˙⸼٠˖ 𝗞𝗼𝗼𝗸𝗺𝗶𝗻𝗹𝗮𝗻𝗱 𝗙𝗶𝗰𝘁𝗶𝗼𝗻 ˖٠⸼˙
ᝰ𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲 𝘁𝗼 𝗞𝗼𝗼𝗸𝗺𝗶𝗻𝗟𝗮𝗻𝗱𝗙𝗶𝗰𝘁𝗶𝗼𝗻 •° ꜥꜥ𝗥𝗲𝗮𝗹 𝗹𝗼𝘃𝗲٫٫ 𝟮𝟬𝟮𝟬, 𝟬𝟲, 𝟭𝟱 - 𝗥𝗲𝗹𝗮𝘁𝗶𝗼𝗻𝘀𝗵𝗶𝗽 : @lxyukixl - 𝗕𝗼𝘁 : @kookminland_Bot - 𝗢𝘂𝗿 𝗗𝗮𝗶𝗹𝘆 : @kookminland_Unknow - 𝗔𝗱𝗺𝗶𝗻 𝗧𝗮𝗯 : @Roobbi_re
إظهار المزيد4 346
المشتركون
-624 ساعات
+87 أيام
+7130 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
مسافرای هتل خوابن انگار!
نگید که برای صبح ساعتم گذاشتین!!!
😁 4😭 2
4400
سخنان شیخ الاسلام نامی ددی برای کنکور و اخرین امتحانات دانشگاه و گرفتن لیسانس خوبه!
😁 3😈 1
3400
😂😂😂
چرا سخنان لیدر اعظم نامجون رو برای خودشون سر لوحه قرار ندن!
4400
با خیال راحت برید گند بزنید و برگردید!
به قول سید یونگی درس انچنانم مهم نیست!
😁 4😎 1
4601
شبتون بخیر باشه شکوفههای بهاری✨
لازم دونستم موضوعی رو باهاتون در میون بذارم.
امتحانات خیلیهاتون شروع شده و امیدوارم توی تک تکشون موفق باشید.
فعالیت چنل در زمان امتحانات پابرجا میمونه.
و کسایی که لفت میدن، بلافاصله بن میشن... پس بهتره چنل رو میوت یا ارشیو کنید.
اینطوری نه از درسهاتون عقب میمونید نه بعدا دنبال رفع بن شدن میگردین.
🍓 30❤🔥 2
24700
˙⸼٠˖ 𝗠𝘂𝘀𝗶𝗰 ˖٠⸼˙
No me cuente’ más historia’, no quiero saber Cómo es que he sido tan ciega y no he podido ver Te deberían dar un Oscar, lo has hecho tan bien Te felicito, qué bien actúas De eso no me cabe duda Con tu papel continúa Te queda bien esе show Te felicito, qué bien actúas 🪇🪝→ #music ╭┈┈┈⋆┈┈┈╮ 𝗞𝗼𝗼𝗸愛𝗠𝗶𝗻 ┈┈┈★┈┈┈
❤🔥 9🔥 2🍓 1
26420
➤ RED ROSE MARK.🥀
𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: Romance, Angst, Omegaverse, Smut.
𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: Kookmin
𝘄𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: #Mina
𝗽𝗮𝗿𝘁: 34
𝗚𝗣💬: https://t.me/+h_g2EsZxstw3ZDk0
𝘂𝗻𝗸𝗻𝗼𝘄𝗻📪: https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1420128-k93DebV
→ #Fic
→ #Rose
╭┈┈┈⋆┈┈┈╮
𝗞𝗼𝗼𝗸愛𝗠𝗶𝗻
┈┈┈★┈┈┈
❤🔥 41🔥 2🍓 1🍾 1
332220
Photo unavailable
➤ RED ROSE MARK. 🥀
گرگ سرش رو روی زمین جابجا کرد و آروم چشم بست. یانگ ترسیده تکون آرومی به بدن گرگ داد اما واکنشی ندید. نگاهش به سمت شکمش که حرکاتش لحظه به لحظه آرومتر میشد، چرخید و......
→ #Fic
→ #Rose
╭┈┈┈⋆┈┈┈╮
𝗞𝗼𝗼𝗸愛𝗠𝗶𝗻
┈┈┈★┈┈┈
❤🔥 25🍓 3
31330
˙⸼٠˖ 𝗖𝗼𝗻𝗰𝗲𝗽𝘁 ˖٠⸼˙
صدای آهنگ که با صدای مجری قاطی شده بود و توی گوش هاش میپیچید هر لحظه عصبیترش میکرد؛ خودش هم نمیدونست چطور تونسته پاهاش رو توی این مراسم بذاره و بخواد این جشن نحس رو با چشم های خودش ببينه!
با دیدن تهیونگ که با ابروهای درهم رفته و قیافه کلافه به سمتش میاد نفس عمیق کشید تا بتونه غرغر های پسر رو تحمل کنه.
با رسیدن تهیونگ لیوان پنجم شراب از توی دستش کشیده شد: تو یه احمقی جئون! دوست داری امشب بر اثر مسمومیت جلوی خبرنگار و این همه آدم اوردوز کنی و بمیری؟ کمتر این کوفتی رو بخور! میخوای فردا با سیلی از مقاله های مثلث عشقی عاشقانه سهام کمپانی رو نابود کنی؟
بیحس نگاهش رو به چشم های تهیونگ داد: خودتم میدونی که دیگه چیزی برام ارزش نداره، از وقتی که با کتوشلوار سفید کنار اون حرو*اده نشسته.
تهیونگ پوزخندی زد و نگاهش رو به زوجی که امشب به عروسیشون اومده بود داد و گفت: آره میتونم بیخیالیت رو، که چقدر دور لیوان شرابت که درحال شکستن بود سنگینی میکرد یا از چشم های غمگین ِ به خون نشستهات که هرجایی رو نگاه میکرد الا جایی که باید، متوجه شم.
به سمت جونگکوک خم شد و زیر گوشش گفت: هر کسی رو بتونی گول بزنی من رو نمیتونی جئون؛ تو زیر دست های خودم بزرگ شدی!
کمی مکث کرد و دوباره گفت: اگه بهت بگم هنوز هم راهی هست که بتونی عروسی جیمین رو بهم بزنی اما راهش خطرناک و پر از ریسکه چی میگی؟
برقی که تو چشم های جونگکوک ظاهر شد چراغونی تر از مراسم امشب بود: میگم یک لحظه هم نباید غفلت کنیم، پس چرا وقتمون و سر چرت و پرتایی که میگی هدر دادی؟
تهیونگ نیشخندی زد: این چرت و پرتا صرفا برای این بود تا مقدمات کار آماده شه!
جونگکوک نگاهش رو به چشمهای پر از خباثت تهیونگ داد و گفت: کی وقتی کمپانی داره ورشکست میشه کمکون میکنه؟!
تهیونگ پشت چشمی نازک کرد و همینطور که جرعهای از شراب توی دستش میخورد، گفت: بنظرت کیا بجز اون چهارتا عوضی که فکر میکنن هیونگمونن، چنین خریتی میکنن؟
Part: six
→ #concept
→ #Lunika
╭┈┈┈⋆┈┈┈╮
𝗞𝗼𝗼𝗸愛𝗠𝗶𝗻
┈┈┈★┈┈┈
attach 📎
🔥 33❤🔥 3
341120