cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

دل گفــــــــــــته ها

‍ ‍ 💞 ﷽💞 اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّوم فالله خیر حافظا و هو ارحم‌ الراحمین لف ندین بزارین روبیصدا 🔇 کانال دوم ما 👇 @ajayebejahane تبادل @tab_68 پیشنهادات و انتقادات👇 @ads_ajayeb

إظهار المزيد
Advertising posts
14 185المشتركون
-624 hour
-517 يوم
-18530 يوم

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Repost from N/a
إظهار الكل...
👍 1
شوهری میخواست از دست زنش راحت شود و او را طلاق بدهد روزی شوهر با ده کیلو نمک وارد خانه میشود و رو به زنش می گوید شامی برایم درست کن که این ده کیلو نمک در آن باشد اما شور نباشد وگرنه طلاقت می دهم. زن شام را آماده میکنه و شوهر با تعجب میبیند که اصلا شور نیست به نظرشما شام چه بوده است؟ مشاهده پاسخ ➡️
إظهار الكل...
اطلاعات عمومی 🌏

🌍منبع دانستنی های جالب ترسناک و پشم ریزون 👁️🧠

😱وحشتناک ترین فیلم تاریخ با۱۲٠ساعت 🛁فاتل حمام رو بشناسید😱 💄خطرناک ترین رژ، لب ها 🤷‍♂️کوتوله ترین مرد دنیا 😨قاتل سریالی در استرالیا همه وبسیاری از حقایق ترسناک دیگه و میتونید اینجا ببینید👇👇 https://t.me/+QKgf9RCdLgE2OTI0 اگه دلشو داری جوین شو 👆👆 ورودزیر ۱۸سال ممنوع⛔️
إظهار الكل...
حقایق ترسناك جهان

به ترسناك ترین ڪانال تلگرام خوش آمدید #رمان_ترسناك_گوش_ڪنیم #کلیپ #دوربین_مخفیانه #فیلم_ڪوتاه_ترسناك #گرافیك

🔴 نکته بسیار ترسناک این عکس چیست؟ این عکس متعلق به هشت سال پیش است و یک عکاس ایرانی از یک زوج در کردستان گرفته است. این عکس هیچ فتوشاپی ندارد! 😳 🔞🔞 اگر نکته هولناک عکس رو نفهمیدین کلیک کنید📛➡️
إظهار الكل...
💧 #میمون_وفادار 💞در زمان هاي قديم در کشور هند يک مرد و يک زن زندگي مي کردند اين خانواده هيچ وقت صاحب فرزندي نمي شد براي همين مرد تصميمي گرفت در يک صبح او به بازار رفت و يک ميمون خريد از آن پس شادي بر خانه حکم فرما شد زن و مرد ميمون را مثل بچه ي خود دوست داشتند مدت ها گذشت تا اينکه مرد و زن صاحب يک بچه شدند و شادي آنها بيشتر شد در يک روز زن براي خريد ميوه به روستا رفت قبل از رفتنش به مرد گفت که هيچ وقت بچه را با ميمون تنها نگذارد بعد از گفتن اين جمله زن به سمت روستا حرکت کرد بعد از رفتن زن مرد مدتي از بچه و ميمون مواظبت کرد اما حوصله اش سر رفت براي همين براي قدم زدن به بيرون از خانه رفت در راه با چند نفر از دوستانش روبرو شد و گرم صحبت با آنها شد براي همين خيلي دير به خانه برگشت بعد از گذشت چند ساعت زن با يک سبد ميوه به خانه برگشت وقتي که وارد خانه شد ميمون در حالي که غرق در خون بود به طرف او رفت زن با ديدن او جيغ بلندي کشيد سبد ميوه را روي سر ميمون انداخت و به سمت اتاق بچه دويد وقتي که به تخت بچه رسيد ديد که بچه به راحتي در تختش خوابيده بدون هيچ زخمي زن از اين اتفاق متعجب شده بود ناگهان چشمش به بدن مار بي جاني افتاد که شکمش پاره شده بود زن که دليل خوني بودن بدن ميمون را فهميده بود به طرف در ورودي خانه دويد در آنجا ميمون را ديد که بيجان روي زمين افتاده بود ميمون به خاطر ضربه ي سختي که به سرش خورده بود مرده بود زن به خاطر اينکه عجولانه دست به اينکار زده بود ناراحت شد او با چشمان اشک آلود خم شد و به ميمون نگاه کرد ميمون مرده بود ‌‎  ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾ ┄•●❥ @dellgoftehaaa
إظهار الكل...
🔴 نکته بسیار ترسناک این عکس چیست؟ این عکس متعلق به هشت سال پیش است و یک عکاس ایرانی از یک زوج در کردستان گرفته است. این عکس هیچ فتوشاپی ندارد! 😳 🔞🔞 اگر نکته هولناک عکس رو نفهمیدین کلیک کنید📛➡️
إظهار الكل...
👍 1
🔞پدرم از سن ۳تا ۱۷ سالگی بهم  تجاوز میکرد اگر یکی بگه از من بدشانس تر هست بدان که دروغ میگه من چند سال تو فکر فرار بودم ولی پدر حرام زاده من راه فراری برام نذاشت منو تو کمد می‌ذاشت و در رو قفل میکرد همش تو فکر فرار و انتقام از این حرامزاده بودم تا اینکه... ادامه داستان جالبه خیلی👉 فقط ببینید این دختر چطوری چهارده سال تجاوز پدر رو تلافی کرد😨 مشاهده فیلم و کلیپش سرچ کن تلافی
إظهار الكل...
حقایق ترسناك جهان

به ترسناك ترین ڪانال تلگرام خوش آمدید #رمان_ترسناك_گوش_ڪنیم #کلیپ #دوربین_مخفیانه #فیلم_ڪوتاه_ترسناك #گرافیك

😢 3
این عکس متعلق به هفتاد سال پیش است و یک عکاس... از یک زن و شوهر گرفته است. . کمی فقط دقت کنید تا موهایتان سیخ شود، زمانی که نه فوتوشاپ بود و نه ادیت‌های فیک! راز ترسناکِ عکس چیست !؟ ⬅️اگر متوجه نشده‌اید اروم اروم اینجا بیاین.. (کسی درکنارش) سرچ کن
إظهار الكل...
💞پیرمرد زرگری به دکان همسایه زرگر رفت و گفت: ترازویت را به من بده تا این خرده‌های طلا را وزن کنم. همسایه‌اش که مرد دور اندیشی بود گفت: ببخشید من غربال ندارم. پیرمرد گفت: من ترازو می‌‌خواهم و تو می‌گویی غربال نداری، مگر کر هستی؟ همسایه گفت: من کر نیستم، ولی درک کردم که تو با این دست‌های لرزان خود چون خواهی خرده‌های زر را به ترازو بریزی و وزن کنی مقداری از آن به زمین خواهی ریخت، آن وقت برای جمع‌ آوری آنها جاروب خواهی خواست و بعد از آنکه زرها را با خاک جاروب کردی آن وقت غربال لازم داری تا خاک آنها را بگیری، من هم از همین اول گفتم که غربال ندارم. هر که اول بنگرد پایان کار اندر آخر، او نگردد شرمسار "مولوی" ‌‎  ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾ ┄•●❥ @dellgoftehaaa
إظهار الكل...
👍 1