cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

روستاپژوهی، توسعه و ایران شناسی

نگاهی به پژوهش ها، مطالعات، یافته ها و اخبار روستایی و همچنین مطالعات توسعه و ایران شناسی ادمین @ghoghnoos92

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
1 258
المشتركون
+324 ساعات
+67 أيام
لا توجد بيانات30 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

فایل کتاب روستاهای مازندران چاپ 1351
إظهار الكل...
آخرین دغدغه های پژوهشی یک جامعه شناس روستایی عنایت خانمحمدیان مساله یک پژوهش گاهی ممکن است یک دغدغه در حوزه خاص باشد. این دغدغه ها شاید در سخنرانی و اظهارنظرها و نوشته ها و حتی درد دل ها و سخنان روزمره محقق خود را به طرق مختلف نشان دهد. زنده یاد استاد دکتر مهدی طالب جامعه شناس و فارغ التحصیل دکتری جامعه شناسی از فرانسه و استاد سابق دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران انسانی دغدغه مند و محققی پیشکسوت و دلسوز برای جامعه ایران و بویژه روستاهای کشور بودند که متاسفانه در مرداد 1399به دلیل ابتلا به کرونا در تهران درگذشتند. آخرین درسی که این استاد فقید در دانشگاه تهران تدریس کردند، درس مدیریت روستایی بود. دو جلسه نخست آن کلاس به صورت حضوری برگزار شد و مابقی آن با پیدایش ویروس کرونا در فضای مجازی تشکیل شد. این جانب که از ابتدا تا پایان کلاس های این استادفقید حضور داشتم خود شاهد بودم که ایشان در تدریس خود مسائل اجتماعی و دغدغه های خود را گاهی به شکل های مختلف و با بیانی دردمندانه مطرح می کردند و از این که به آنها رسیدگی نشده یا مورد توجه قرار نگرفته اند انتقاد کرده و دل آزرده بودند. به نظر من در آخرین کلاس های دکتر طالب، دو دغدغه و مساله مهم ذهن استاد را به خود مشغول کرده بود اول اینکه ایشان این دغدغه را داشتند که درباره انجمن تعاون روستایی و فعالیت های آن پژوهشی شایسته صورت نگرفته است، بنابراین در کلاس اعلام آمادگی کردند که حاضر هستند چندین ساعت را با کسی که در این زمینه علاقه مند به تحقیق است بنشینند و مصاحبه کنند. دومین دغدغه ایشان که هم در جلسه اول و حتی جلسات پایانی بارها به اشکال مختلف مطرح کردند و ذهنشان را به خود مشغول کرده بود و چه بسا که در طول بازدیدهای میدانی خود از چند دهه گذشته خود بارها با آن مواجه شده بودند، مساله تاثیر نزاع و درگیری های قومی و طایفه ای و روستایی در توسعه نیافتگی یا مهاجرت در روستاهای ایران بود. در ابتدا برای من به عنوان دانشجویی کم اطلاع این موضوع نزاع و درگیری در روستاها مساله ای پیش پاافتاده می نمود که تاثیر چندانی در توسعه نیافتگی روستا ندارد، اما حقیقتا ذهنم را به خود مشغول کرده بود، چرا که سالها پیش در شهرستان محل سکونت خود بارها سر و وضع خونین روستاییان را در کلانتری شهر دیده بودم که برای دادخواهی و شکایت به شهر آمده بودند، چند مدت بعد با یک جستجوی ساده در اینترنت متوجه شدم که استاد خود به همراه برخی دانشجویان پژوهشی در این باره انجام داده اند، از سویی ده ها رخداد تلخ از روستاهای چهارگوشه کشور از خراسان گرفته تا آذربایجان و کرمانشاه و لرستان وکهکیلویه و بویراحمد و فارس و ایلام و خوزستان و مازندران و... درباره نزاع و درگیری و حتی قتل و خونریزی در روستاها یافتم و مطالعه کردم. برایم روشن شد مساله ای که استاد آن را مطرح و حتی با انجام پژوهشی درباره آن باز به رضایت خاطر نرسیده اند، بسیار جدی و تهدیدی علیه توسعه روستاها و حتی کشور است. چه روستاها که به خاطر این دعواها و درگیری ها کاملا خالی از سکنه و حتی ویران شد، و تا جایی که اطلاع دارم متاسفانه درباره آنها هم آماری در دست نیست. از سویی دیگر ما دائما تاثیر مسائل طبیعی همچون سیل و خشکسالی و زلزله و کمبود آب و تغییرات فرهنگی و مدرنیته و مشکلات اقتصادی و فقر و بیکاری را در مهاجرت ها یا تخلیه روستایی به عناوین مختلف بررسی کرده ایم، اما پرسش اینجاست که تا چه اندازه به این تهدید بزرگ نزاع ها و درگیری های ساکنین روستا که شاید قدمت آن به اندازه شکل گیری روستاهای کشور باشد توجه کرده ایم؟ دلیل این نزاع ها چه بوده است؟ آثار منفی مهاجرت عوامل این نزاع ها و درگیری ها به شهرها چگونه است؟ آیا کم رنگ شدن نقش کدخداها و ریش سفیدان در اداره روستا در وقوع این نزاع ها نقش داشته است؟ زمین ها، باغ ها و مزارع که با مهاجرت عوامل نزاع به حال خود رها شده است، یا دام هایی که تلف شدند چه تاثیر منفی بر تولید داشته اند؟ علل ایجاد روحیه پرخاشگری و عداوت و کینه توزی در میان عوامل نزاع و درگیری چیست؟ آیا محیط جغرافیایی روستا در ایجاد روحیه ستیزه جویی نقش داشته است؟ چرا باید یک موضوع بسیار جزیی و کوچک و بی اهمیت در روستا آتش درگیری و نزاع را برافروزد؟ نقش سنت هایی همچون خون بس در توقف نزاع ها و ایجاد صلح و دوستی و بازگرداندن روستا به روال سابق خود چیست و ده ها سوال و مساله دیگر که باید به آنها پاسخ های جدی و راهگشا داد.
إظهار الكل...
👍 1
آخرین دغدغه های پژوهشی یک جامعه شناس روستایی عنایت اله خان محمدی مساله یک پژوهش گاهی ممکن است یک دغدغه در حوزه خاص باشد. این دغدغه ها شاید در سخنرانی و اظهارنظرها و نوشته ها و حتی درد دل ها و سخنان روزمره محقق خود را به طرق مختلف نشان دهد. زنده یاد استاد دکتر مهدی طالب جامعه شناس روستایی و استاد سابق دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران انسانی دغدغه مند و محققی پیشکسوت و دلسوز برای جامعه ایران و بویژه روستاهای کشور بودند. آخرین درسی که این استاد فقید در دانشگاه تهران تدریس کردند، درس مدیریت روستایی بود. دو جلسه نخست آن کلاس به صورت حضوری برگزار شد و مابقی آن با پیدایش ویروس کرونا در فضای مجازی تشکیل شد. این جانب که از ابتدا تا پایان کلاس های این استادفقید حضور داشتم خود شاهد بودم که ایشان در تدریس خود مسائل اجتماعی و دغدغه های خود را گاهی به شکل های مختلف و با بیانی دردمندانه مطرح می کردند و از این که به آنها رسیدگی نشده یا مورد توجه قرار نگرفته اند سخت انتقاد می کردند. به نظر من در آخرین کلاس های دکتر طالب، دو دغدغه و مساله مهم ذهن استاد را به خود مشغول کرده بود اول اینکه ایشان این دغدغه را داشتند که درباره انجمن تعاون روستایی و فعالیت های آن پژوهشی شایسته صورت نگرفته است، بنابراین در کلاس اعلام آمادگی کردند که حاضر هستند چندین ساعت را با کسی که در این زمینه علاقه مند به تحقیق است بنشینند و مصاحبه کنند. دومین دغدغه ایشان که هم در جلسه اول و حتی جلسات پایانی بارها به اشکال مختلف مطرح کردند و ذهنشان را به خود مشغول کرده بود و چه بسا که در طول بازدیدهای میدانی خود از چند دهه گذشته خود بارها با آن مواجه شده بودند، مساله تاثیر نزاع و درگیری های قومی و طایفه ای و روستایی در توسعه نیافتگی یا مهاجرت در روستاهای ایران بود. در ابتدا برای من به عنوان دانشجویی کم اطلاع این موضوع نزاع و درگیری در روستاها مساله ای پیش پاافتاده می نمود که تاثیر چندانی در توسعه نیافتگی روستا ندارد، اما حقیقتا ذهنم را به خود مشغول کرده بود، چرا که سالها پیش در شهرستان محل سکونت خود بارها سر و وضع خونین روستاییان را در کلانتری شهر دیده بودم که برای دادخواهی و شکایت به شهر آمده بودند، چند مدت بعد با یک سرچ ساده در اینترنت متوجه شدم که استاد خود به همراه برخی دانشجویان پژوهشی در این باره انجام داده اند، از سویی ده ها رخداد تلخ از روستاهای چهارگوشه کشور از خراسان گرفته تا آذربایجان و کرمانشاه و لرستان وکهکیلویه و بویراحمد و فارس و ایلام و خوزستان و مازندران و... درباره نزاع و درگیری و حتی قتل و خونریزی در روستاها یافتم و مطالعه کردم. برایم روشن شد مساله ای که استاد آن را مطرح و حتی با انجام پژوهشی درباره آن باز به رضایت خاطر نرسیده اند، بسیار جدی و تهدیدی علیه توسعه روستاها و حتی کشور است. چه روستاها که به خاطر این دعواها و درگیری ها کاملا خالی از سکنه و حتی ویران شد، و تا جایی که اطلاع دارم متاسفانه درباره آنها هم آماری در دست نیست. از سویی دیگر ما دائما تاثیر مسائل طبیعی همچون سیل و خشکسالی و زلزله و کمبود آب و تغییرات فرهنگی و مدرنیته و مشکلات اقتصادی و فقر و بیکاری را در مهاجرت ها یا تخلیه روستایی به عناوین مختلف بررسی کرده ایم، اما پرسش اینجاست که تا چه اندازه به این تهدید بزرگ نزاع ها و درگیری های ساکنین روستا که شاید قدمت آن به اندازه شکل گیری روستاهای کشور باشد توجه کرده ایم؟ دلیل این نزاع ها چه بوده است؟ آثار منفی مهاجرت عوامل این نزاع ها و درگیری ها به شهرها چگونه است؟ آیا کم رنگ شدن نقش کدخداها و ریش سفیدان در اداره روستا در وقوع این نزاع ها نقش داشته است؟ زمین ها، باغ ها و مزارع که با مهاجرت عوامل نزاع به حال خود رها شده است، یا دام هایی که تلف شدند چه تاثیر منفی بر تولید داشته اند؟ علل ایجاد روحیه پرخاشگری و عداوت و کینه توزی در میان عوامل نزاع و درگیری چیست؟ آیا محیط جغرافیایی روستا در ایجاد روحیه ستیزه جویی نقش داشته است؟ چرا باید یک موضوع بسیار جزیی و کوچک و بی اهمیت آتش درگیری و نزاع را برافروزد؟ نقش سنت هایی همچون خون بس در توقف نزاع ها و ایجاد صلح و دوستی و بازگرداندن روستا به روال سابق خود چیست و ده ها سوال و مساله دیگر که باید به آنها پاسخ گفت.
إظهار الكل...
attach 📎

⬇️⬇️⬇️
إظهار الكل...
♦️قتل سه برادر بابلی در شلیک مرگبار بر سر زمین زراعتی 🔹مرد جوان که بعد از درگیری با چندتن از اهالی روستا آنها را مقابل چشم پلیس به قتل رسانده بود دستگیر شد. 🔹ظهر چهارشنبه دوم خرداد ماه امسال صدای شلیک گلوله و فریادهای بی‌امان چند مرد از نزدیکی یکی از زمین‌های زراعی روستای تیله‌نو از توابع شهرستان گلوگاه در نزدیکی بهشهر استان مازندران بلند شد. درست در همان لحظه اجساد سه برادر به نام‌های محمدرضا، اسلام و علی‌اصغر که به ضرب گلوله کشته شده بودند روی زمین در خون غلتید. بعد از آن صدای گاز دادن یک موتورسیکلت و فرمان ایست پلیس به گوش رسید اما مرد جوانی که تحت تعقیب ماموران بود پا به فرار گذاشت و این موضوع در حالی بود که برادر او در هنگام شلیک‌های مرگبار همراهش بود و توسط ماموران پلیس حاضر در صحنه درگیری دستگیر شد. 🔹مقتولین که سه برادر بودند صبح روز حادثه نیز با عامل جنایت و برادر او درگیر شده بودند. اما این درگیری فیصله پیدا نکرد و منجر به بازگشت متهم و برادرش به محل وقوع جنایت شده و در نهایت عامل قتل‌ها با در دست داشتن اسلحه شکاری در حالی اقدام به تیراندازی مرگبار به سمت سه برادر کرد که آنها دقایقی قبل پلیس را خبر کرده و مامور انتظامی در حال تنظیم صورت جلسه شکایت برادران بود و جنایت مقابل چشمان مامور پلیس رخ داد. 🔹یکی از اهالی روستا که از همان ابتدای وقوع جنایت شاهد عینی ماجرا بود، جزئیات ماجرا را اینطور شرح داد: صبح روز حادثه سه برادر در زمین زراعی خود مشغول کار بودند که یکی از گوسفندان آنها به زمین زراعی متهم رفته و مقداری از محصولات زمین آنها را خورده بود. برای همین عامل قتل‌ها با عصبانیت سراغ این سه برادر آمده و اعتراض کرده بود. همین باعث شد که بین آنها درگیری لفظی رخ داد و بعد با یکدیگر گلاویز شدند و کار به درگیری فیزیکی و کتک‌کاری کشید. 🔹با ردیابی‌های انجام شده سرانجام رد متهم در شهرستان فیروزکوه زده شده و این فرد بازداشت شد/هفت صبح
إظهار الكل...
👍 1
روستای سفیدچاه، شهرستان گلوگاه بهشهر، در بخش هزار جریب واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۱ با شماره ۷۸۴۵ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌ است. بر اساس تحقیقاتی که بر روی خاک قبرستان سفید چاه انجام شده‌ است، آهک موجود در خاک این قبرستان اسرار آمیز بسیار بالا بوده به نوعی که رنگ خاک آن به سفیدی می‌زند. وجود این خاک آهکی سفید باعث تأخیر در فاسد شدن اجساد در این قبرستان شده و همچنین گفته می‌شود که دلیل نام‌گذاری این مکان با نام قبرستان سپید نیز وجود همین خاک سفید رنگ است. در این روستا رسم بر این بود که سنگ قبر مردگان را بر اساس شغل آنها حکاکی می‌کردند. جدای از گورستان، روستای سفید چاه جاذبه های دیدنی فراوانی دارد، مثل رود شمشیر بر، مزارع کشاورزی و خانه های روستایی . عکاس : سعیده عباسی
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
روستای طویل در شهرستان ورزقان و بخش مرکزی و دهستان بکرآباد استان آذربایجان شرقی قرار دارد. هلیکوپتر رئیس جمهور ایران در ۳ کیلومتری این روستا دچار حادثه شد. این روستا براساس سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۹۰ منتشر شد، ۱۱۷ نفر جمعیت دارد که شامل ۵۸ مرد و ۵۹ زن بوده است. همچنین این جمعیت در ۳۱ واحد مسکونی و در قالب ۳۱ خانواده در این روستا زندگی می‌کردند.
إظهار الكل...
مرگ در مسیر وظایف انسانی و اجتماعی و خدمت به مردم مقدس و ارزشمند است.
إظهار الكل...
👍 4