cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

بانک ادبیات ایران

بانک ادبیات ایران شما را به نویسندگان،شاعران،منتقدین ادبی و ناشران ادبیات وصل می کند.جامع ترین و اولین بانک لینک ادبیات ایران. شناسه پیام گیر @banke_adabiyat https://t.me/joinchat/AAAAAEMCgMU2dfgsDnThcQ

إظهار المزيد
لم يتم تحديد البلدلم يتم تحديد اللغةالفئة غير محددة
مشاركات الإعلانات
222
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

🔻از ادیسون و فیثا تا پله حامد حسینی‌پناه‌کرمانی، نویسنده و منتقد: از لحاظ تاریخی، والدین همواره ادبیات را از آن جهت برای فرزندان خود مفید می­‌دانستند چون می­‌توانستند از آن به عنوان یک راهنمای اخلاقی منطبق با ارز‌ش‌­های خود بهره گیرند و البته همین طرز تفکر در طول تاریخ انگیزه­ای بود برای بسیاری از ممیزی‌ها یا نابودی کتاب­‌ها.👇 yun.ir/n4d961 @ibnaibna
إظهار الكل...
از ادیسون و فیثا تا پله | ایبنا

حامد حسینی‌پناه‌کرمانی، نویسنده و منتقد ادبی در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده است، نگاهی به رمان «شوالیه­‌های کوچکِ شهر»، اثر رضا زنگی‌آبادی داشته است.

محمد بهرامی یکی از مترجم های کتاب "ادبیات فرانسه از ۱۹۸۰ تا امروز" نوشته "دومینیک ویار" انتشارات فرهنگ معاصر که به تازگی منتشر شده: یکی از دلایل انتخاب این کتاب تشابه دغدغه‌های نویسنده‌ آن با دغدغه‌های اهالی فرهنگ ایران است.بسیاری از نویسنده‌ها ی جدی امروز ایران دچار نوعی سرخوردگی هستند چرا که با وجود زحمات زیاد بازخوردهای متناسب با نوشته‌هایشان دریافت نمی‌کنند و تیراژ کتاب‌هایشان قابل مقایسه با نسل پیش از خودشان نیست. در بخشی با عنوان «فرزند زمانه خود بودن» این کتاب نشان می‌دهد که کمی زودتر در فرانسه و به‌طور کلی در اروپا همین موضوع روی داده و منجر به فروپاشی آن چیزی شده که ویار آن را «افسانه نویسنده بزرگ» می‌خواند. در این کتاب پرسش های مهمی مطرح و پاسخ داده می شود که می تواند بسیار بسیار برای نویسنده های ایران و علاقمندان فرهنگ و همچنین عموم مردم روشنگر باشد تا موقعیت موجود را بهتر تحلیل کنند. امروز دیگر دوره‌ای نیست که سارتر بتواند با یک شب‌نامه گروهی عظیم را در راستای یک آرمان بسیج کند. پس در این شرایط نویسنده چه جایگاهی دارد؟ و چه رسالتی را می‌تواند بر دوش بگیرد؟ یا در دنیایی که «امر نو» خود به مسئله‌ای هر روزه و عادی تبدیل شده آوانگاردیسم چه معنایی می‌تواند داشته باشد. در چنین شرایطی نویسنده‌ها چه راه‌هایی برای حفظ توان نوآوری و نوآفرینی دارند؟ از طرف دیگر، سرعت و پیچیدگی‌های دنیای معاصر هراس در دل بسیاری از ما می‌اندازد. طبیعی است که برخی از نویسندگان به دنبال یافتن و عرضة پناهگاه‌هایی در مقابل این هراس هستند. کتاب به این پناهگاه‌ها سرک می‌کشد تا ببیند کدام‌یک از این پناهگاه‌ها سراب اند و اساساً آیا پناهگاهی برای در امان ماندن وجود دارد؟ از لابه‌لای همین خطوط ویار حرکتی را به ما معرفی می‌کند که برعکس ساختارگرایی به قصه‌گویی گرایش دارد که خود حاصل مسائلی به ظاهر جدا از هم است. از سویی، برخی از پیروان کمونیست که از آرمان‌ و مبارزه مأیوس شده‌اند در قالب قصه‌های پلیسی می‌خواهند بفهمند زیست بدون مبارزه چه معنا و چه هدفی می‌تواند داشته باشد؟ و از سوی دیگر ساکنان جزایر کارائیب و آفریقا که هنوز زخم شلاق برده‌داران بر تنشان، سلطة استعمارگران بر سرشان و تیغ دیکتاتور ها در قلبشان است، با روایت قصه‌های شفاهی به زبان فرانسوی درصدد مقابله با این سلطة سه‌گانه هستند. اما برخی از نویسنده‌ها مثل اشنوز یا توسن پیرنگی شگفت‌انگیز ندارند و اتفاقاتی را روایت می‌کنند که به‌خودی خود جذاب نیستند بلکه لحن خاص نویسنده به آنها جذابیت می‌دهد. با این حال، این نوع فاصله‌گیری نویسنده و خواننده از موقعیت‌های عادی و نگاه دوباره به زبان همیشه تفننی نیست و گاهی در این فاصله‌گیر آنقدر افراط می‌شود که خواننده را تا حد جنون بی‌قرار می‌کند. در بخش مربوط به شعر، ویار سه مسئلة کلان را مطرح می‌کند. اولین مسئله، تغییر منطق مدرن در شاعری است. شاعر معاصر دیگر به دنبال گسستن از پیشینیانش نیست و به دِین خود نسبت به شاعران پیش از خودش اذعان دارد. از این نظر، شعرایی مثل میشل دوگی یا ایو بنفوا در مقایسه با شاعران مدرن تواضع بیشتری در زندگی و در نوشتار خود دارند. مسئلة دوم، شیوة مواجة شاعران با اضطراب برآمده از آگاهی نسبت به زبان است. شاعران به این نتیجه رسیده‌اند که زبان از «گفتن» عاجز شده است. حال گروهی به مقابله با این اضطراب می‌روند و گروهی از آن فراری می‌شوند. برخی زبان و نوشتن را به عنوان سِلاحی برای مبارزه با رنج زیستن برمی‌گزینند اما سِلاحی که از باروت خالی است؛ و برخی به لذت واج‌آرایی روی می آورند و در آوا آرام می‌گیرند. در تحلیل نمایش نامه‌ها، فرانک اورار به بروز آثار روی صحنه نمایش توجه می‌کند و به تحلیل اجراها و اجزای آن (صحنه‌آرایی، بازی، گریم...) و حتی اجراهای متعدد یک نمایشنامه می‌پردازد. او با تحلیل رابطه‌ی تئاتر و بازنمایی واقعیت نشان می‌دهد چگونه متن و اجرا به واسطه‌ی محدودیت‌هایی که بر نمایش‌نامه‌نویس و کارگردان تحمیل می‌کند آنها را به نوآوری‌های فرمی و زبانی وامی‌دارد چون بازنمایی واقعیت نه تنها ناممکن بلکه بیهوده است، آنچه اهمیت دارد تلاش برای درک چیزی است که ویار در فصل اول از بخش سوم «امر واقع» می‌خواند. مطمناً با این معرفی کوتاه نمی‌توان همة مسئله‌های این کتاب را مطرح کرد. من از نگاه شخصی خود این مسائل را انتخاب کردم و بی‌شک خواننده‌های مختلف به وجوهی توجه خواهند کرد که از چشم من پوشیده مانده. در سایت tabularium.ir که مخصوص این کتاب است می‌توان نکته و نظرات خود را به اشتراک گذاشت. با تشکر از آقای محمدخانی مدیریت انتشارات فرهنگ معاصر که فرصتی ایجاد کردند تا علا قمندان به ادبیات هنر و فرهنگ ایران با تجربیات مشابه کشور فرانسه آشنا شوند.
إظهار الكل...
▫️ ما در ظلمت می‌نویسیم و در ظلمت می‌خوانیم ـ این‌ها جریان‌هایی همسانند ▫️ هلن سیکسو 🏷 کانال ادبی فرهنگی‌ِ آفرینش 🏷 کانال تلگرامی مستقل ادبی آفرینش با هدف پوشش اخبار مربوط به ادبیات و آفرینش‌های ادبی هنری و به دور از هر گونه سو‌گیری و گرایشی بنا‌نهاده شده است. 💠 @afarineshdastan 💠 https://t.me/afarineshdastan
إظهار الكل...
🔹 عباس معروفی، نویسنده نامدار ایرانی در صفحه اینستاگرامش خبر داد که برای درمان سرطان پرتودرمانی رو شروع خواهد کرد. 🔹 آقای معروفی نوشته: سیمین دانشور به من گفت: «غصه یعنی سرطان! غصه نخوری یکوقت، معروفی!» و من غصه خوردم. 🔹 او با اشاره به یازده عمل جراحی که تاکنون انجام داده نوشته: اینجا در بیمارستان شریته برلین، حالا یازده جراحی را پشت سر گذاشته‌ام، از دوشنبه وارد مرحله‌ی پرتو درمانی می‌شوم؛ در تونلی تاریک به نقطه‌های روشنی فکر می‌کنم که اگر برخیزم، هفت کتاب نیمه‌کاره‌ام را تمام کنم و باز چند تا درخت بکارم. هفت جراح و متخصص زبده عمل جراحی را انجام دادند. جراح فک و دهان گفت: «بدن شما چهل ساله است، هیچ بیماری و خللی در تن شما نیست؛ سرطان لنفاوی هم یک بدبیاری بوده. پش گِهبت.» گفتم: «در طب ایرانی به این بدبیاری می‌گویند غمباد.» 🔹 عباس معروفی که متولد ۱۳۳۶ است، سردبیر نشریه ادبی گردون بود که بعد از توقیف این نشریه از ایران خارج شد. عکس از اینستاگرام عباس معروفی @BBCPersian
إظهار الكل...
منتشر شد رمان شوالیه های کوچک شهر نوشته رضازنگی آبادی نشر هوپا: خاله به طرف سولماز رفت که او را ببوسد اما فقط هوا را در آغوش گرفت. نه سولماز بود نه پشمک. خاله هی صدا زد: «سولماز، سولماز،...» بعد داد زد: «سولماز، سولماز، سولماز، پشمک، پشمک...» هیچ اثری از او نبود. بعد فقط صدای سولماز می‌آمد که آواز می‌خواند: من ابر می‌شم می‌رم اون بالا من آب می‌شم می‌رم ته چاه‌ من دود می‌شم می‌رم تو ابرا من اشک می‌شم می‌رم تو چشما من خاک می‌شم می‌رم تو دشتا من عشق می‌شم می‌رم تو قلبا صدای سولماز تبدیل به صدای باران شد. خاله دوباره آمد پشت پنجره‌ی اتاق سولماز و بیرون را نگاه کرد. بیست و هفت دخترون همه در قد و قامت سولماز چترهای رنگی روی سرشان گرفته بودند و از کنار ریل‌ها به سمت باغ گلابی می‌رفتند. همه با هم برگشتند و برای خاله دست تکان دادند. همه‌ی بیست و هفت دخترون، سولماز بودند که به خاله لبخند می‌زدند. خاله لبخند آن‌ها را به وضوح از لابلای باران می‌دید. بعد دیگر هیچکدام نبودند، درخت‌های گلابی‌ها شسته شده بودند و می‌درخشیدند. #رضا_زنگی_آبادی #نشر_هوپا #رمان
إظهار الكل...
💢 احمد شاملو و خوانندگان کتاب جمعه 🔹وقتی ایران بودم دوستی داشتم خرمشهری که عاشق شاملو بود و مدام می‌خواند «همه لرزش دست و دلم از آن بود که عشق پناهی گردد/ پروازی نه، گریزگاهی گردد ...» از مهمترین خاطرات زندگی‌اش، نامه‌ای بود که درنوجوانی به کتاب جمعه فرستاده و جواب کتبی گرفته بود. جواب شاملو را پشت آینه اتاقش در اردوگاه جنگزده‌های شیراز پنهان کرده بود و هر وقت سرخوش بود به ما نشانش می‌داد. ✍🏻مهرک کمالی ، جامعه شناس: https://bbc.in/2Em6W8B @BBCPersian
إظهار الكل...
احمد شاملو و خوانندگان کتاب جمعه

کاش دسترسی به نامه‌های خوانندگان کتاب جمعه داشتیم که خود گنجینه‌ای بی‌بدیل است. چنان که از پاسخ‌های شاملو برمی‌آید از همه جای ایران و در هر موردی به او نامه می‌نوشته‌اند؛ البته که بیش از همه چیز شعر و در مرتبه‌ی بعد داستان به دست او می‌رسیده‌ است. شاملو با جواب‌های دقیقی که به تک تک خوانندگان می‌داده، آنها را وامی‌داشته که خودشان را جدی بگیرند.

💢بیستمین سالمرگ احمد شاملو؛ احمد شاملو شاعر خوب، اما مترجم بدی بود؟ "شاملو شاعر توانمندی بود، اما مترجم خوبی نبود. 'غزل غزل‌های سلیمان' را در حد درک خود ترجمه کرده و به میل خود هر جای آن ‌را که خواسته تغییر داده. چنین ترجمه‌ای خصوصا برای متن دینی که نیازمند دقت و صحت بالاست قابل استناد و اتکا نیست... شما می‌پرسید و من جواب می‌دهم و یک عده هم که روی شاملو تعصب دارند، ناراحت می‌شوند." این سخنان پیروز سیار، مترجم ایرانی، که در تازه‌ترین شماره نشریه 'اندیشه پویا' در تهران منتشر شده، آخرین نمونه از انتقادها علیه شیوه کار احمد شاملو در ترجمه متون ادبی است که مجموعه‌ای بزرگ و غنی از شعر، رمان، نمایشنامه، داستان کودک و ... را شامل می‌شود. ✍🏼منتقدان ترجمه‌های شاملو چه می‌گویند؟ در مطلب علی جیحون، منتقد هنری بخوانید. https://bbc.in/2CFV2pz @BBCPersian
إظهار الكل...
احمد شاملو شاعر خوب، اما مترجم بدی بود؟

احمد شاملو که حالا دقیقا بیست سال از فقدان او می‌گذرد، همچنان نامی زنده در ادبیات ایران است. شعر شاملو هنوز "هوای تازه"ای برای زبان فارسی به شمار می‌رود و آثار او حتی بحث‌برانگیزترین ترجمه‌هایش با اقبال عمومی مواجه می‌شود.

📆 روزشمار چهره‌های تاریخی: سراینده وزن‌های ناآشنا و کاشف حجاب مرد 🔻بیست و هشت تیر ۱۳۰۶؛ ۹۳ سال پیش در چنین روزی سیمین بهبهانی در تهران زاده شد. سیمین بهبهانی می‌گوید: «زانگه که زبان از پی گفتار گشودیم تا دامنه عمر سرودیم و سرودیم». پدر و مادر سیمین بهبهانی نویسنده، سراینده و روزنامه‌نگار بودند.سه ساله بود که به کودکستان آمریکایی‌ها رفت. ۲۴ ساله بود که دبیر ادبیات شد، ۳۵ ساله بود که رشته حقوق را در دانشگاه تهران به پایان رساند و ۳۸ ساله بود که به عنوان ترانه‌سرا و سپس عضو شورای شعر و موسیقی همکاری با رادیو ایران را آغاز کرد. او به گواه آگاهان ادبیات، غزل فارسی را دگرگون کرده و شاید از نو ساخته باشد. @dw_farsi
إظهار الكل...
سراینده وزن‌های ناآشنا و کاشف حجاب مرد

بیست و هشت تیر ۱۳۰۶؛ ۹۳ سال پیش در چنین روزی سیمین بهبهانی در تهران زاده شد.

کانون نویسندگان ایران می‌گوید میلاد جنت، مترجم و عضو این نهاد صنفی-فرهنگی بازداشت شده است. گفته شده بازداشت آقای جنت روز سه‌شنبه و در خانه او انجام گرفته و ماموران امنیتی برخی وسایل او را هم برده‌اند. چند روز پیش از این هم مهدی سلیمی، مترجم و پژوهشگر فلسفه بازداشت شد. بسیاری از روزنامه‌نگاران، نویسندگان و هنرمندانی که به جریان‌های سیاسی، فرهنگی و فکری مستقل از حکومت ایران تعلق دارند به طور پیوسته تحت فشار سانسور و برخورد دستگاه‌های امنیتی و قضایی قرار دارند. چندین عضو کانون نویسندگان ایران به زندان افتاده‌اند و ماموران امنیتی جمهوری اسلامی برخی از اعضای آن، از جمله محمد مختاری و محمدجعفر پوینده را کشته‌اند. https://bbc.in/3eAjbeb @bbcpersian
إظهار الكل...
📅 نويسنده زبان حال فرودستان صادق چوبک در سال ۱۲۹۵ در بوشهر زاده شد: «خانواده من بازرگان و مرفه بود و من تا بعدها كه ازدواج كردم مزه نداری را نچشيده بودم. بوشهر شش هفت سالگی‌ام به گونه‌ای مستعمره انگليس بود و آدم خودش را در يک شهر نيم اروپايی می‌ديد.» او بيش از هر نويسنده ايرانی تاكنونی به حيوانات نقش كليدی داد و گاه آنها را راوی داستان كرد. در داستان‌های او گويی مرده‌شوها، فاحشه‌ها، لات‌ها و فرودستان ديگر جامعه حرف دلشان را برای خودشان باز می‌گويند. #روزشمار @dw_farsi
إظهار الكل...
نويسنده زبان حال فرودستان

۱۳ تير ۱۳۷۷؛ ۲۲ سال پيش در چنين روزی صادق چوبک در بِركلی درگذشت. می‌گفت: «اونی كه روت نمی‌شه بگی را می‌نويسی.»

اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.