🌱واحه🌱
در این محفل باید هایِ کمرنگ شده،جامه ی بود به تن کرده اند! برایَم بنویسید: https://t.me/Harfmanrobot?start=371733436
إظهار المزيدلم يتم تحديد البلدلم يتم تحديد اللغةالفئة غير محددة
233
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
اگه ناراحت نمی شید باید بگم من امسال هم مختار رو می بینم.
اما دیگه نمی تونم ببینمش،چرا؟چون لحظه به لحظه اش من و یادِ امروز و دیروز میندازه و غمم می گیره:)
علی را گر که بردارند از بین شهادتها
صدا از بَند بَند این اذان بیرون نمیآید
مهدی رحیمی
من از خواب هام می ترسم ، عمیقا می ترسم.!
وقتی برای کسی تعریفشون می کنم، عمقِ ده متریِ اون ترس می شه نیم متر، و می تونم روزم رو ادامه بدم.
ولی بعضی از خواب هام رو نمی تونم تعریف کنم ، انقدر که آینه ی روحیاتم رو تو خواب می بینم ، تک به تکِ احساساتِ روزانه ام رو.
مست و پریشان توام
موقوف فرمان توام
اسحاق قربان توام
این عید قربانی است این
مولانا
رفت حاجی به طوافِ حرم و باز آمد
ما به قربانِ تو رفتیم و همانجا ماندیم
+میرنجات اصفهانی
شما غزلِ ۱۵۲ دیوانِ شمس رو باز کن.
مولانا یه داستان تعریف می کنه از شبی که رخ داده، بعد بیتِ پایانیش،وقتی صبح میشه اذان میده که عشاق بلند شید نماز بخونید.
چه می دونه آدم که چی بگه؟!
🍃 «اما خداى ابراهيم... او نمىخواهد اسماعيلها كشته شوند، او مىخواهد ابراهيمها آزاد شوند و رشد كنند.»
📚 مسئولیت و سازندگی، ص۴۳
✍️ استاد علی صفایی حائری
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.