مدعیان عرفان و تصوف
✅مکتب اهل بیت=مکتب تعقل و تدبر ✅تحقیقی پیرامون فلسفه،عرفان و تصوف instagram.com/sonnat_voice https://eitaa.com/sonnat_voice ارتباط با ادمین(انتقادات و پیشنهادات): https://harfeto.timefriend.net/16750254869358
إظهار المزيد2 265
المشتركون
-324 ساعات
-67 أيام
-1330 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
فلسفه و وحدت عددی حق تعالی
در نزد عقل و نقل اثبات شده که وحدت ذات حق تعالى، وحدث عددی نیست کما اینکه این قضیه مورد قبول قائلین تشکیک در وجود نیز می باشد.1⃣
ولی نظریهٔ تشکیک در وجود مستلزم این است که وحدت خالق تعالی، از قبیل وحدت عددی محاسبه شود چنانکه بعضی از معاصران این امر را متذکر شده «مسأله تشکیک سر از وحدت عددی بودن حق در می آورده و قائل شدن به تشکیک که بالاخره از وحدت عددیه جدا نیست»2⃣
توضيح: وحدت عددی به این معناست که هرگاه شیئی را اوّل، و شیء دیگری را ثانی به حساب می آوریم این بدان معناست که بین آن دو شیء، وجه اشتراک و تشابه یافت می شود که آن دو را در طول یکدیگر محاسبه نموده ایم.
اما از منظر قرآن و سنت و عقل، ذات حق تعالی هیچ گونه وجه اشتراک و تشابهی با مخلوقات ندارد و وحدت او وحدت عددی نیست3⃣ یعنی وحدتش در مقابل اثنین نیست زیرا که او بی همتاست و از جمیع مخلوقات و ممکنات تخصصاً خارج است. ولذا وحدتش ذاتی است یعنی بلا تشبیه و بلا عدیل و بلا نظیر است و هیچ موجودی در طول یا در عرض او نیست تا وحدتش عددی گردد.
پس معنای اینکه او یکی است این است که ثانی برای او در نزد عقل مستحیل است. اما قائلين تشکیک در وجود می گویند حقیقت وجود در عین اینکه حقیقت واحد و سنخ واحد است دارای مراتب و درجات گوناگون است، مرتبه ای از او غنی و واجب است و مراتب دیگر فقیر و ممکن.4⃣
این نگرش بدین معناست که «حق تعالی مرتبۀ نخست وجود»5⃣ محاسبه گردد و از جهت طولی سر سلسله ممکنات و در ردیف و عداد مخلوقات قرار گیرد ( با توجه به اینکه آنان خالق تعالی و مخلوق را در حقیقت وجود مشترک می دانند و تفاوتشان را به شدت و ضعف قلمداد می نمایند)
در این صورت وحدت ذات حق تعالی، وحدت عددی می گردد زیرا هنگامی که در مرتبه اعلای وجود قرار گرفت یعنی شماره یک موجودات تلقی شده سپس در مرتبه بعد مجردات و در مراتب بعدی سایر ممکنات قرار گرفته اند تا نوبت به عالم طبیعت و مادی می رسد که این همان وحدت عددی است که به عقل و نقل مردود است. اگر چه قائلین به تشکیک در وجود در گفتار وحدت عددی حق تعالی را نفی می کنند ولی این امر لازمه نظریه مذکور است.
📚منابع:
1⃣مجموعه آثار استاد مطهری ج۶ ص۸۸۱/مرتضی مطهری/انتشارات صدرا/تهران
2⃣ توحید علمی و عینی در مکاتیب حکمی و عرفانی ص۲۱۳/محمد حسین طهرانی/انتشارات علامه طباطبایی
3⃣ عن امیرالمومنین علیه السلام:واحد بلا عدد(نهج البلاغه:خطبه ۱۸۵)
4⃣ مجموعه آثار استاد مطهری ج۵ ص۲۱۹/مرتضی مطهری/انتشارات صدرا
5⃣فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا ص۱۶۹/سید جعفر سجادی/وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
(برگرفته از کتاب تأملی در نظریه اصالت وجود و وحدت وجود/سید محمود هاشمی نسب/دلیل ما)
#فلسفه
@sonnat_voice
👍 3👎 1
توحید حضرت جوادالائمه علیه السلام
«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ اَلثَّانِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَجْرَيْتُ اِخْتِلاَفَ اَلشِّيعَةِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَزَلْ مُتَفَرِّداً بِوَحْدَانِيَّتِهِ ثُمَّ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ فَمَكَثُوا أَلْفَ دَهْرٍ ثُمَّ خَلَقَ جَمِيعَ اَلْأَشْيَاءِ »
«محمد بن سنان می گوید خدمت امام جواد علیه السّلام بودم به حضرت اختلاف شیعه را عرض کردم پس فرمود ای محمد بدرستی که خداوند تبارک و تعالی همیشه یکتا و متفرّد به وحدانیت بود سپس محمد و علی و فاطمه علیهم السّلام را خلق فرمود، سپس هزار روزگارمکث نمود و سپس جميع اشیاء را خلق فرمود.»
امام علیه السلام می فرمایند ذات حق تعالی در ازل متفرد بوده و ما سوای او معدوم بودند و سپس آفرینش را آغاز شد و این معنی را به وسیله کلمه (ثمّ) که دلالت بر تعقّب و فصل دارد نقل می فرمایند.
📚منبع:
الکافی ج۱ ص۴۴۱/محمد بن یعقوب کلینی/مصحح:المصحح: على اكبر غفاري/ناشر:دار الكتب الإسلامية/تهران ۱۴۰۷ق
#حدیث
#امام_جواد_علیه_السلام
@sonnat_voice
👍 6
🔥مرحوم میرزا محمد تقی آملی و اعتراف به عدم صحت معاد مثالی...
🎙استاد شهیدی
درس امروز یکشنبه 1403/3/13
#فلسفه
#معاد_جسمانی
@sonnat_voice
🔸غُلات از فهمِ واضحات هم عاجزند
➖ شیخ صدوق رحمه الله، به سندش از امام رضا عليه السّلام نقل کرده که حضرت به حسین بن خالد فرمودند:
خداوند به تو علم عطاء کند! بدان كه خداوند قديم است (يعنى از ازل بوده است) و ازلى بودن صفتى است كه به آدم عاقل مىفهماند كه چيزى قبل از او نبوده است و در بقائش نيز چيزى با او و همراه او نخواهد بود، با اقرار عامّه و معجزۀ صفت براى ما روشن مىشود كه چيزى قبل از خداوند متعال نبوده و در بقائش نيز چيزى به همراهش نخواهد بود، و گفتار كسانى كه گمان مىكنند قبل از او و يا همراه او چيزى بوده است، باطل مىگردد. زيرا اگر چيزى به همراه او مىبود نمىبايست خداوند خالق او باشد زيرا آن چيز، هميشه از ازل با خداوند بوده است، پس خداوند متعال چگونه مىتواند خالق چيزى باشد كه هميشه به همراهش بوده است؟! و اگر آن شىء قبل از خداوند بوده باشد، آن شىء سرآغاز خواهد بود نه خداوند؛ و شايسته آن خواهد بود كه آن شئءِ اوّل، خالق شیءِ دوّم، باشد. سپس خداوند خود را با نامهايى وصف نموده است و آن زمان كه خلق را آفريد از آنها خواست و آنها را بر اين عبادت واداشت كه خداوند را با اين نامها بخوانند، او خود را با اين نامها ناميده است:
"سَمِيعاً بَصِيراً قَادِراً قَاهِراً حَيّاً قَيُّوماً ظَاهِراً بَاطِناً لَطِيفاً خَبِيراً قَوِيّاً عَزِيزاً حَكِيماً عَلِيماً" وَ مانند این اسماء.
وقتی كه غلوّ كنندگان و تكذيبكنندگان اين اسامى را ديدند و شنيدند كه ما در بارۀ خداوند مىگوئيم: چيزى مثل او نيست و هيچ چيز به حالت و كيفيّت او وجود ندارد، گفتند: شما كه مىگوئيد هيچ چيز مثل و شبيه خداوند نيست، پس چطور شما در اسماء حُسنى با خداوند شريك هستيد؟ و به تمامى آن نامها ناميده مىشويد؟ لذا دليلى است بر اينكه شما در تمام حالات خداوند يا حدّاقل در بعضى از آنها مثل خداوند هستيد، زيرا هم شما و هم او داراى نامهاى نيكو هستيد. به آنها بايد گفت: خداوند تبارك و تعالى نامهايى از نامهاى خود را بر بندگانش نهاده، ولى معانى آنها با هم متفاوت است، مانند مواردى كه يك اسم دو معنى مختلف دارد، دليل بر اين مدّعى، زبان و گفتار شايع ميان مردم است، و خداوند هم با همين زبان و روش با آنها صحبت كرده، به گونهاى كه بفهمند، تا دليل و حجّتى باشد بر آنها در تضييع آنچه تضييع كردهاند. مردم در زبان عادى خود به يك ديگر نامهايى از اين قبيل مىدهند: كلب (سگ)، حمار (خر)، ثور (گاو)، علقمة (تلخ)، اسد (شير) و تمام اين اسامى بر خلاف معانى آنهاست، زيرا اين نامها بر آن معانى كه در مقابل آن وضع شدهاند، نيستند، زيرا انسان، شير و يا سگ نيست. در اين مطلب خوب دقّت كن و بفهم، خداوند تو را مورد لطف و رحمت قرار دهد.
عيون أخبار الرضا عليه السّلام ج ۲ ص ۱۳۲-۱۳۳/محمد بن علي بن الحسين بابويه القمي/ناشر:موسسة الاعلمي للمطبوعات/بیروت
#حدیث
#غلات
@sonnat_voice
👍 4
🔻انقلابی بود ولی مدل حکومتی ایران را نامشروع و غربی میدانست؟!
(اشکالات بنیادین علامه طهرانی به قانون اساسی)
#ریشه_یابی_تفکرات_انقلابی #اکثریت
هرکس اندک آشنایی با اندیشههای آقای سید محمد حسین طهرانی داشته باشد، میداند که از جمله خط قرمزهای اساسی وی که همواره بر آن تأکید میورزد، نکوهش فرهنگ غربی و ترغیب به سنن قدیم اسلامی است. این بنیادگرایی شدید خود را در تمام مسائل ریز و درشت فردی و اجتماعی نشان میدهد: از سبک خوراک و پوشاک و گفتار و نوشتار گرفته تا شیوهی مملکتداری.
🔸بر این اساس در نظر او، مفهوم «جمهوریّت» که شالودهی نظام را تشکیل میدهد (حداقل بر روی کاغذ)، به عنوان مفهومی وارداتی از فرهنگ غرب، هیچ جایگاه مشروعی ندارد و نبایست در عنوان حکومت وجود داشته باشد. به نظر علامه طهرانی، تنها ولیّ فقیه بایست تصمیم گیرنده باشد، و نه هیچ نهاد دیگری. از این رو، جایگاهی مجزّا به عنوان ریاست جمهوری نباید وجود داشته باشد؛ بلکه فقیهِ اعلم خودش رئیس جمهور است.
وی پس از تأکیداتی که در این خصوص در نقد پیش نویس قانون اساسی خطاب به بنیانگذار ابراز داشته مینگارد: «اگر جمهوری اسلامي را با اين اصول وارده در پيش نويس بپذيريم ، تحقيقاً ثمرات انقلاب را ضايع و خون جوانان عزيز را به هدر دادهايم» (وظیفهی فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام: ۲۰۴).
🔸در دیدگاه علامه طهرانی، اساساً رأی دهی اکثریّت و سیستم انتخابات معاصر «پایهاى از قرآن و أخبار ندارد»؛ تبلیغات انتخاباتی خلاف اسلام است و کسانی که با تبلیغات خود پیروز انتخابات میشوند «بهطور كلّى قابل براى انتخاب شدن و ولایت بر مردم نیستند؛ و از درجه اعتبار و تقواى معنوى ساقطند. همین عمل تبلیغاتى شان دلالت بر انحطاط روحى و فساد نفس آنان دارد» (ولایت فقیه در حکومت اسلام، ۳/ ۱۹۸-۱۹۹).
🔸در همین راستا، او عنوان «قانون اساسی» را نیز زیر سؤال میبرد و بر این تأکید میکند که نباید کنار قانون اسلام، از قانون دیگری سخن گفت. بلکه: «تنازل از قانون قرآني به قانون اساسی ، تنازل از واقعيّت و پذيرش اساس و اصلی در مقابل اسلام است» (وظیفهی فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام: ۲۰۶).
❌تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که طبق دیدگاه آقای طهرانی:
✅ مدل حکومتی جمهوری اسلامی، تقلیدی از غرب و فاقد مشروعیّت است؛
✅جایگاه ریاست جمهوری از بنیان نامشروع بوده و کاندیداهایی که برای این جهت تبلیغ میکنند، فاسقند؛ (حال ببینید هواداران داغ طهرانی بعد از درگذشت رئیس جمهور چه تجلیل و بزرگداشتی از او به عمل آوردند!)
✅و نظام سیاسی ایران با دم زدن از قانون اساسی، از واقعیّت اسلام تنازل کرده است.
https://t.me/hawzeh_notes
@sonnat_voice
قدری تفقّه
نگاهی دیگر، شاید هم اندیشه ای دیگر... عن أمیر المؤمنین علیه السلام: «لا خیر في دین لا تفقّه فیه». 🔖 جهت ارتباط با اینجانب و انتقال نظرات و نکات سازنده همراهان عزیز [email protected]
👍 3
Repost from قدری تفقّه
🔻انقلابی بود ولی مدل حکومتی ایران را نامشروع و غربی میدانست؟!
(اشکالات بنیادین علامه طهرانی به قانون اساسی)
#ریشه_یابی_تفکرات_انقلابی #اکثریت
هرکس اندک آشنایی با اندیشههای آقای سید محمد حسین طهرانی داشته باشد، میداند که از جمله خط قرمزهای اساسی وی که همواره بر آن تأکید میورزد، نکوهش فرهنگ غربی و ترغیب به سنن قدیم اسلامی است. این بنیادگرایی شدید خود را در تمام مسائل ریز و درشت فردی و اجتماعی نشان میدهد: از سبک خوراک و پوشاک و گفتار و نوشتار گرفته تا شیوهی مملکتداری.
🔸بر این اساس در نظر او، مفهوم «جمهوریّت» که شالودهی نظام را تشکیل میدهد (حداقل بر روی کاغذ)، به عنوان مفهومی وارداتی از فرهنگ غرب، هیچ جایگاه مشروعی ندارد و نبایست در عنوان حکومت وجود داشته باشد. به نظر علامه طهرانی، تنها ولیّ فقیه بایست تصمیم گیرنده باشد، و نه هیچ نهاد دیگری. از این رو، جایگاهی مجزّا به عنوان ریاست جمهوری نباید وجود داشته باشد؛ بلکه فقیهِ اعلم خودش رئیس جمهور است.
وی پس از تأکیداتی که در این خصوص در نقد پیش نویس قانون اساسی خطاب به بنیانگذار ابراز داشته مینگارد: «اگر جمهوری اسلامي را با اين اصول وارده در پيش نويس بپذيريم ، تحقيقاً ثمرات انقلاب را ضايع و خون جوانان عزيز را به هدر دادهايم» (وظیفهی فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام: ۲۰۴).
🔸در دیدگاه علامه طهرانی، اساساً رأی دهی اکثریّت و سیستم انتخابات معاصر «پایهاى از قرآن و أخبار ندارد»؛ تبلیغات انتخاباتی خلاف اسلام است و کسانی که با تبلیغات خود پیروز انتخابات میشوند «بهطور كلّى قابل براى انتخاب شدن و ولایت بر مردم نیستند؛ و از درجه اعتبار و تقواى معنوى ساقطند. همین عمل تبلیغاتى شان دلالت بر انحطاط روحى و فساد نفس آنان دارد» (ولایت فقیه در حکومت اسلام، ۳/ ۱۹۸-۱۹۹).
🔸در همین راستا، او عنوان «قانون اساسی» را نیز زیر سؤال میبرد و بر این تأکید میکند که نباید کنار قانون اسلام، از قانون دیگری سخن گفت. بلکه: «تنازل از قانون قرآني به قانون اساسی ، تنازل از واقعيّت و پذيرش اساس و اصلی در مقابل اسلام است» (وظیفهی فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام: ۲۰۶).
❌تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که طبق دیدگاه آقای طهرانی:
✅ مدل حکومتی جمهوری اسلامی، تقلیدی از غرب و فاقد مشروعیّت است؛
✅جایگاه ریاست جمهوری از بنیان نامشروع بوده و کاندیداهایی که برای این جهت تبلیغ میکنند، فاسقند؛ (حال ببینید هواداران داغ طهرانی بعد از درگذشت رئیس جمهور چه تجلیل و بزرگداشتی از او به عمل آوردند!)
✅و نظام سیاسی ایران با دم زدن از قانون اساسی، از واقعیّت اسلام تنازل کرده است.
👈آقای شریعتمداری: این حرفها سیاسی است نه دینی
https://t.me/hawzeh_notes
Repost from قدری تفقّه
بسم الله الرحمن الرحیم
🚫آیا علامه طهرانی، انقلابی شمرده میشود؟
(دست و پا زدن مریدان مکتب طهرانی برای قرار گیری در صف انقلابیون)
#علمای_منتقد #شخصیت_محوری
🔸چند سالیست که هواداران افراطی مکتب آقای سید محمد حسین لاله زاری طهرانی (معروف به علامه طهرانی) به خصوص در مشهد به شکل پررنگی در حال مطرح کردن خود هستند. با توجه به نقش پررنگ حمایت حکومت در صعود از پلههای ترقّی، اینان نیز از مدح و ثناگویی نظام عقب نمانده و تلاش مبرمی در ادای دین به پرورش دهندگان خود دارند.
از این رو با وجود انتقادات جدّی که مُراد و بزرگشان آقای سید محمد حسین طهرانی به بنیانگذار و سیستم حکومتی داشته است؛ مریدان افراطی کنونی، اسلاف خود را نه تنها انقلابی خالص، بلکه موتور مولّد انقلاب معرّفی میکنند!
❗️بعد از اینکه مخالفین عرفان با جمع آوری و نشر نقدهای عمیق ایشان به مبانی انقلاب، پرده از دورویی این جماعت برداشتند؛ پاسخی که از سوی مریدان نوظهور ارائه شد این بود که اختلاف نظر علمی میان فقها، امری طبیعیست و منافات با انقلابی گری ندارد!
این در حالیست که این نقدها، کاملا ریشه ای بوده و هرگز با انقلابی گری (آنگونه که در قاموس انقلابیون تعریف شده) سازگار نیست. و گرنه با این توجیه، باید امثال آقایان قمی، منتظری و شریعتمداری و دیگر مبغوضین نظام را هم که گاه در دفاع از ولایت فقیه و تمجید از سران انقلاب سخنانی داشته اند، انقلابی حساب کرد.
↙️در ادامه ضمن مروری بر نقدهای ریشهای آقای طهرانی بر انقلاب و بنیانگذار ان شاءالله نشان میدهیم که این نقدها چگونه بنیان فکری انقلابیون را هدف قرار داده است.
@hawzeh_notes
👍 4
Photo unavailableShow in Telegram
عبدالقادر القریشی از مورخان مشهور اهل سنت در کتاب الجواهر المضيه في طبقات الحنفيه تمام علمای حنفی زمان خودش در قرن هشتم را جمع آوری نموده است و نام مولوی را نیز در زمره همان عالمان ذکر نموده است.
«وجلال الدّين الْمَعْرُوف بمولانا جلال الدّين الرُّومِي كَانَ إِمَامًا عَارِفًا بالفقه على مَذْهَب أبي حنيفَة...»
📚منبع:
الجواهر المضيه في طبقات الحنفيه ج۴ ص۳۷۵/عبد القادر بن محمد بن نصر الله القرشي/ناشر:هجر للطباعة و النشر و التوزیع و الاعلان/۱۴۱۳
#عرفان_تصوف
#مولوی_بلخی
@sonnat_voice
👍 9
Photo unavailableShow in Telegram
💢دیدگاه آقای سید محمد حسین طهرانی در مورد زیارت قبر حکیم ابوالقاسم فردوسی
⁉️در باب رفتن بر سر قبر شاعر مشهور طوس: فردوسى، غيرت خاصّى داشته و به شدّت از آن منع ميكردند. تا جائيكه شنيده شد كه به يكى از افرادى كه مىخواسته بر سر قبر وى برود فرموده بودند: 👈اگر بروى، زيارتت از حضرت علىّبنموسىالرّضا عليهالسّلام باطل ميگردد.
📓نور مجرد، سید محمدصادق طهرانی ج۲ ص۴۳۲
#عرفان_تصوف
#محمد_حسین_طهرانی
@sonnat_voice
👍 9👎 4