؟ و حقا که نمیدانم که این که نبشتم طاعت است یا معصیت؟ کاشکی یکبارگی نادانی شدمی تا از خود خلاصی یافتمی.
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم رنجور شوم از آن بغایت. و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم. چون احوال عاشقان نویسم نشاید، چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید، و هر چه نویسم هم نشاید، اگر هیچ ننویسم هم نشاید، اگر گویم نشاید، و اگر خاموش گردم هم نشاید، و اگر این واگویم نشاید، و اگر وانگویم هم نشاید، و اگر خاموش شوم هم نشاید!»
عینالقضات همدانی | 162 | 3 | Loading... |
24 🎥 کانال سپاه قدس: شورای نگهبان برای انتخابات ریاست جمهوری علی لاریجانی و حسن روحانی را رد صلاحیت کند
👈 کانال سپاه قدس با انتشار این فیلم نوشته است:«آقای شورای نگهبان ، به کسایی صلاحیت بدید که دغدغه شون شام لاکچری نباشه و به قیمه نگن اطعام مساکین !!!چقدر تو با اینها فرق داشتی #رئیس_جمهور_شهید عزیزمان 🖤»
https://t.me/ganji_akbar | 162 | 4 | Loading... |
25 منظور از جامعه شمشادی چیست؟
امیر ناظمی
«جامعه شمشادی» یعنی جامعهای که از قدبلندها خوشش نمیآید و تنوع را دوست ندارد؛ و متاسفانه جامعه ما یک جامعه شمشادی است!!!
«جامعه شمشادی» همان جامعهای است که هر روز باغبانانی قیچی به دست آمادهاند تا گیاهان قد بلندتر را کوتاه کنند؛ یعنی ردیفی از گیاهان مشابه هم، گیاهانی بدون هیچ تنوعی! همه یکرنگ و یکدست.
این همان پیشفرضی است که مفهوم «وحدت» را در ذهن برخی از افراد شکل داده است. در ذهن آنان وحدت یعنی یکدست کردن و یکشکل کردن ردیفی از گیاهان در یک قامت و در یک شکل، به فرمان قیچی یکدست کردن جامعه: شمشادها یک رنگ و یکدست هستند.
زیبایی شمشمادی از یکدست بودن میآید؛ اما زیبایی باغچه متنوع از گلهای مختلف، از تنوع میآید.
چشماندازِ "قیچی شمشاد" آن است که هر روز اندازه را تعیین کند و باغبان با اندکی صبر بتواند طرح مورد نظرش را آنگونه که میپسندد اجرا نماید. سیمرغ اما وحدتش از پرندگان متنوع و همدل زاییده میشود. | 177 | 2 | Loading... |
26 بَرّه کُشون فرصت طلبها
امیر دبیری مهر
در گذشت اقای رییسی بعنوان رییس دولت و یک ایرانی ناراحت کننده بود.چه موافق اوباشیم و چه منتقد و چه مخالف .من به او رای ندادم اما ضمن احترام به جایگاه حقوقی او منتقد عملکرد و توانایی او بعنوان رییس جمهور بودم اما او را به شهادت افراد مورد وثوق انسان سالم و صادق ودلسوزی می دانستم و سانحه منجر به فوت او هم از بعد انسانی متاثرم کرد.
همین موضع را نسبت به اقای امیر عبداللهیان دارم .او را چند بار از نزدیک دیده بودم مرد مودب و با اخلاقی بود اما وزیر خارجه ايدهآل من برای تامین منافع ملی ایران نبود. اما اینها دلیل نمی شود از مرگ ایشان به این شکل ناراحت نشوم . زیرا از معلمین و بزرگانم آموخته ام که ما ابتدا انسان هستیم بعد سیاست مدار و سیاست پیشه .
ما در این سالها تندروهای شقی مسلک را مورد نقد قرار دادیم که چرا به زندان و مرگ و تبعید مخالفین خودبی اعتنا هستید و حتی شادمانید، حالا نمی شود وقتی ورق برمیگردد تکرار کننده آن سنگدلی و شقاوت و بی تقوایی و خدانشناسی باشیم .
فکر کنم موضع اخلاقی و منطقی بنده خیلی روشن باشد و نیاز به تفسیر رای ندارد.
اما دو گروه پر تعداد و فرصت طلب در درون حاکمیت و از طریق رسانه های رسمی و اپوزیسیون در فضای مجازی و شبکه های ماهواره ای در این چند روز خود را رسوای زمانه کردند و اوج بی مایگی و دنائت طبع خود را بر همگان هویدا کردند هر چند با هوچی گری نمی پذیرند و جز فحاشی و پرخاشگری کاری بلد نیستند .
گروه اول آنانکه سوگواری را فرصت جبران ناکارآمدی دولت با تبلیغات مملو از سوزوگداز و احساسات یافتند و صداقت وسادگی مرحوم رییسی را پوشش عملکرد ضعیف دولت در سه سال اخیر کردند و در تریبون ها با غلو و اغراق هر چه خواستند به منتقدین و مخالفان دولت گفتند.
طبق معمول برخی مداحان در این میان برای قدرت طلبان فریبکار خیلی خوش رقصی کردند.
دوم کسانی که بخاطر اعتراض به عملکرد مرحوم رییسی ازدهه شصت تا امروز با زمان نشناسی، نحوه درگذشت او را فرصت کینه توری تسویه حساب سیاسی و عقیدتی و رفتارهای غیر اخلاقی کردند مانند هلهله و شادی ! و عدالت خواهی را پوشش نفرت افکنی کردند همانها که با عنوان آزادیخواهی اگر روزی به قدرت برسند دمار از روزگار آزادیخواهان در خواهند آورد .
هر دوگروه نشان دادند نه عقل و شعور دارند نه وجدان و شرف.
فقدان هیچ کس کارنامه او را با تبلیغ و توهین تغییر نمی دهد. هیچ شوری جای شعور را نمیگیرد. صفات و ویژگی های مثبت هیچ کس را نمی توان بخاطر مخالفت با او نادیده گرفت و در عین حال همان ویژگی ها، کارنامه عملکرد کسی را درخشان نمی کند. نزد عقلا و پرهیزکاران هر چیزی در جای خود نیکوست. | 156 | 2 | Loading... |
27 انتشار نخستین گزارشِ ستادکل نیروهای مسلح از حادثۀ بالگرد رئیسجمهور
🔹«به اطلاع مردم عزیز و شریف ایران اسلامی میرساند هیئت عالی رتبه ستادکل نیروهای مسلح برای بررسی ابعاد و عوامل به وجود آورنده سانحه بالگرد حامل رئیس جمهور، و همراهان با سازماندهی گروههای کارشناسی تخصصی و فنی صبح روز دوشنبه مورخه ۱۴۰۳٫۲٫۳۱ ساعت ۵:۳۰ بامداد از تهران اعزام و رأس ساعت ۹ صبح همان روز در محل سانحه بالگرد حاضر شدند.
🔹بخش قابل توجهی از اطلاعات در زمینههای مختلف تخصصی، فنی و عمومی که می توانست در وقوع سانحه دخیل باشد جمع آوری گردیده است.
🔹برخی از اقدامات برای اظهار نظر قطعی نیاز به زمان بیشتری دارد که در دست بررسی بوده و برخی از موارد را میتوان با قاطعیت اعلام نمود که مورد اشاره قرار میگیرند:
۱-بالگرد در مسیر پیشبینی شده از قبل ادامه مسیر داده و از مسیر تعیین شده پروازی خارج نگردیده است.
۲-حدود یک و نیم دقیقه قبل از سانحه بالگرد، خلبان بالگرد سانحه دیده با دو بالگرد دیگر گروه پروازی ارتباط برقرار نموده است.
۳- آثار اصابت گلوله و یا موارد مشابه آن در اجزای باقی مانده بالگرد سانحه دیده مشاهده نگردیده است.
۴- بالگرد سانحه دیده پس از برخورد با ارتفاع، دچار آتش سوزی شده است.
۵- به دلیل پیچیدگی منطقه، مه گرفتگی و درجه حرارت پایین، عملیات تجسس به شب کشیده شده و در طول شب نیز استمرار مییابد و در بامداد صبح روز دوشنبه (ساعت ۵ صبح) با کمک پرندههای بدون سرنشین (ایرانی) نقطه دقیق محل سانحه مشخص و نیروهای زمینی عملیات تجسس در آن نقطه حضور پیدا میکنند.
۶-در مکالمات برج مراقبت با گروه پروازی نیز مورد مشکوکی مشاهده نگردیده است.
🔹در پایان یادآوری میشود بخش قابل توجهی از اسناد و مدارک مرتبط با سانحه بالگرد یاد شده جمع آوری شده است و برای بررسی برخی از قطعات و اسناد، نیاز به زمان بیشتری میباشد که پس از اتقان سنجی و کار تخصصی و کارشناسی دقیقتر در اطلاعیههای بعدی به سمع و نظر ملت شریف و انقلابی ایران خواهد رسید؛ لذا تقاضا دارد به اظهارنظرهای غیرکارشناسی که بر اساس گمانه زنیهای بدون اطلاع دقیق از واقعیات صحنه و یا بعضاً با هدایت رسانههای بیگانه در فضای مجازی و ... منتشر میگردد توجه نشود.»
@hammihanonline | 138 | 0 | Loading... |
28 گذری بر بازار داغ هنر فروشی
عزیز قاسم زاده
اینکه خاستگاه هنر چیست و فرمالیسم تنها متطق حاکم بر آن است یا باید بر بستری از حقیقت استوار باشد تا زیبایی را به تجلی در آورد دیدگاه های مختلف و متعارضی عرضه شده که اکنون مجال پرداختن به آنها نیست.
نیچه در اثر مشهور زایش تراژدی می گوید: «هنر زندگی را ممکن، و شایستهی زیستن می کند.» اما تمام مسئله این است که کدام زندگی است که بر بستر هنر ممکن می شود و زیستن را شایسته می سازد؟
اینکه هنرمند دغدغه انفسی و وجودی خود را در چه چیز بیابد،تاثیر مستقیم و قابل تاملی در تولید محتوای هنری او دارد.هنری که کالایی شود و به ابزاری برای تجارت و سرمایه تبدیل شود، بی تردید از صاحبانش نباید توقع داشت تا متعهد به آرمان های انسانی و اخلاقی باشند و اساسا نقد این افراد به معنی این است که آنها از رسالت ذاتی خود دور شده اند و دیگرانی در مقام معلمان اخلاق، وظیفه و رسالتی دارند تا تعهداتشان را یاد آور شوند.
نگاهی به مجموعه تولیدات هنری هر هنرمند و جهت گیری های اجتماعی مستمر او در زمان ها و مکان های مختلف، گواهی روشن از نوع نگرش آن هنرمند است که به چه نوع هنری پایبند است.این روزها اجرای دو نماهنگ سفارشی از دو خواننده، موجی از اعتراض ها را در فضای مجازی بر انگیخته و در پیج های اینستایی این خوانندگان پیام های انتقادی زیادی نوشته شده است.
این در حالی است که این دست از هنرمندان،هنر را به منزله کالایی می انگارند که به افزایش ثروت و سرمایه آنها منجر شود.آنها برایشان اساسا فرقی نمی کند که قرار است زیر بیرق چه کسی سینه بزنند.نه ایدئولوژی روشنی از خط و مشی فکری معینی دارند و نه اساسا کمترین آگاهی از صورت بندی های فکری و نظری حوزه های جامعه شناسی و فلسفی دارند و نه به لحاظ انفسی رنج و درد حتی طرفداران سینه چاکشان هم کمترین اثری در وضعیت روحی و عاطفی آنها ایجاد می کند.
البته این دست از هنرمندان بعد از برانگیخته شدن واکنش های منفی از برخی کردارها و یا اجرای ترانه های سفارشی، تحشیه ای بر حاشیه های ایجاد شده می زنند تا بتوانند از مهلکه نقادی ها خود را رهایی بخشند اما مسئله این است که تنها بروز واقعه و اتفاق خاصی،زیست اجتماعی آنها را دچار اختلال نمی کند که استثنابردار باشد و مرتفع شدن سو تفاهم ها امری ممکن گردد.
تنها فقط گاهی برخی اتفاقات اجتماعی، ممکن است واکنش های پر رنگ تر و شدیدتری را ایجاد کند و برخی پنهان کاری ها و زیرآب رفتن ها عیان گردد.این دست از هنرمندان از آنجا که بسیاری از رفتارها و موضع گیری هایشان را فراموش می کنند و یا گمان می کنند که در ذره بین افکار عمومی هم یا دیده نشده و یا حافظه کوتاه مدت جامعه آنها را از یاد خواهد برد، در چنین مواردی که واکنش ها را فراتر از پیش بینی خود می بینند، هوشمندانه و ابن الوقتانه می خواهند توضیحاتی دهند تا از وجهه مردمی بودن آنها ذره ای کاسته نشود.
شاید از همین رو استاد فقید پرویز مشکاتیان در مصاحبه ای تاکید کرده بود ارزش یک هنرمند بیش از آنکه به کارهایی باشد که انجام می دهد، به کارهایی است که انجام نمی دهد.
ملی مذهبی | 141 | 0 | Loading... |
29 🔻دروغ خونسردانه ابراهیم رئیسی برای توجیه اعدام
آرش رحمانی پور و محمدرضا علیزمانی در بهمن ۸۸ اعدام شدند. اتهام آنها دست داشتن در اعتراضات انتخاباتی و مشخصا وقایع روز عاشورا در ۶ دی ۸۸ اعلام شد. این اتهامات به وضوح دروغ بودند چون هر دو را در اردیبهشت ماه، یعنی «قبل از» انتخابات خرداد ۸۸ گرفته بودند.
پس از اعدامشان اما ابراهیم رئيسی معاون اول وقت قوه قضاییه اعلام کرد: «دو نفری که اعدام شدند... "قطعا" در جریان آشوبهای اخیر دستگیر شدند.»
دادستان وقت تهران هم در روز اعدام گفت این دو جوان «از عوامل ضد انقلاب سلطنت طلب بودهاند که اتهام آنها... حضور در اغتشاشات اخیر بوده است.»
حضرات با همین خونسردی دروغ گفتند تا دار زدن دو انسان را توجیه کنند، به اتهام مشارکت در اقداماتی که در زمان وقوعشان در زندان بودند.
🔹توضیحات بیشتر در مورد این پرونده و پروندههایی مشابه را در گزارش زیر ملاحظه بفرمایید:
https://bbc.com/persian/iran-features-57371963
@HosseinBastaniChannel | 118 | 2 | Loading... |
30 چندی پیش ضیا نبوی، زندانی سیاسی، از شیوع ساس در بند ۸ زندان اوین خبر داده بود، به نوشته نبوی، زندانیان این بند از هر تمهیدی استفاده میکنند تا از گزش ساسها در امان بمانند؛ اما فایدهای ندارد. یک زندانی «بلوز آستین بلند با سرآستین کشی میپوشد، جورابش را روی شلوارش بالا میکشد، همه زوایای تخت و تشک را بازرسی میزند و پتو را طوری دور سر و اندامش میپیچد که هیچ راه نفوذی برای ساسها باقی نماند. حتی قرص خواب قوی هم مصرف میکند اما همه این تدبیرها به اندازه یکی دو ساعت هم چاره کار نیستند.»
او در بخشی از نامهاش نوشته بود:
«وقتی به ساسهای محبوس میان لیوانهای پلاستیکی نگاه میکردم و جمعیت احتمالی آنها در بند به ذهنم میآمد، به خود میگفتم اینجا زیستبوم ساسهاست؛ آنها نیستند که اضافیاند؛ این ما هستیم که باید برویم.»
قوه قضاییه ادعای ضیا نبوی را تکذیب کرد و او را به خاطر اطلاعرسانی درباره ساسها به انفرادی تنبیهی فرستاد!
اما وجود ساس در زندان امری مسبوق به سابقه است به طوری که بکتاش آبتین در یکی از شعرهایش به آن اشاره کرده بود.
سعید دهقان، وکیل دادگستری در این باره نوشته:
«برخلاف ادعای قوه قضاییه که میگوید زندان اوین پاکیزه است و #ساس ندارد، این مساله اصلا تازگی ندارد و سندش هم شعری با عنوان «ساس» در کتاب «مرثیهای برای گلهای پژمرده» اثر زندهیاد #بکتاش_آبتین است که در مهر ۱۳۹۹ سروده است:
ما
و ساسها
در زندانی مشترک
حبس میکشیدیم.
از قضا، شعر «ساس» نخستین شعر از این کتاب است كه شصت قطعه شعر دارد و #نشر_باران در اواخر سال ۱۴۰۲ منتشر کرده است.»
حقوق زندانی در برنامههای روزانه بازداشتگاه و زندان
https://tavaana.org/prisonersrights23/
بهداشت در زندان
https://tavaana.org/prisoners_rights29/
#حقوق_زندانی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech | 145 | 1 | Loading... |
31 احمد زیدآبادی بار دیگر تاکید کرد که فعالیت رسانه ای خود را تا زمانی نامشخص به حالت تعلیق درآورده است.
این روزنامه پرکار روز جمعه چهارم خرداد در کانال تلگرامی خود، "نگاه متفاوت " نوشت:
اطلاعیه
به اطلاع مخاطبان این کانال میرساند که تا اطلاع ثانوی مطلب جدیدی روی این کانال منتشر نخواهد شد! | 1 | 0 | Loading... |
32 ✅این مدح و توصیفات اعجابآور اصولگرایان از عملکرد #دولت_سیزدهم را جدی نگیرید. یک ماه دیگر و در جریان مناظرههای #انتخابات فقط یک نفر میتواند خود را وارث این فاجعه بداند و الباقی فرقههای #اصولگرا چنان با بولدوزر از رویش رد میشوند که از اتخاذ این شیوه پشیمان خواهد شد.
@Sahamnewsorg | 111 | 0 | Loading... |
33 ذوالنوری: رهبری مثل خلبان است و رییسجمهور کمک خلبان
مجتبی ذوالنوری، نایب رییس مجلس با بیان اینکه رییسجمهور شهید ابراهیم رئیسی به رعایت نظرات و فرامین رهبری مقید بود گفت: «در این ۳ سالی که ایشان رییسجمهور بودند، رهبر انقلاب نفس راحتی کشیدند.» او افزود: «رهبری مثل خلبان هواپیماست و رییسجمهور به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور، کمک خلبان است.»
@Sahamnewsorg | 87 | 0 | Loading... |
34 حاکمیت یکدست نظام بعد از رئیسی حفظ میشود!
علی نظری
هشتمین رئیس جمهور ایران در حرم امام رضا به خاک سپرده شد.
از روز شنبه فعالیتهای انتخاباتی گروههای سیاسی برای تصاحب دولت چهاردهم آغاز میشود.
روندی که نظام برای یکدست سازی قوای سه گانه از سال ۱۳۹۸ در انتخابات مجلس یازدهم استارت زده است،همچنان تداوم مییابد!
اکنون سه قوه مدیریت کشور در دست کسانی است که بیشترین همراهی و همسویی با رأس هرم نظام جمهوری اسلامی را دارند.
معتدلین، اصلاحطلبان و کلیه گروههایی که با مشی سیاسی رهبری زاویه دارند باید بپذیرند که هیچ شانسی برای کسب کرسیهای قدرت در قوای سه گانه ندارند!
از این رو باید به صراحت گفت، نظام سیاسی مستقر، پیاده شدگان از قطار قدرت مانند اصلاحطلبان، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل را در مستطیل سبز وارد بازی نمی کنند!
قاطبه اکثریت ملت در این برهه از روی سکوهای استادیوم فقط ناظر و تماشاگر بازیها باشند. همانطور که در انتخابات مجالس یازدهم و دوازدهم و همچنین انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ طیف های گسترده مردم فقط تماشاگر بودند!
رهبری در نخستین واکنش بعد از حادثه سقوط بالگرد هم با صراحت اعلام کرد هیچ گونه اختلالی در کار اداره کشور بوجود نخواهد آمد!
انتخابات روز هشتم تیر ۱۴۰۳ به مثابه یک مسابقه داخلی بین اصولگرایانِ همسو با رهبری خواهد بود.
اینک که رئیسی با نثار جانش از قطار قدرت پیاده شد،پر واضح است افرادی چون قالیباف یا مخبر به عنوان خلف مرحوم رئیسی در کاخ پاستور مستقر خواهند شد.
از سوی دیگر در انتخابات حداقلی مثل ۱۴۰۰ همان کسی بعنوان رئیس جمهور از صندوق بیرون میآید که تابع محض باشد.
به اعتقاد اینجانب نظام سیاسی فعلی هرگز مایل به برگزاری انتخابات حداکثری و رقابتی نیست.
زیرا تجربه انتخابات رقابتی در چهار دهه گذشته نشان داده است، افرادی در چنین شرایطی از صندوق بیرون میآیند که نظیر خاتمی و روحانی با رهبری اختلاف نظر داشته اند!
در خاتمه باید گفت،انتخابات روز جمعه ۸ تیر ۱۴۰۳ بقول اهالی فوتبال، یک مسابقه دوستانه و داخلی بین معتمدان نظام است. قشر خاکستری و همه گروههای سیاسی غیر همسو با نظام در این مسابقه خاص میتوانند بعنوان تماشاگر به تشویق تیم مورد نظر حاکمیت بپردازند! | 159 | 3 | Loading... |
35 خرداد شد دوباره…
آرش حجازی*
خرداد شد دوباره. ندا آقاسلطان ۳۰ خرداد ۸۸ کشته شد، ۱۵ سال پیش. یک روز بعد از نماز جمعهای که خامنهای عملاً دستور سرکوب و قتل معترضان به نتیجهی انتخابات را داد. در دفتر انتشارات کاروان نشسته بودیم و دل توی دلمان نبود. به همه اصرار میکردم بیرون نروند. اما رفتند، من هم دنبالشان.
خیلی دور نشدیم. سرکوچه، توی خیابان کارگر، ۵۰-۶۰ تا موتوری ضدشورش خیابان را بسته بودند و به طرف ۲۰۰-۳۰۰ معترض گاز اشکآور میانداختند.اما بیتأثیر. معترضها آتش روشن کرده بودند.بعد ندا را دیدم.زن جوانی با کلاه آفتابگیر که کنار مرد مسنی ایستاده بود.روسریاش را پشت گردنش گره زده بود.
مرد سعی داشت عقبش بکشد، اما ندا جلو میرفت و نگاه میکرد.یک بار هم داد زد: «مرگ بردیکتاتور!» پلیس ضدشورش گاز اشکآور پرت کرد. این بار به جای جمعیت افتاد توی خانهای سرکوچهی خسروی. زن مسنی جیغزنان از خانه بیرون دوید. یکی داد زد: «دارن میان!»
موتورسوارها خیز برداشتند به طرف مردم. با ۱۰-۱۵ نفر دیگر، از جمله ندا و آن پیرمرد، شروع کردیم به دویدن توی کوچهی خسروی. ته کوچه، توی خیابان صالحی ایستادیم. نیروهای ضدشورش سرکوچه مانده بودند.ندا نگاه میکرد تا مرد همراهش را پیدا کند. بعد صدایی بلند شد. پرسیدم: «چی بود؟ گلوله بود؟» همکارم گفت: «فکر نکنم. اما میگن گلولهی مشقی میزنند.» بعد با وحشت داد زد: «داره خون بالا میاره!»
برگشتم. ندا با بهت سینهاش را گرفته بود. خون نه از دهانش، که از سینهاش بیرون میجهید. داد زدم: «تیر خورده!» و به طرفش دویدم.روی زمین افتاد. پیرمرد داد میزند: «ندا نترس! نترس!» زخم را فشار میدهم. اما خون از آتشفشان خشمگین آئورتش فوران میکند. نگاهش به من است. از یک طرف انگار به دستهایم امید بسته، بیهوده، و از طرفی انگار بیعرضگیام را سرزنش میکند. پیرمرد داد میزند: «ندا بمون!» اما بنا نیست بماند.
حالا خون ریهاش را پر کرده و از دهان و بینیاش بیرون میزند. به مردی که کمک میکند میگویم : «سرش را بگردان. دهانش را بازکن.» دیگر خونی در بدنش نمانده. قلبش از کار میافتد. جریان خون قطع میشود. سه دهه رنج این مردم، خون شده و چشمش را غرق کرده.
داغان بلند میشوم. مردم کالبد بیجانش را توی ماشین میگذارند تا ببرند بیمارستان. مردم مرد درشتی را گرفتهاند و کشانکشان میآورند. پیراهنش را از تنش پاره کردهاند و میزنندش. داد میزند:«نمیخواستم بکشمش!»عدهای دیگر از زیر دستوپا بیرونش میکشند و میگویند: «ما مثل اینا نیستیم! نزنید!» یکی دیگرکیف پولش را در آورده و میگوید: «کارت شناساییش رو گرفتم. بسیجیه! بیشرف دختره رو کشت.» بعد واقعیت تلخ عریان میشود. نمیدانند با او چهکار کنند. تحویلش به پلیس که بیفایده است. پلیس خودشان را میگیرد.
ولش میکنند برود، اما کارتش را نگه میدارند.
تا شب تویدفتر ماندیم تا آبها از آسیاب بیفتد. دراین میان فیلمی که گرفتهاند پخش میشود. شب رفتم خانهی پدرومادرم، با لباسهای آغشته به خون.وارد که شدم، سانان داشت صحنه را پخش میکرد. آخرین ۴۷ ثانیهی زندگی ندا در کانالهای خبری دنیا پخش شد،میلیونها نفر دیدند و اشک ریختند.آن روز دهها نفر دیگر هم کشته شدند، اما فیلمشان در نیامد و کسی شهادت نداد.حکومت به شدت سعی داشت جنایت را انکار کند. ضرغامی، رئیس وقت صداوسیما گفت ماجرا ساختگیست. خبرگزاری فارس گفت ندا زنده و در یونان است. سفیر ایران در مکزیک گفت سیا او را کشته، بعد گفتند خبرنگار بیبیسی او را کشته.
من اما سرنوشت دیگری داشتم: قبل از ندا نقش اجتماعى متفاوتى داشتم؛ نويسنده بودم و ناشر و پزشك. بعد از ۳۰ خرداد ۸۸ نقش اجتماعیام عوض شد: شاهد بودم، نقشى كه به خواب هم نمى ديدم روزى معرفم بشود. پيش از آن اگر كسى اسمم را میشنید و میشناخت، ياد كتابهاى كوئليو مىافتاد، يا انتشارات كاروان، يا شاهدخت سرزمين ابديت. بعد از آن اگر كسى به يادم بياورد، برای شهادتم بر قتل نداست. ایران به شاهدها رحم نمیکند: سرنوشت دکتر اندرجانی را که یادمان است.
حکومت ایران دستگاه پروپاگاندایش را سرم خراب کرد. همزمان خبرمرگ مایکل جکسون صفحهی اول روزنامههای دنیا را پرکرد و خبر ندا به صفحهی دوم و بعد سوم منتقل شد. و بعد هم رفتند سراغ خبرهای دیگر.
نه پولی برایم مانده بود، نه امنیتی، نه انتشاراتی که سالها برایش زحمت کشیده بودم، نه امید به بازگشت به کشورم. هرروز پیامهای تهدید به قتل میگرفتم. ارزششرا داشت؟ ۱۰۰٪. وجدان راحت قیمت ندارد.
همین که به من حمله میکردند نشان داد ضربه کاری بود شاهدها بهاى سنگينى براى گفتن حقيقت مى پردازند، اما شهادتشان هولی در دل مستبد می اندازد که برای جلوگیری از آن هرکار میکند.
*شاهد قتل ندا
کلمه | 268 | 9 | Loading... |
36 ائتلاف پایدار، اشتراکات و مقدمات میخواهد وگرنه میپاشد؛
بازخوانی نظر مصطفی تاجزاده درباره «ائتلاف از تاجزاده تا شاهزاده»
مصطفی تاجزاده*
*حسین رزاق: از یک طرف دیگر برخی نیز این نظر را مطرح کردند که برای عبور از جمهوری اسلامی و پایان استبداد نیاز به ائتلافی داریم که از تاجزاده تا شاهزاده امتداد داشته باشد! اصلا فکر میکنید چنین ائتلافی ممکن و مطلوب است؟
تاجزاده: قبل از تشکیل هر ائتلافی در شرایط کنونی، ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد که برای مؤتلفان، استقرار دمکراسی اصل است یا ساقطکردن جمهوری اسلامی؟
دستیابی به عدالت و آزادی تا جایی که ممکن باشد، عبور از حاکمیت نظامیان و نهادینهکردن انتخابات آزاد، اصالت دارد یا تلاش برای سرنگونی نظام سیاسی بههرقیمت؟
اگر فرض را بر سرنگونی جمهوری اسلامی بههرقیمت بگذاریم، آنگاه میتوان درباره این نوع پیشنهادها به گفتوگو پرداخت. اما اگر اصل را بر گذار به دمکراسی قرار دهیم، در آن صورت افراد و گروههایی که مخالف دخالت خارجی و تحریمهای اقتصادی و توسل به خشونت هستند و به استقلال و تمامیت ارضی ایران باور دارند و در پی بازی برد-برد و حضور همه نیروها در عرصه سیاست کشورند، نمیتوانند در ائتلافی شرکت کنند که اعضای دیگرش باورهایی در نقطه مقابل آنها دارند. در شرایط کنونی من به ائتلافی و مهمتر از آن به توافقی میاندیشم که براساس گفتوگوهای شفاف ایجاد شود، ایجابی باشد و حول دستیابی به دمکراسی شکل بگیرد. امیدوارم هم دمکراسیخواهانِ موافق یا مخالف جمهوری اسلامی و هم اقتدارگراها درک کنند که حذف مخالفان، نه ضرورت دارد، نه مفید است و نه حتی در عصر ارتباطات، در درازمدت یا حتی میانمدت ممکن است. ایران برای همه جا دارد، به شرط آنکه انحصارطلبی نکنیم و درک کنیم که برای عبور خشونتپرهیز از استبداد دینی و حرکت به سوی دمکراسی و عدالت، چارهای جز یک مصالحه و سازش تاریخی و ملی نداریم.
*شما که معتقدید برای آنکه در فردای ایران به یک دموکراسی پایدار برسیم، باید جبههی پایداری را هم بازی بدهیم، چطور ائتلاف برای رسیدن به آن فردا را با یک جریان سیاسی دیگر رد میکنید؟ ائتلاف میتواند حول یکسری حداقلها شکل بگیرد و اتحاد نیست که پیرامون حداکثرها بوجود بیاید.
علت آن است که مثل روز برایم روشن است که چنین ائتلافی به فرض شکلگرفتن، در مدت کوتاهی ازهم میپاشد. هر ائتلاف پایداری نیازمند اشتراکات مهم و مقدمات زیادی است که از قبل باید فراهم شوند. ببینید یک ائتلاف با حضور فقط ۸ نفر و نه همه مخالفان جمهوری اسلامی تشکیل شد و برای طرفداران خود امیدهایی آفرید. اما به سال نرسیده بهطورِکامل ازهم فروپاشید، بدون آنکه بتواند گام مؤثری درجهت تحقق وعدههای خود بردارد. اعضا هم به نقد و گاه نفی علنی همدیگر پرداختند و بخشی از طرفداران خود را دلسرد و مایوس کردند. ما بیش و پیش از ائتلاف، نیازمند گفتوگوهای صریح و شفاف درباره مهمترین مسائل ملی و دغدغههای مردم هستیم تا به تحلیل واحدی از مشکلات و نیز اجماعی نسبی درباره حکمرانی مطلوب در ایران و چگونگی دستیابی به آن برسیم.
اگر هم زمانی قرار بر تشکیل ائتلافی شد، باید بر مبنای پذیرش دمکراسی، حقوق بشر و حقوق شهروندی شکل بگیرد تا درنهایت به توسعه و امنیت پایدار در خاورمیانهی آشوبزده کنونی برسیم. نه اینکه از استبدادی به استبداد دیگری برویم. معیار شرکت در چنین ائتلافی، ضدیت با جمهوری اسلامی نیست. ملاک باید پایبندی به استقلال ایران، تمامیت ارضی آن، موازین دمکراتیک و حقوق بشری و حق حاکمیت ملی باشد و در راس همه بر نفی خشونت و مخالفت با دخالت دولتهای خارجی در امور داخلی و بر بازی برد-برد تاکید شود و مشارکت همه نیروها از جبهه پایداری تا مشروطهخواهان در عرصه تعیین سرنوشت جلب گردد. من بهجای ائتلاف نیروهای نا متجانس که شدنی نیست، پیشنهاد حمایت از رفراندوم تغییر قانون اساسی را میدهم که شدنی است و عادلانه نیز هست. زیرا پایگاه مردمی هر جناح و جریان سیاسی نیز معلوم میشود. | 226 | 3 | Loading... |
37 بنا به پیگیریهای خانواده ضیا نبوی به انفرادی منتقل شده است؛
زندانی را به دلیل انتشار خبر وجود ساسها تنبیه انضباطی کردهاند
امیر رئیسیان*
هفته گذشته ، که به دلیل اعتراض به مسمومیت دانشآموزان در حال گذراندن یک سال حبس است٬ با گفت. حالا امیر رئیسیان٬ وکیل این زندانی سیاسی به «امتداد» میگوید که
مسئولان زندان به دلیل انتشار یادداشت ضیا نبوی از داخل زندان دائر بر وجود ساس در بند هشت این زندان و مشکلات سلامتی ناشی از آن، این فارغ التحصیل دانشگاه علامه را از بند خارج کردهاند.
روز یکشنبه٬ سیام اردیبهشت مسئولان زندان با مراجعه به اتاق آقای نبوی، او را از بند خارج میکنند و یک روز بعد از طریق سایر زندانیان مطلع شدیم او در بند قرنطینه است.
در زمان انتقال نبوی به بند قرنطینه دوستانش در اتاق حاضر نبودند و به همین دلیل آنها از جزییات اتفاق اطلاعی نداشته اند، اما هماتاقیهایش متوجه شدند که تنها یک مسواک و یک دست لباس با خود برده است.
آخرین پیگیریهای خانواده نشان میدهد این زندانی را روز دوشنبه از بند قرنطینه یا اندرزگاه یک زندان اوین خارج و به انفرادی منتقل کردهاند.
گفته میشود شورای انضباطی زندان تصمیم گرفته این زندانی را به دلیل اطلاعرسانی درمورد ساس به «انفرادی تنبیهی» منتقل کند.
به دلیل اینکه ضیا نبوی در طول چند روز گذشته نتوانسته هیچ ارتباطی با اعضای خانواده خود یا خارج از زندان برقرار کند، از وضعیت او اطلاعی موثقی نداریم۰
*وکیل ضیا نبوی
برگرفته از گفتوگو با امتداد | 1 | 0 | Loading... |
38 بنا به پیگیریهای خانواده ضیا نبوی به انفرادی منتقل شده است؛
زندانی را به دلیل انتشار خبر وجود ساسها تنبیه انضباطی کردهاند
امیر رئیسیان*
هفته گذشته ، که به دلیل اعتراض به مسمومیت دانشآموزان در حال گذراندن یک سال حبس است٬ با گفت. حالا امیر رئیسیان٬ وکیل این زندانی سیاسی به «امتداد» میگوید که
مسئولان زندان به دلیل انتشار یادداشت ضیا نبوی از داخل زندان دائر بر وجود ساس در بند هشت این زندان و مشکلات سلامتی ناشی از آن، این فارغ التحصیل دانشگاه علامه را از بند خارج کردهاند.
روز یکشنبه٬ سیام اردیبهشت مسئولان زندان با مراجعه به اتاق آقای نبوی، او را از بند خارج میکنند و یک روز بعد از طریق سایر زندانیان مطلع شدیم او در بند قرنطینه است.
در زمان انتقال نبوی به بند قرنطینه دوستانش در اتاق حاضر نبودند و به همین دلیل آنها از جزییات اتفاق اطلاعی نداشته اند، اما هماتاقیهایش متوجه شدند که تنها یک مسواک و یک دست لباس با خود برده است.
آخرین پیگیریهای خانواده نشان میدهد این زندانی را روز دوشنبه از بند قرنطینه یا اندرزگاه یک زندان اوین خارج و به انفرادی منتقل کردهاند.
گفته میشود شورای انضباطی زندان تصمیم گرفته این زندانی را به دلیل اطلاعرسانی درمورد ساس به «انفرادی تنبیهی» منتقل کند.
به دلیل اینکه ضیا نبوی در طول چند روز گذشته نتوانسته هیچ ارتباطی با اعضای خانواده خود یا خارج از زندان برقرار کند، از وضعیت او اطلاعی موثقی نداریم۰
*وکیل ضیا نبوی
برگرفته از گفتوگو با امتداد | 454 | 6 | Loading... |
39 طبق اصول قانون اساسی دولتها باید مجری خواست و اراده مردم باشند نه مجری اوامر رهبری
مازیار اوستا
ذوالنوری گفته: «در این ۳ سالی که ایشان (مرحوم رییسی ) رییسجمهور بودند، رهبر انقلاب نفس راحتی کشیدند!
در مقام تمثیل هم گفته : «رهبری مثل خلبان است و رییسجمهور کمک خلبان»
گویا ذوالنوری از انقلاب و آرمان های آن به کلی بی اطلاع و از مسائل و مشکلات کشور بی خبر هستند !
اگر ایشان برخلاف مراد خویش و پدر معنوی جبهه پایداری که در انقلاب شرکت نداشت و از همین روی برخلاف نظر رهبر فقید انقلاب که «میزان را رای مردم می دانست» نظر می داد و برای مردم هیچ حقی قائل نبود! کمی به خود زحمت داده در حد دیدن چند فیلم و کلیپ با آرمانها و شعارهای انقلاب آشنا می شد!
لااقل در این حد اطلاع داشت که هدف از انقلاب و ساقط کردن رژیم سابق این بود که، مردم در فضایی آزاد ،فارغ از ترس و اختناق ، در آرامش کامل و رفاهی نسبی که دولت با هدف آباد کردن دنیا و آخرت ملت ایجاد می کند نفس راحتی بکشند.
ذوالنوری بر خلاف اصول ۵۶ تا ۶۱قانون اساسی که کارگزاران نظام را در برابر ملت و نمایندگان آنها پاسخگو دانسته، دولت را مجری خواست و اراده ملت می داند، رییس جمهور فقید را در مقام تمثیل بعنوان کمک خلبانی مطیع و فرمانبر معرفی کرده تا به صورت تلویحی وبا چاشنی تملق مسئولیت تمام مسایل ومشکلات جاری کشور را از دوش ایشان و دولت هم سوء با جریان سیاسی مطبوع خویش برداشته ،بر دوش رهبری بگذارد ! | 148 | 1 | Loading... |
40 🔴 زندانیِ ساسها
◾️ادامه بیخبری از ضیاء نبوی
او را به دلیل انتشار خبر وجود ساسها در زندان به انفرادی بردهاند و از یکشنبه تماسی نداشته است
ضیا نبوی، کنشگر مدنی و سیاسی که به دلیل اعتراض به مسمومیت دانشآموزان در حال گذراندن یک سال حبس است٬ با انتشار یادداشتی از داخل زندان از وجود ساس در بند هشت این زندان و مشکلات سلامتی ناشی از آن گفت. حالا امیر رئیسیان٬ وکیل این زندانی سیاسی به "کانال امتداد" میگوید که مسئولان زندان به دلیل این یادداشت این فارغ التحصیل دانشگاه علامه را از بند خارج کردهاند: «روز یکشنبه٬ سیام اردیبهشت مسئولان زندان با مراجعه به اتاق آقای نبوی، او را از بند خارج میکنند و یک روز بعد از طریق سایر زندانیان مطلع شدیم او در بند قرنطینه است.»
به گفته رئیسیان «آخرین پیگیریهای خانواده نشان میدهد این زندانی را روز دوشنبه از بند قرنطینه یا اندرزگاه یک زندان اوین خارج و به انفرادی منتقل کردهاند… به دلیل اینکه ضیا نبوی در طول چند روز گذشته نتوانسته هیچ ارتباطی با اعضای خانواده خود یا خارج از زندان برقرار کند، از وضعیت او اطلاعی موثقی نداریم»۰
@kaleme | 135 | 1 | Loading... |
اگر مجموعه ابهامات و تناقضات بیشمار و عیان «سانحه» سقوط هلیکوپتر حامل رییسی و امیرعبدالهیان، بیانگر واقعیت ماجرا باشد و عملاً طرح ترور و حذف وی طراحی و عملیاتی شده باشد، آنچنان که می توان برای مرگ پرابهام اکبر هاشمی رفسنجانی نیز چنین گفت؛ بهنظر می رسد نظام جمهوری اسلامی و رهبر آن، از نظر […]
«سید محرومان»؛ اسم مستعاری که به کار استتار نیامد. لبخند از تصاویر او گم نمیشود. در رسانههایشان از مهربانی و محبت او میگویند. از لطفی که به مردم داشت؛ سخن میگویند. عکسها هم او را به سیمایی نورانی، در بین انبوه جمعیت نشان میدهد؛ که از مردم نمیگریزد و مردم نیز انگاری که او را چون نگینِ مِهری در بر گرفتهاند. درودیوار پر شده است از عکس و پلاکاردها در وصف خدمتی که او به خلق کرده بود. انگاری او داشت ثواب خدماتی را میبُرد که با شخصیت خونسرد و فرمانبر و مطیع خود به حکومت ارائه کرده بود. حکومت یکدل نه؛…
امروز مرکز ارتباطات ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران نخستین گزارش هیئت عالی بررسی ابعاد و علل سانحه بالگرد حامل رئیس جمهوری و هیئت همراه را منتشر کرد. در بند ۲ این گزارش رسمی آمده است: «حدود یک و نیم دقیقه قبل از سانحه بالگرد، خلبان بالگرد سانحه دیده با دو بالگرد دیگر گروه […]