cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

دوستیابی خاله سارا

برای ثبت ایدی تشریف بیارید ایدی زیر👇👇👇👇👇 @Ali9092w @Ali9092w @Ali9092w

إظهار المزيد
لم يتم تحديد البلدلم يتم تحديد اللغةالفئة غير محددة
مشاركات الإعلانات
1 139
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

من یه خانوم تنها هستم از شمال قبلا ایدیی دادم کانال مشکل مالی دارم به امام حسین پول لازمم نفر 50هزار یا 100 هرچی میتونی کمکم کنید من اهل هیچی نیستم نه اهل برنامه ای هستم نه عکس نه زنگ هیچی نیستم اگر شک داری یا فکر میکنی دروغ میگم نیایی پیام ندین من هیچ کس مجبور نکردم که بهم پول بده از روی انسانیت کمکم کنید.اگر کمکم نمیکنی مزاحم نشو مجبور نیستید ازتون خواهش میکنم کمکم کنی بد جور نیاز دارم هرچقدر میتونید. اینم ایدیم @Sheeida222 @Sheeida222
إظهار الكل...
سلام تازه اومدم تو این کار یکیومیخوام تک پرم بشه پایه باشه منم جبران میکنم اسم:پری جون سن:۲۶ شهر:تهران آیدی:. پایه ها بیان پی شهر:تهران آیدی:. @parii467 @parii467 توضیحات:اهل سکس داغ اهل سکسا بیان پیوی واقعا پایه ای بیا
إظهار الكل...
زیباترین_رابطه ام حمید زل زده بود تو چشمام من اما بیشتر سعی میکردم نگاهم و ازش بدزدم. می تونستم بفهمم که تردید داره. می ترسید من بعدا پشیمون شم. ولی چرا باید پشیمون میشدم؟ مگه نه اینکه مطمئن بودم میخوامش؟ مگه نه اینکه به خاطرش جلوی تمام خانواده م وایساده بودم؟ مگه نه اینکه میدونستم منو از همه چی بیشتر میخواد ؟ پس چرا فکر میکرد پشیمون میشم؟ دستشو گذاشت زیر چونه م و سرم و گرفت بالا. گفت : نگام کن آوا. نکاهش کردم. پرسید چرا؟ گفتم : نمیدونم میتونی بفهمی یا نه ولی میخوام فقط مال تو باشم می خوام فقط مال من باشی. میخوام تمام وجودم مال تو باشه. گفت: من شک ندارم که تو همین الانشم مال منی تو به من شک داری؟ بهش گفتم به هیچ کس اندازه ی تو ایمان ندارم. واسه همینه که اینجام. از رو کاناپه بلند شد دستم و گرفت و بدون حرف بردم سمت اتاق خواب. در و پشت سرمون بست. رفت کنار پنجره. رفتم سمت چوب لیاسی تا شالم و که دور گردنم بود اویزوون کنم همونجوری روم به چوب لباسی بود و پشتم به حمید داشتم دکمه های مانتوم و باز میکردم که از پشت دستاش و انداخت دور کمرم و چسبید بهم.دقیقا یه سر و گردن ازم بلند تر بود. سرش و اورد تو گردنم و همینجوری که گردن و لاله ی گوشم و میخورد دو تا دکمه ی باقیمونده ی مانتوم رو هم باز کرد. دستشو از زیر بلیرم بررد و سینه هام و از روی سوتینم فشار میداد. برم گردوند سمت خودش سرم پایین بود. مانتوم و در اورد با دستش سرم و اورد بالا همینجوری که تو چشمام نگاه میکرد صورتشو نزدیک صورتم کرد. چشمامشو بست و لباش و گذاشت رو لبام. دلم ریخت. چشمام و بستم و بهش لب دادم. همینجوری که لبام و میخورد از روی بلیزم سنه هام و فشار میداد و خودش و محکم بهم می چسبوند. لبام و ول کرد و بلیزم و از تنم در اورد.موهامم باز کرد. اومد نزدیکم و در گوشم گفت: موهای مشکی رو تن سفید اگه میدونستی چه ناز میشه! یهو بغلم کردو انداختم رو تخت. تی شرت خودش و در اوردسوتین منم باز کرد. خوابید روم گردنم و میخورد و سنه هام و فشار میداد. دستاش داغ بود.اروم اروم رسی به سنه هام همه جاشو حسابی خورد به جز نکش. چشمام و بسته بودم و صدام در نمیومد. نوک سنه م و که کرد تو دهنش نا خود اگاه یه صدای آآآآآآآآآآآآه از گلوم خارج شد. انگار همین بهش انرزی داد.گفت: جونم. و با شدت بیشتری به خوردنش ادامه داد. از سنه هام اومد پایین تمتم شکمم و لیسید فقط نفس نفس میزدم. همینجوری که با زبونش دور نافم و لیس میزد زیپ و دکمه ی شلورم و باز کرد. اومد بالا کنارم دراز کشید و دستشو برد تو شرتم. انگشت وسطش و کشید لای گـ.،ـسم دو باره آهم در اومد. گفت نگام کن. نمیتونستم چیزی نگفتم. گفت اوا دوست دارم چشمات و ببینم. چشمام و باز کردم. زل زده بود تو چشمام و با گـ.،صـ.،ـم بازی میکرد و خودشم نفس نفس میزد. گفت چشات خمار شده داره دیوو نم میکنه. لبام و بوسید و رفت پایین. شورت و شلوارم و با هم در اورد دستشو گذاشت رو پاهام و من و کشد سمت پایین تخت. پاهام از تخت اویزوون بود. پا شد و شلوارو شورت خودشو در اورد. بعد نشست رو زمین جلوی ڪ..ـ،ـسم با دستش بالای گـ.ـ.ـسم و میمالید بعد چند دقیقه سرشو برد لای پام با اولیت بر خورد زبونش با گـ..ـسم نتونستم جلوی خودم و بگیرم و از اونجا به بعد ناله هام شروع شد. حسابی کـ.صـمـ.ـو خورد و با انگشتشت بازی کرد بعد بهم گفت برم کامل رو تخت. خودشم اود رو تخت و پاهام و انداخت رو شونه ش. کـ.ـیرـش و چند بار از بالا تا پایین گـ.ـ.ـ.سم کشید. بردش دم سوراخ گـ.ـ..ـسم. از ترس اینکه زیاد درد داشته باشه نا خود اگاه خودم و سفت کردم. منتظر بودم بکنه توش ولی هیچ کاری نمیکرد. چشمام و باز کردم دیدم داره نگام میکنه. بهش خندیدم.گیـ.ـ.رشو با دستم گرفتم و سرشو یه کم فشار دادم تو گـ.ـ.ـ..سم. هنوز داشت نگام میکرد. گفنمک دوستت دارم! چشمامو بستم. ڪـ.ـ.یـر یه سانت یه سانت میکرد تو یه لحظه حس کردم بند دلم پاره شد. یه حس عجیبی بود. درد نبود ولی عجیب بود. چشام و باز کردم حمید دست خونیش و بهم نشون داد و ی لبخند محو زد. دستم و دراز کردم سمتش دستشو گرفتم و کشوندمش طرف خودم. بی حرف کنارم خوابید. چند دقیقه بعد پرسید درد داری؟ گفتم بیشتر حس میکنم ضعف دارم. ا شد رفت دستشویی و ی حوله هم آورد. خودش پاکم کرد زنگ زد غذا بیارن و دوباره دراز کشید پیشم. صدام کرد. سرم و بر گردونوم طرفش لبام و بوسید وگفت: تمام مدتی که تو دستام بودی میخواستم بگم دیوونتم اما ترسیدم که پای شهـ.ـ.ـوتم بذاری. دوستت دارم اوا. خندیدم.................. من و حمید 2 ساله ازدواج کردیم اون روز بهترین ک ما نبود اما خاطره انگیز ترینش بود. نوشته:‌ آوا #پایان
إظهار الكل...
نازی هستم بیاین پی وی سوپرایز دارم @Golgg @Golgg @Golgg @Golgg
إظهار الكل...
خاله فرزانه از همه شهرهای ایران خانوم های زیبا با مکان دارم هزینه ها(خانوم و معرفی) فقط کارت به کارت نقدی اصلا ندارم بزنگ با ۱۰ سال سابقه کار در صورت عدم پاسخگویی ایدی پیام بدید چون سرم خیلی شلوغه عزیزان ساعت تماس 3ظهر تا 9شب بقیه ساعات برای هماهنگی پیام بده ایدی 09011842865 @khalehjoooonam20
إظهار الكل...
سلام دوستان😍خاله بیتا هستم ازهمه شهرا کلی دختر جمع کردم واسه شبخواب ساعتی صیغه معرفی کلی مورد با سابقه پنج ساله خدمت بشما واسه معرفی وهماهنگی بیاین پیوی (فقط هزینه معرفی میگیرم) @khalehbita @khalehbita @khalehbita
إظهار الكل...
👆👆👆این خاله بیتا کارش حرف نداره دوستان و تضمینی و مورد اعتماد و روراسته😍😍 به خودم معرفی کرده حتما برید پی ویش😘💋 یه بار امتحان کنید مشتریش میشید خانوماشم خوش اخلاق و عالین و مورد تایید ادمین کانال @khalehbita @khalehbita @khalehbita
إظهار الكل...
بزرگترین کانال صیغه واسه اقایون دنبال صیغه می گردی زود بیا اینجا👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/AAAAAEUocaqKl_ZWMlyi8g
إظهار الكل...
ﻣﺪ ﺩﻣﻪ ﮔﻮﺷﻢ ﮔﻔﺖ ﺑﮑﻨﻢ ﺗﻮﺵ ﻣﻨﻢ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻡ ﺍﺭﻩ ﺑﮑﻦ ﺯﻭﺩ ﺑﮑﻦ ﺗﻮﺵ . ﺍﻭﻣﺪ ﺭﻭﻣﻮ ﮐ ﯿﺮﺷﻮ ﻫﯽ ﻣﯿﻤﺎﻟﯿﺪ ﺩﻣﻪ ﮐوﺴﻢ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﮑﻦ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ ﺭﻭﺵ ﺍﻭﻝ ﯾﮑﻢ ﮐ ﯿﺮﺷﻮ ﺩﻣﻪ ﮐ وﺴﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻌﺪ ﯾﻬﻮ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﮐﯿﺮﺵ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﮐوﺴﻢ ﺩﺭﺩﻡ ﻧﮕﺮﻓﺖ ﭼﻮﻥ ﮐﯿﺮ ﮐﻠﻔﺖ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ 2 ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺗﻮﺵ . ﺑﺎﻻ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻭ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﺍﻭﻧﻢ ﻫﯽ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﺩ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻧﻪ ﻣﻦ ﺗﻮﺭﻭ . ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﺍﺭﮔﺎﺳﻢ ﻣﯿﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﮐوﺴﻤﻮ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺩﻣﻮ ﺑﺮﺩﻡ ﻃﺮﺭﻑ ﺩﻫﻨﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺶ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﺮﺍﻡ ﺧﻮﺭﺩ ﻭﺣﺸﯽ ﻭﺣﺸﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐ ﯿﺮﺷﻮ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﮐ وﺴﻢ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﻢ ﺍﻭﺭﺩﻡ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﺭﻭﺵ - ﮔﻔﺖ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﻨﻪ ﺗﺎ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺸﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﺭﻭ ﻭ ﻫﯽ ﺗﻠﻤﺒﻪ ﺯﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺑﺶ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﻗﺮﻣﺰ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﻣﻨﻢ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺩﺍﻍ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺮﯾﺰ ﺗﻮﺵ ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻥ ﻓﮑﺮﺵ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺍﺑﺶ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﺳﺮﯾﻊ ﮐﯿﺮﺷﻮ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺩ ﻫﻤﯽ ﺍﺏ ﮐﯿﺮﺷﻮ ﺑﺎﻓﺸﺎﺭ ﺭﯾﺨﺖ ﺭﻭﻡ ﺭﻭ ﺳﺮ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﻭ ﺳﯿﻨﻪ . ﺍﺑﺶ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺩﺍﻍ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺯﻡ ﺑﮑﻨﻪ ﻣﻨﻮ . ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺭﻭﻡ ﻭ ﯾﮑﻢ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﺮﺩ . ﺑﻌﺪﺵ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﺍﻏﯽ ﻭ ﺧﻮﺏ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﺪﯼ ﺭﻓﺘﯿم ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﻟﺒﺎﺱ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺮﻡ ﻣﻨﻮ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺻﺒﺢ ﻣﻨﺘﻈﺮﺗﻢ - ﺳﺎﻋﺖ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ 3 ﺻﺒﺢ ﺑﻮﺩ - ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺎﻻ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﻣﺮﯾﻢ ﺧﻮﺍﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﻪ . ﻣﻨﻢ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﺍﺣﺖ ﭘﻮﺷﯿﺪﻣﻮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ . ﺳﺎﻋﺖ 10 ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻣﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﭘﺎﺷﻮ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ - ﺍﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﺑﻤﯿﻮﻩ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺭﻓﺘﯿﻤﻢ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻭ ﺍﺧﺮﯾﻦ ﺧﺮﯾﺪ ﻫﺎﺭﻭ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ 8 ﺷﺐ ﺑﻮﺩ - ﮔﺸﻨﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺧﺮﯾﺪ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺮﺩﻡ ﺑالا ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﻻﺑﯽ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﺩﺍﺭﻡ - ﺳﻬﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﻧﮕﺮﺍﻧﺘﻢ . ﺳﺎﻋﺖ 10 ﺑﯿﺎ ﺍﺗﺎﻗﻢ . ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺷﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﺍﺗﺎﻕ - ﯾﮑﻢ ﺟﻤﻊ ﻭ ﺟﻮﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﺧﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺳﺎﻋﺖ 11 ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺗﻬﺮﺍﻧﻢ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﻨﯿﻢ -ﭼﻤﺪﻭﻧﺎﺭﻭ ﺑﺴﺘﯿﻤﻮ ﻣﺮﯾﻢ ﮔﻔﺖ ﻣﯿﺮﻩ ﮐﻼﭖ ﻫﺘﻞ ﻣﻨﻢ ﮐﻪ ﺩﻧﺒﺎ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺗﺎﻕ ﺳﻬﻨﺪ . ﺑﺎﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﮔﻔﺘﻢ . ﮔﻔﺘﻢ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ - ﯾﮑﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻭ ﻣﻨﻮ ﺑﻪ ﯾﻪ س.ک.س ﺩﯾﮕﻪ ﺭﺍﺿﯽ ﮐﺮﺩ . ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎﻫﻢ س.ک.س ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺭﺩ ﻭ ﺑﺪﻝ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺑﺎﻫﻬﻢ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎﺷﯿﻢ 2. ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﻣﻦ 2 ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮﻡ س.ک.س ﺩﺍﺷﺘﻢ . ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ ﻓﻘﻂ ﺩﯾﺮ ﺑﻪ ﺩﯾﺮ ﮐﯿﺮﺷﻮ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻣﻦ ﻣﯿﺬﺍﺷﺖ . ﻭ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻫﻢ ﺑﺎﺩﺧﺘﺮﯼ ﺗﻮ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺵ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺑﺖ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪﻡ ﭼﻮﻥ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﺎﺭﻣﻮ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﻤﯿﺪﯾﺪﻡ - ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ 2 ﺑﺎﺭ ﺳﻬﻨﺪﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﻭ ﻫﺮ 2 ﺑﺎﺭ ﺗﻮ ﻣﻄﺒﺶ ﺑﺎﻫﻢ س.ک.س ﺩﺍﺭﯾﻢ . ﺣﺘﯽ 1 ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺳﻬﻨﺪ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ 2 ﻣﺎﻫﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺩﯾﻒ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺳﻘﻂ ﮐﺮﺩﻡ . ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ ﻫﻤﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺗﺨﺼﺼﻬﺎ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻦ . ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﻣﻨﻮ ﺑﻔﺮﺳﺘﻪ ﭘﯿﺶ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﮐﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﻪ ﺗﺎ ﻋﻤﻞ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﮐوﺴﻢ ﺑﮑﻨﻦ . ﭼﻮﻥ ﮐوﺲ ﻣﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮐ ﯿﺮ ﺍﻭﻥ ﮔﺸﺎﺩ ﺗﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺗﻨﮕﺶ ﮐﻨﻪ . ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﮔﻔﺖ ﻫﺮ ﮐﺎﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﮑﻦ ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻥ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﮑﻨﻤﺖ ﺩﺭﺩﺕ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭﺩﺷﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﮐوﺴﻢ ﺑﺮﺍ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﻪ ﻭ ﯾﻪ ﮐﯿﺮ ﺩﯾﮕﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﻢ .
إظهار الكل...
ﺳﻼﻡ ﻣﻦ 28 ﺳﺎﻟﻪ ﻭ 4 ﺳﺎﻟﻪ ﻣﺘﺎﻫﻞ ﻫﺴﺘﻢ . ﻣﺘﺮﺟﻢ ﯾﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﺻﺎﺩﺭﺍﺗﯽ ﻫﺴﺘﻢ . ﺑﭽﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﻋﺎﺷﻖ س.ک.سم ﺍﻣﺎ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﺗﻮ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻦ ﺗﺒﻬﺮ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﯿﻠﯽ س.ک.س ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ 2 ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ 1 ﺑﺎﺭ . ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﻣﯿﮕﻢ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻭﺍﻗﻌﯽ 2 ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﺪﻭﻥ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﺳﻔﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﻭﺍﻥ ﺭﻓﺘﯿﻢ 1 ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻫﺘﻞ ﺑﺮ ﻣﯿﮕﺸﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺷﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺮﺳﯿﺪ . ﺍﻣﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ 2 ﺭﻭﺯ ﻭﻗﺖ ﮔﺮﺩﺵ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﺮﮐﺖ ﺩﺍﺩﻥ . ﻣﺎ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﻭﺭ ﻭ ﺍﻭﻥ ﻭﺭ ﻭ ﻫﻢ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻫﻢ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ . ﺷﺐ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﻫﺘﻞ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﺷﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ﯾﻪ ﺁﻗﺎﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﺭﻭ ﭼﺸﻢ ﺍﺑﯽ ﮐﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺲ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺳﺎﻻﺩ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ . ﻣﻦ ﻭ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻡ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﺷﺎﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﻫﺮ ﮐﯽ ﯾﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﺎ 3-2 ﻧﻔﺮﯼ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ . ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎ ﻫﻪ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﺶ ﺳﻬﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﺑﺮﻭﯼ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻦ ﭘﺸﺘﺶ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﻮﺩ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﺨﻨﺪﯾﺪﯾﻢ ﻭﺍﺧﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﻭ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺖ . ﺷﺎﻣﺶ ﮐﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺰ ﻣﺎ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺷﺐ ﺑﺨﯿﺮ ﻭﺍﯼ ﻣﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻭ ﭘﺎﺷﺪﻡ ﺍﺯﺵ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻭﻧﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻋﯿﺒﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ . ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻗﺘﯽ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﮔﻔﺖ ﺁﺧﺮ ﺷﺐ ﻣﯿﺎﺩ ﺩﯾﺴﮑﻮ ﻭ ﻣﺎﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻣﻨﻢ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻡ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺍﺗﺎﻕ ﻭ ﯾﮑﻢ ﺑﺎ ﻫﻤﮑﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺯﻥ 35 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﺮﯾﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪﯾﻢ . ﻣﺮﯾﻢ ﮔﻔﺖ ﺧﺴﺘﺴﺘﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺨﻮﺍﺑﻪ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﻧﺮﻡ ﭼﻮﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﯽ ﺭﻭﻡ ﻧﻤﯿﺸﺪ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺒﺮ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ ﺑﻪ ﺳﻬﻨﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺍﺯ ﻻﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻞ ﻫﺘﻞ ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻢ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺬﺍﺭ ﯾﻪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﺮﻡ ﺩﻣﻪ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺍﻭﻥ ﻃﺒﻘﻪ ﺩﻭﻡ ﺑﻮﺩ . ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺭ ﺯﺩﻡ ﺩﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭﮔﻔﺖ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎﻡ ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻥ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺎﺷﻪ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻮ ﻻﺑﯽ . ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺩﻣﻮﻧﻮ ﺳﺮﯾﻊ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺍﺭﺍﯾﺶ ﻣﻼﯾﻤﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﯾﻪ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺟﯿﻦ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺗﺎﭖ ﺯﺭﺩ ﺑﺎ ﮐﺖ ﻣﺸﮑﯽ ﻭ ﮐﻔﺶ ﭘﺎﺷﻨﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ ﻭ ﻋﻄﺮ ﺯﺩﻡ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺳﻬﻨﺪ ﺯﻭﺩ ﺗﺮ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﺧﻼﺻﻪ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﺍﻣﻮﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﻭ ﯾﻪ ﮐﻢ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺭﻗﺼﯿﺪﯾﻢ ﺳﻬﻨﺪ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ ﺯﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ 3 ﺳﺎﻟﻪ . ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻫﻢ ﭘﺰﺷﮏ ﺑﻮﺩ . ﻣﻨﻢ ﺍﺯ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺘﻢ . ﭼﻮﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ . ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﻫﺘﻞ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺑﯿﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﻣﻦ ﯾﮑﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﯿﻢ . ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻡ ﻭﻟﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﻮﺩﻡ . ﯾﮑﻢ ﮐﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺣﺮﻑ ﺭﻭ ﺭﺳﻮﻧﺪ ﺑﻪ س.ک.س ﻭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺯﻧﺎ ﺷﻮﯾﯽ ﻣﻨﻢ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺖ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺩﺍﻍ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺣﺮﻓﺎﺵ ﻣﻨﻮ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﯿﮑﺮﺩ 9-8 ﺭﻭﺯﯼ ﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﮐﯿﺮﯼ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺧﯿﺲ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ .. ﺧﻼﺻﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪ ﮐﻪ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﻣﺎﺳﺎﮊ ﺑﻠﺪﻡ ﻭ ﺑﺬﺍﺭ ﻣﺎﺳﺎﮊﺕ ﺑﺪﻡ ﻣﻨﻢ ﻫﻢ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﻫﻢ ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺷﻮﻫﺮ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﺎ - ﺭﺍﺿﯽ ﺷﺪﻡ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ ﺭﻭ ﺗﺨﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺎﻟﯿﺪﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﻤﺎﻟﯿﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻫﯽ ﻣﯿﻤﺎﻟﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﺳﻨﻢ . ﯾﻮﺍﺵ ﯾﻮﺍﺵ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺎﻟﻮﻧﺪﻥ ﮐﻮﻥ ﻭ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﻡ - ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﮑﻨﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺟﻠﻮﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﻡ - ﺧﯿﺲ ﺧﯿﺲ ﺑﻮﺩﻡ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﻣﻨﻮ ﺑﮑﻨﻪ . ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﮑﻨﻢ ﻧﻪ ﺟﻠﻮﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻧﻪ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ - ﺳﻬﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﺪ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯿﮕﻢ ﺗﺎﭘﻤﻮ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺩ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺎﻟﻮﻧﺪﻥ - ﺳﺎﯾﺰ ﺳﯿﻨﻢ 80 ﻭﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﻣﯿﺸﺪﻡ -ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻨﻮ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺳﺮ ﻭ ﺳﯿﻨﻤﻮ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ . ﻟﺒﺎﻣﻮ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﺩﺍﻍ ﺩﺍﻍ ﺑﻮﺩ ﮔﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮﺷﺎﻣﻮ ﺯﺑﻮﻥ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﺯﺑﻮﻧﺸﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﻢ ﻣﯽ ﮐﺸﻮﻧﺪ ﺭﻭ ﺯﺑﻮﻧﻢ ﻭ ﺩﻧﺪﻭﻧﺎﻡ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺧﻮﺷﻤﺰﺳﺖ . ﻧﻮﮎ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﻣﻮ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﮔﻬﮕﺎﻫﯽ ﮔﺎﺯﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ - ﻭﺍﯼ ﭼﻪ ﺣﺴﯽ ﺑﻮﺩ - ﺑﻠﯿﺰﺷﻮ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺩ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﺭﻭﻡ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﻔﯿﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﯾﮑﻢ ﻫﻢ ﻣﻮ ﺭﻭ ﺳﯿﻨﺶ ﺩﺍﺷﺖ - ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﮐﻪ ﭘﺸﻤﺎﻟﻮ ﻧﺒﻮﺩ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺷﻢ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻫﻢ ﺳﻔﯿﺪ ﻭ ﺭﻭ ﺑﺪﻧﺶ ﯾﮑﻢ ﻣﻮ ﺩﺍﺭﻩ - ﮐﯿﺮ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﻪ 18 ﺳﺎﻧﺘﻪ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﺳﭙﺮﯼ ﻗﻄﺮ ﺩﺍﺭﻩ - ﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐ ﯿﺮﺵ ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮐﻠﻔﺖ ﺗﺮ ﺑﺎﺷﻪ . ﯾﻮﺍﺵ ﯾﻮﺍﺵ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺷﻠﻮﺍﺭﻣﻮ ﺩﺭ ﺍﻭﻭﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭ ﺷﺮﺕ ﮐوﺲ ﺗﭙﻞ ﺧﯿﺴﻤﻮ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ . ﮐ وﺴﻢ ﯾﮑﻢ ﻣﻮ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺧﻪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺑﺪﻡ . ﺧﻼﺻﻪ ﺍﺯﻡ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯿﺪﻡ ﺷﻮﺭﺗﻤﻮ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﯾﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﻡ ﻭ ﺍﻻﻥ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮﻧﺪﻩ ﺗﻮﺍﯼ - ﺑﻮﺳﻢ ﮐﺮﺩﻭ ﺷﻮﺭﺗﻤﻮ ﺩﺭ ﺍﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻭﺍﯼ ﭼﻘﺪﺭ ﺧﯿﺴﯽ ﻭ ﭼﻪ ﮐوﺴﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﯾﻮﺍﺵ ﯾﻮﺍﺵ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﺏ ﮐ وﺴﻢ ﻭ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﮐوﺴﻢ ﻭ ﭼﻮﭼﻮﻟﻢ ﻫﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺸﻮ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺍﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻬﮕﺪﺍﺭﯼ ﻫﻢ ﺯﺑﻮﻧﺸﻮ ﺗﺎ ﺗﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺗﻮ ﮐوﺴﻢ . ﻣﻨﻢ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﻤﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﻟﻢ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﮐ ﯿﺮ ﮐﻠﻔﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﯽ ﺍﻩ ﻭ ﺍﻭﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ . ﺧﻮﺩﺷﻮ ﭼﺮﺧﻮﻧﺪﻭ ﮐ ﯿﺮﺷﻮ ﮔﺰﺍﺷﺖ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﻭ ﺧﻮﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐوﺲ ﺑﻮﺩ . ﻣﻨﻢ ﺷﻠﻮﺍﺭﺷﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﯾﮑﻢ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺷﻮﺭﺗﺶ ﮐﯿﺮﺷﻮ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺪ ﻧﺒﻮﺩ ﺗﻤﯿﺰ ﻭ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺩﺍﻍ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﮐﻠﻔﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﻧﺒﻮﺩ . ﻣﻨﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻧﺶ - ﺑﺮﺍﺵ ﺳﺎﮎ ﻣﯿﺰﺩﻡ ﻭ ﺍﻭﻧﻢ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺗﻮ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺩﺍﺭﻡ . ﺧﻼﺻﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﺣﺴﺎﺏ ﺣﺸﺮﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﮑﻨﻪ ﺗﻮ ﮐوﺴﻢ - ﯾﻪ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻟﺐ ﺍﺯ ﻫﻢ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﺍﻭ
إظهار الكل...