•|سیده مهشید شاهرخے|•
استفاده از متن ها با ذکر منبع(#سیده_مهشیدشاهرخی)، بلامانع است. جهت ارتباط با من @enoorav00 حرف/نظر ناشناس: https://t.me/BiChatBot?start=sc-342402-w8dDiLh
إظهار المزيد332
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
+27 أيام
-330 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
از همینجا اعلام میکنم که صفر تا صد این متن برای منه!
متاسفانه این درد عمیق برای خوده خودمه.
با تمام ناراحتیم نوشتمش…
❤ 2
کاش روحیاتمون برمیگشت به اون موقعها
و بعضی چیزا همونجایی که خوب و قشنگ بودن، میموندن.
اونجا که انقدر خوشحال بودیم، فیلمامون به خاطر خندههای از ته دل خراب میشدن!
و با وجود همه قسمتای شکستمون، برای هم درمون بودیم و کسی تو حال بدش، تنها نبود.
اونجا که حتی وقتی حال جسمی خوبی نداشتیم، برای هم حس خوب تزریق میکردیم.
اونوقتا که جای این که خودمونو تو نقطه کور اتاق زندانی کنیم و تظاهر کنیم خوبیم، آهنگ میزدیم!
اونجایی که نوبتی از هم عکس میگرفتیم
و خاطرات به جای این که درد باشن برای روح، غذای روحمون بودن!
کاش خیلی چیزا نمیومد و خیلی چیزام نمیرفت
ما باید همونجایی که برای هم اسم مستعار میذاشتیم قفل میشدیم!
باید امن میموندیم برای هم
یا حداقل بعد از تمام زخمایی که رو دل هم گذاشتیم میتونستیم مثل سابق باشیم.
#سیده_مهشیدشاهرخی
#بداهه
❤ 3👍 1🦄 1
ناآشناس دستهایت، زمانی که نوازش میکند زلف آن اجنبیِ بدشگون را.
تورا نمیشناسم وقتی آغوشت محرمِ دیگری میشود!
غریب میشوی، وقتی بر لبانش بوسه میزنی.
آغوشی چند؟
با چند بوسه خودت را برایم حرام کردی؟
#سیده_مهشیدشاهرخی
#بداهه
👍 2🦄 1
دستی سینهام را فشار میداد!
نفسها مرده زاییده میشدند.
قبل از شروع، هرچیزی بِنیم میشد.
اندوه افتاده بود بر تن و دردها پاره پاره بودندی.
جانم گریزنده بود، من تمام شده بودم.
#سیده_مهشیدشاهرخی
#بداهه
✍ 2🦄 1
دستی سینهام را فشار میداد!
نفسها مرده زاییده میشدند
قبل از شروع، هرچیزی بِنیم میشد
اندوه افتاده بود بر تن و دردها پاره پاره بودند
جانم گریزنده بود، من تمام شده بودم.
#سیده_مهشیدشاهرخی
#بداهه