بیدهند - گذشته،حال و آینده

جهت اطلاع بیدهندی های عزیز روز جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۴ صندوق رای گیری برای ریاست جمهوری در ساختمان امامزاده مستقر خواهد شد.

رو خُم دِ وَلایون = تو حال خودم بودم

سُوزمینی کِربَسته = سیب زمینی تنور زده شده سیب زمینی را شسته و از وسط به دو قسمت میکردند. نمک میزدند و پس از تمام شدن کار نانوایی آنها را به تنور میزدند. از دو طرف برشته میشد. خوش طعم و خوشمزه بود مخصوصا در هوای سرد زمستان. روحشان شاد آنهایی که برایمان می پختند. حالا اما بسیاری از ما تنورش را هم نداریم.

باید به او بگویم= اَپِه بیش واجَن(اَپِه بیشوجَن) باید به آنهابگویم = اَپِه بیشین واجَن (اَپِه بیشین ووجَن) باید به او میگفتم= اَپا بیم واتِبو باید به آنها میگفتم= اَپا بیم واتِبِندِه

درخت اَراَرین = صنوبر، تبریزی

دَرد سَرِ وی چِربی ندا = وراجی نکن، حرفای بی حساب نزن

فاب در بیدهند هم مثل شهرها و روستاهای دیگر استفاده از پودر چوبک که ریشه یک نوع بوته بود رواج داشت. ریشه را با سنگ می کوبیدند و پودرش را به لباس میزدند تا چرکها را پاک کند. پودر لباسشویی از حوالی سال۱۳۴۰ در بیدهند استفاده میشد و مردم از نام "فاب" برای این پودر استفاده میکردند. امروز کنجکاو شدم که چرا این نام انتخاب شده بود.

شاخِش کار بَست= شاخ زد شاخِش بی خُستون= شاخم‌زد شاخ کاراَبِندِه = شاخ میزند( اَ = می، نشانه استمرار)

به نام خدا و باسلام کلمه ها و جمله ها باگویش بیدهندی : ۱-جفت نوزاد = جُفت ۲-جو نارس=خِسیل ۳-خاکستر=خُل ۴-خواب =خُو ۵-با برادرش = با آقاش ۶-بعد از پانزده سال دیروز رفتم اصفهان= بَعدِ پونزِه سال هِزِّه بِشدون اِصبهون ۷-خودش جلو درب ایستاده بود و خوش آمد می گفت = خُش جِلِو بَر دِ اِشتابُ وُ خُش آمَدِش اَوات ۸-پدر دوستم  گفت اگر بشود می خواهم  توی ده یک باغ بخرم= بابا رِفیقِم بِشوات اَگَر بِگِل اَمپِه رو دِه دِ یَه رَز  بِحرینَن ۹-صرف مصدر برداشتن در ماضی بعید برداشته بودم =آرِم گِتِ بُ برداشته بودی=آرِت گِتِ بُ برداشته بود =آرِش گِتِ بُ برداشته بودیم=آرِمین گِتِ بُ برداشته بودید=آرِتین گِتِ بُ برداشته بودند=آرِشین گِتِ بُ ۱۰-برنداشته بود = آرِش نِگِتِ بُ