آمیزش افق ها
جایی برای به اشتراک گذاری خوانده ها و نوشته ها. صحبت از ادبیات، سیاست، کمی هم جامعه شناسی. @m_hedayat_i
إظهار المزيد- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
جاري تحميل البيانات...
«یکی از معاونان وقت آموزش و پرورش، گفت ما حساب کردیم در کنار خیابانهای بزرگ، ۸۰ کیلومتر مدرسه داریم و می خواهیم همه آنها را به تجاری تغییرکاربری دهیم! این وضعیت تبدیل به سیاست تخلیه مدارس دولتی شد. مدرسه دولتی بود، اما ثبت نام نمی کردند.»
✅ بیهودگی و جمعگرایی در داستان کوتاه "قاتل" نوشتهی جان اشتاین بک یک جمع همگون و متحد در برخی موقعیتهای حساس به راحتی اراده و خرد فرد را در خود محو میکند و فرد بدون اینکه ارادهی مشخصی داشته باشد، تابعی از آن جمع میشود. اتحاد و همسانی عقیدتی در این مواقع به کل، فردیت انسانی را سلب میکند. "جان اشتاین بک" با بهرهگیری از زمینه و فضا در داستان کوتاه "قاتل"، بیهودگی عمل افراد را در این مواقع نشان میدهد. گروه بزرگی از افراد عادی به مرد سیاهپوستی حمله میکنند، او را زیر مشت و لگد میگیرند، میکشند و به دار میآویزند. پس از فتح به دست آمده، در زیر پاهای آویزان او، آتش روشن میکنند و به تماشا مینشینند. راوی مدام با خود و اطرافیانش میگوید که این آتش زدن، بیفایده است؛ چون مرده چیزی را حس نمیکند. بیهودگیِ عملِ آتش روشن کردن زیر پای مرده را میتوان به کل ماجرا تعمیم داد. گویی از اساس، عملِ قتل بیفایده و سبکسرانه بوده است. کمکم این بیهودگی در داستان با خلق فضاها و زمینههایی برای مخاطب پررنگتر میشود. بعد از قتلِ مرد سیاه، همه شادماناند؛ انگار یک سور عمومی برپاست، مخاطب به یاد جشنهای هویتی ِگروههای جمعگرا…
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.