سین شین

آنکه تا صبح به اشتیاقش برای حضور خندیدیم، مرگ بود. باور نمی‌کنم فروغ ماه و بی‌قراری چراغ‌ها، جشنواره رفتنت باشد. باور نمی‌کنم آن سیاه‌نامه‌ای که از لابه‌لای کاغذهای کودک بی‌رمق بیرون کشیدیم، تقدیرمان بود. من همیشه مرگ را از تلفن یک زن شهرستانی به بستگان همسایه‌ام شنیده بودم. فکرش را نمی‌کردم روزی سایه‌اش، صورت همسایه را بپوشاند. فکرش را نمی‌کردم با اوج‌گرفتن ریزترین قطره‌های فواره لبخند بزنی، به وقت مکثشان در بالاترین امکان، مژه برهم بزنی و با سقوط‌شان برای همیشه من را در آن لحظه رها کنی. شوکت مرگ چه بود آن‌ شب که در لحظه آخر، ماه را در سیاهی چشمان تو حل کرد و واژه را از دهان نیمه‌بازت گرفت. واژه که یگانه صاحبش بودی! چه هیبتی بود که اعتیادمان به زندگی را خاموش کرد و آن‌گونه حرمت ثانیه را بیش‌تر کرد. کاش در تمام صداهای پیش از این، سکوت می‌کردم. کاش در پلک‌نزدن بر گوناگونی زیبایی تو، تحمل بیشتری می‌داشتم @sinshinchannel

گفتی: بگو که: در چه خیالی و حال چیست؟ ما را خیال تست، ترا در خیال چیست؟ جانم به لب رسید، چه پرسی ز حال من؟ چون قوت جواب ندارم، سؤال چیست؟ بی ذوق را ز لذت تیغت چه آگهی؟ از حلق تشنه پرس که: آب زلال چیست؟ گفتم: همیشه فکر وصال تو می کنم در خنده شد که: این همه فکر محال چیست؟ دردا! که عمر در شب هجران گذشت و من آگه نیم هنوز که: روز وصال چیست؟ چون حل نمی شود بسخن مشکلات عشق در حیرتم که: فایده قیل و قال چیست؟ ای دم بدم بخون هلالی کشیده تیغ مسکین چه کرد؟ موجب چندین ملال چیست؟ #هلالی_جغتایی @sinshinchannel

روز قیامت که خدا صاحب بر تخت می نشیند، امر می کند که مخلوقات از پیشش تیر شوند. اول اول اوغان تیر می شود، با افتخار و سربلند. خدا به وجودش می نازد. فتبارک الله احسن الخالقین. بعد تاجیک و ازبک و دیگر اقوام تیرمی شوند ،خدا همه را می پسندد ومورد نوازش قرار می دهد.اخر اخر هزاره می اید. خدا حیران می ماند وبه جبرییل که کنارش ایستاده، می گوید:”اینها که هستند؟ من یادم نمی اید این قوم را خلق کرده باشم.” جبرییل می گوید. :” بله حق با شماست. روز خلقت ، شما نمی خواستید این قوم را خلق کنید، اما وقتی انها اصرار کردند، به شرطی خلق کردید که رزق و روزی شان به پای خودشان باشد. این که شما این قوم را به یاد نمی اورید، به خاطر ان است که هیچ وقت انها را روزی نداده اید.” #محمد_جواد_خاوری #طلسمات @sinshinchannel

"دختر و کله‌ی سه مرد" اثر ادوارد مونک. اگر خواهر و مادر مونک نبودند، رنج و بیماری کشنده‌ آن‌ها نبود، تصاویر تروماتیک مونک نیز نبود! اکسپرسیونیسم برای مونک توضیح‌پذیر کردنِ امر توضیح‌ناپذیر و غیرشخصی کردن دردهای شخصی بود و نقاشی برای‌اش یگانه ابزار ممکن برای نمایش درد. مونک در جایی می‌گوید هراسِ جاری در داستان‌های کوتاهی که از "آلن‌پو" می‌خواندم در برابر جیغ‌های خواهرم هیچ بود! @sinshinchannel

دم نمی خواهم زنم از آنچه بر ما داشتی از بهشت بینمان ویرانه بر پا داشتی با منی که عاشقت هستم در این شهر غریب موطنی غمگین میان خواب و رویا داشتی هرگز از یادت نخواهی برد لب های مرا نیمی از زن بودنت را با من اینجا داشتی می نویسم از تو چون ترسم فراموشم شود هر شب از آغوش تنگم ماجراها داشتی روزگاری صحبت از وقف لبت بر گونه بود با همان لب دم ز بی مهری مهیا داشتی عشق مفهومی مقدس بود در ایین ما بعد خود ما را به نقد عاشقی واداشتی دیگر از سازش کلامی بر لبت جاری مکن صبر می کردی اگر با من مدارا داشتی دوستت دارم اگر بگذاری ام بر حال خویش این خطا را از من عاشق تقاضا داشتی خار با یکدندگی از گل حفاظت می کند بی سبب رفتی مرا با خویش تنها داشتی #داریوش_شعبانی @sinshinchannel

لیلی اگر به صحبت اغیار خو کنی آسوده خاطرم که مرا آرزو کنی دل داغ می شود ز تو شاید به این امید آن روی دلفریب به ما رو به رو کنی دستی ز روی لطف به بال و پرم کشی تا جان من ز خاک به ژرفا فرو کنی آنقدر سرگشاده ز غم زخم، می شود از خون جسته با همه کفرش وضو کنی دیوان شعر حضرت بیدل رود به سوگ گر از جفای رانده سخن در گلو کنی هرگز مبر گمان وفا از حدیث سگ من خود سگم اگر تو وفا جستجو کنی تا پای جان دلی نسپارم به مهر غیر حتی اگر مراوده ای با عدو کنی ای کاش در رثای غمم بعد مردنم از روی عیش با کفنم گفت گو کنی دل گفت روضه سازم و لعنش کنم ز جور ای دل تو خود که ای که شکایت از او کنی؟ #داریوش_شعبانی @sinshinchannel

🔹| انواع برش و انتقالات تصویری 🔺| مهمترين برش ها و تاثيرات هركدام در تدوين فيلم 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 | آموزشگاه مجازی کلاس هنر |‏ 🌐Website: HonarClass.com 🆔Channel: @Honar_Class

یادداشت امیر پوریا دربارهٔ واکنش‌های اکران «خانهٔ پدری» در روزنامهٔ اعتماد روز شنبه ۴ آبان ۹۸ معادل چهارمین روز اکران این فیلم به چاپ رسید. از همان شب، به‌دلیل ایام انتهایی ماه صفر، اکران سینماها متوقف شدند و حالا در ظهر روز دوشنبه ۶ آبان خبر توقیف دیگربارهٔ فیلم تأیید شده است. همان گونه که در بخشی از این یادداشت به تنگ‌نظری‌ها و احتمال این اتفاق ناپسند، ابراز نگرانی شده بود متن کامل یادداشت: http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/135578/%D8%AE%D8%B4%D9%85%DA%AF%D9%8A%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D9%83%D9%88%D9%87%D8%B4-%D8%AE%D8%B4%D9%88%D9%86%D8%AA توضیح و تصحیح: برخلاف دستکاری دوستان ویراستار روزنامه، پرانتز انتهایی یادداشت، باید نبسته بماند. به این شکل: کاناپه (کیانوش عیاری، ۱۳۹۵ @amiiirpouriiia

بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت در نمی‌گیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت بزرگداشت حافظ @sinshinchannel

بازیگر و عنصر نگهداری؛ مگه چقدر پول لازم داری؟! 💠سعی ‌دارم‌ همیشه ‌یاد‌ بگیرم 💠آقا‌ یا‌ خانم،‌ هنوز ‌از‌ تصویر ‌این‌ سریالش ‌خلاص‌ نشده،‌ در‌ دیگری ‌بازی ‌می‌کند! قسمت‌هایی ‌از‌ این ‌سریال ‌را‌ با‌ آن ‌یکی ‌قاطی ‌کرده‌ایم! چرا‌که با‌ همان ‌تیپ ‌و‌ شمایل ‌در‌ مجموعه‌ای‌ دیگر بر‌ صفحه‌ تلویزیون ‌ظاهر شده است! گاهی هم پا توی کفش مجری‌ها می‌کند و ...!‌ 💠عکسش ‌را‌ روی بیلبوردها هم چسبانده‌اند‌ در‌ حال‌ تبلیغ ‌...؛‌ آن‌جا هم درآمدی مستقل دارد! در‌ روی ‌جلد‌ نشریات‌ عزیز‌ رنگی هم هست! ‌و‌ در‌ همه‌ جا‌ تکثر ‌یافته است!‌ دیگر‌ قابل‌ تشخیص‌ نیست‌ که‌ این ‌نقش‌اش‌ چیست ‌و‌ آن‌یکی کدام‌ است!‌ مجری‌است یا مهمان؟ بازیگرست یا تماشاگر؟ از‌ برنامه‌ای‌ مذهبی ‌تا‌ برنامه‌ای‌ ورزشی‌ و‌ خانوادگی‌ و‌...‌ در‌ گردش ‌است،‌ نشسته ‌است ‌و‌ همین‌طور‌ خزعبل ‌به‌خورد ‌مردم ‌می‌دهد!‌ او برای ‌دریافت ‌چند ‌قطعه سکه‌ و‌ یا‌ نشان‌ دادن‌ خودش؛‌ و هر‌ جا‌ که‌ بخواهند‌ مثل‌ پول‌ خرد،‌ خرجش‌ کنند،‌ هست و حضور دارد!‌ 💠طفلی‌ فکر‌ می‌کند ‌که‌ خیلی ‌در «بورس»‌ است!‌ هر‌جا‌ دعوت ‌کنند ‌جلوتر ‌از‌ عوامل ‌حاضر ‌می‌شود‌ و‌ قیافه‌ای‌ حق‌ به‌جانب ‌می‌گیرد‌ و‌ در ‌رؤیای ‌خود‌ غوطه‌ور‌ است!‌ درجه‌‌ نارسیسم‌ (خودشیفتگی)‌ در‌ بازیگران‌ این‌ تیپی‌ خیلی‌ بالاست!‌ 💠یکی‌ از همین‌ها با قیافه‌ای حق به جانب می‌گفت؛ ‌زندگی‌ خرج ‌دارد،‌ گرفتاریم،‌ ناچاریم، الان که می‌خواهند باید باشیم ، فردا پیر می‌شویم و‌ چه‌ و‌ چه‌ و‌ چه؛ قبول!‌ 💠اکنون می‌خواهید ‌بدانید که بازیگران ‌سینمای ‌جهان ‌چگونه ‌زندگی‌ می‌کنند؟ نام یکی از آن‌ها «نیکول کیدمن» است، او گفته:‌ «همیشه‌ می‌شنوم‌ که‌ باید‌ درآمدی‌ بیشتر‌ کسب‌ کرده‌ و‌ فیلم‌های‌ پر‌ سر‌ و‌ صداتری‌ بازی‌ کنم،‌ ولی ‌برای‌ خودم ‌این ‌چیزها ‌اصلاً‌ مهم ‌نیست،‌ که‌ مثًلا ‌در‌ بهترین‌ رستوران‌ها‌ غذا‌ بخورم‌ و‌ به‌ همه‌‌ برنامه‌ها‌ و‌ افتتاحیه‌ها‌ دعوت‌ شوم؛‌ به‌ این‌ نتیجه ‌رسیده‌ام‌ که‌ زندگی ‌همین‌ است‌ که‌ هست ‌(هر‌ طور ‌بگیری ‌همان‌طور‌ می‌گذرد)‌ با‌ وجود ‌همه ‌‌مشکلات،‌ ُحسن‌هایی ‌هم‌ دارد ‌و‌ من‌ سعی ‌دارم‌ همیشه ‌یاد‌ بگیرم،‌ و‌ اگر‌ شد‌ در‌ جای‌ خود ‌آدمی‌ مفید ‌باشم.»‌ 💠حر‌ف‌های ‌نیکول‌ کیدمن‌ از‌ فرط‌ سادگی ‌و‌ راحتی ‌باور‌ کردنی نیست؛‌ همین‌ تازگی‌ها‌ ‌که‌ یک‌ مینی‌سریال ‌از‌ او‌ دیدم‌ (دروغ‌های کوچک بزرگ)،‌ تلاش ‌بی‌وقفه‌ او‌ را‌ برای‌ هارمونیک ‌شدن ‌با‌ آمبیانس ‌و‌ لحن ‌سریال‌ تحسین ‌کردم،‌ او‌ رسماً‌ بیشترین ‌فشار‌ مجموعه‌ را‌ تحمل ‌می‌کرد،‌ برایش‌ «بازی»، معنایی ‌واقعی، حیات‌بخش، یکه ‌و‌ ممتاز‌ در‌ مسیر ‌زندگی‌اش‌ دارد؛ ‌آن‌هم‌ با‌ این‌ سابقه ‌درخشان. 💠با‌ این‌حال،‌ توجه‌تان ‌می‌دهم‌ به‌ حر‌ف‌های‌ جاناتان‌ گلیزر ‌(فیلمساز ‌انگلیسی)‌ که‌ درباره‌‌ حضور ‌کیدمن ‌در‌ فیلم‌ کم‌خرج‌ «تولد‌» گفته ‌است:‌ «به‌جای‌ این‌که‌ من‌ دنبال‌ خانم ‌کیدمن ‌بروم،‌ این‌ کیدمن ‌بود‌ که‌ به‌ سراغ ‌من‌ آمد ‌و‌ راضی‌ام‌ کرد ‌که‌ در‌ فیلم‌ حضور ‌پیدا ‌کند؛‌ یکی ‌از‌ دوستان ‌کیدمن‌ نسخه‌ای‌ از‌ فیلمنامه ‌را‌ در‌ اختیارش‌ گذاشته ‌بود،‌ و‌ او‌ هم‌ بعد ‌از‌ خواندنش ‌به‌ من‌ زنگ ‌زد؛‌ راستش‌اصًلا ‌به‌ فکرم‌ خطور‌ نکرده‌ بود ‌که‌ کیدمن ‌مناسب‌ نقش‌ باشد.‌ او‌ بهترین‌ بازیگر‌ دنیاست‌ ولی‌ در‌ ضمن‌ یک‌ ستاره‌ (گران‌قیمت)‌ هم هست،‌ بنابراین‌ فکرش‌ نیز‌ من‌ را‌ به‌ وحشت‌ می‌انداخت و ...» 💠از کتاب «تصویرهای یک ذهن رویابین» - رضا درستکار @r_dorost