روابط موثر👪
همراهان عزیز به کانال ما خوش امدید هدف از این کانال یک پله تا زندگی بهتر است مطالب کانال شامل فایل صوتی وکلیپ ومطالب روانشناسی می باشد امیدوارم با ما همراه باشید 👌 ارتباط با ادمین: @Pelehayetaraghi
إظهار المزيد179
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
*قانون خرچنگها*
شکارچیان برای شکار بعضی خرچنگ ها از تلهای بسیار ساده استفاده میکنند که از یک قفس سیمی درست شده است که بالای آن سوراخ بزرگی قرار دارد. طعمه ای در قفس گذاشته میشود و سپس خرچنگی وارد قفس شده و به خوردن طعمه مشغول می شود. دومین خرچنگ به تقلید از خرچنگ اول وارد قفس شده و به همین ترتیب خرچنگ ها به دنبال دیگری وارد قفس می شوند تا غذا تمام شود.
بعد از اتمام غذا هیچک از آنها حتی به خارج شدن از قفس فکر هم نمی کند. آنها روی یک ارزش بی ارزش تعصب دارند:*یا همه یا هیچکس.*
اگر خرچنگی متوجه شود چیزی آنجا نیست و بخواهد از قفس بیرون برود، بقیه خرچنگها او را از دیوار قفس پایین می کشانند و اگر مقاومت کند، چنگال هایش را می شکنند و اگر باز هم مقاومت کند *او را می کشند!*
سپس شکارچی می آید و سبد پر از خرچنگ را می برد.
خیلی از انسان ها مثل خرچنگ ها فکر می کنند.
*اما آنها سلاح های قویتری مانند کنایه، شک، تمسخر، اهانت، ریشخند و تحقیر دارند.* آنها شما را نه، بلکه رؤیاهایتان را میکشند.
پس هیچگاه سعی نکنید رویاهایتان را برای خرچنگ های زندگی تان تعریف کنید.
یادمان باشد کسیکه خودش را به خواب زده است هیچگاه از خواب بیدار نخواهد شد و *اگر زیاد سر و صدا کنید شما را هم خواهد خوابانید.*
[به نظر مزلو] زمانی که فاقد احترام به خود باشیم، در مقابله با زندگی احساس حقارت و دلسردی و ناتوانی میکنیم. برای دستیابی به احساس احترام به خود راستین، باید خود را خوب بشناسیم و بتوانیم فضایل و نقاط ضعفمان را به طور عینی تشخیص دهیم. اگر ندانیم چیستیم و کیستیم، نمیتوانیم به خود احترام بگذاریم.
دوآن شولتز
*مراقب رویاهای خود باشید!*
🖊️جك كانفيلد
*ارسالی از:* میترا نوروزی
*نشر:* گاهنامه مدیر
■من دوستي به نام مانتي رابرتز دارم كه يك مزرعه پرورش اسب دارد. يك روز كه در حال صحبت بوديم او داستاني را براي من نقل كرد. داستان پسري كه فرزند يك تعليمدهنده اسب دوره گرد بوده كه از اصطبلي به اصطبل ديگر، از مسابقهاي به مسابقه ديگر و از مزرعهاي به مزرعه ديگر مي رفت تا اسبها را آموزش دهد. بنابراين درسخواندن آن پسر در دبيرستان مرتباً با وقفه مواجه ميشد.
□وقتيكه سال آخر دبيرستان بود از او خواسته شد تا در يك صفحه بنويسيد تا در آينده ميخواهد كه و چه كاره باشد. آن شب او هفت صفحه در توصيف هدف خود يعني داشتن يك مزرعه پرورش اسب نوشت. او درباره رؤياي خود با تمام جزئياتش نوشت و حتي يك شكل از يك مزرعه ۲۰۰ جريبي كه در آن محل ساختمانها و اصطبلها و مسير مسابقه مشخص شده بود كشيد. و سپس نقشه يك ساختمان ۳۷۰ متر مربعي را كشيد كه در مزرعه ۲۰۰ جريبي او واقع شده بود.
●او تمام آرزوهاي خود را در آن پروژه قرار داد و روز بعد آنرا به معلم داد. دو روز بعد نوشتههايش به دست خودش بازگشت در صفحه اول يك F (نمره بسيار پايين) با رنگ قرمز نوشته شده بود. با يك توجه كه نوشته بود «بعد از كلاس بيا پيش من». پسر با صفحات حاوي رؤياهايش به ديدن معلم خود رفت و از او پرسيد چرا نمره اش F شده است؟
○معلم در پاسخ به او گفت اين يك رؤياي غيرواقعي براي پسري در شرايط توست. تو فرزند يك خانواده دوره گرد از خانواده سطح پاييني هستي! و هيچ سرمايهاي نداري براي داشتن يك مزرعه پرورش اسب مقدار زيادي پول لازم است. تو بايد يك زمين و اسبهايي با نژاد اصيل بخري و آنها را تكثير كني كه همه اينها مقدار زيادي پول لازم دارد. براي انجام چنين كاري هيچ راهي وجود ندارد.
■پس از آن، معلم اضافه كرد: اگر تو دوباره با واقعگرايي بيشتري اين مطالب را بنويسي من هم در نمره تو تجديد نظر ميكنم.
□پسر به خانه رفت و مدت طولاني در اين مورد فكر كرد و از پدرش در اين باره كمك خواست ولي پدرش به او گفت ببين پسرم تو بايد خودت اين كار را تمام كني و از ذهن خودت كمك بگيري. البته من ميدانم كه اين تصميم بزرگي براي توست.
●بالاخره بعد از يك هفته كلنجار رفتن پسر همان صفحات را بدون هيچ تغييري به معلمش برگرداند و به معلمش گفت تو ميتواني نمره F را براي من نگهداري و من هم رؤياي خود را براي خودم نگهميدارم.
○بله آن پسر مانتي بود. او اكنون يك مزرعه اسب ۲۰۰ جريبي دارد و در حالي اين داستان را تعريف ميكرد كه در خانه ۳۷۰ متر مربعي خود نشسته بود. مانتي ادامه داد. من هنوز آن ورق كاغذها را دارم. او اضافه كرد بهترين قسمت داستان اينجاست كه دو تابستان پيش همان معلم دبيرستان ۳۰ دانش آموز خود را به مزرعه اسب من براي يك تور يك هفتهاي آورد.
■وقتي كه معلم قديمي داشت آنجا را ترك ميكرد گفت من معلم تو بودم من سارق رؤياي تو بودم. در آن سالها من رؤياي بچههاي زيادي را دزديدم اما خوشبختانه تو آنقدر عاقل بودي كه رؤياي خود را نگهداري.
□اجازه ندهيد هيچ كس رؤياي شما را بدزدد. از قلب خود فرمان بگيريد.
*پانوشت:* عنوان از گاهنامه مدیر است.
📝
سه راهحل کاربردی برای مقابله با استرسهای زندگی:
۱- هرگز عادت به بازگوکردن مسائل خود نزد همه نکنید؛ بازگو کردن مسائل وزن آنها را زیاد میکند.
۲- فقط به زمان حال فکر کنید، گذشتهتان و آیندهتان را خیلی جدی نگیرید، گذشته تمام شده است و آینده هنوز نیامده است.
۳- به خودتان استراحت بدهید استراحت های روزانه مانند خواب روزانه، فیلم دیدن و استراحتهای هفتگی مانند وقت گذراندن با دوستان و خانواده در آخر هفتهها و استراحتهای ماهانه یا سالانه مانند مسافرت.
با این سه گام بعد از مدت کوتاهی ظرفیت روحتان افزون میشود و مسائل بدون استرس برایتان حل شدنی خواهد بود. امتحان کنید
با اینگونه افراد ازدواج نکنید❌
1)افراد خسیس
2)افرادی که فقط رابطه جنسی براشون اهمیت دارد
3)افرادی که به خاطره خانواده میخواهند ازدواج کنند
4)افرادی که استقلال فکری ندارد
........
دستهایم را دوست دارم .
خیلی مهربان است برایم چای میریزد .اجازه میدهد چانه ام را رویش بگذارم و کنار پنجره به بارش باران نگاه کنم . اشک هایم را نرم از صورتم پاک میکند .فنجان چای را برایم نگه میدارد تا جرعه جرعه آن را بنوشم
فکرهای آزار دهنده ام را برایم در دفترم مینویسد تا ذهنم سبک شود .انگشتهای پاهایم را وقتی از دویدنهای بسیار زوق زوق میکند برایم میمالد .کمی که خسته میشود روی پایم آرام چون گربه ی ملوسی استراحت میکند .میدانم مرا دوست دارد .
وقتی سردم میشود پتو را آرام رویم میکشد .بالش را زیر سرم مرتب میکند تا راحت تر بخوابم .کتابی را که میخوانم برایم آرام ورق میزند. .خاک گلدانهایم را عوض میکند .اتاقم را مرتب میکند با مهارت لباسهایم را تا میکند ودر کشوها میگذارد. برایم غذا میپزد وظرفها را میشوید.
شبها کنار صورتم روی بالش دراز میکشد تا احساس تنهایی نکنم. صبحها زنگ ساعت را خاموش میکند .بدون اینکه از چشمهایم کمک بگیرد تا کمی بیشتر بخوابم وقتی بیدار میشوم پرده را کنار میزند تا نور خورشید را حس کنم .خوشحالم که دستهایم را دارم
💚گاهی هم "دست بوس ِ خودمان" باشیم💚
انگیزشی
باور کن که می توانی به اوج برسی حرکت کن ، شروع کن
، باور کن می توانی به آرامش برسی مسائل برای همه هست برای همه.
کسی که قبول کند این رو باهاش کنار میاد زندگی بینهایت زیباست
و تو آمدی تا از زیباییش استفاده کنی.
تو آمدی که از زیباییش لذت ببری زیبایی در هرچیزی هست
اگر بخواهی باور کن تو لیاقتش را داری.
مهم این است که روز خود چگونه شروع کنیم. محکم و استوار اولین قدم را برداریم و یا سست اراده باشیم و تصور کنیم کاری از دستمون برنمی آید.
کافیست کمی در مورد وظایف و اهدافمون تفکر کنیم و بدانیم زیبایی در لذت اتمام و تحقق آرمان هامون است.
به خودت و رؤیاهایت ایمان بیاور!
سختترین لحظات زندگی وقتی است که خودت را نشناختهای، نه زمانی که دیگران درکت نمیکنند.
به خودت ایمان داشته باش.
به ندای درونت گوش بده! به فطرتت معتقد باش و شکرگزار تواناییهایت باش!
تخیل کن و شجاعانه برایش بجنگ!
کارهایی را انجام بده که از آنها می ترسی، اما توانایی انجامش را داری.
دنباله رو نگرشهایت باش.
هر چیزی شدنی است.
تو می توانی