cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

اشعار گویا فیروزکوهی

کوتوال فروریخته...

إظهار المزيد
إيران372 999لم يتم تحديد اللغةالفئة غير محددة
مشاركات الإعلانات
142
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

sticker.webp0.50 KB
. صبح بی‌طالع وُ باران بی سرپناه ! ...و من آن سپیدار خیس - ایستاده در چشم رود با سکوتی محاط آمده‌ی چینه وُ چپر که سایه‌ام رج می‌زند بی‌گاه وُ گاه به باغ‌راهه‌ی کوتاه..... کجاست آن پرنده‌ی کوچک در من ؟! که غبطه‌ی خاموش ِمترسک لال بود.... صبح بی‌طالع باران بی‌سرپناه ...و کپه‌ای پر ِسنگ.شده که به آوازم چشم دارد..... تا چه در واکند باغ بر بهار در راه بر کوبه‌ی خاک می‌کوبد باران هزار آوا...... #گویا_فیروزکوهی https://t.me/worlddaypoetry
إظهار الكل...
شعر روز جهان

WORLD DAY POETRY

صبح بی‌طالع وُ باران بی سرپناه ! ...و من آن سپیدار خیس - ایستاده در چشم رود با سکوتی محاط آمده‌ی چینه وُ چپر که سایه‌ام رج می‌زند بی‌گاه وُ گاه به باغ‌راهه‌ی کوتاه..... کجاست آن پرنده‌ی کوچک در من ؟! که غبطه‌ی خاموش ِمترسک لال بود.... صبح بی‌طالع باران بی‌سرپناه ...و کپه‌ای پر ِسنگ.شده که به آوازم چشم دارد..... تا چه در واکند باغ بر بهار در راه بر کوبه‌ی خاک می‌کوبد باران هزار آوا...... #گویا_فیروزکوهی 🟫 #هفته_نامه_ادبی_آوای_پراو @avaye_parav
إظهار الكل...
sticker.webp0.50 KB
🍂 صبح بی‌طالع وُ باران بی‌سرپناه! ...و من آن سپبدار خیس ایستاده در چشم رود با سکوتی محاط آمده‌ی چینه وُ چپر که سایه‌ام رج می‌زند بی‌گاه وُ گاه به باغ‌راهه‌ی کوتاه... کجاست آن پرنده‌ی کوچک در من؟! که غبطه‌ی خاموش مترسک لال بود... صبح بی‌طالع باران بی‌سرپناه ...و کپه‌ای پرِ سنگ شده که به آوازم چشم دارد... تا چه در واکند باغ بر بهار در راه بر کوبه‌ی خاک می‌کوبد باران هزار آوا... ■شاعر: #گویا_فیروزکوهی #جهان_شعر_و_ترجمه 〇🍂🆔 @jahan_tarjome
إظهار الكل...
sticker.webp0.50 KB
صبح بی‌طالع وُ باران بی سرپناه ! ...و من آن سپیدار خیس - ایستاده در چشم رود با سکوتی محاط آمده‌ی چینه وُ چپر که سایه‌ام رج می‌زند بی‌گاه وُ گاه به باغ‌راهه‌ی کوتاه..... کجاست آن پرنده‌ی کوچک در من ؟! که غبطه‌ی خاموش ِمترسک لال بود.... صبح بی‌طالع باران بی‌سرپناه ...و کپه‌ای پر ِسنگ.شده که به آوازم چشم دارد..... تا چه در واکند باغ بر بهار در راه بر کوبه‌ی خاک می‌کوبد باران هزار آوا...... #گویا_فیروزکوهی https://t.me/gooyafiroozkoohi
إظهار الكل...
اشعار گویا فیروزکوهی

کوتوال فروریخته...

صبح بی‌طالع وُ باران بی سرپناه ! ...و من آن سپیدار خیس - ایستاده در چشم رود با سکوتی محاط آمده‌ی چینه وُ چپر که سایه‌ام رج می‌زند بی‌گاه وُ گاه به باغ‌راهه‌ی کوتاه..... کجاست آن پرنده‌ی کوچک در من ؟! که غبطه‌ی خاموش ِمترسک لال بود.... صبح بی‌طالع باران بی‌سرپناه ...و کپه‌ای پر ِسنگ.شده که به آوازم چشم دارد..... تا چه در واکند باغ بر بهار در راه بر کوبه‌ی خاک می‌کوبد باران هزار آوا...... #گویا_فیروزکوهی
إظهار الكل...
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.