cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

ملی گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی

یاداشت ها، مقاله ها و سخنرانی های جواد رنجبر درخشی لر در فلسفه سیاسی و شاهنامه پژوهی.

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
2 046
المشتركون
-524 ساعات
+107 أيام
+9530 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Photo unavailableShow in Telegram
عطار شاعر عارف کاملی است و خواندن آثارش لذتی ویژه برمی انگیزد به خاطر لطافت بی نظیر معنا و زبان پخته و نرم. اگر متن عرفانی خالص می خواهید منطق الطیر را بخوانید. این کتاب ارزشمند را در ۱۴۷ فایل ۲۰ دقیقه ای خوانده و شرح کرده ام. ثبت نام: پیام به تلگرام شماره ۰۹۳۹۰۱۷۱۸۳۷ T.me/melliiran
إظهار الكل...
2
إظهار الكل...
جواد رنجبر درخشیلر (@Javadranjbarde1) on X

#شاهنامه های اهدایی امسال (چهار جلدی تصحیح دکتر خالقی مطلق) به مناسبت بزرگداشت #فردوسی به کتابخانه های شهرهای #خرمشهر، #سردشت، #اهر، #زاهدان ‌و #چابهار تقدیم شد. از همه دوستان که مشارکت کردند و خواستند نامشان برده نشود سپاسگزارم. #شاهنامه_هدیه_بدهید.

👏 4 1
صلح ایرانی با نگاه غربی فهمیده نمی شود! جواد رنجبر درخشیلر «صلح ایرانی» مفهومی است که انجمن علمی مطالعات صلح ایران در حال بررسی و تدقیق علمی آن است، بدون پیش داوری های مرسوم. هدف اصلی این است که بدانیم آیا صلح ایرانی داریم یا خیر؟ و‌ اگر داریم چه کمکی به تحقق صلح می کند؟ جالب است که اغلب افراد با شنیدن عبارت صلح ایرانی بلافاصله و بی مطالعه، علیه مضاف این ترکیب موضع می گیرند. گویا ایران و ایرانی مفهومی تحمل ناپذیر و بد بوده باشد. صلح ایرانی مفهومی ساده، قابل فهم ‌و یاریگر صلح جهانی است. نخستین گام فهم صلح ایرانی این است که مفهوم ایران را بفهمیم. ایران مفهومی ویژه در فرهنگ و اندیشه و تاریخ و سیاست جهان است، در کنار مفاهیم دیگر، نه برتر و نه پست تر. داوری ارزشی در اینجا به کار نمی آید. به عبارت دیگر: ایران ساختی و ساحتی از فرهنگ و اندیشه ی بشری است و فهم آن با اندیشه ی فلسفی یونانی، مبانی حقوقی امپراتوری روم، رنسانس غربی، و حتی تاریخ اسلام دچار امتناع است. اگر با هر کدام از این مبانی به فهم ایران اقدام کنیم راهی به دهی نخواهیم برد. همان طور که روشنفکران غرب گرا، چپ های شرق گرا و اسلام گرایان نبردند. ایران را با ایران می توان فهمید. در این زمینه بحث فراوان است. به عنوان نمونه ای از نقص روش شناختی فهم ایران و به تبع آن فهم صلح ایرانی به یکی از سخنرانی های پنجمین همایش بین المللی «صلح و حل منازعه» در دانشگاه تهران، اشاره می کنم. (در سایت خبرآنلاین ببینید!) در این سخنرانی آقای محمدمهدی مجاهدی می کوشد صلح ایرانی را با مفهوم فارماکون و مفهوم کهنه و نوی گرامشی توضیح دهد. به نظر می رسد جز در یک روش منسجم پژوهشی نمی توان از این مفاهیم در فهم صلح ایرانی یاری جست. مثلا «کهنه» و «نو» در سنت فلسفی غربی با کهنه و نوی ایرانی ناسازگار است. نو شدن ایرانیان در مشروطه برابر با نو شدن غربی در رنسانس نیست، همان طور که کهنه های ایرانی در ذات خود نو بودند و به کار می آمدند. آنچه به عنوان معضل پدیدار شده‌ است چگونه آمیختن نو و کهنه ایرانی و غربی در دویست سال اخیر است که تقریبا همیشه به ضرر نو و کهنه ایرانی انجامیده بی آنکه ما را غربی سازد. صلح ایرانی مفهومی در ذیل مفهوم ایران با کهنه و نوی ویژه ی خود است. صلح ایرانی مفهومی است خاص و به زبان آقای مجاهدی «مستثناپندارانه»، چون از امری تاریخی سخن می گوییم که در ایران تجربه شده و صورت واقعیت یافته است. ایران مثل هر موجودیت دیگر مستثناست. اما این استثنا در گذشته ی تاریخی خود بت پرستی، استعمار، برده داری، نسل کشی و نژادپرستی ندارد که مستثناپنداري اش مبتنی بر ترویج خشونت باشد. باز به همان امر روش شناختی می رسیم که ایران را نمی توان با مفاهیم و نظریه های غربی فهمید. باید ادبیات پارسی و تاریخ ایران را خوب آموخت. در آموزش درست ادبیات و تاریخ ایران می توان گوهرهایی ارزشمند یافت که اتفاقا از آن نظریه ی صلح ایرانی به دست می آید. برای صورت بندی صلح ایرانی برخلاف گفته ی سخنران، توجیه گرا و گزینش گر نیستیم. می کوشیم ادبیات را درست بخوانیم. ادبیات پارسی سرشار از مضامین صلح است، از قهر ‌و غضب هم نمونه های فراوانی دارد. باید بدانیم که کجا چه چیزی را می جوییم. ادبیات آن قدر آسان نیست که با یکی دو بار خواندن درباره اش حکم های قطعی صادر کنیم، به طور خلاصه باید گفت ما انواع صلح نداریم. صلح مفهومی واحد است و از یک صورت هستی شناختی معنا می گیرد. فهرست ارايه شده از انواع صلح در اين سخنراني، مغشوش به نظر ميرسد. کمی بیشتر باید با ادبیات گران سنگ پارسی آشنا شویم تا بدانیم که آنچه بین عاشق و معشوق است وصال است و صلح در اینجا معنای منظور ما در عبارت صلح ایرانی را ندارد. تازه، اگر وصال روی دهد! عشق و عاشقی ربطی چندان محکم به صلح ندارد و اغلب خشونت بار و خون بار است. یا تقدیرگرایی، از زروانیسم تا اشعری گری، مفاهیم صلح طلبانه و صلح فهمانه نمی سازد و نمی توان تقدیرگرایی را وجهی از صلح ایرانی قلمداد کرد. وقتی سراغ ادبیات با هدف نظریه پردازی می رویم کاری سخت در پیش داریم. بی دقتی به طور کلی معنایی غلط به ما می دهد و قطعا نظریه ای غلط از آن به دست می آید. آقای مجاهدی شعری از حافظ را به عنوان شاهد آورده اند که در آن واژه داوری به کار رفته است. داوری در متن های کهن به معنای مراجعه به دادگاه به معنای امروز آن نیست، به معنای جنگ است. حافظ می گوید: ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری. داوری عطف به جنگ شده است و مترادف آن است. آقای مجاهدی در بخشي ديگر از اين سخنراني، نظر عوام را به تمسخر گرفته اند و نمونه هایی آورده اند.
إظهار الكل...
ملی گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی

یاداشت ها، مقاله ها و سخنرانی های جواد رنجبر درخشی لر در فلسفه سیاسی و شاهنامه پژوهی.

👍 5 2
من درباره نظر عوام درباره ی ارتفاع دماوند یا متوسط ضریب هوشی ایرانیان نظری ندارم، اما به جد باور دارم که هنر نزد ایرانیان است و بس! آقای مجاهدی تحت تاثیر تبلیغات سهمگین و پرهزینه ی این سال ها احتمالا بدون توجه به متن شاهنامه این گزاره ی پرافتخار را زیر سوال برده اند. این بیت در شاهنامه در داستان بهرام گور در گفتار اندر به زن کردن بهرام گور دختر شنگل را، آمده است. (بیت ۲۲۳۰) داستان این است که بهرام گور که خود را فرستاده ی بهرام گور جا زده با دختر شنگل ازدواج کرده است. خاقان چین نامه ای به او می فرستد که در آن عنوان «شاه جهان» را برای خود به کار برده است. در این نامه از فرستاده که در واقع خود بهرام گور است، دعوت می کند به چین برود. فرستاده یا در واقع خود بهرام گور به خاقان چین می نویسد که شاهنشاه و شاه جهان بهرام گور است و نه تو و هنر نزد ایرانیان است و بس. هنر در اینجا به معنای هنر جنگ یا قدرت نظامی است ‌و نه هنر به معنای معروف در روزگار ما. فهم این بیت بسیار آسان است و مایه غرور ملی. و البته فردوسی مسئول بدفهمی های زمانه ی ما نیست. t.me/melliiran
إظهار الكل...
ملی گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی

یاداشت ها، مقاله ها و سخنرانی های جواد رنجبر درخشی لر در فلسفه سیاسی و شاهنامه پژوهی.

6
زبان سیاست در ایران پارسی است جواد رنجبر درخشیلر دانش آموخته علم سیاست و شاهنامه پژوه یادداشت در روزنامه سازندگی ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ استاد ابوالفضل بیهقی از پندنامه سبکتگین به پسرش محمود غزنوی نوشته است. وقتی می خوانیم محتوایش یادآور تام و تمام پندنامه های شاهان ساسانی است و زبانش پارسی. چرا سبکتگین، غلام ترک با نبوغی حیرت انگیز، که از غلامی به شاهی رسیده، زبان ترکی را برای پندنامه به فرزندش برنگیزد؟ هر چه به طور خاص در ذهن آن مرد بزرگ بوده باشد، عامش در تاریخ این است که زبان پارسی چنان در تار و پود اندیشه ایرانیان رفته است که بی آن نمی توان سیاست را صورت بندی کرد، حتی اگر سیاستمدار، ترکی تازه به ایران رسیده باشد. زبان پارسی زبان ملی ایرانیان است. زبان سیاست در دوره های مختلف تاریخی، از هخامنشیان تاکنون. زبان پارسی انتخاب شاهان و وزیران ایرانی نبوده، یک وضعیت محکم غیرقابل تغییر و غیر لازم برای تغییر بوده که اگر تغییر می کرد، مثلا عربی می شد، ایران در دل خلافت اسلامی هویت ویژه خود را از دست می داد. اگر ترکی می شد از مایه های چند قرنی ایرانشهری جدا می افتاد و در هر دو صورت ملیت و وحدت ملی فرومی پاشید. زبان پارسی بنایی اشتراکی است که همه ایرانیان در ساختن آن سهیم بوده اند. اتفاقا آن ها که امروزه، به غلط و به غرض، غیر فارس نامیده می شوند بیشترین سهم را داشته اند. بنابراین این زبان ملی در گفتمان ایرانشهری مقوم صورت بندی وحدت است و اگر از میان برداشته شود صورت بندی وحدت فرومی ریزد. دست کم مخدوش می شود. دشمنان ایران قطعا این را می دانند و به درستی، برای تضعیف ایران، زبان پارسی را نشانه گرفته اند. این دشمنی آشکار توسط سرویس های امنیتی صهیونیستی و سعودی و.... گام به گام در ایران در پوشش های موجهی عملیاتی می شود. ادامه همان نظریه هایی که باقراف، رییس حزب کمونیست باکو، پردازش کرد و پیشه وری خیانت پیشه آن را در تبریز اجرا کرد. سوال مهم و سخت حیرت آور این است که این خواست دشمنانه چگونه از زبان برخی نامزدهای ریاست جمهوری بیان می شود؟ تصادفی است؟ برای مقابله با آن است؟ سهوا در آن سمت و سوست؟ این توضیح دادنی است که هیچ کس منکر زبان های محلی ایرانی نیست و اگر باشد نادان است. زبان یک عنصر فرهنگی است و باید پاس داشته شود. مثلا زبان ترکی آذری که در آذربایجان رایج است و من هم به آن زبان سخن می گویم، زبانی است غنی، سرشار از مفاهیم ایرانشهری و گاه بسیار دلنشین. اما این زبان با زبان جعلی ساخته شده در ترکیه توسط آتاتورک فاصله ها دارد و آن زبان را با این زبان آمیختن قطعا خیانتی است به آذربایجان. زبان ترکی آذری باید پاس داشته شود و از آمیختگی غرض ورزانه آن با زبان های بیگانه جلوگیری شود. بنابراین پاسداری از زبان ملی به معنای نادیده گرفتن زبان های محلی نیست و باید کاری برای حفظ اصالت زبان های محلی بکنیم. اما در هر حال زبان های محلی را به سیاست آمیختن و آن ها را ابزار رای جمع کنی کردن خلاف وحدت ملی و در راستای تضعیف ایران است و صورت بندی وحدت ملی را در هم می شکند. دومین دلیل برای زشتی بهره گیری سیاسی از فرهنگ و زبان های محلی این است که باعث سرخوردگی می شود. عده ای می آیند و شعارهایی می دهند. رای می گیرند و می روند. واقعا برای زبان های محلی بیش از این که اکنون هست چه می شود؟ رسانه دارند، تدریس می شوند، گفتگو می شود. کار دیگری نمی شود کرد. این است که این ابزار جز سرخوردگی و احساس فریب در بین توده تاثیری نخواهد داشت. خوشبختانه این نوع بازی های سیاسی جز اقلیتی اهل سیاست، در بین آذری ها هم خریداری ندارد. آذربایجانی ها از باهوش ترین مردمان ها استند و فریب ساده انگاری های اینچنین را نمی خورند. اما همیشه باید کف جامعه را در نظر داشت. سومین دلیل نادرستی این بهره گیری ها این است که امر سیاسی در ایران فراقبیله ای و فرااستانی است. در امر سیاسی که به قدرت ملی ایرانیان و منافع ملی ایران گره خورده است هیچ تفاوتی بین تبریزی ها با سنندجی ها یا تهرانی ها با بوشهری ها نیست. همه مردمان شهرها و روستاها در مساله قدرت ملی حکم عنصر واحد را دارند. هر نوع جدایی به شکست کلیت امر سیاسی می انجامد. چهارمین دلیل این که در تاریخ ایران حتی یک واقعه سیاسی مبتنی بر زبان و قوم گرایی نداریم. جنبش مشروطه، نهضت نفت، 15 خرداد، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و هر آن چه که به عنوان تحولات سیاسی ایران معاصر می شناسیم، در ساحت ملی و در سطح منافع ملی تعریف و تبیین و عمل شده است. وقتی دو بقال شریف برای ثبت معامله کوچک خود، در شهری کوچک در آذربایجان، بدون این که کسی مجبورشان کرده باشد، از زبان ملی پارسی بهره می برند بهتر است سیاستمداران هم برای حفظ وحدت ملی از زبان ملی بهره ببرند و برای چند روز قدرت، عناصر وحدت ملی را خدشه دار نکنند. @melliiran
إظهار الكل...
👍 6 3👏 1
Photo unavailableShow in Telegram
خمسه نظامی در آموزش آنلاین ادبیات و تاریخ ایرانشهری در پنج سال گذشته متون نظم کهن ادبیات پارسی از جمله سه کتاب از خمسه نظامی را در درس های آنلاین خوانده و شرح کرده ام. هفت پیکر نظامی در ۱۸۳ فایل خسرو و شیرین نظامی در ۲۲۵ فایل شرف نامه نظامی در ۱۴۵ فایل همه فایل ها ۲۰ دقیقه ای است. ثبت نام و اطلاعات بیشتر: پیام به تلگرام ۰۹۳۹۰۱۷۱۸۳۷ T.me/melliiran
إظهار الكل...
6
إظهار الكل...
جواد رنجبر درخشیلر (@Javadranjbarde1) on X

تقریبا همه با ابتذال هولناک آل احمد و شریعتی و نهضت آزادی و…آشنا شده اند. نوع جدید ابتذال ضدملی در پوششی از حرفهای شیک آزادی خواهانه و انسان گرایانه، هولناک تر از ابتذال قبلی دارد با قدرت میتازد، با استاد نماهای ضد ایران، از تئاتر تا فلسفه، و هر روز تعداد بیشتری را می بلعد.

👏 9 2
إظهار الكل...
جواد رنجبر درخشیلر (@Javadranjbarde1) on X

طرح #فدرالیسم یا سپردن امور به استانها، تبعیض قومی، زبانهای محلی و رفع تمرکز اداری، بدون تردید نشانه ی نادانی تاریخی، سیاسی و افول اخلاقی است. توصیه به علاقه مندان انتخابات این است که مراقب این شیادها باشید. اگر ادامه داشته باشد بیشتر خواهم نوشت. حتی اگر یک خواننده داشته باشد.

👍 9 3
‍ 🔮به فرهنگ باشد روان تندرست 🔮ایران سرزمینی کهن با فرهنگ باستانی است. سرزمین نیکی‌ها و مردمان نجیبی که ستایشگر داد و راستی و دوستی و نکوهشگر ظلم و دروغ و دشمنی‌اند. باید تا می توان از ایران گفت و نوشت. چرا که ظرف و محتوای توسعه کشور است. باید زبان فارسی را دوست داشت و در جهت ترویج آن از هیچ اقدامی دریغ نکرد. باید تا حد ممکن فرزندان کشور را با حافظ و سعدی، با فردوسی و مولوی و نظامی آشنا کرد. اگر ایده ایران از جمع معدودی نخبگان خارج شود و در میان مردم و سیاستگذاران شکل خودآگاهانه بگیرد معنای امنیت، مصلحت و منافع ملی شکل خواهد گرفت. حقیقت این است که امروزه ایران مورد غفلت قرار گرفته است و بدون وطن، کشور و ایراندوستی هیچ تحول مهمی رقم نمی‌خورد. 🔮فهرست زیر از کوشاترین و معتبرترین رسانه ها و نهادهای فرهنگیِ مستقل تشکیل شده است که جملگی در گستره‌یِ گسترده‌یِ تاریخ و ادبیات و فرهنگِ زرینِ ایران زمین می‌کوشند. با پیوستن به این رسانه ها و نهادها به توسعه فرهنگی در جامعه یاری رسانیم.                                🔮پـــــــایــنده ایــــــــــران🔮 🟪دکتر محمّد‌علی اسلامی‌نُدوشن 🟪کتاب گویا (لذت مطالعه با چشمان بسته). 🟪زین قند پارسی (درست بنویسیم، درست بگوییم). 🟪کتابخانه تخصصی ادبیات 🟪بهترین داستان‌های کوتاه جهان 🟪رسانه رسمی استاد فریدون فرح اندوز (گوینده و مجری رادیو و تلویزیون ملی ایران). 🟪رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه 🟪مولانا و باغ سبز عشق 🟪 حافظ // خیام ( صوتی ) 🟪بنیاد فردوسی خراسان (كانون شاهنامه فردوسی توس‏). 🟪رمانهای صوتی بهار 🟪مردم‌نامه، فصلنامه مطالعات تاریخ‌ مردم. 🟪خردسرای فردوسی (آینه‌ای برای پژواک جلوه‌های دانش و فرهنگ ایران زمین). 🟪چراغداران (دایرةالمعارف بزرگ صوتی ایران، صداهای نایاب فرهنگ و ادب و هنر) 🟪آرخش، کلبه پژوهش حماسه‌های ایرانی (رسانه دکتر آرش اکبری مفاخر). 🟪سرو سایـه‌فکن (رسانه ای برای پاسداشت زبان و ادبیات فارسی). 🟪شاهنامه کودک هما 🟪منابع تاریخ ساسانیان 🟪مطالعات قفقاز 🟪ستیغ، خوانش اشعار حافظ و سعدی و...(رسانه سهیل قاسمی) 🟪زبان شناسی و فراتر از آن (محفلی برای آموختن زبانهای ایرانی). 🟪شاهنامه برای کودکان (قصه های شاهنامه و خواندن اشعار برای کودکان و نوجوانان). 🟪تاریخ اشکانیان 🟪انجمن شاهنامه خوانی آنلاین (دبی، کانادا، ایران، لندن). 🟪مأدبه‌ی ادبی، شرح کلیله و دمنه و آثار ادبی فارسی (رسانه دکتر محمّدامین احمدپور). 🟪شرح غزلیات سعدی با امیر اثنی عشری 🟪بوستان سعدی با امیر اثنی عشری 🟪کانون پژوهش‌های شاهنامه (معرفی کتاب‌ها و مقالات و یادداشت‌ها پیرامون شاهنامه). 🟪گاهگفـت (دُرُست‌خوانیِ شعرِ کُهَن). 🟪شرح و بررسی آکادمیک تاریخ اشکانیان 🟪ملی‌گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی 🟪رهسپر کوچه رندان (بررسی اندیشه حافظ). 🟪تاریخ روایی ایران 🟪اهل تمییز (معرفی و نقد کتاب، پاسداشت یاد بزرگان) 🟪کتابخانه متون و مطالعات زردشتی 🟪انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا) 🟪تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیات ایران زمین 🟪سفر به ادبیات (خوانش و شرح گلستان صوتی، معرفی کتاب و...) 🟪تاریخ ترجمه(یادداشتها و جستارها دربارهٔ تاریخ‌نگاری و تاریخ ترجمه در ایران). 🟪تاریخ میانه 🟪کتاب و حکمت 🟪سخن و سخنوران (سخنرانی و گفتگوهای نایاب نام آوران وطن فارسی). 🟪انجمن شاهنامه‌خوانی هما (خوانش و شرح بیتهای شاهنامه). 🟣کانال میهمان: دکتر مهدی نوریان، ادیب، نویسنده و استاد بازنشستهٔ دانشگاه اصفهان 🔮فـــرِّ ایــــران را می سـتایـیـم.🔮 🔮هماهنگی جهت شرکت در تبادل 🔮@Arash_Kamangiiir
إظهار الكل...
سرو سخنگو (دکتر اسلامی نُدوشن)

کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن 💎سَـرو سخنگوی ایــران عصاره‌ی تاریخ، ادبیات، فرهنگ و تمدّن ✅مطالب اختصاصی هستند (از آثار استاد گزینش می‌شوند) ❇️ بازنشـر مطالب= لطفاً با ذکر منبع🙏 ️📚آشنایی با آثار استاد: هشتگ #معرفی_کتاب یا هشتگ #زیست_کتابنامه ️

2
گزارش سخنرانی «شاهنامه و علوم سیاسی» در سیاست نامه ۳۰ در باشگاه شاهنامه پژوهان در روز ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ در این نشست رنجبر درخشیلر گفت: شاهنامه کتابی سیاسی است ولی امروز من در این نشست صرفا به شاهنامه و علوم سیاسی به عنوان رشته ای دانشگاهی می پردازم و امیدوارم این نشست مقدمه ای بسیار ناچیز و پر اشکال بر مباحث گسترده ای باشد که درباره علوم سیاسی ایرانی شکل می گیرد. رنجبر درخشیلر در ادامه این پرسش را مطرح و بررسی کرد که چرا در ادبیات پارسی اندیشه می جوییم؟ این پرسش معرفت شناسانه اساس بحث رابطه علوم سیاسی و شاهنامه است. اندیشه ما شاعرانه است. در شعر حفظ شده و از طریق شعر هم ادامه یافته است. اندیشه شاعرانه اندیشه دقیق و منسجم نیست. ساده انگارانه است که این دو را یکی بدانیم. روش شناسیی پیچیده لازم است تا از متون کهن اندیشه شاعرانه را بفهمیم. به ظاهر متن بسنده کردن نه تنها راه حل نیست، بلکه رهزن هم هست. این شاهنامه پژوه پیشینه بحث خود را نیز چنین بیان کرد که شاهنامه و علوم سیاسی پیشینه ای در تحقیقات دانشگاهی و غیر دانشگاهی ندارد. رنجبر درخشیلر ساختار بحث را با تعریف سیاست آغاز کرد و گفت: سیاست یعنی قدرت و علوم سیاسی یعنی علوم قدرت. سیاست با انسان زاده شده است. این را در شاهنامه می بینیم. اولین انسان اولین شاه است. سیاست در تداوم تاریخی خود با حوزه های معرفتی دیگر همچون دین و فلسفه و علم تجربی آمیخته شده است. علوم سیاسی می تواند فهمی نوآیین از این تحول و تداوم را به ما بدهد و شاهنامه را نیز تعبیری نوآیین کند. اما موضوع ساده نیست. علم تجربی مبتنی بر روش تجربی است. عدم قطعیت بنیان نظری علم تجربی است. علوم تجربی به یقین نمی رسد و اگر برسد کارش پایان می یابد. شاهنامه مبتنی بر قطعیت است. تداوم و حیات تاریخی شاهنامه مبتنی بر قطعیت آن است. این قطعیت هستی شناسیی منسجم است. حال این دو یعنی علم تجربی غیر قطعی و شاهنامه قطعی را چطور به هم ربط بدهیم؟ چیزی که کار را آسان می کند این است که علم تجربی با سایر حوزه های معرفتی مرتبط است. علم و فلسفه و دین و اسطوره در پیوندی عمیق با هم هستند. بنا بر این بی طرفی علمی افسانه است و ظاهرا ما فقط آن را پذیرفته ایم و این تا جایی پیش می رود که به نفی همه چیز می انجامد؛ حتی نفی خود پژوهشگر. رابطه علوم سیاسی و شاهنامه در حوزه ای متداخل انجام شدنی است. کاری است ممکن اما سخت و باید با احتیاط زیاد انجام گیرد. مهم ترین خطر و آسیب این است که علوم سیاسی در غرب در جای خودش است. علوم سیاسی غربی یونانی-مسیحی است و ما همان را مستقیم وارد دانشگاه ها کرده ایم. علوم سیاسی ما باید ایرانی-زردشتی-شیعی باشد. در این فرهنگ دیرپا تحول از دین زردشتی به تشیع نقطه عطفی مهم است و تا به طور کامل فهمیده نشود علوم سیاسی واقعی شکل نخواهد گرفت. این که ما گرفتار گرایش های افراطی در اسلام نشدیم تصادف نیست. تشیع مفسر چهارده قرن بعد از اسلام است و اگر حذف کنیم مبنایی برای فهم این دوره تاریخی نخواهیم داشت، همان طور که دین زردشتی قبل از اسلام را توضیح می دهد و ریشه های آن در بعد از اسلام هم هویداست. علوم سیاسی ایرانی بر مبنای سه عنصر درهم تنیده پیش گفته به معنای نفی علوم سیاسی غربی نیست. پیشرفت غرب در علوم سیاسی می تواند الگوی ارزشمند ما باشد. در ساختن علوم سیاسی ایرانی شاهنامه مهم ترین متن است. رنجبر درخشیلر روش شناسی بحث را با اشاره به دو نحله روشی «تلفیق» و «تفکیک» ادامه داد و گفت: در روش تلفیق حقیقت واحد است و همه چیز در پرتو آن در نهایت به دین ختم می شود. در دوره کهن این روش کارایی داشت، اما در دوره تجدد این روش کارایی ندارد. چون به اغتشاش نظری می انجامد و باید مبانی و روش های علمی را از هم تفکیک کرد که همان روش تفکیک به اصطلاح ابن رشدی است. دومین گام روش شناختی در نظر گرفتن تحول اندیشه از سنت به تجدد است. در شناخت تحول اندیشه شکاف هستی شناسی را باید در نظر گرفت. انسان مختار مبنای علوم سیاسی جدید است. با هستی شناسی کهن و انسان مجبور علوم سیاسی ساخته نمی شود. در این پژوهش ها دو نیروی شیطانی را هم باید مهار کرد: پرش تاریخی که کلا متن را بی معنا می کند و دوم: پریشانی فکری. اینکه اسفندیار را فردی ایدئولوژیک بنامیم چیزی جز پریشانی فکری نیست. اینجا دقیقا همان اتفاقی می افتاد که جورج اورول هشدار داده بود: تجاوز سیاست به ادبیات. این بحث ها علمی و فرهنگی نیست و خود مصداق واقعی ایدئولوژی است. رنجبر درخشیلر در پایان سخنرانی عنوان های رابطه علوم سیاسی و شاهنامه را برشمرد و گفت: شاهنامه و روابط بین الملل ربطی به هم ندارند. جهان شاهنامه و جهان مدرن دو دنیای کاملا متفاوت است. روابط بین الملل را باید از خود غربی ها یاد بگیریم نه از شاهنامه و متون فرهنگی و اخلاقی خودمان.
إظهار الكل...
6